
…………………………………….130
4-1-14 سالن چندمنظوره…………………………………………………………………………………………………………………………………..131
4-1-15 بازارچه صنایع دستی……………………………………………………………………………………………………………………………..143
4-1-16 آمفی تئاتر…………………………………………………………………………………………………………………………………………….143
4-1-17 رستوران ……………………………………………………………………………………………………………………………………………..144
بخش ششم : طرح نهایی……………………………………………………………………………………………………………..147
بخش اول:مطالعات پایه
1-1 شناخت موضوع
1-1-1 طرح مساله
آنچه كه امروزه در روابط بين كشورهاي نظام بين الملل اهميت زيادي دارد و از جمله عناصر و مولفه هاي اصلي قدرت يك كشور محسوب مي گردد ظرفيت قدرت نرم آن كشور در محيط بين المللي است. محيط امروز بين المللي كه دوران گذار خود را طي كرده و به تعبير جوزف ناي عرصه انتقال تدريجي قدرت از شرق به غرب محسوب میشود بيش از هر چيز پذيراي مولفه ها و كاربست هاي ديپلماسي عمومي و فرهنگي است.
استفاده از نيروي نظامي براي كسب استيلاو نفوذ در ميان ملت هاي ديگر كارايي خود را از دست داده و هيچ ملتي ديگر زير بار ظلم و اشغال نظامي نمي رود. از همين روست كه سرمايه گذاري هاي كشورها در زمينه ديپلماسي عمومي و فرهنگي بسيار افزايش يافته و اقبال به اين نوع از ابزارهاي استيلاو نفوذ نرم اهميت فراوان يافته است .
در اين ميان توجه به ديپلماسي فرهنگي و نقشي كه در جهت تامين اهداف و منافع يك كشور ايفا مي كند بسيار ضروري مي نمايد. جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري كه ظرفيت هاي عظيم تمدني و فرهنگي داشته و با اتكا به همين مولفه ها مي تواند ديپلماسي فرهنگي فعالي را ايفا كند باید به اين عرصه توجه بسيار بيشتري داشته باشد.
1-1-2 اهداف پژوهش
• تغییر روش تسلط کشورها بر یکدیگر از روش نظامی به جنگ نرم
• با تحولات عظیم ارتباطاتی که امروز در دنیا بوجود آمده، جنگ فرهنگی به عرصه ای با ابعاد مختلف و فراگیر و پیچیده تبدیل شده است.(مقام معظم رهبری)
• راه مقابله با تهاجم فرهنگی، گسترش و تعمیق رسالتهای فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه های اخلاقی، رفتارهای فردی و اجتماعی، عقاید و باورهای دینی و مسائل سیاسی است. (مقام معظم رهبری)
1-1-3 پرسشها و فرضیه های تحقیق:
چگونه میتوان با طراحی یک مجموعه فرهنگی بین المللی ضمن معرفی فرهنگ ملل مختلف
فرهنگ ایرانی اسلامی را به دیگر کشور ها شناساند.؟
استفاده از اين ابزار (فرهنگي) بي گمان مهم ترين فرصت جمهوري اسلامي ايران براي تقويت و افزايش روند همگرايي منطقه اي و در نتيجه تامين اهداف خود به شمار مي رود و در راستاي استفاده بهينه از اين فرصت باید نهاد متولي اين امر يعني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي تقويت شده و در جهت افزايش كارآيي آن گام برداشت.
1-1-4 ماهیت و مقیاس موضوع:
همانگونه که از نام بحث یعنی گفتمان فرهنگی با رئکرد گفتگوی تمدن ها بر می آید این موضوع در مقیاس بین المللی بوده و ریشه در فرهنگ و سنت های ملل گوناگون دارد.
1-1-5 ضرورت انجام موضوع:
رهبر معظم انقلاب در توصيف اهميت ديپلماسي فرهنگي جمهوري اسلامي ايران و لزوم توجه جدي به اين مقوله مي فرمايند: «سفيران فرهنگي جمهوري اسلامي ايران خط مقدم جبهه فرهنگي در عرصه بين المللي هستند. ارائه تصوير درست و واقعي از نظام جمهوري اسلامي و واقعيتها و پيشرفتهاي ايران امروز، در كنار ترويج زبان و ادبيات فارسي از جمله وظايف سنگين سفيران فرهنگي نظام اسلامي است »
1-1-6 فرآیند پژوهش
روشهای به کار گرفته شده در جم آوری اطلاعات در این پروژه به سه دست کلی مطالعات کتابخانهای ،مطالعات میدانی و یافته های اینترنتی تقسیم بندی میشود.در تمام فصول به کار گیری هر سه این روشها مورد نیاز بود است.البته با توجه به اینکه موضوع پروژه تا کنون کمتردر ایران مورد بحث بود،مطالعات میدانی نقش پر رنگ تری در این پروژه به خود گرفته است.
