
معلم نسبت به شاگردان در الگوی حل مسئله 25
2-1-13-نگاهی به گذشته یادگیری مبتنی بر مسئله 26
2-2-مبانی نظری تفکر و تفکر انتقادی 29
2-2-1-تعریف تفکر 29
2-2-2 کارکردهای اصلی تفکر 30
2-2-3- مهارتهای تفکر 30
2-2-4-دانش ما درباره تفکر 32
2-2-5-تدریس مهارتهای تفکر 34
2-2-6- پرورش تفکر، رویکردی جدید در فرایند تدریس -یادگیری 35
2-2-7- نقش مدرسه و معلم در پرورش تفکر 37
2-2-8- انواع تفکر 38
2-2-9- تفکر انتقادی و ویژگیهای آن 39
2-2-10- مهارت های تفکر انتقادی 43
2-2-11- ویژگی انسان متفکر 46
2-2-12-عوامل بسترساز تفکر انتقادی 47
2-2–13 تکالیف نوشتاری در تدریس تفکر انتقادی 48
2-2-14-مراحل اجرای روش تدریس مبتنی بر تفکر انتقادی 49
2-2-15- علت انتخاب روش حل مسئله برای تقویت تفکر انتقادی 50
2-2-16- نظریههای یادگیری همسو با تفکر انتقادی 51
2-3 -فعالیت گروهی (یادگیری مشارکتی) 57
2-3-1-استفاده از گروههای کوچک 57
2-3-2-دلیل استفاده از بحث گروه-کوچک 57
2-3-3- فضای آموزشی مورد نیاز فعالیت گروهی 58
2-3-4-تعریف یادگیری مشارکتی 58
2-3-5-مزایای یادگیری مشارکتی 60
2-3-6-چیستی یادگیری از طریق فعالیت گروهی 61
2-3-7-فعالیتهای گروهی مسئله محور و نقش آن در پرورش تفکر انتقادی 63
2-3-8-نحوه استفاده از روشهای یادگیری از طریق فعالیت گروهی 64
2-3-9-نگاهی به پیشینه روش تدریس مبتنی بر فعالیت گروهی 66
2-4- پیشرفت تحصیلی 67
2-4-1-تعریف پیشرفت تحصیلی 67
2-4-2-ارزشیابی پیشرفت تحصیلی 67
2-4-3- آزمون های پیشرفت تحصیلی 69
2-4-4-نکاتی پیرامون استفاده از آزمون های پیشرفت تحصیلی 70
2-4-5- شیوههای جدید ارزشیابی 70
الف چنته (پورت فولیو) 71
ب سنجش عملکردی 71
ج سنجش کاربردی (واقعی) 71
فصل سوم: روش اجرای تحقیق 79
3-1-روش تحقیق 80
3-2- جامعه آماری 80
3-3 – نمونه و روش نمونهگیری 80
3-4- روش جمعآوری اطلاعات و طرح تحقیق 81
3-5- ابزار اندازهگیری 83
3-5-1 آزمون محقق ساخته تفکر انتقادی 83
3-5-2- آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی 84
3-6- روش تجزیهوتحلیل اطلاعات 84
1-توصیفی 2- استنباطی 84
فصل چهارم: تجزیهوتحلیل داده ها 88
4-1- تجزیهوتحلیل توصیفی اطلاعات 89
مقدمه: 89
4-2- تجزیه و تحلیل استنباطی اطلاعات بر اساس فرضیه های تحقیق (یافتههای تحلیلی) 94
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری 111
5-1- بیان مسئله، روش اجرا و یافتهها بهطور خلاصه 112
5-2 – پیشنهادها 119
5-3 – محدودیتها 121
پيوستها 122
پيوست شماره 1- جدول زماني و راهنماي تدريس 122
پيوست شماره 2- راهنماي تدريس هر مبحث 124
پيوست شماره 3- نمونه طرح درس براساس روش حل مسئله به صورت كارگروهي 125
پيوست شماره 4- نمونه سوالات محقق ساخته تفكر انتقادي 127
منابع و مآخذ 138
فهرست جداول
جدول شماره 1-2- دسته بندی پیشینه تحقیقات داخلی 77
جدول شماره 2-2- دسته بندی پیشینه تحقیقات خارجی 78
جدول شماره3-1: ضرايب مربوط به آزمون مقياس سنجش متغير “ميزان مهارت تشخیص” 86
جدول شماره3-2: ضرايب مربوط به آزمون مقياس سنجش متغير “ميزان مهارت مقایسه” 86
جدول شماره3-3: ضرايب مربوط به آزمون مقياس سنجش متغير “ميزان مهارت قضاوت” 86
جدول شماره 3-4: ضرايب مربوط به آزمون مقياس سنجش متغير “تفکر انتقادی” 87
جدول شماره 4-1- ميزان برخورداري افراد از مهارت تشخيص 90
جدول شماره 4-2- ميزان برخورداري افراد از مهارت مقايسه 91
جدول شماره 4-3- ميزان برخورداري افراد از مهارت قضاوت 92
جدول شماره 4-4- ميزان برخورداري افراد از تفکر انتقادي 93
جدول شماره 4-5: مربوط به مقايسه ميانگين برخورداري افراد از تفکر انتقادي در دو گروه پیشآزمون کنترل و پسآزمون کنترل 94
جدول شماره 4-6: مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از تفکر انتقادي در دو گروه پیشآزمون کنترل و پیشآزمون آزمايش 95
جدول شماره 4-7 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از تفکر انتقادي در دو گروه پسآزمون کنترل و پسآزمون آزمايش 96
جدول شماره 4-8 : مربوط به مقايسه ميانگين برخورداري افراد از پیشرفت تحصیلی در دو گروه پيش آزمون کنترل و پس آزمون کنترل 97
جدول شماره 4-9 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از پیشرفت تحصیلی در دو گروه پيش آزمون کنترل و پيش آزمون آزمايش 98
