
1- دال ومدلول 28
دال مرکزي 29
دال شناور 29
اختياري بودن رابطه دال و مدلول 29
عنصر، وقته، حوزه گفتمان گونگي 31
2- مفصل بندي 31
هويت يابي 32
هويت جمعي و هويت سوژه 33
3- بيقراري 33
4- ضديت وغيريت 34
برجستهسازي وحاشيهراني 35
منطق تفاوت و منطق همارزي 35
رقابت 36
5- هژموني وتثبيت معنا 37
انسداد يا توقف 39
ساختارشکني 40
6- قدرت 41
7-اسطوره، تصور اجتماعي وجه استعاري 42
دال خالي 44
قابليت دسترسي، قابليت اعتبار 44
8- موقعيت سوژهاي و سوژگي سياسي 45
امکانيت و تصادف 46
اهميت نظريه لاکلا و موفه 47
روششناسي گفتمان و اصول 50
جمعبندي 55
فصل سوم: فضاي گفتماني دهههاي 20 و30
مقدمه 59
فضاي سياسي و اجتماعي دهه هاي 20 و30 59
گفتمان چپ 62
ظهور و تحول گفتمان چپ در ايران 63
نحلههاي مختلف گفتمان چپ در ايران 65
گفتمان مليگراي ليبرال 71
ظهور و تحول گفتمان مليگراي ليبرال در ايران 76
عوامل شکلگيري گفتمان مليگراي ليبرال در ايران 76
نحلههاي مختلف گفتمان مليگراي ليبرال در ايران 80
گفتمان ديني 87
ظهور وتحول گفتمان ديني در ايران 87
نحلههاي مختلف گفتمان ديني در ايران 92
1-آيتالله کاشاني 92
2- فداييان اسلام، مناديان اسلام سياسي راديکال 94
جمع بندي 95
فصل چهارم: ناکارآمدي گفتمانهاي مبارز غيرديني
مقدمه 99
ناکارآمدي گفتمان چپ 100
عوامل ناکارآمدي گفتمان چپ در ايران 101
1- اشکالات و نارساييهاي درون گفتماني 101
2- اشكالات و نارساييهاي برون گفتماني 105
2-1. نوع نگاه حزب به اتحاد جماهير شوروي 105
2-2. امتياز نفت شمال و مسأله حمايت از فرقه دموکرات آذربايجان و کردستان 106
2-3. ترور نافرجام شاه و انحلال حزب توده 107
2-4. مساله ملي شدن نفت و دولت ملي مصدق 107
آشكار شدن نشانههاي بيقراري گفتمان چپ و خروج از حزب توده 108
سازمان انقلابي حزب توده 110
سازمان چريک هاي فدايي خلق 111
ناکارآمدي گفتمان مليگراي ليبرال 112
عوامل ناکارآمدي گفتمان مليگراي ليبرال 115
1- ضعف ايدئولوژيک 116
2- اشتباهات رهبري جبهه ملي 117
3- حل نشدن قضيه نفت 118
تشکيل جبهه ملي دوم، سوم و چهارم و تحول دالهاي گفتمان مليگراي ليبرال 120
جمع بندي 127
فصل پنجم: گفتمان پهلويسم
مقدمه 130
فروپاشي گفتمان مشروطه و تأثير آن برظهور گفتمان پهلويسم 130
گفتمان پهلويسم اول و سير آن از عامگرايي استعاري تا خصلت خاصگرايي 132
دالهاي گفتمان پهلويسم 133
1- ناسيوناليسم شاهنشاهي 134
2- غربگرايي 135
3- تمرکزگرايي (استبداد) 135
4- سکولاريسم و حاشيهراني مذهب 136
گفتمان پهلويسم دوم و خصلت بازسازي اعتبار و هژموني (عامگرايي) 138
بيقراري گفتمان مليگراي ليبرال و بازگشت گفتمان پهلويسم 139
