
s
-15-4. إنما 77
2-5-4. ولی 77
3-5-4. زکات 78
4-5-4. رکوع 78
6-4. مفهوم امامت 78
7-4. واژه «امام» در لغت و قرآن 80
8-4. تاریخ شروع بحث امامت 81
9-4. عظمت مقام امامت در قرآن مجید 83
نتیجه 89
فصل پنجم: تفسیر آیهی 33 سوره احزاب در تفسیر سیوطی 90
1-5. تفسیر آیهی 33 سوره احزاب در تفسیر سیوطی 91
2-5. تفسیر جلالین در خصوص آیه(33سوره احزاب) 98
3-5. بررسی مهمترین لغات آیه تطهیر 99
4-5. اراده خداوند 101
5-5. سبب نزول آیهی تطهیر در منابع معتبر اهل سنت 103
6-5. نقد و بررسی 109
7-5. سخن بزرگان تفسیر 122
8-5. احتجاج کنندگان به آیهی تطهیر دربارهی فضیلت اهل بیت 124
9-5. منابع پیروان مذهب اهل بیت 124
10-5. بررسی و جمع بندی دیدگاهها 125
11-5. پاسخ به شبهات و سؤالات 126
12-5. خرده گیرىها بر مسأله عصمت 130
نتیجه گیری 133
فهرست منابع و مأخذ 140
چکیده انگلیسی 145
پیشگفتار
یکی از منابع تفسیر قرآن روایات تفسیری است؛ این در حالی است که مفسران مسلمان به روایات تفسیری به یک اندازه توجه نکرده اند. برخی فقط روایات را معتبر می دانند؛ اما گروهی دیگر از منابع علوم ادبی، عقلی و قرآنی بهره برده اند. بعد از رحلت پیامبر در تفسیر قرآن، دوگرایش به وجود آمد. یک گروه در تفسیر قرآن اعلمیت اهلبیت (ع) را قبول داشتند و استناد آنان در این باره به سفارشهای پیامبر می باشد که از جمله ی آنان می توان به احادیث ذیل اشاره کرد: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و انهما لم یتفرقا حتی یردا علی الحوض».1 یا «علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»2. این احادیث نه تنها مورد استناد پیروان مذهب تشیع بلکه نزد علمای اهل سنت نیز از اعتبار زیادی برخوردار است چنانچه یکی از محققان اهل سنت گفته است: «بر اساس این حدیث علی اعلم مردم به تفسیر قرآن است».3 گروهی دیگر، با تبعیت از منع کتابت حدیث تا پایان نیمه اول قرن دوم از کتابت حدیث خوداری کردند.
اقسام روایات تفسیری
با مطالعه بررسی های صورت گرفته توسط علمای برجسته اسلام می توان روایات تفسیری را از حیث محتوی به چند دسته تقسیم نمود که مهمترین آنها عبارت اند از: ((روایات توضیحی، روایات شأن نزول، روایات تنزیل و تأویل، روایات جری و تطبیق))
1) روایات توضیحی: روایاتی که در آنها به شرح واژه یا جمله و مضمون آیه پرداخته میشود؛ مثل شرح «رفث»، «فسوق» و «جدال» به جماع، دروغ و سوگند لا و الله و بلی و الله.4 این نوع از روایات به فهم مراد الهی کمک بزرگی کرده اند، چون توضیح واژهها تنها به لغت و عرف متکی نیست، گاهی به روایات تفسیری تکیه دارد. و گاه واژههایی در لغت و عرف، چند معنا دارند و فقط روایات میتواند معنای آنها را مشخص کند؛ برای مثال واژه «رفث» در کلام عرب به معنای بدگویی و ناسزاگویی است و مجازاً در معنای همبستری و جماع به کار رفته است.5
2) روایات شأن نزول: روایاتی که رخداد، عمل و یا سؤالی را بیان میکنند که به دنبال آن آیه یا آیاتی نازل شده است؛ برای نمونه آیه «إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ» (المائدة، 55) را قریب به اتفاق مفسران، در شأن خاتم بخشی حضرت علی در حال رکوع دانستهاند.6
3) روایات بطن قرآن: در بعضی روایات مصادیقی برای آیات قرآن ذکر شده است که از لحاظ ظاهر لغت و عرف سازگاری با آیات ندارد. از این روایات به «روایات بطن» تعبیر میشود. برای مثال تطبیق «شجره ملعونه» بر بنی مروان و بنیامیه که آن را بسیاری از اهل سنت برنتافتهاند، میتواند ناشی از همین امر باشد که ظاهر لغت و عرف مساعد با آن نیست. چنانچه آلوسی می گوید: «لعن بنیامیه در قرآن آمده است؛ حال یا به طور خاص، آنگونه که شیعه اعتقاد دارد یا به طور عام، آن گونه که ما میگوییم. آنجا که آمده است: «إِنَّ الَّذینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِـىالدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً».7 بنی امیه مصداق این آیهاند، اگر نگوییم که این آیه خاص بنیامیه است.8
4) روایات فقهی: برخی از روایات تفسیری در تفسیر آیات احکام است. تألیفات تفسیری شیعه و سنی تحت عنوان «آیات الاحکام» نشان از نیاز به این روایات است.
