
3-3. فرضیههای تحقیق 56
3-4. آزمون فرضیهها و اندازهگیری متغیرهای تحقیق 60
3-4-1. آزمون فرضیه اول 60
3-4-2. آزمون فرضیه دوم 62
3-4-3. آزمون فرضیه سوم 62
3-4-4. آزمون فرضیه چهارم 63
3-5. قلمرو تحقيق 64
3-6. جامعه آماري و نمونهگيري 64
3-7. جمعآوری و نحوه پردازش دادهها 65
3-8. روشهای آماري 65
3-8-1. تحليل رگرسيون و تحليل واريانس 65
3-8-2. آزمون مناسب بودن مدل 66
3-8-3. آزمون نرمال بودن توزیع متغیرهای وابسته 66
3-8-4. آزمون هم خطی بین متغیرها 66
3-8-5. آزمون استقلال دادهها 67
3-8-6. رگرسیون کاهش یافته 67
3-8-7. آزمون مقایسه میانگین دو جامعه(t-test) 68
خلاصه فصل 68
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
مقدمه 70
4-1. آمار توصيفي 70
4-2. آمار استنباطی 73
4-2-1. آزمون نرمال بودن متغیرهای وابسته 73
4-2-2. آزمون هم خطی بین متغیرها 74
4-2-3. آزمون مدلهای تحقیق 75
4-2-3-1. آزمون مدل فرصت های سرمایهگذاری و ضریب واکنش سود 75
4-2-3-2. آزمون فرصت های سرمایهگذاری و ضریب واکنش پایداری سود 82
4-2-3-3. آزمون فرصت های سرمایهگذاری و ضریب واکنش جریان نقد عملیاتی 87
4-2-3-4. آزمون فرصت های سرمایهگذاری و ضریب واکنش اقلام تعهدی 89
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات
خلاصه فصل 93
مقدمه 95
5-1. خلاصهی تحقیق 95
5-2. تشریح و ارزیابی نتایج تحقیق 96
5-2-1. یافتههای آزمون فرضیه اول 96
5-2-2. یافتههای آزمون فرضیه دوم 98
5-2-3. یافتههای آزمون فرضیه سوم 99
5-2-4. یافتههای آزمون فرضیه چهارم 102
5-3. پیشنهادها 106
5-3-1. پیشنهادهای مبتنی بر نتایج حاصل از فرضیه های تحقیق 106
5-3-2. پیشنهادهایی برای تحقیقهای آتی 107
خلاصه فصل 108
فهرست منابع و مآخذ: 109
الف) منابع فارسی 109
ب) منابع انگلیسی 110
پیوستها 114
پیوست الف: نام شرکت های نمونه 115
پیوست ب: سایر جداول و خروجی های spss 116
چکیده
فرصتهای سرمایهگذاری بیانگر مخارج اختیاری ناشی از تصمیمات سرمایهگذاری و تامین مالی مدیران است که انتظار میرود نرخهای بازده غیر عادی عاید کنند. فرض میشود مدیران نسبت به سرمایهگذاران بیرونی اطلاعات بیشتری درباره این فرصتهای سرمایهگذاری دارند و بهتر ملاحظات این اطلاعات را برای ارزش شرکت درک میکنند. بنابراین هر چه سهم فرصتهای سرمایهگذاری در ارزش شرکت زیادتر باشد، عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایهگذاران بیرونی بیشتر است. تصور بر این است مجموعه اطلاعات منعکس در فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت، اهمیت نسبی دیگر متغیرهای تصمیم را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین ارزشیابی این متغیرها از سوی سرمایهگذاران نیز تحت تاثیر قرار میگیرد.
ارزشیابی بازار از سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی تا اندازهای بستگی به میزان کاهش عدم تقارن اطلاعات مربوط به فرصتهای سرمایهگذاری توسط این معیارها دارد. بویژه، هر چه کاهش بیشتری در عدم تقارن اطلاعات به سبب افشای سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی صورت گیرد، ارزش بازار این معیارها افزایش مییابد. لذا در این تحقیق سودمندی سود، پایداری آن، جریانهای نقد عملیاتی و اقلام تعهدی به عنوان منبع اطلاعاتی درباره فرصتهای سرمایهگذاری مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد که با افزایش میزان فرصتهای سرمایهگذاری، ضریب واکنش سود افزایش مییابد(مطابق با فرضیه اطلاعات رشد) در حالی که ضریب واکنش سه متغیر دیگر، یعنی پایداری سود، اقلام تعهدی و جریان نقد عملیاتی افزایش نمی یابد(مطابق با فرضیه معیار پارازیت).
فصل اول
طرح و كلياتتحقيق
مقدمه
تصمیمگیری بهینه برای سرمایهگذاری در واحدهای تجاری و به بیان بهتر، تخصیص بهینه منابع کمیاب مستلزم وجود اطلاعات مالی برای تصمیم گیری است. نقش اصلی سیستم حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی عبارت است از فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز استفادهکنندگان. این موضوع در بیانیههای مفهومی نهادهای تدوین استاندارد بویژه در مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران(مفاهیم نظری گزارشگری مالی، فصل اول، بند 1، 1385) به خوبی مد نظر قرار گرفته است.