1-1-7 نتایج مورد انتظار
برنامه هاي ديپلماسي فرهنگي، سرمايه گذاران و بازرگانان يك كشور را نسبت به اقتصاد، جامعه و مردم كشور ديگري آشنا ساخته كه ممكن است موجب سرمايه گذاري عمده اقتصادي آنان در آن كشور شود. علاوه بر اين تصرف بازارهاي مالي و صادراتي منطقه اي و بين المللي، بدون شناخت زبان و فرهنگ ملل مقصد امكان پذير نیست. آشنايي ناكافي با فرهنگ هاي خارجي، تاثيرات منفي زيادي در اين زمينه داشته و همچنين عملكرد تجاري و اقتصادي شركت هاي چند مليتي را كه در كشورها و ميان ملل مختلف دنيا به فعاليت مي پردازند، مختل مي سازد. براي مثال، شركت هاي آمريكايي سالانه دو بيليون دلار به علت عدم آشنايي كافي كاركنانشان با موقعيت هاي چند فرهنگي از دست ميدهند
همچنين برنامه هاي ديپلماسي فرهنگي، اغلب مخاطبان جوان را هدف قرار مي دهند. افزايش تعامل فرهنگي با جوانان كشورهاي خارجي به دولت ها اين امكان را مي دهد كه تاثير مثبت بر افرادي داشته باشند كه شايد در آينده، مسئوليت هاي مهمي در داخل كشور خود به عهده بگيرند
1-2 گفتمان
1-2-1 تعریف گفتمان
میتوان گفتمان را پدیده، مقوله جریانی اجتماعی دانست و به تعبیر بهتر ، گفتمان ، جریان و بستری ا ست که دارای زمینهای اجتماعی است. گزارههای مطرح شده، قضایای مفروض و…کی؟ کجا؟ چگونه؟ توسّط چه کسی؟ یا علیه چه چیزی یا چه کسی؟ صورت گرفته اند. به بیان دیگر : بستر زمانی، مکانی، موارد استفاده و سوژههای استفاده کننده هر مطلب یا گزاره و قضیّه، تعیین کننده شکل، نوع و محتوای هر گفتمان به شمار میروند. گفتمانها، مجسّم کننده معنا و ارتباطات اجتماعیاند.
گفتمان، ممکن است به مثابه یک سیستمی از امکان تلقّی شود. این امکان، همان است که اجازه میدهد تا ما احکامی را بسازیم که درست یا نادرستاند و این موضوع، طرح شاخهای از معرفت را ممکن میگرداند؛ ولیکن قواعد گفتمان، قواعدی نیستند که افراد بهطور آگاهانه پیروی میکنند. گفتمان، یک روش یا نقطه ثقل یک بررسی نیست؛ بلکه مجموعه قواعدی است که پیششرطهای اولیه را برای شکلگیری احکام فراهم میسازد؛ به ترتیبی که آنها بعنوان ورای سخنوران گفتمان قرار دارند. در واقع موقعیّت، عمل و ویژگی دانایان، نویسندگان و شنوندگان یک گفتمان، عبارت است از وظیفه و کارکرد این نوع از قواعد گفتمانی.
گفتمان را به مثابه حوزه خاص کاربرد زبانی به کمک نهادها و تأسیساتی که گفتمان به آنها مربوط است و نیز براساس موقعیّت یا موضعی که گفتمان از آن برمیخیزد و موضع یا جایگاهی را برای گوینده در نظر میگیرد، میتوان مشخّص کرد، امّا این موضع یا جایگاه، بهخودیخود و بهطور مستقل وجود ندارد،بلکه میتوان آن را دیدگاه موضعی دانست که هر گفتمان با توجه به رابطه خود با گفتمان مخالف دیگر اتّخاذ میکند. بدینترتیب، هر گفتمان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، از طریق رابطه آن با گفتمانی دیگر و مخاطب ساختن گفتمانی دیگر به اجرا در میآید. ضمن اینکه هر گفتمان به مسایل، موضوعات و اهداف معینی میپردازد و مفاهیم و مضامین خاصّی را مورد نظر قرار میدهد،درحالیکه مفاهیم دیگری را کنار میگذارد.
چنانکه پیش از این عنوان نمودیم گفتمان های مختلف مفاهیم و مقولات مختلفی ارایه میکنند. پارهای مواقع، میتوان مفاهیمی را که در چارچوب یک گفتمان ارایه شدهاند، برگرفت و آن را در گفتمانی دیگر باز اندیشی و ارائه نمود، ولی همیشه چنین نیست. هر آنچه که به چیزی دلالت کند یا دارای معنی باشد، میتوان آن را بعنوان بخشی از گفتمان تلقّی نمود.
