
1- برقراري ارتباط منطقي ميان اطلاعات پژوهشهاي قبلي با مساله تحقيق
2- آشنايي با چارچوب نظري و يا تجربي مساله تحقيق
3- آشنايي با روشهاي تحقيق مورد استفاده در پژوهشهاي گذشته.
(خاكي، 1382، 168، 27)
2-1-1- پيشينه تحقيق در سطح جهان
افت تحصيلي يكي از مشكلاتي است كه معمولاً نظامهاي آموزشي و پرورشي جهاني با آن دست به گريبانند و در حقيقت آفتي است كه به محصول آموزشي و پرورشي كشورها لطمه ميزند و كارايي و بهره وري3 نظامها را با نقصان روبرو ميسازد.
يك بررسي انجام شده در ايالات متحده امريكا نشان ميدهد كه سه دسته از عوامل مهم در ترك تحصيل دانش آموزان دخالت داشته است.
1- عوامل مربوط به درون مدرسه شامل ضعيف بودن در درس، عدم سازگاري معلم با پسران، اخراج شده، مردود شدن و به درد نخوردن مدرسه براي دانشآموزان
2- حاملگي زودرس براي دختران ( كه البته مشخص نشده است در درون مدرسه بوده است يا خانواده يا در جامعه) و ازدواج و تشكيل خانواده براي دختران و زندگي با يكي از والدين
3- مسائل اقتصادي شامل اشتغال به كار دانشآموزان، تعهدات اقتصادي در خانواده براي دانشآموز خصوصا براي پسران. (صفوي 1365 ،45)
هافمن در سال 1989 با تحقيقي در مورد اشتغال مادران و وضعيت فرزندان، خاطر نشان ميسازد كه دختران مادران شاغل از پيشرفت تحصيلي و سازگاري اجتماعي و استقلال بيشتري برخوردارند.
همچنين پسران مادران شاغل در مقايسه با پسران مادران غيرشاغل از سازگاري اجتماعي و استقلال بالاتري بهرهمندند.در خانوادههاي بسيار فقير پسران مادران شاغل در آزمونهاي شناختي و هوشي نمرات بالاتر از پسران مادران غيرشاغل دارند در ضمن مادران طبقه متوسط نسبت به مادران طبقات پايينتر، ميتوانند معلم بهتري براي فرزندان خود باشند و تحريك ذهني گستردهتري براي آنها فراهم سازند. در مورد اثرات تلويزيون در وضعيت تحصيلي فرزندان، دو محقق به نام فيليپ نيومن و باربارانيومن با فرا تحليل يا تحليل نتايج 23 تحقيق، عنوان ميكنند كه پيشرفت تحصيلي در ميان كودكاني كه در هفته، 10تا15 ساعت تلويزيون تماشا ميكنند در بالاترين حد است (در مقايسه با كودكاني كه كمتر از 10 ساعت تماشا ميكنند) و سپس با افزايش تماشا از 20 تا 40 ساعت در هفته، ميزان پيشرفت تحصيلي به طور چشمگيري كاهش مييابد. در هندوستان هم بر اساس گزارش گروه مشاوران يونسكو( 1369، ترجمه مشايخ) دانشآموزان بيشتر به علت كمبود لباس و عدم امكانات و شهريه ترك تحصيل ميكنند. بر اساس آمار منتشره، 30 درصد ترك تحصيل زنان يا دختران بر اثر عدم علاقه والدين به تحصيل آنها بوده است. در مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز(پاييز سال 72-71) آمده كه : در پژوهشي كه در انگلستان صورت گرفته است، نشان داده شده كه شغل پدر به عنوان شاخص طبقه اجتماعي، بالاترين همبستگي را با پيشرفت تحصيلي در تمام سطوح پيش دانشگاهي داشته است.(حاجيزاد،1382، 71 الي 68)
البته برخي از راهبردهاي موفقيتآميز در كشورهاي آسيا و اقيانوس آرام ظهور جنبشهايي براي مبارزه با «افت تحصيلي» بيان خواهد شد.
2-1-2- پيشينه تحقيق در ايران
در ايران در زمينه افت تحصيلي تحقيقات و پژوهشهاي زيادي در استانها و شهرهاي مختلف صورت گرفته است و اين نشانگر جدي بودن مسأله فوق است كه اذهان غالب انديشمندان، خصوصا مسئولين آموزش و پرورش را به خود جلب كرده است. در اين قسمت به عنوان نمونه، چند مورد از پژوهشهاي انجام شده كه در پاياننامهها آمده است آورده خواهد شد:
مرضيه وفادار مرادي در سال 1377 تحقيق به نام بررسي نگرش دبيران و دانشآموزان نسبت به عوامل موثر بر افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد آموزش متوسطه در دبيرستانهاي دخترانه مشهد انجام داده است اين پژوهش در پي شناخت عوامل مربوط به ساختار و محتواي نظام جديد آموزش متوسطه بوده كه زمينه لازم را براي افت تحصيلي دانشآموزان فراهم كرده است. فرضيههايي كه بدين منظور تدوين شده، عبارتند از:
1- بين شيوههاي برنامهريزي دروس در نظام جديد آموزش متوسطه و افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
2- بين تغييرات مكرر آيين نامهها و دستورالعملهاي اجرايي نظام جديد آموزش متوسطه با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
3- بين حجم زياد و سنگين دروس با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
4- بين شيوههاي سنتي تدريس و افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
5- بين عدم تمايل دانشآموزان ضعيف نسبت به ادامه تحصيل در شاخه كارودانش و فنيوحرفهاي با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
نتايج اين تحقيق نشان داده است كه غير از فرضيه دوم، بقيه فرضيهها تأييد شده است.
