
رزند بر خود کارآمدی والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر آموزش روابط والد-فرزند بر بهزیستی اجتماعی والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر مشارکت اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر انسجام اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر پذيرش اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر انطباق اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر شکوفايي اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون.
5- 1 فرضيههاي پژوهش
فرضیه کلی:
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر خود کارآمدی و بهزیستی اجتماعی والدین معتاد شهر اصفهان دارای تأثیر مثبت معنادار است
فرضیههای فرعی:
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر خود کارآمدی والدین معتاد شهر اصفهان دارای تأثیر مثبت معنادار است.
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر بهزیستی اجتماعی والدین معتاد شهر اصفهان دارای تأثیر مثبت معنادار است.
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر مشارکت اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون موثر است.
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر انسجام اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون موثر است.
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر پذيرش اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون موثر است.
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر انطباق اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون موثر است.
آموزش مبتنی بر رابطه والد –فرزند بر شکوفايي اجتماعي والدین معتاد شهر اصفهان در مرحله پس آزمون موثر است.
6-1 تعريف متغيرهاي پژوهش
1-6-1 تعریف مفهومی خود کارآمدی
بندورا (1997) مطرح میکند كه خود كارآمدي، توان سازندهای است كه بدان وسيله، مهارتهای شناختي، اجتماعي، عاطفي و رفتاري انسان براي تحقق اهداف مختلف، به گونهای اثربخش ساماندهي میشود. خود کارآمدی درك شده عاملي مهم براي انجام موفقیتآمیز عملكرد و مهارتهای اساسي لازم براي انجام آن است.
2-6-1 تعریف عملیاتی خود کارآمدی
مجموع نمرهای است که آزمودنی از پرسشنامه خود کارآمدی کسب مینماید و نشاندهنده میزان خود کارآمدی کلی او هست.
3-6-1 تعریف مفهومی بهزیستی اجتماعی
کیز و شاپیرو (2004) معتقدند که سلامت اجتماعی، ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر،. نزدیکان و گروهای اجتماعی است که وی خود را عضوی از آنها میداند. به عبارت دیگر، توانایی فرد در تعامل موثر با دیگران و اجتماع به منظور ایجاد روابط ارضاء کننده شخصی و به انجام رساندن نقشهای اجتماعی است. اوستون و جیکوب (2005) سلامت اجتماعی را مهارتهای اجتماعی، عملکرد اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه بزرگتر (تمامیت شخص در شبکه اجتماعی او) دانستهاند.
4-6-1 تعریف عملیاتی بهزیستی اجتماعی
مجموع نمرهای است که آزمودنی از پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کسب مینماید و نشاندهنده میزان بهزیستی اجتماعی او هست.
5-6-1 تعریف مفهومی روابط والد-فرزند
بسته آموزشی بومی مهارتهای ارتباطی شامل مهارتها و تکنیک هایی میشود که از فرهنگ بومی آن جامعه استخراجشده و یا متناسب بافرهنگ آن جامعه است و تحقیقات قبلی این تناسب و همخوانی را تأیید کردهاند.
بسته آموزشی مهارتهای ارتباطی پس از بررسی کتابها، مقالات، پایاننامهها و سایر متون مربوط به مهارتهای ارتباطی والد- نوجوان بر اساس آسیبهای شناساییشده در پژوهش همتی (1391) تدوین شده است. این مهارتها در این پژوهش شامل مهارتهایی مانند مهارتهای خودآگاهی، مهارت همدلی، آموزش مهارت روابط بین فردی، آموزش حل مسئله، آموزش مهارت تصمیمگیری، آموزش مهارتهای ارتباطی کلامی و غیرکلامی، روابط والد- نوجوان، مسئولیتپذیری، آموزش ابراز وجود، مهارت تحلیل رفتار متقابل، برقراری ارتباط با جنس مخالف، آموزش انضباط اثربخشی، آموزش استقلال یابی، آموزش وضع مقررات، آموزش ایجاد انتظارات، آموزش بهبود روابط، مشکلات مربوط به مدرسه و آموزش به نوجوان، مقاومت در مقابل فشارهای منفی همسالان و با سازی شناختی است (همتی،1391).