5) روایات جری و تطبیق: روایاتی که مضمون کلی آیات را بر مصادیق تطبیق میکند و نهایتا همه مصادیق را بیان نمیکند؛ بلکه به بیان کامل مصادیق میپردازد.9 مثل روایتی که از ابن عباس نقل شده است: «ما انزل الله آیة فـى القرآن یقول فیها یا ایها الذین آمنوا الّا کان علی شریفها و امیرها و لقد عاتب الله اصحاب محمد فی غیر آیة من القرآن و ما ذکر علیاً الّا بخیر»10 و مثل آیه «إِنَّ اْلأَبْرارَ لَفی نَعیمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفی جَحیمٍ»11 که در آن ابرار بر ائمه اهل بیت و فجار بر دشمنانشان تطبیق شده است.12
مکاتب و دیدگاه های گوناگون تفسیر روائی
الف) مکتب روائی محض
در مکتب روایی محض، تفسیر قرآن به غیر روایات ممنوع است(مثل اخباریون افراطی شیعه و بسیاری از نصگرایان سنی مذهب). استرآبادی آورده است: ((قرآن در سطح فهم تودهی مردم نازل نشده و دور از فهم آنان است. قرآن در سطح فهمهای اهل ذکر نازل شده است. علم به ناسخ و منسوخ قرآن و فهم این که کدام آیات بر ظاهر خود باقی است و کدامشان باقی بر ظاهرشان نیست، تنها نزد اهل بیت است)).13 بحرانی نیز در مقدمهی تفسیرش نوشته است: «معاصران ما بهتفاسیری پرداختهاند که از ناحیهی پیشوایان معصوم (که عالم به تنزیل و تأویل قرآن هستند) نقل نشده است. واجب آن است که در تفسیر قرآن دست نگاه داریم تا از سوی آنان تفسیر و تأویل بدست آید؛ زیرا پیشوایان معصوم، صاحبان علم تنزیل و تأویلاند و آنچه از جانب آنان رسیده جملگی نور و هدایت و آنچه از طرف غیر ایشان آمده ظلمت و تاریکی است».14همچنین شیخ حر عاملی نیز استنباط احکام نظری را از ظواهر قرآن منوط به روایات تفسیری میدانست.15 و به نظر میرسد، نظر غالب اخباریون شیعه بر تفسیر قرآن بر اساس روایات تفسیری است.16
در بین دانشمندان سنی مذهب نیز کسانی در ذیل این مکتب قرار می گیرند. سیوطی نوشته است: «گروهی گفتهاند هیچکس، هر چند دانشمند، ادیب، سرآمد در شناخت راههای استدلال، عالم به فقه، نحو، تاریخ و آثار باشد، مجاز به تفسیر قرآن نیست، مگر آن که تفسیرش بر اساس روایات منقول از پیامبر(ع) باشد».17قرطبی نیز بیان می کند: «بعضی از علما گفتهاند که تفسیر قرآن بر سماع (روایات پیامبر) متوقف است».18همچنین شاطبی نوشته است: « نسزد که در استنباط از قرآن به خود قرآن بسنده شود و به شرح و بیان قرآن، یعنی سنت مراجعه نشود؛ زیرا هرگاه قرآن کلی و مشتمل بر امور کلی باشد، چارهای جز مراجعه به سنت نخواهد بود».19
به طور کلی می توان بیان نمود طرفداران مکتب و دیدگاه روایی محض، تفسیر به رأی را تکیه به ظواهر قرآن، بدون مراجعه به روایات تفسیری میدانند.20 این گروه با استدلال بر این آیه که: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ».21 می گویند طبق این آیه تفسیر و تبیین قرآن بر عهده پیامبر است و هیچکس غیر از آن حضرت، حقّ تبیین و تفسیر قرآن را ندارد؛از این رو گفته شده است، پیامبر تفسیر قرآن را به اصحاب خود آموخت و آنان به تابعین تعلیم دادند و بیش از هزاران روایت تفسیری که از سلف صالح یعنی صحابه و تابعین در باب تفسیر قرآن نقل شده است، برای کسانی که جویای تفسیر قرآناند، کفایت میکند و لذا عدول از این روش و تفسیر قرآن و تجاوز از آنچه در منقولات صحابه و تابعین آمده است، بدعت است و اگر در مورد آیاتی از قرآن نقلی ازسلف صالح به ما نرسیده باشد، وظیفه ما سکوت و پرهیز از تفسیر است.22
ب) مکتب و دیدگاه روائی تکمیلی