نمونهگيري در اين پژوهش با استفاده از روش نمونهگير تصادفي خوشه اي انجام شده و روش به كار رفته در اين تحقيق از نوع پيمايشي بوده است. جامعه آماري اين پژوهش متشكل از كليه دبيران شاغل در دبيرستانهاي دخترانه نظام جديد و كليه دانشآموزان دختر مشغول به تحصيل در اين دبيرستانها كه حداقل ترم چهارم و بيشتر بوده و در يك يا چند درس افتادهاند و همچنين براي مستندسازي فرضيههاي تحقيق از آزمون مجذور كا (خي دو) استفاده شده است.(وفادار مرادي، 1377، 67)
پژوهش ديگري توسط بهرام مجيدي در سال 1375 در شهرستان ميانه صورت گرفته كه موضوع آن، بررسي رابطه بين برخي از ويژگيهاي اجتماعي- اقتصادي خانواده با موفقيت و افت تحصيلي دانشآموزان سوم راهنمايي شهرستان ميانه است. پژوهش حاضر كه به روش پيمايشي انجام شده، از روش همبستگي براي بررسي رابطه ميان متغيرها استفاده شده است. جامعه آماري در اين پژوهش شامل كليه دانشآموزان سوم راهنمايي شهرستان ميانه در سال تحصيلي 75-74 بوده است و از بين جامعه آماري، تعداد 360 نفر از دانشآموزان(180 دانش آموز موفق و 180 دانشآموز ناموفق) به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. تعداد 174 نفر در گروه موفق و تعداد 164 نفر در گروه ناموفق به پرسشنامهها پاسخ دادند. اطلاعات گردآوري شده به صورت جداول متعدد ارائه و از آزمون همبستگي مجذوركاي و ضريب همبستگي پيرسون استفاده گرديد. نتايج بدست آمده نشان داد كه : بين سواد پدر، سواد مادر، درآمد خانواده، شغل پدر، تعداد اعضاء خانواده با افت تحصيلي فرزندان رابطه وجود دارد. امّا بين محل سكونت والدين، اشتغال مادر، چندمين فرزند خانواده بودن با افت تحصيلي فرزندان رابطه معنيداري وجود ندارد. (مجيدي، 1375 ،68)
حسن دلاكه در سال 1380 تحقيقي تحت عنوان «تحليل عوامل موثر بر دانشآموزان در معرض افت تحصيلي از ديدگاه معلمان مدارس ابتدايي تهران» انجام داده است در اين تحقيق 7 عامل مهم يعني، آموزشي، رفتاري، اجتماعي، اقتصادي، خانواده، حضور تكرار پايه در يك سال كه بر دانشآموزان در معرض خطر افت تحصيلي موثر هستند تحليل شده است. در اين تحقيق آمده است: به نظر معلمان بهترين راهبردهاي جلوگيري از شكست تحصيلي راهبردهاي آموزشي است. با بررسي تحقيقات اخير موثرترين ويژگيهاي دانشآموزان در معرض خطر افت تحصيلي شناسايي شد. (دلاكه، 1380 ،84)
تذكر: با مراجعه نگارنده به بخش تحقيقات و كتابخانه شهرستان ساري كه مركز استان مازندران است و با بررسي بيش از 20 پاياننامه در مورد افت تحصيلي، مشخص شده است كه غالب آنها جنبه روانشناختي داشته و در حد كارشناسي است و محققان آنها غالبا از رشته مشاوره و علوم تربيتي بودهاند و پاياننامهاي كه باديدگاه جامعهشناختي نوشته شده باشد به چشم نخورد.
ارتباط نگرش با رفتار نيز همواره مورد توجه پژوهشگران علوم اجتماعي بوده است. نجفيزند(1370)
در تحقيقي تحت عنوان: بررسي نگرش معلمان نسبت به موقعيت آموزشي (روابط معلم-شاگردي) و ميزان موفقيت آنان از نظر دانشآموزان و مديران نتيجه ميگيرد كه:
1) نگرش معلمان با روابط معلم و شاگردي در كلاس و همچنين با نحوه عملكرد آنان در محيط آموزشگاه و در رابطه با همكاران و مسئولان و نمودهاي رفتاري كه دال بر علاقمندي به امر تدريس است، همبستگي معنادار نشان ميدهد.