6-6-1 تعریف عملیاتی روابط والد فرزند
بسته آموزشی تدوینشده روابط والد فرزند، که در طی 10جلسه 2 ساعته آموزشی تدوین میشود و آموزش داده میشود.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
1- 2 مقدمه
در این فصل مبانی نظری و پژوهشی تحقیق حاضر ارائه شده است. سعی شده است مطالب مرتبط و مبانی نظری یکپارچهای ارائه شود به گونهای که ابتدا با مباحث کلی در حیطه روابط والد- فرزند شروع شده است و در ادامه خود کارآمدی و بهزیستی اجتماعی بحث شده است و انواع مباحث مرتبط با متغیرها تشریح شده است و تحقیقات مربوطه و پیشین در حین مبانی نظری بیان شده است.
پیشینه نظری
در این قسمت، مباحث مربوط به آموزش رابطه والد-فرزندی، خود کارآمدی و بهزیستی اجتماعی والدین آورده میشود.
2-2 متغیرخود کارآمدی
1-2-2 خود کارآمدی
خود کارآمدی یکی از مفاهیم کاربردی در نظریههای یادگیری-اجتماعی و یا نظریهی شناختی-اجتماعی برای رفتار حرفهای است (هاکت، لنت و براون، 1994 و 1996، به نقل از به تز و هاکت،1998، نقل از مصحف،1384).
خود کارآمدی یعنی اینکه یک فرد چگونه شیوههای مورد نیاز برای رسیدن به موقعیتهای مورد انتظار را سازمان میدهد و آنها را اجرا میکند (بندورا،1989، نقل از کلونینجر25، 2004، نقل از زمانی،1385).
به نظر بندورا (1989) خود کارآمدی یعنی اینکه معتقد باشیم میتوانیم با وضعیتهای مختلف کنار بیاییم. کسانی که خیلی خود بسنده هستند، انتظار دارند موفق شوند و غالباً موفق میشوند و کسانی که چندان خود کارآمد نیستند، در مورد توانایی خود در انجام تکالیف شک دارند و به همین جهت نیز کمتر موفق میشوند از همین رو عزت نفس آنها کم است (شارف، ترجمه فیروز بخت، 1381).
همچنین بندورا (1997،1986، به نقل از به تز و هاکت، 1998، به نقل از رجبی، عطاری و شکرکن، 1383) بیان میکند که انتظارات خود کارآمدی به باورهای مربوط به توانائیهای ما برای انجام موفقیتآمیز یک رفتار معین با طبقهای از رفتارها اطلاق میشود که بنا بر فرض بر انتخابهای رفتاری، عملکرد و پافشاری اثر میگذارد.
خود کارآمدی در واقع اعتقاد راسخ فرد نسبت به توانائیهای خود میباشد که باعث بسیج انگیزه و منابع شناختی و رشته اعمالی که برای انجام موفقیتآمیز یک کار خاص لازم است، میشود. قبل از اینکه فرد کاری را انتخاب کند و تلاش خود را در آن کار آغاز نماید، ابتدا اطلاعاتی را در مورد ظرفیتها و قابلیتهای خود در آن مورد خاص ارزیابی و جمعبندی مینماید. کارآمدی شخص تعیین میکند که آیا فرد قدرت سازگاری برای انجام آن رفتار خاص را دارد یا نه و همچنین مشخص میکند که فرد علیرغم مشکلات موجود چه قدر تلاش خواهد کرد، و چه مدت به تلاش خود در آن زمینهی خاص ادامه خواهد داد (لوتانز و استاجکویک26، 1998).
باورهای خود کارآمدی که به عنوان هسته مرکزی نظریه شناختی-اجتماعی در نظر گرفته شده است بر عملکرد انسانی تأثیر دارد. این باورها از نگاره پاجارس (2000، به نقل از شماعی زاده، 1384) قضاوت افراد در مورد قابلیتهای خود برای سازماندهی و اجرای اعمالی است که نیاز به عملکردهای مختلفی دارد.
باورهای خود کارآمدی چهارچوبی برای انگیزش، رفاه و پیشرفت فردی ایجاد میکند. این باورها تعیین میکنند که افراد برای تلاش انگیزه کمی دارند و یا در مقابل مشکلات از خود استقامت نشان میدهند (پاجارس،2000، به نقل از شماعی زاده).