وجود اطلاعات مالی مربوط به کاهش عدم اطمینان یا ریسک کمک میکند. با توجه به اینکه به دلیل وجود عدم اطمینان در محیط فعالیتهای سرمایهگذاری، شرایط ایدهآل برقرار نیست (و بنابراین نمیتوان ارزش شرکت را به صورت ارزش فعلی جریانات نقدی آتی بیان کرد)، لازم است سرمایهگذاران براساس مجموعه اطلاعات در دسترس، خود نسبت به پیش بینی آیندهی شرکت و در نتیجه اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری مناسب اقدام نمایند. دستهای از اطلاعات که میتواند آیندهی شرکت را تا حدودی به تصویر کشد، فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت است. آگاهی از این اطلاعات میتواند سرمایهگذار را در قیمتگذاری سهم و یا تصمیمگیری مناسب یاری کند. تصور بر این است مجموعه اطلاعات منکعس در فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت، اهمیت نسبی دیگر متغیرهای تصمیم را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین ارزشیابی این متغیرها از سوی سرمایهگذاران نیز تحت تاثیر قرار میگیرد.
1-1.بيان مساله و تشريح موضوع
ارزش تعادلی یک شرکت و تخصیص منابع بازار سرمایه به اطلاعات موجود دربارهی تصمیمات مالی و سرمایهگذاری شرکت بستگی دارد. بازار فرصتهای سرمایهگذاری را به معنای داشتن فرصتهای مطلوب پیش روی شرکت دانسته و تا حدودی آن را در جریانهای نقد عملیاتی و سودهای پایدار انعکاس میدهند. بازار در ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری واکنش یکنواخت و همسانی ندارد. سوالی که پیوسته به ذهن متبادر میشود این است که چرا واکنش بازار به اخبار خوب یا بد موجود در سود و جریانهای نقد عملیاتی برخی شرکتها نسبت به سایرین بیشتر است؟
خبر خوب یا بد موجود در سودهای دوره جاری ممکن است بیانگر دورنمای رشد آتی شرکت باشد. در این حالت انتظار میرود ضریب واکنش سود بزرگتر باشد. ممکن است گفته شود که سود خالص مبتنی بر بهای تاریخی نمیتواند اطلاعاتی را درباره رشد آتی شرکت ارائه دهد. به هر حال این ادعا لزوماً صحیح نیست. اگر فرض شود سود خالص دوره جاری، سودآوری به طور غیرمنتظره بالای برخی از پروژههای سرمایهگذاری اخیر شرکت را نمایان سازد. این خبر خوب ممکن است بیانگر این باشد که شرکت از رشد بالایی در آینده برخوردار خواهد بود. البته یک دلیل این است که تا اندازهای که سودآوری بالا استمرار یابد، سودهای آتی داراییهای شرکت را افزایش خواهد داد. به علاوه، موفقیت در پروژهای موجود، ممکن است بیانگر این باشد که این شرکت قادر است پروژههای موفق بیشتری را در آینده شناسایی و اجرا نماید، به طوری که بتوان آن را یک شرکت رشدی نامید. چنین شرکتهایی میتوانند به آسانی سرمایه جذب نمایندکه این خود منبعی برای رشد بیشتر خواهد بود. بنابراین تا اندازهای که اخبار خوب موجود در سودهای دوره جاری بیانگر فرصتهای رشد است، ضریب واکنش سود بالاتر خواهد بود (اسکات، 2003).
شواهد مربوط به اینکه ضریب واکنش سود برای شرکتهای دارای فرصتهای رشد – از دید بازار – بزرگتر است برای اولین بار توسط کولینز و کوتاری1 (1989) ارائه شده است. آنها مستند کردند که بازار پیش از اینکه فرصتهای سرمایهگذاری در سود خالص شناسایی شوند، از آنها آگاه است و بنابراین قیمت بالاتری را برای سهم پیشنهاد خواهد نمود.
اما باید این موضوع را نیز مد نظر قرار داد که سرمایهگذاران با وجود فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت، رابطه بین دو جزء تشکیلدهنده سود (یعنی بخش نقدی سود و بخش تعهدی) را با ارزش شرکت چگونه ارزیابی میکنند و در نتیجه چقدر ارزش میدهند. برنارد و استوبر2 (1989) را میتوان در زمره نخستین کسانی دانست که معتقد به تغییر مفاهیم ارزشیابی بخش نقدی و بخش تعهدی سود بر حسب شرایط مختلف بودند. بسیاری از محققین به پیروی از برنارد و استوبر (1989) به بررسی نقش ویژگیهای سود، مثلاً پایداری سود، در تعیین ارتباط ارزشی اجزای تشکیلدهنده سود پرداختند (علی3 1994؛ پایفِر4 و دیگران 1998؛ اسلوان5، 1996).
