
چکيده:
ساماندهي محيط زندگي با تعريف روشن عرصههاي خصوصي و عمومي و ايجاد سلسلهمراتب فضايي ميسر ميشود و عرصههاي تعريفشده زندگي نيز، احساس تعلق به محيط را افزايش ميدهد و به محيطهاي مسکوني هويت ميبخشد. يکي از عملکردهاي اساسي خانه تعيين قلمرو ميباشد. در اين رساله مفهوم قلمرو را بهمنزل? يکي از عوامل تأثيرگذار بر کيفيت ارتباط انسان با محيط مسکوني، موردتوجه قرار داده است. محصوريت از جمله کيفيتهايي است که نقش تعيين کننده اي در تعريف فضاها دارد، در حقيقت محصوريت است که ظرف فضا را به عنوان بستري براي رخداد ساير وقايع تعريف مينمايد. محصوريت به عنوان يک زمينه ذهني براي فرد در تعريف فضا و عامل اوليه تبديل فضا به مکان است.
در اين تحقيق به تعامل بين طراحي معماري در شهرک مسکوني و قلمرو افراد و خانوادههاي ساکن در اين شهرک، پرداخته است و بيان ميکند که محصوريت و تاثير ان بر حس قلمرو افراد چه تأثيري بر طراحي معماري ميتواند اعمال کند.
مجموعه مسکوني زيباشهر دزفول جهت ارائه پايان نامه کارشناسي ارشد معماري دانشگاه آزاد اسلامي واحد دامغان طراحي شده که مجموعه مطالعات و کارهاي انجام شده از قرار زير است:
بررسي عوامل موثر بر مفهوم قلمرو در مجموعههاي متداول مسکوني،
تأمين خدمات و فضاهاي سبز و فضاهاي جمعي لازم،
ضوابط و استانداردهاي طراحي مجموعه،
تجزيه و تحليل اطلاعات جهت دستيابي به طراحي مناسب،
تعيين فضاها و مساحت هاي مورد نياز،
طراحي معماري يک مجموعه مسکوني در خور نياز و احتياجات با تکيه به ضوابط اقليمي و استانداردهاي طراحي.
فهرست:
فصل اول: شناخت موضوع طرح و مباني نظري 1
1-1- مسکن… 2
1-1-2- تعاريف و مفهوم مسکن 2
1-1-3- اهميت مسکن در زندگي 3
1-2- عوامل اجتماعي- فرهنگي و شكل خانه 4
1-2-1- فرضيه پايه 4
1-2-2- عامل خانواده 8
1-2-3- عامل اجتماعي فرهنگي؛ نياز به محرميت 9
1-2-4- روابط اجتماعي؛ عامل مؤثر در ساختار خانه 12
1-2-5- روابط خانه و مجتمعهاي زيستي 14
1-2-6- سايت و انتخاب آن 19
1-3- مباني نظري طراحي رفتاري 26
1-3-1- ماهيت و سودمندي مباني نظري 26
1-3-2- مفاهيم مباني نظري در رشتههاي طراحي 27
1-3-3- نقش علوم رفتاري در مباني نظري طراحي 28
1-3-4- پايداري و دگرگوني 31
1-3-5- مفهوم عملكرد 36
1-3-6- ايمني زندگي در مقابل قابليت زندگي 36
فصل دوم: مروري بر تحقيقات انجام شده 39
2-1- رابطهي انسان- محيط 40
2-1-1- علوم رفتاري و مباني نظري معماري 42
2-1-2- موضوع علوم رفتاري 43
2-1-3- مدلهاي انسان، رفتار انساني و تجربه محيط 44
2-1-4- علوم رفتاري و نهضت معماري “جديد” (مدرن) 46
2-1-5- نقش علوم رفتاري 50
2-1-6- جامعهاي برابرنگر يا سلسله مراتبي 50
2-1-7- قابليت دسترسي براي همه با حفظ شأن اجتماعي 51
2-1-8- “تمايل” به “فضا” در مقابل “نياز” به دسترسي 52
2-1-9- نتيجهگيري 53
2-2- موضوع طراحي 53
2-2-1- اهداف طراحي: مدافعات طراحان 56
2-2-2- هدف طراحي تأمين نظامهاي فعاليت يا زيباييشناسي؟ 57
2-2-3- طراحي براي آسايش يا ساختن؟ 58
2-2-4- ماهيت مسائل طراحي 59
2-2-5- مفاهيم رويهي طراحي و مفاهيم محيط 60
2-3- نظريهي اثباتي معماري 61
2-3-1- فعاليتهاي شناخت و مرحلهي شناخت 61
2-3-2- فعاليتهاي شناختي 61
2-3-3- گسترة طراحي 63
2-3-4- مرحلهي شناخت 64
2-3-5- شناخت وضع موجود 66
2-3-6- شناخت گروههاي ذينفع 67
2-3-7- شناخت محدوديتها 68
2-3-8- تدوين اهداف 69
2-3-9- طراحي الگوي رفتار 69
2-3-10- الگوهاي طراحي 70
2-3-11- تدوين نيازهاي كالبدي 71
2-3-12- مسائل اجتماعي كالبدي اخير در طراحي محيط- ديدگاهي هنجاري 71
2-3-14- تلاشهاي اخير 72
2-3-15- آينده 73
2-3-16- تفاوتهاي فردي در فرم نقشههاي شناختي 74
