
مقدم
اقتصاد در اصطلاح علم اقتصاد، به عنوان دانش بررسي رويدادهاي اقتصادي در زمينه توليد، توزيع و مصرف به كار ميرود 7.به عبارت ديگر، دانش اقتصاد به بررسي روشهاي به كارگيري منابع كمياب به منظور توليد كالاها و خدمات براي توزيع ميان افراد نيازمند و گروههاي اجتماعي براي مصرف ميپردازد.8
ارسطو: علم اقتصاد يعني مديريت خانه9. آدام اسميت: اقتصادعلم بررسي ماهيت علل ثروت ملل است. استوارت ميل: اقتصاد عبارت است از بررسي ماهيت ثروت از طريق قوانين توليد و توزيع. 10
بنابراين، علم اقتصاد، دانشي است كه به تخصيص بهينه كالاها و فرآوردهها ميپردازد؛ علمي كه به تشريح حيات اقتصادي و پديدههاي آن و ارتباطشان با عوامل كلي آنها توجه دارد.
مسئله اقتصاد به عنوان يكي از مهمترين مسائل زندگي بشري مطرح است و اسلام نيز نگرش خاصي به آن دارد. نگاه اسلام به مسئله اقتصاد، نگاه خدامحورانه براي اصلاح وسعادت انسان است و اموراقتصادي بشر را جزئي از مجموعه قوانين خود ميداند كه تنها ميتواند قسمتي از حيات انساني را تنظيم كند و حل مشكلات اقتصادي را در اصلاح مباني عقيدتي و اخلاقي مردم مؤثر ميشمارد.11
2-3. مقاومت درلغت:
مقاومت مصدری است از ریشۀ «قوم» و هم ریشۀ مستقیم، قوام، استقامت و قیام است که هر کدام از این واژهها معانی بسیار عمیقی را در خود دارند.
و به معنای «در برابر تهاجم دشمن مقاومت کردن، رو در روی دشمن ایستادن»12، «ایستادگی کردن»13، « با کسی در امری برابری کردن ، ضدیت کردن»14 می باشد.
همچنین در فرهنگ لغات، قوام را به معنی عدل و اعتدال معنی کردهاند15 و همچنین، کتاب العین ذیل واژۀ قوام آورده است: «و القِوَامُ من العیش: ما یُقِیمُکَ، و یغنیک… قِوَامُ کل شیء: ما استقام به»16 واین واژه به معنای طلب قیام و ارادۀ تداوم در آن امر و به انجام رساندن آن است.17 همچنین مجمعالبحرین، استقامت در کار را به معنای تمامکردن آن گرفته است.18
2-4. مقاومت در اصطلاح:
مقاومت در اصطلاح، تعریف نشده است و بعضی از اساتید دانشگاه از جمله ابراهیم رزاقی در مورد اصطلاح اقتصاد این گونه بیان می کند که مقاومت، اصطلاحی است که در حالت تهاجم از آن استفاده می شود و ایستادگی در برابر دشمن را می طلبد که اقتصاد یک بخش از آن به حساب می آید.19
2-5. استعمال اقتصاد ومقاومت در قرآن:
مشتقات ريشه «قصد» در قرآن در معناي لغوي آن بهكار رفته و ناظر به مفهوم جديد «اقتصاد» نيست، چنان كه آيات:(… مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ (20 به معناي معتدل در عمل21،
(… فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ …(22 ؛ «به معناي متمايل به طريق مستقيم»23
(… فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌوَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ…(24؛«به معناي ميانهرو»25(لَوْكانَ عَرَضاً قَريباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ…(26؛«به معناي مسيري آسان ونزديك»27 و (وَ اقْصِدْ في مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِك…(28؛ «به معناي اعتدال در مشي29 آمده است.»
در ادبیات قرآنی، «قوام» به معنی رعایت حد اعتدال و میانهروی به کار رفته است. در آیۀ ۶۷ سورۀ فرقان (وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً(، خداوند به مؤمنان توصیه میکند که در انفاقکردن (یا خرجکردن) نه اسراف و زیادهروی کنند و نه اقتار و خست به خرج دهند بلکه حد اعتدال و قوام را رعایت کنند.
در تفسیر مجمع البیان، ذیل این آیه، مقصود از قوام زندگى را چیزى دانسته است که انسان را بىنیاز کرده، استوار دارد.30 استقامت، دلالت بر طلب قیام در امر یا عملی ارادی یا طبیعی میکند همانطور که در آیات (فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ … (31 و(إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا … (32 و(…فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقيمُوا لَهُمْ … (33 به همین معناست.