2)ميان نگرش معلمان نسبت به دانشآموزان با ارزشيابي دانشآموزان و مديران از ميزان كارآيي آنان رابطه معنادار وجود دارد.
3)معلماني كه زن هستند و يا در دوره ابتدايي تدريس ميكنند در مقايسه با معلمان مرد، آنهايي كه در دوره راهنمايي تدريس ميكنند، نسبت به دانشآموزان از نگرش مثبتتري برخوردارند.
4)علاوه بر ارتباط نگرش معلمان با عملكرد آنان در محيط آموزشگاه، ميان نگرش آنان نسبت به دانشآموزان با ارزشيابي دانشآموزان و مديران از ميزان كارآيي آنان نيز رابطه معنادار مشاهده گرديده است. (ساكي، 1373 ،131-130)
2-2- مفهوم آموزش و پرورش
«مطالعه تحول معناي Education 4در زبانهاي مغرب زمين نيز آموزنده است. ريشه اين لغت كه در زبان فارسي به «تربيت»، «تعليم و تربيت»،«پرورش»و «آموزش و پرورش» ترجمه ميشود، در زبان لاتين به معني كشت نباتات، پرورش حيوانات، تغذيه و تعليم اطفال به كار رفته است. بايد اضافه شود كه تا حدود نيمه قرن هفدهم آكادمي فرانسه، تربيت آدمي را فقط در معناي تعليم او به كار ميبرده است.«مراقبت از تعليم اطفال اعم از اينكه متوجه تمرين روح يا ورزش جسم باشد» امّا ليتره بين عمل (پرورش كودك و نوجوان) و نتايج آن (عادت مكتسبه) فرق قائل ميشود. در نظر او كسب عادت فكري چيزي و توسعه خصايل اخلاقي چيز ديگر است.»(شكوهي، 1375، 21)
امّا كلمه Education در حال حاضر در ادبيات مربوطه در سطح بيناللملي به چهار معنا به كار ميرود: به معناي موسسه يا نهاد(الف)، به معناي عمل يا تأثير (ب)، به معناي محتوا (ج)، به معناي نتيجه يا محصول (د).
-تعليم و تربيت به معناي موسسه يا نهاد، به مجموعه ساختهايي اطلاق ميشود كه در زمان معيني در يك كشور يا در گروهي از كشورها، غايتشان تربيت افراد ملت است، طبق مقررات بيش و كم دقيقي كار ميكنند در لحظه معيني از تاريخ خصوصيات نسبه ثابتي دارند.
-عنوان عمل يا نفوذ متأثر از تعريفي است كه در آغاز قرن حاضر (1911) دوركيم از تعليم و تربيت كرد و از اين طريق طرز فكر تربيتي چندين نسل از مربيان را تحت تأثير قرار داد.
-در معناي محتوا در اولين تقرب برآنچه «برنامه» ناميده ميشود منطبق است. برنامه غالبا و تقريبا منحصرا به مجموعهاي از معارف كسب كردني راجع است. امّا تعليم و تربيت به معناي علمي از مفهوم برنامه هم فراتر ميرود.
-تعليم و تربيت به عنوان «محصول» اثري است كه در چهارچوب تعليم و تربيت به معناي «نهاد» و از طريق توسل به تعليم و تربيت در معناي «محتوا» بر تعليم و تربيت به معناي«عمل و تأثير» مترتب ميشود و شايستگي و كارآيي فارغالتحصيلان نظام آموزشي مبين آن است. (همان،26-25)
پستالزي5 مربي و روانشناس تربيتي اواخر قرن18 و اوايل قرن 19 و باني آموزشگاههاي نو ميگويد:
«تربيت عبارتست از رشد طبيعي، تدريجي و هماهنگ كليه استعدادها و نيروهاي موجود و مكتوم در انسان»
هربارت6 مربي و فيلسوف آلماني اوايل قرن 19 ميگويد:
«تعليم و تربيت عبارتست از مراقبت از كودك و تعليم معلوماتي كه او را صاحب هنر و مهارت و فضيلت و تقوي نمايد و هدف از اين تبليغات بايد دستيابي به كمال شخصيت يعني اعتدال و هماهنگي جسم و روح را فراهم سازد»
فروبل7 مربي بزرگ آلماني قرن 19 به تبعيت از فلسفه طبيعت دوستي يا ناتوراليسم رومانتيك روسو و نظريات پستالزي معتقد است كه فلسفه تربيت همان «رشد و تكامل نيروها و استعدادهاي بالقوه موجود در نهاد آدمي است» وي معتقد است كه مراحل مختلف رشد از يكديگر جدا و متمايز نيستند و اين همان نظر « ژان ژاك روسو» در كتاب معروف اميل است. زيرا ژان ژاك روسو كه منبع الهام پستالزي، هربات و فروبل بود، تربيت را رشد نيروهاي طبيعي فردي طفل ميداند كه آموزش و پرورش بايد خود را با قواي طبيعي و استعدادهاي ذاتي و متفاوت كودكان سازگار سازد. به عبارت ديگر روسو معتقد است كه توجه به علائق و