خصلت خاصگرايي گفتمان پهلويسم و غيريت سازي و منازعه با گفتمان ديني 141
بازسازي و برجستهسازي دالهاي اصلي درگفتمان پهلويسم دوم 144
1- ناسيوناليسم شاهنشاهي 144
2- شاهمحوري (سلطنت) 145
3- غيريتسازي با گفتمان ديني 148
4- غربگرايي 148
جمع بندي 155
فصل ششم: ظهور و تحول گفتمانهاي مبارز ديني
مقدمه 157
زمينههاي ظهور گفتمانهاي مبارز ديني در دهههاي 40 و50 157
1- ناکارآمدي گفتمان پهلويسم 157
2- ظهور گفتمان بوميگرايي و بازگشت به خويشتن 161
3- بازسازي گفتمان مذهبي 164
3-1. تجديد حيات انديشه ديني 164
3-2. آيتالله بروجردي و تحول در حوزههاي علميه شيعه 168
3-3. انتشار مطبوعات وجرايد ديني و شکلگيري سوژههاي مذهبي 170
3-4. ورود علما به عرصه سياست 171
ظهور و تحول گفتمانهاي مبارز ديني در دهههاي 40 و50 173
گفتمانهاي مبارز ديني 174
1- گفتمان اسلام سياسي ليبرال 174
1-1. نهضت آزادي 175
2.گفتمان اسلام سياسي التقاطي 177
2-1. نهضت خداپرستان سوسياليست 177
2-1-1. گفتمان دكتر علي شريعتي 179
2-2. سازمان مجاهدين خلق 181
3. گفتمان اسلام فقاهتي (سياسي) 182
3-1. گفتمان امام خميني(ره) 183
3-2. حزب ملل اسلامي 191
3-3. هيأتهاي مؤتلفه اسلامي 192
فصل هفتم: هژمونيک شدن گفتمان اسلام سياسي
مقدمه 195
فرايند افول وفروپاشي گفتمان پهلويسم و ظهور گفتمان اسلام سياسي 196
عوامل هژمونيک شدن گفتمان اسلام سياسي(فقاهتي) 200
1- آشکار شدن نشانههاي بيقراري و ناکارآمدي گفتمان پهلويسم 200
2- قابليت حصول يا در دسترس بودن 203
3- عامگرايي و خصلت استعاري گفتمان 204
نتيجهگيري 210
منابع 218
فهرست اشكال
عنوان صفحه
شکل 2-1. تحليل گفتماني ميشل فوکو 20
شکل 2-2.مولفههاي گفتمان لاکلا و موفه 28
شکل 2-3. مدل هژموني لاکلا و موفه 39
شکل2-4. فرآيند شکلگيري گفتمان در نظريه لاکلا و موفه 57
شکل3-1: چگونگي مفصلبندي گفتمان چپ 66
شکل3-2.چگونگي مفصلبندي گفتمان مليگراي ليبرال 75
شکل 3-3. عوامل شکلگيري گفتمان مليگراي ليبرال 80
شکل 5-1.چگونگي مفصلبندي دالهاي گفتمان پهلويسم اول 133
شکل 5-2. چگونگي مفصلبندي دالهاي گفتمان پهلويسم دوم 143
شکل 6-1. چگونگي مفصلبندي دالهاي گفتمان اسلام سياسي ليبرال 176
شكل 6-2. چگونگي مفصلبندي دالهاي گفتمان اسلامي سياسي التقاطي 179
شکل 6-3. چگونگي مفصلبندي دالهاي گفتمان اسلام فقاهتي (سياسي) 188
فصل اول
كليات
1- تعريف مسأله