جدول شماره 4-10 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از پیشرفت تحصیلی در دو گروه پس آزمون کنترل و پس آزمون آزمايش 99
جدول شماره 4-11: مربوط به مقايسه ميانگين برخورداري افراد از مهارت تشخيص در دو گروه پیشآزمون کنترل و پسآزمون کنترل 100
جدول شماره 4-12 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از مهارت تشخيص در دو گروه پیشآزمون کنترل و پیشآزمون آزمايش 101
جدول شماره 4-13 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از مهارت تشخیص در دو گروه پسآزمون کنترل و پسآزمون آزمايش 102
جدول شماره 4-14: مربوط به مقايسه ميانگين برخورداري افراد از مهارت مقايسه در دو گروه پیشآزمون کنترل و پسآزمون کنترل 103
جدول شماره 4-15: مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از مهارت مقايسه در دو گروه پیشآزمون کنترل و پیشآزمون آزمايش 104
جدول شماره 4-16 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از مهارت مقايسه در دو گروه پسآزمون کنترل و پسآزمون آزمايش 105
جدول شماره 4-17: مربوط به مقايسه ميانگين برخورداري افراد از مهارت قضاوت در دو گروه پیشآزمون کنترل و پسآزمون کنترل 106
جدول شماره 4-18: مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از مهارت قضاوت در دو گروه پیشآزمون کنترل و پیشآزمون آزمايش 107
جدول شماره 4-19 : مربوط به مقايسه ميانگين ميزان برخورداري افراد از مهارت قضاوت در دو گروه پسآزمون کنترل و پسآزمون آزمايش 108
جدول شماره 4-20 : مربوط به مقايسه ميانگين درس علوم در دو گروه پیشآزمون آزمايش و پسآزمون آزمايش 109
جدول شماره 4-21: رتبهبندی شاخصهای 3گانه تفکر انتقادی 110
فهرست نمودارها
نمودار شماره 4-1-ميزان برخورداري افراد از مهارت تشخيص 90
نمودار شماره4- 2- ميزان برخورداري افراد از مهارت مقايسه 91
نمودار شماره 4-3- ميزان برخورداري افراد از مهارت قضاوت 92
نمودار شماره 4-4- ميزان برخورداري افراد از تفكر انتقادي 93
فصل اول
کلیات طرح
1-1- مقدمه
آموزشوپرورش هم مسئله است و هم آماده شدن برای حل مسئله. به دیگر سخن، زندگی مسئله است؛ و آموزشوپرورش استعدادهای یادگیرندگان برای یافتن راهحلهایی برای حل اثربخش مسائل گوناگون زندگی است. اگر آموزشوپرورش در رویکردهایش، نظام برنامهریزی درسی در تدوین برنامههای درسی و معلمان در حوزه علمی خود نگاهی به پرورش یادگیرندگان برای حل مسائل نداشته باشند، فعالیت یاددهی–یادگیری بیثمر خواهد بود.
رویکرد یادگیری مبتنی بر مسئله یا حل مسئله برگرفته از ایدهها و رهنمودهای سرگردان حوزهی آموزشوپرورش است. ازجمله کسانی که به رویکرد یادگیری مبتنی بر مسئله توجه نشان دادهاند میتوان به جان دیویی3، هوارد باروز4 و جورج پولیا5 اشاره کرد. رویکردی که به یادگیری مبتنی بر مسئله در فصل حاضر عرضهشده است، رویکردی مبتنی بر ایدههای هر سه متخصص آموزشوپرورش اشارهشده در بالاست. (آقازاده،1393: 151)
1-2- بیان مسئله
مسائل زندگی واقعی بیشتر چندوجهیاند و بهروشنی تعریف نمیشوند. چه گونه به درگیری بین دو نفر خاتمه بدهیم، یا چه گونه خانهی جدیدی بخریم و یا در مورد حرفهی آینده خود تصمیم بگیریم. چنین مسئلهای بهندرت فقط یکراه حل یا راهحل نهایی دارند. آنها مسائلی هستند که موضوع پژوهش آزاد قرار میگیرند، تحقیقاتی که در آنها روشی که تضمینکنندهی رسیدن به جواب صحیح باشد وجود ندارد، فقط تعدادی پاسخ محتمل وجود دارند که از بین آنها مناسبترین پاسخ را بهجای پاسخ قطعی انتخاب میکنیم. راهحل بهدستآمده نه درست است و نه غلط، بلکه در یک موقعیت خاص، بهترین روش بوده است؛ اما همیشه یکراه حل پایان فرایند نیست. هر راهحل یک مسئله باعث به وجود آمدن زمینی حاصل خیز برای مسائل دیگر است. زندگی یک فرایند مسئله گشایی است و هیچ پایانی برای مسئلههایی که ابعاد زمان و مکان در آنها مهم است وجود ندارد. مسائل زندگی واقعی یا مسئلههایی که به شکل واقعگرایانه و در موقعیتهای زندگی الگوبرداری شدهاند باز – پاسخ هستند. آنها مسئلههای کاملی نیستند و تنها کارکردشان این است که افراد را به هدفهای عملی میرسانند. این مسائل مانند مسئلههایی که در مدرسه به کودک ارائه میشود نیستند.