این دیدگاه مراجعه به روایات را در مواردی که دلالت آیات نیاز به تکمیل و تتمیم دارد، لازم میداند و تفسیر قرآن را به روایات منحصر نمیکند و در تفسیر خود علاوه بر قرآن، از علوم ادبی، اشعار و اصول عقلی نیز استفاده می شود. این دیدگاه نیز در بین شیعه و سنی طرفداران زیادی دارد؛ نظیر: مفسران شیعه غیر اخباری و عموم مفسران اهل سنت به غیر ازاهل حدیث افراطی. قرطبی طرفداران مکتب تفسیر روائی محض را فاسد خوانده است؛ به این دلیل که اگر مرادشان این باشد که هیچکس در تفسیر، جز بر اساس روایات سخن نگوید، در مورد اصحاب چه میگویند که نظریات مختلفی در تفسیر آیات ابراز کردهاند؟ چنین نیست که اصحاب هر چه گفتهاند، از پیامبر شنیده باشند. اگر تأویل هم مثل تنزیل باید به مسموعات از پیامبر مقید باشد، چه معنی دارد که پیامبر برای ابن عباس دعا کند: خدایا او را در دین فقیه کن و به او تأویل بیاموز! نیاز به روایات تفسیری برای جلوگیری از خطا در تفسیر است تا مسیر فهم و استنباط هموار گردد.23 سیوطی پس از آوردن نظریهی طرفداران مکتب تفسیری به نقل نظر کسانی پرداخته است که منبع تفسیر را به روایت منحصر نکرده و استمداد از سایر علوم را ضروری دانستهاند.24
آسیبهای روایات تفسیری
در طول تاریخ آسیب هایی بر روایات تفسیری وارد شده است به همین دلیل بهرهبرداری صحیح و دقیق از آنها امکان پذیر نیست. به طور کلی آسیبهای مترتب بر روایات تفسیری عبارت اند از:
1) عدم کفایت: بررسی ها نشان می دهد روایات تفسیری برای همه آیات قرآن نقل نشدهاند. برای برخی از آیات روایات زیادی اعم از شأن نزول، شرح واژههای آیات، شرح مضمون آیات، جری و تطبیق بر مصادیق و بیان معانی باطنی آیه وجود دارد؛ اما برای آیات زیادی از قرآن حتی یک روایت تفسیری هم نیست. که این برای طرفداران مکتب تفسیر روائی مشکل بزرگی است.
2) خلط و التقات: تحلیل محتوای روایات تفسیری در فرایند تاریخی اجتماعی نشان می دهد اهلکتاب تازه مسلمان بسیاری از منقولات دینی خود را به حوزهی روایات اسلامی وارد کردند و آمیختن آن منقولات به روایاتاسلامی مشخص نمودن صحیح از نادرست را مشکل کرده است.
3) توطئه و دسیسه زنادقه: وارد کردن عمدی مطالب نادرست و ناصحیح به کتاب های روایی توسط غیر مسلمان ها یکی دیگر از آسیب های موجود در روایات تفسیری می باشد. به عنوان مثال داستان غرانیق که در تفاسیر شیعه و سنی نقل شده، از آن جمله است.25 به طوری که، برخی از دانشمندان مسلمان معتقدند که این داستان ساختهی زنادقه است.26 از کسانی که در تدلیس حدیث و اضافه کردن مطالب کفرآمیز و زندقه در بین روایات اسلامی نقش مهمی ایفا کرده اند، عبدالکریم بن ابی العوجاء است. چنانچه، در زمان اعدامش گفت: چهار هزار حدیث بافته و از رهگذر آن، حلال را حرام و حرام را حلال معرفی کردهام.27
4) سرایت اسطوره های غیرواقعی: تأثیر باورهای جاهلی در روایات تفسیری از دیگر آسیبهای این روایات است. در تفاسیر شیعه و اهل تسنن روایتی از ابن عباس و دیگران به این مضمون نقل شده است که زمین بر روی شاخ گاو و گاو بر روی صخره و تخته سنگ و صخره بر روی آب و… قرار دارد و فراتر از این را فقط خدا میداند.28 به نظر می رسد این داستان ریشه در افسانههای جاهلی دارد؛ چنان که آوردهاند: از شخصی حکمت پناه گرفتن و اختفای پیامبر در «غار ثور» به هنگام هجرت پرسیده شد. پاسخ داد: پیامبر همواره فال نیک را دوست داشت و چون گفته شده بود که زمین روی شاخ گاو(ثور) استقرار یافته است، پیامبر مناسب دید، برای اختفاء از دشمن در غار «ثور» استقرار پیدا کند. بر اساس تفأل به استقرار و آرامشی که زمین بر روی شاخ گاو دارد.29
تحقیق حاضر از میان تفاسیر روایی مشهور و معروف، تفسیر الدر المنثور را انتخاب نموده است، چرا که الدر المنثور در زمینهی آشنایی با روایات تفسیری اهل تسنن، به ویژه در مسائل مورد اختلاف بین شیعه و سنی، مرجع بسیار سودمندی است. روش تحقیق مورد استفاده مبتنی بر انتخاب بعضی از آیات ولایت در