در اکثر این تحقیقات تمرکز بر خود سود، یا تفکیک اجزای نقدی و تعهدی آن شده است. ویژگی متمایز تحقیق جاری این است که علاوه بر این ملاحظه، به میزان توجه بازار به پایداری سود با وجود فرصتهای سرمایهگذاری شرکت نیز تمرکز میکند. آگاهي از پايداري سود ميتواند در پيشبيني بازدهها مورد استفاده قرار گيرد. ميتوان انتظار داشت كه سود در صورتي داراي نقش ارزشيابي باشد كه مديران حاضر به گردآوري و ارائه اطلاعاتي براي پيشبيني جريانهاي نقدي به منظور استفاده در تصميمگيريهاي داخلي، از جمله انجام سرمایهگذاریهای سودآور و در نتیجه دستیابی به رشد بیشتر باشند و سود اين پيشبينيها را حكايت كند(فرانكل و ليتاو6، 2009). از طرفی تحليلگران مالي و سرمايهگذاران در تعيين جريانهاي نقدي آتي به رقم سود حسابداري به عنوان تنها شاخص تعيينكننده توجه نمیكنند، بلكه براي آنها پايداري و تكرارپذيربودن سود گزارش شده بسيار مهم است(كردستاني و مجدي، 1386).
انتظار میرود تحلیلگران و سرمایهگذاران از فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت برای ارزشیابی سودهای پایدار و جریانهای نقد عملیاتی استفاده کنند. در طرح تحقیق حاضر تلاش میشود نقش فرصتهای سرمایهگذاری در واکنش بازار به سود حسابداری، اجزای نقدی و تعهدی آن، و پایداری سود (یعنی میزان استمرار سود عملیاتی) تمرکز گردد.
1-2. اهمیت و ضرورت تحقيق
فرصتهای سرمایهگذاری بیانگر مخارج اختیاری ناشی از تصمیمات سرمایهگذاری و تامین مالی مدیران است که انتظار میرود نرخهای بازده غیر عادی عاید کنند. فرض میشود مدیران نسبت به سرمایهگذاران بیرونی اطلاعات بیشتری درباره این فرصتهای سرمایهگذاری دارند و بهتر ملاحظات این اطلاعات را برای ارزش شرکت درک میکنند. بنابراین هر چه سهم فرصتهای سرمایهگذاری در ارزش شرکت زیادتر باشد، عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایهگذاران بیرونی بیشتر است.
ارزشیابی بازار از سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی تا اندازهای بستگی به میزانی دارد که این معیارها عدم تقارن اطلاعات مربوط به فرصتهای سرمایهگذاری را کاهش میدهند. بویژه، هر چه کاهش بیشتری در عدم تقارن اطلاعات به سبب افشای سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی صورت گیرد، ارزش بازار این معیارها افزایش مییابد. لذا این مطالعه از این جهت اهمیت مییابد که سودمندی سود، پایداری آن، جریانهای نقد عملیاتی و اقلام تعهدی را به عنوان منبع اطلاعاتی درباره فرصتهای سرمایهگذاری به بوتهی آزمایش میگذارد، سودمندی این منابع میتواند گواهی بر آن باشد که فرصتهای سرمایهگذاری، منبعی برای کاهش عدم تقارن اطلاعات است.
در حال حاضر شواهد تجربی کمی درباره رابطه بین فرصتهای سرمایهگذاری و میزان ارزشمندی سود، پایداری سود و جریان وجه نقد عملیاتی وجود دارد. به علاوه نتایج حاصل از تحقیقات پیشین در مورد رابطه بین فرصتهای سرمایهگذاری و ارتباط ارزشی سود حسابداری در تضاد با یکدیگر قرار دارند. بطور مثال کولینز و کوتاری (1989) توانستند رابطه مستقیم بین ضریب واکنش سود و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام – به عنوان شاخص فرصتهای سرمایهگذاری – را مستند نمایند؛ اما احمد (1994) نشان داد که ضریب واکنش سود در جهت عکس سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه (R&D) تغییر میکند. امیر و لِو (1996) نیز نشان دادند كه نه سود و نه جريان نقدي عملياتي، هيچيك در صنعت ارتباطات داراي ارتباط ارزشی نيستند، به جز زماني كه بطور همزمان با اطلاعات غیر مالی مد نظر قرار گيرند. اربابیان و فدائینژاد (1385) نیز نشان دادند بین بازده مازاد انباشته تعدیل شده با بازار و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم – به عنوان نماینده رشد – رابطه معناداری وجود دارد.
با توجه به اینکه در سطوح مختلف فرصتهای سرمایهگذاری، عوامل مختلفی حکمفرما میباشند، ممکن است ضریب واکنش جریان وجه نقد