بیشتر فعالیتهای ناظر به حل مسئله در سطحی ناخودآگاه جریان دارد. حل مسئله چیزی نیست که ما گاهی در موقعیتهای خاص آن را انجام میدهیم، بلکه ما همواره در حال انجام این کار هستیم. تنها دلیل اینکه ما تمایل داریم حل مسئله را بهعنوان امر خاص در نظر بگیریم این است که معمولاً به این نکته که چرا، چه گونه و به چه طریقی کاری را انجام میدهیم، توجه نداریم. ما فعالیتهای خود را مورد آزمایش یا تجزیهوتحلیل قرار نمیدهیم. بلکه راه برویم، فکر کنیم و مسائل زندگی خود را حل کنیم. ما این مهارتها را بهطور تصادفی و بدون هیچ مطالعهی قبلی پیدا میکنیم. ما بدون اینکه توجه داشته باشیم که در حال فراگیری هستیم، یاد میگیریم. عادتهای کاملاً خاصی را فرامیگیریم که کموبیش برای حل صدها مسئلهی خاص مفید واقع میشوند. این عادتها، در مقایسه با آنچه ما میتوانیم بامطالعه و توجه انجام دهیم، ضعف و ناکارآمد هستند. فراگیری مجموعهای از اصول کلی که از یک مسئله به مسئله دیگر قابلانتقالاند، میتواند به ما و فرزندانمان در حل مسئله کمک کند ( فیشر، 1385: 174 تا 180)
بیر( 1985) تفکر انتقادی را تشخیص درستی، دقت یا ارزشیابی دانش مستدل و حقیقی می داند. نیدلر6 ( 1985) حل مسئله یا استخراج نتایج و قضاوت دربارهی اطلاعات مربوط به مسئله را از مراحل اساسی مهارتهای تفکر تلقی میکند. با توجه به تعاریف مذکور، می توان گفت راهبرد حلمسئله از الگوهای برتر تدریس تفکر در طراحی و تدریس برنامههای درسی است که به جای انباشت اطلاعات در ذهن موجب کنش متقابل فرد با محیطمیشود و از این طریق تجارب علمی جدید قدرت قضاوت علمی و بازسازی اندیشه ی او را پرورش می دهد و قوّت میبخشد. (شعبانی ، 1393: 124)
یادگیری دانشآموزان از مباحث مدرسهای، موضوعی است که توجه بسیاری از محققان تربیتی را به خود جلب کرده است. در این راه محققان تعلیم و تربیت در تلاش هستند تا عوامل مؤثر و دخیل در یادگیری دانشآموزان را بشناسند. یکی از عوامل مؤثر در یادگیری دانشآموزان، شیوه تدریس و رفتار معلمان در کلاس درس و ارتباط آنها با دانشآموزان میباشد. کار آیی تدریس و کیفیت تدریس معلمان موضوعی است که از سالها پیش، بهویژه از دهههای 50 و 60 توجه بسیاری از محققان تربیتی را به خود جلب کرده است. (رحیمی نژاد،1389: 1)
هدفهای حیطه شناختی بر یادآوری یا بازسازی آنچه ضروری است، تأکید میکند، مثلاً در حل یک مسئله فکری، فرد باید نخست مسئله اصلی را تشخیص دهد، سپس مطالب دادهشده را مرتب کند و آنها را به نظریهها، روشها و الگوهایی که یاد گرفته است، ربط دهد. به بیان سادهتر، هدفهای شناختی با آنچه شاگرد باید بداند و بفهمد سروکار دارد. در این حیطه هدفها از سادهترین سطح شناخت به پیچیدهترین و از امور ذاتی محسوس به امور معنوی و غیر محسوس تنظیمشده است. هدفهای یادگیری در حیطه شناختی بر اساس طبقهبندی بلوم، شامل شش سطح به شرح زیر است:
1-دانش 2-فهمیدن 3- کار بستن 4- تحلیل 5- ترکیب 6- ارزشیابی 7- قضاوت7، چنانچه ملاحظه میشود، این طبقهبندی از سادهترین سطح شناخت (یادآوری) شروع میشود و به پیچیدهترین شکل آن (ارزشیابی و قضاوت) پایان مییابد. ترتیب هدفها