2-6. تعریف علم اقتصاد
اقتصاد دانان، تعاریف گوناگونی از «علم اقتصاد» ارائه داده اند. آلفرد مارشال معتقد است: وظیفه علم اقتصاد، بررسی و مطالعه امور زندگی فردی و اجتماعی انسان، برای دستیابی و استفاده از کالاهایی است که در سعادت و رفاه او تأثیر دارد.34
پُل ساموئلسون در مورد علم اقتصاد می گوید:« علم اقتصاد عبارت است از بررسی روش هایی است که بشر به وسیله یا بدون وسیله پول، برای به کار بردن منابع کمیاب به منظور تولید کالاها و خدمات در طی زمان و همچنین برای توزیع آنها بین افراد و گروه ها درجامعه به منظور مصرف در زمان حال و آینده انتخاب می کند.»35 بنابراین، علم اقتصاد، مطالعه و بررسی نحوه استفاده بهینه انسان ها و جوامع از منابع کمیاب تولید و تجزیه و تحلیل آثار و نتایج آن است که انسان ها و جوامع در طول زمان برای تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات به کار می گیرند.36 درواقع علم اقتصاد می خواهد راه و روش های استفاده بهینه از منابع کمیاب و محدود را شناسایی کند و از این طریق به بهره مندی بیشتر و زندگی بهتر انسان ها کمک کند. به عبارت دیگر، تولید، توزیع و مصرف، محورهای اصلی علم اقتصاد به شمار می رود.37
2-7. اقتصاد اسلامي
اقتصاد اسلامی، مکتبی است که راه های سازمان دهی زندگی اقتصادی در چهارچوب شریعت در آن آشکار می شود؛ زیرا این مکتب، دارای پشتوانه فکری از اندیشه های اخلاقی اسلام و اندیشه های اقتصادی علمی یا تاریخی است.38
مجموعه ای از اصول اقتصادی که از قرآن و روایات به دست می آید و ساختار اقتصادی که بر پایه این اصول در هر عصر و مکانی بنا نهاده می شود، اقتصاد اسلامی را تشکیل می دهد.39
اقتصاد اسلامی، به نظامی گفته می شودکه توزیع ثروت و درآمد را میان همه افراد جامعه سامان می دهد وامکان کسب درآمد و بهره مندی از آن را فراهم می سازد.40 به روايت ديگر، علم اقتصاد اسلامي، دانشي است كه بر اساس انسان شناسي اسلامي و مفاهيم بنيادي اقتصادي در اين دين مقدّس، به تحليل رفتارهاي اقتصادي انسان، آن گونه كه هست، مي پردازد.41
اقتصاد اسلامی، عبارت از مجموعه احکام و مقررات اقتصادی است که مبتنی براصول، مبانی و قواعد اقتصادی، نظریات وروش های هماهنگی را ارائه می دهد تا از آن ماهیّت، وظایف، اهداف و روابط اقتصادی انسان ها به دست آید. روابط یاد شده بین انسان و منابع طبیعی و تولیدی، بین انسان ها با یکدیگر و بین انسان و طبیعت با خداوند متعال تصور می شود و در مسیر تکاملی، انسان و جامعه را به قرب إلی الله سوق می دهد.42
2-8. اقتصاد مقاومتی
ماهيّت اقتصاد مقاومتي که مورد تأکيد ويژه رهبرمعظّم انقلاب قرار گرفتهاند تلفيقي از اقتصاد موازي، دفاعي و الگوست و در عمل با درکنار هم قرار گرفتن اين جوانب تبيين اقتصاد مقاومتي به شکل درستي ممکن ميشود.
اقتصاد مقاومتی را می توان چهارگونه تعریف نمود و چهار الگو از آن یا ترکیبی از همه آن ها را در کشور به عنوان پروژه های ملّی پیگیری کرد.