وقتي در شهريور 1320 اشغال ايران توسط نيروهاي متفقين سقوط پادشاهي مطلقه را سبب شد، بسياري از نيروهاي سياسي و اجتماعي آن عصر به صحنه سياسي آمدند. تقابل آنان بر سر کسب قدرت بيش از يکدهه به طول انجاميد و با کودتاي سهمگين 28 مرداد 1332 به پاياني حزنانگيز ختم گرديد (آبراهاميان،1377: 210- 207). گفتمانهاي مختلفي در اين دوره تاريخي در بستر اجتماعي و سياسي جامعه ايران شکل گرفتند و براي بقا و هژموني به فضاي منازعه آمدند. شاخصترين اين گفتمانها، گفتمان ليبرال مليگرا و گفتمان مارکسيستي (سوسياليستي) بودند. قدرت و نفوذ اين دو گفتمان به گونهاي بود که بسياري از نيروهاي سياسي و اجتماعي جامعه ايران را جذب نمودند و يا به شكلهاي مختلف بر آنها تأثير گذاشتند. (معدل،1382: 172) اين دو گفتمان علاوه بر آن که داراي ابزارهاي مختلف سازماني (نهادي) و ايدئولوژيک بودند، زمينه و بستر اجتماعي و حتي فضاي مناسب بينالمللي براي بقا و مبارزه را نيز در اختيار داشتند. گفتمان مليگرايِ ليبرال، خود را وارث جنبش و نهضتهاي ملي و دموکراسي خواهانهيِ ايران ميدانست و از نيمهيِ دوم قرن نوزدهم تا نيمهيِ اول قرن بيستم فعاليت گستردهايي داشت. اقدامات و سياستهاي رضاشاه فضاي لازم را براي بسط چنين گفتماني فراهم نمود.
پس از جنگ جهاني دوم، گفتمان سوسياليستي به عنوان گفتمان مبارزه در کشورهاي استعمارزده يا نيمهاستعماري مذهب مختار شد و به سرعت فضاي مبارزه سياسي در کشورهاي آسيايي، آفريقايي، آمريکاي لاتين …(عليه رژيم هاي سياسي وابسته به غرب) را تسخير کرد. در ايرانِ دهه بيست گفتمان سوسياليستي در بين قشرهاي مختلف جامعه جايگاه و پايگاهي براي خود پيدا کرده بود. حتي برخي از نيروهاي مذهبي نيز جذب اين گفتمان و وجه نهادي آن، يعني حزب توده شدند.
اين در حالي است که در دوره پهلوي اول به دليل اصلاحات و سياستهاي نوگرايانه در زمينههاي اداري، نظامي، آموزشي و گرفتن امور وقفي از دست روحانيون از يکسو و ايجاد سيستم اداري و عرفي مشرب از سوي ديگر، تلاش شد تا جامعه ايران در مسير توسعه به سبک غرب قرار گيرد و از نقش مذهب و نيروهاي مذهبي در جامعه کاسته و بطور چشمگيري نيروهاي تاثيرگذار در جامعه به عقب رانده شوند (آبراهاميان، همان منبع: 169). اقدامات و سياستهاي محمدرضا پهلوي نيز، از دههيِ سي به بعد اين آهنگ را تندتر کرد. گفتمان مدرنيستي شاه از اوايل دههي چهل، دالهاي گفتمانهاي رقيب را از طريق سياستهاي موصوف به انقلاب سفيد مورد هجوم قرار داد و فضاي گفتماني را به نفع خويش تغييرداد. با اين حال کمتر از يک دههيِ بعد از کودتا، فضاي گفتماني دچار دگرگوني غير قابل باوري شد و گفتمانهاي جديدي با درونمايههاي ديني فضاي مبارزه را به نفع خود فتح کردند، بنابراين در دهههاي چهل و پنجاه ما شاهد ظهور گفتمانهاي مبارز ديني در ايران هستيم.