«گفتمانهای متفاوت، نظامهای متفاوتی میسازند. امکانات لازم برای معنی، جفتوجور و محکم میشوند و به کمک موضع اجتماعی و نهادینی که گفتمان از آن برمیخیزد ( و نه از طریق ساختار اصطلاحات و تعابیر مثبت ) در قالب معانی معیّنی قرار میگیرند ( یا معانی مشخّصی پیدا میکنند ): واژهها، کلمات، تعابیر، اصطلاحات، فرضیّات و نظایر آن برحسب موضعی که توسط کارورزان یا استفادهکنندگان آنها اتّخاذ میشود، معنای خود را تغییر میدهند.» ( مک دانل،1377 :41)
تحلیلگران گفتمان میکوشند از مرز تعاریف درگذرند. آنها قبول دارند که گفتمان، شکلی از کاربرد زبان است اما از آنجاکه؛این تعریف کماکان تعریفی مبهم واغلب نادقیق است، گفتمانکاوان مفهوم نظریتر “گفتمان” راکه حدود و مرزی خاصتردارد؛ امّا درعین حال، کاربردهایش گسترده است به کارمیگیرند. آنها بدانندکه مؤلّفه های اساسی دیگری را نظیر اینکه چه کسی؟ چگونه؟ چرا؟ و چه وقت؟ به کاربرد زبان روی میآورد، به مفهوم گفتمان اضافه نمایند.( میرفخرایی، 1383: 8 و 9 )
«در مفهوم گفتمان ما با سه بعد اصلی روبرو هستیم:
الف.کاربرد زبان،
ب. برقراری ارتباط میان باورها ،
ج. تعامل در موقیعت های اجتماعی.
وظیفه یا هدف اصلی مطالعه گفتمان فراهم آوردن توصیفی یکپارچه از این سه بعد اصلی گفتمان است :چگونه کاربرد زبان بر باورها و تعامل تاثیر می گذارد یا برعکس ، چگونه تعامل بر نحوه ی سخن گفتن مردم تاثیر می گذارد و یا چگونه باورها ، کاربرد زبان و تعامل را کنترل می کند.»(ون دایک1389 :17-18 )
گفتمان مانند ديگر مفاهيم علوم انساني وپست مدرنيك مفهوم سيّال وتعريف گريز است. درتحليل گفتمان،مجموعه شرايط اجتماعي، زمينه نوشتارو گفتار، ارتباطات فرا كلامي و رابطه ساختار و واژه ها در گزاره كلّي بايد در نظر گرفته شود زيرا در تحليل گفتمان، واژه ها هر كدام به تنهايي مفهوم ويژه ي خود را دارند امّا در هنگام ورود به اذهان گوناگون، معنا هاي متفاوت و گوناگون پيدا مي كنند.با توجّه به اين مسأله، مي توان تحليل گفتمان را اين گونه تعريف كرد:
« شناخت رابطه گزاره ها با يك ديگر و نگريستن به كلّ آن چيزي كه نتيجه اين روابط است. »
مفهوم گفتمان ، امروزه به صورت يكي از مفاهيم كليدي و پركاربرد در تفكّر فلسفي ، اجتماعي ، و سياسي و ارتباطي مغرب زمين درآمده و با مفاهيمي چون سلطه ، زور ، قدرت ، مهاجرت ، نژاد پرستي ، تبعيض جنسي ، نابرابري قومي و غيره عجين گشته است . اكنون ، و به همين جهت ، معناي آن با آن چه صرفا در زبان شناسي مدّ نظر بود تغيير كرده است ، هرچند اين تغيير در امتداد مسیر معنای اوّلیّه آن قرار دارد لیکن بسط و گسترش یافته است…
1-2-2 روش تحلیل گفتمان
تحليل گفتمان يك گرايش مطالعاتي ميان رشته اي است كه در دامن انديشه پسا مدرنيسم و در پي تحولات معرفتي در علوم اجتماعي و انساني پديدار شد. در دهه هاي شصت و هفتاد سده گذشته ميلادي، گرايش به روشمندكردن فرايند توليد گفتار و نوشتار و بررسي ساختار و كاركرد آن به وجود آمد. رويكردهاي تحليل گفتماني،بسيار متعدد و متنوّعند. گروه هايي تحليل گفتمان را وامدار جنبش نقد ادبي،زبان شناسي ،نشانه شناسي،تأويلگرايي ،هرمنوتيك وتبارشناسي و ديرينه شناسي ميشل فوكو مي دانند.
1-2-3 پيشينه تحليل گفتمان
واژه ديسكورس (Discourse) كه در فارسي به معناي گفتار، گفت وگو، سخنراني، مقاله و موعظه برگردانده شده(3)، از ريشه فعل يوناني Discourerre به معناي سرگردان، آواره، پيمودن، از مسير خارج شدن و حركت در جهت هاي گوناگون گرفته شده است.(4) اصطلاح تحليل گفتمان، نخستين بار در مقاله «تحليل گفتمان» زليك هريس زبانشناس آمريكايي در سال 1952م. به كار برده شده بود.(5) پس از او گروهي تحليل گفتمان را در برابر تحليل نوشتار به كار بردند. اين گروه بر اين باورند كه تحليل گفتمان، شامل