2-8-1. اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابهی «اقتصاد موازی» است؛ یعنی همانطور كه انقلاب اسلامی با توجّه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملكرد انقلابی، اقدام به تأسیس نهادهایی مانند كمیتهی امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسكن نمود، امروز نیز بایستی برای تأمین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تكمیل كند؛ چرا كه انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد كه چه بسا ماهیتاً از عهدهی نهادهای رسمی اقتصادی برنمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این كارویژه ایجاد نمود.43
2-8-2. اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است كه درپی«مقاومسازی»، «آسیبزدایی»، «خللگیری» و«ترمیم» ساختارها ونهادهای فرسوده وناكارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر دررویكرد قبلی میگفتیم كه فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده كند، در رویكرد جدید به دنبال آن هستیم كه با بازتعریف سیاستهای نهادهای موجود، كاری كنیم كه انتظارات ما را برآورند. مثلاً در این تعریف، ما از بانك مركزی یا وزارت بازرگانی میخواهیم كه كانونهای ضعف و بحران را در نظام اقتصادی كشور شناسایی كنند و خود را بر اساس شرایط جدید اقتصادی، تحریمها یا نیازهای انقلاب اسلامی بازتعریف نمایند و در نتیجه عملكردی جهادی ارائه دهند. در مقام تمثیل میتوان گفت این كار شبیه همان كاری است كه «پتروس فداكار» با فروبردن انگشت خود در تَرَك دیوارهی سد انجام داد؛ یعنی باید تركهای ساختاری دیوار نهادهای اقتصادی را ترمیم كنیم. این مسأله یعنی ترمیم و مقاومسازی ساختارهای اجرایی و اداری كشور حسب نیازهای مختلف و مقتضیات زمان و مكان هم امری دور از ذهن نیست.44
كشورهای توسعهیافته نیز دربرهههایی از تاریخ اقتصادی خود، مجبور به مقاومسازی ساختارهای اقتصادی شدند. مثلاً غرب پس از دو شوك نفتی ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ میلادی، اقدام به جایگزینی سوختهای فسیلی با سایر سوختهای نوین كرد؛ بهطوری كه امروزه با قیمتهای بالای یك صد دلار نیز دچار شوك نفتی نمیشود. با این توضیحات امروز کشور نیازمند عزمی ملّی برای اجرای این پروژهی ملّی و ارزشی می باشد45.
2-8-3. اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفندشناسی» و «پدافندشناسی» ما در برابر آن هجمه است. یعنی ما باید ابتدا بررسی كنیم كه مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند. بنابراین وقتی به اقتصاد مقاومتی دست یافتهایم كه ابزارها و شیوههای هجمهی دشمن را پیشاپیش شناخته باشیم و بر اساس آنها استراتژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا كنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود، مقاومت متناسب با آن نیز طراحی و اجرا نخواهد شد.46
2-8-4. اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است كه اساساً اقتصاد مقاومتی یك رویكرد كوتاه مدت سلبی و اقدامی صرفاً پدافندی نیست؛ بر خلاف سه تعریف قبلی كه اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا كوتاه مدت میدانستند، این رویكرد چشماندازی كلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یك اقدام بلندمدت را شامل میشود. این تعریف هم كه به نظر میرسد دور از دیدگاه های رهبر معظّم انقلاب نیست، رویكردی ایجابی و دوراندیشانه دارد.47
در این رویكرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم كه هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی كه برای جهان اسلام الهامبخش و كارآمد بوده و زمینهساز تشكیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یكی از مؤلّفههای مهم الگو میباید متضمّن مقاومت و تحقّق آن باشد. در این مقوله است كه اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد كارآفرینی و ریسكپذیری و نوآوری میشود48.
درادبيات آكادميك اقتصادي، اصطلاح» اقتصاد مقاومتی «وجودندارد و شايد بتوان گفت كه براي اولين بار است كه چنين تعبيري در مفاهيم اقتصادي مطرح مي شود.
تعاريف زيادي در مورد اقتصاد مقاومتي ارائه شده است، كه به نظر مي رسد جامع ترين تعريف را مقام معظّم رهبري مدظله العالی ارائه نموده اند: «اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که برای يک ملّت، حتّی در شرايط فشار و تحريم، زمينه ی رشد و شکوفايی را فراهم می کند.» 49ایشان همچنین در بیان معنای اقتصاد مقاومتی می فرمایند: «اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که مقاوم است؛ با تحریکات جهانی، با تکانه های جهانی، با سیاست های آمریکا و غیر آمریکا زیر و رو نمی شود؛ اقتصادی است متّکی برمردم. به عبارت دیگراقتصاد مقاومتی یعنی مقاوم سازی، محکم سازی پایه های اقتصاد چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم.»50
«اقتصاد مقاومتى معنایش این است که ما یک اقتصادى داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادى در کشور محفوظ بماند، هم آسیب پذیری اش کاهش