بندورا (1998، به نقل از جباری، 1382) خود کارآمدی را به عنوان باورهای در مورد توانایی شخصی برای سازمان دادن و طی کردن مسیرهای عمل به منظور دستیابی به پیشرفت تعریف کرده است. او خود کارآمدی ادراکشده را به عنوان باورهای افراد در مورد تواناییهایشان برای تولید انتخابی سطح عملکرد میداند که تلاش برای تأثیر و مهار بر رویدادهائی است که بر زندگی آنها تأثیر میگذارد. از دیدگاه او باورهای خود کارآمدی مشخص میکند که مردم چگونه احساس میکنند، چگونه فکر میکنند و خودشان را بر میانگیزند و چگونه رفتار میکنند.
رسیدن به معیارهای عملکرد و حفظ آنها احساس خود کارآمدی ما را افزایش میدهد. ناتوانی در رسیدن و حفظ این معیارها احساس خود کارآمدی ما را کاهش میدهد. افرادی که معیارهای بسیار بالا و غیرواقعبینانه ای برای عملکرد وضع میکنند یعنی کسانی که انتظارهای رفتاری خود را بر مبنای رفتار سرمشقهای فوقالعاده موفق و موثر قرار داده و به طور مداوم میکوستند که علیرغم شکستهای پیاپی خود را به آن معیارها برسانند ممکن است خود را شدیداً تنبیه کنند. چنین کاری به آسانی میتواند منجر به افسردگی، دلسردی، خود خوار شماری و احساس بیارزش بودن شود (شولتز، ترجمهی کریمی و همکاران، 1378).
ادراک خود کارآمدی به انتظارات افراد در مورد تواناییشان برای عمل در موقعیتهای آینده بر میگردد. افرادی بااحساس خود کارآمدی بالا احتمالاً در برخورد با مسائل مشکل، بیشتر تلاش میکنند، در تلاشهایشان استقامت میورزند، در طول انجام مسائل آرام هستند تا اینکه برانگیخته باشند و افکارشان را تحلیل گرانه سازمان میدهند (پروین، سروان و جان27، 2005، نقل از زمانی، 1385).
در بین افکار خود ارجاعی که بر انگیزه احساسی و عملکرد انسانها تأثیر میگذارند، اثر هیچچیزی فراگیرتر از قضاوت افراد در مورد کارآمدی آنها نمیباشد (بندورا، 1997، نقل از پروین و جان، 1999، نقل از زمانی، 1385).
افرادی که کارایی شخصی کمی دارند، احساس میکنند که رد اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتواناند. آنها معتقدند هر تلاشی که میکنند بیهوده است. هنگامی که آنها با موانع روبرو میشوند، اگر تلاشهای اولیهی آنها در برخورد با مشکلات بینتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید میکنند. افرادی که کارایی شخصی بسیار کمی دارند حتی تلاش نمیکنند بر مشکلات غلبه کنند، زیرا آنها متقاعد شدهاند که هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییری در اوضاع ایجاد نمیکند. کارایی شخصی میتواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند، یا تواناییهای شناختی تداخل نماید و تأثیر نامطلوبی بر سلامت جسمانی بگذارد (شولتز و شولتز28، ترجمهی سید محمدی، 1383).
افرادی که کارایی شخصی زیادی دارند و معتقدند که میتوانند به طور موثر با رویدادها و شرایطی که مواجه میشوند برخورد کنند، از آنجایی که آنها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، در تکلیفها استقامت نموده و اغلب در سطح بالایی عمل میکنند. این افراد از اشخاصی که کارایی شخصی کمی دارند، بر تواناییهای خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خوددارند، آنها مشکلات را چالش میبینند و نه تهدید و فعالانه موقعیتهای جدید را جستجو میکنند. کارای شخصی زیاد، ترس از شکست را کاهش میدهد، سطح آرزوها را بالا میبرد و توانایی مسئله گشایی و تفکر تحلیل را بهبود میبخشد. (شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، 1383).
بندورا (19990، به نقل از دی نوبل29 و همکاران، 2000، به نقل از شماعی زاده، 1384) این مسئله را مطرح میکند که خود کارآمدی روی الگوهای فکری افراد تأثیر داشته و میتواند در افزایش و یا کاهش سطح عملکرد موثر باشد، به ویژه اگر فردی سطح بالایی از خود کارآمدی را دارا است او به احتمال بیشتر اهداف چالش انگیز را بر میگزیند و سطح انگیزه و موفقیت عملکرد او نیز بالاتر خواهد بود. سطح بالای خود کارآمدی به اشخاص کمک میکند تا تلاش خود را تا رسیدن به اهداف خود ادامه دهند.
میزان اطمینان افراد به خود