مسألهي اساسي اين پژوهش جستجو و تحقيق درخصوص اين موضوع است که چرا و چگونه گفتمانهاي ديني از دههي چهل به بعد پا به عرصه منازعه گفتماني نهادند؟ زمينههاي شکلگيري آنها چه بود؟ توليدکنندگان آنها چه کسانياند؟ و داراي چه ويژگيهايي هستند؟
بنابراين با توجه به توضيحات فوق سوال اصلي پژوهش حاضر، عبارت است از اينکه:
2- سوال اصلي:
علل ظهور و گسترش گفتمانهاي مبارز ديني دهه هاي 40 و 50 در ايران چيست؟
3- سوالات فرعي:
1- فضاي گفتماني دههي 20 و30 در ايران چگونه بود؟
2- علل شکست و نا کارآمدي گفتمانهاي مبارز غير ديني در ايران چه بود؟
3- چرا گفتمان مدرنيزم پهلوي نتوانست در دهههاي 40 و50 هژموني خود را تثبيت و حفظ نمايد؟
4- علل هژمون شدن گفتمان اسلام سياسي در دو دهه ما قبل انقلاب چه بود؟
4- فرضيه اصلي:
ناتواني و شكست گفتمانهاي چپ و ليبرال در مبارزه با رژيم پهلوي از يك سو و اصرار رژيم پهلوي بر نوسازي خطي (غربي سازي) و مذهبستيزي از سوي ديگر موجب ظهور گفتمانهاي متعدد اسلامي مبارز در دهههاي چهل و پنجاه شمسي گرديد.
5- فرضيات فرعي:
1- به دليل شرايط پس از سقوط دولت مطلقه، جامعه ايران شاهد فضايي از رقابت و منازعه بين گفتمانهاي مختلف در دهه هاي فوق بود.
2-گفتمانهاي مبارز غيرديني به دليل ضعف دال مرکزي و عدم هارموني گفتماني، توان تبديل به گفتمان هژمون را نداشته و در مبارزه با گفتمان مدرنيزم پهلوي دچار ضعف و ناکارآمدي شدند.
3- به دليل عدم هماهنگي مؤلفههاي گفتمان مدرنيستي پهلوي با مؤلفههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ايران، گفتمان فوق نتوانست گفتمان هژموني خود را تثبيت نمايد.
4-گفتمان اسلام سياسي در فضاي رقابت گفتماني دو دههي منتهي به انقلاب با استفاده از دالهاي خالي موجود در آن فضا و مفصل بندي مناسب توانست به هژموني گفتمان براي مبارزه با سلطنت تبديل شود.
6- سوابق پژوهش:
1- گفتمان هويت و انقلاب اسلامي ايران، علي اشرف نظري و بهاره سازمند، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1387.
كتاب حاضر با بهرهگيري از روش تحليل گفتماني، ابتدا مفهوم هويت را مورد تبيين قرار داده است. در اين گفتار، مفاهيم: هويت، بحران هويت، هژموني، مركزيتيابي گفتمانهاي هويتي و ابعاد فردي و جمعي هويتي مورد تأمل قرار ميگيرد. بخش دوم که بيشتر مد نظر ماست به گفتمانهاي هويتي جامعه سياسي ايران طي سالهاي (1320-1357) پرداخته شده است. در اين زمينه چهار گفتمان هويتي ناسيونال سکولار (گفتمان رسمي دولت پهلوي)، گفتمان سوسياليسم- ماركسيسم (گفتمان هويتي چپ)، شامل: سازمان فدايي خلق و گروه فرقان، گفتمان مليگراي ليبرال و گفتمان هويتي اسلامگرايان مورد واكاوي قرار ميگيرد. بخش سوم كتاب نيز به بحث درباره چگونگي مركزيت يابي گفتمان اسلامي- شيعي در انقلاب اسلامي ميپردازد. اينكه عناصر درون گفتماني هويت اسلامي- شيعي كدامند و متأثر از چه مؤلفهها و عواملي در كانون گفتمانهاي هويتي قرار گرفته است؟ و بالاخره در واپسين گفتار اين كتاب، فرايند هويتسازي در دوران پس از انقلاب اسلامي بررسي ميشود و در اين راستا گفتمانهاي هويتي ليبرال، اسلامگرا، سازندگي و اصلاح طلب مورد توجه قرار