2-3-17- تصاوير ذهني و رفتار فضايي 78
2-3-18- نتيجهگيري 79
فصل سوم: مواد و روشها 81
3-1- ارزيابي وضع موجود 82
3-1-1- تدوين برنامه معماري 82
3-1-2- عدم قطعيت در برنامهريزي معماري 83
3-1-3- كسب اطلاعات براي برنامهريزي معماري 84
3-1-4- شيوههاي مداخلهگر 84
3-1-5- شيوههاي غيرمداخلهگر 85
3-1-6- فنون جمعآوري اطلاعات: نتيجهگيري 87
3-1-7- تحليل اطلاعات 88
3-1-8- مباني نظري اثباتي 89
3-2- مفاهيم بنيادين 90
3-2-1- محيط و رفتار انسان 90
3-2-2- نتيجهگيري 93
3-3- حس قلمرو 93
3-3-1- قلمروپايي 93
3-3-2- فضاهاي قابل دفاع 94
3-3-3- عملكرد قلمروهاي مكاني 96
3-3-4- نظام قلمروهاي انساني 96
3-3-5- قلمروپايي و محيط ساخته شده 98
3-3-6- تفاوتهاي فردي در خلوتجويي 100
3-3-7- فضاي اجتماعپذير و اجتماعگريز 103
3-3-8- كنترل قلمرو و تعامل اجتماعي 104
3-3-9- مفاهيم اجتماع محلي و محله در طراحي شهري 105
3-3-10- نتيجهگيري 110
3-4- محصوريت 111
3-4-1- مقدمه 111
3-4-2- تعريف واژگان 112
3-4-3- اندازه 113
3-4-4- ارتفاع چهارچوب بدنه 113
3-4-5- شکل 114
3-4-6- کفسازي 115
3-4-7- تداوم 115
3-4-8- تداوم در آسمان 115
3-4-9- ويژگيهاي معماري محصوريت 116
3-4-10- بررسي عوامل کيفي محصوريت در مباني نظري شهرسازي ايران و اروپا 117
3-4-11- نتيجه گيري 117
فصل چهارم:تجزيه و تحليل و بيان نتايج حاصل از تحقيق 119
4-1- بيان پژوهش 120
4-1-2- فرضيه 122
4-1-3- تحليل دادها 123
4-1-4- نتايج بررسي سوالات شهرک غرب 123
4-1-5- نتايج بررسي سوالات محله هفت حوض 128
4-1-6- بررسي حس قلمرو در هر دو محله (اميتاز از 100) 131
4-1-7- بررسي ميزان حس محصوريت در هر دو محله (امتياز از 100) 131
4-1-8- نتايج همبستگي پيرسون در شهرک غرب 132
4-1-9- نتايج همبستگي پيرسون در محله هفت حوض 132
فصل پنجم: نتيجهگيري و جمع بندي 133
5-1- بررسي و تحليل سايت 134
5-1-1- موقعيت و ويژگيهاي عمومي: 134
5-1-2- برسنجهاي مؤثر در طراحي شبكه ارتباطي: 137
5-1-3- معرفي مکان پروژه: 138
5-1-4- دسترسي ها: 140
5-1-5- ديد ومنظر: 141
فصل هفتم: ارائه نقشهها 142
فهرست منابع و مآخذ 143
مقدمه
در حال حاضر توجه به نيازهاي اساسي شهروندان در محيطهاي شهري و توجه به برطرف نمودن مشکلات و معضلات شهري به منظور کاهش نابهنجاري و افزايش امنيت در محيطهاي زيست از جمله مسائلي است که همواره مورد توجه مديران، برنامه ريزان و طراحان شهري بوده است و همچنين استفاده از راهکارهاي جامعهشناسي در مسائل طراحي معماري، همواره جزو مهمترين مسايل به شمار ميرود. ديدگاههاي تعاملي در مکاتب روانشناسي بر اين باورند که انسان با محيط ارتباط برقرار مينمايد، در آن دخل و تصرف ميکند و از آن تأثير ميپذيرد. محققان با تمرکز بر نيازهاي فضايي انسان در محيط زندگي، موارد متعددي را مهم دانستهاند که از جمله ميتوان به امنيت فضايي، روابط اجتماعي، خوانايي، خلوت، حرمت انساني و هويت اشاره کرد. بسياري از اين نيازها جز با عرصه بندي محيط زندگي قابل تأمين نيستند. عرصه بندي محيطهاي مسکوني، نيازمند سلسله مراتب فضايي، عملکردي، اجتماعي است که با مفهوم قلمرو ارتباط ناگسستني دارند. کليه عوامل مربوط به قلمرو و نظارت بر آن در جهت رسيدن به آرامش مطلوب فرد و خانواده بسيار مهم ميباشد. حفظ و دفاع از مرز قلمرو خانه و خانواده و شيوه هاي مداخله و تأثير پذيري محيط بر رفتار و تعاملات اجتماعي بايد به دقت بررسي و کنترل شود تا به سطح مطلوبي از زندگي امن و مطلوب براي انسان ميسر شود. از سوي ديگر نياز انسان به خانه بسيار فراتر از نياز اوليه به سرپناه است. با تاکيد بر ديدگاه هاي اقتصادي و جمعيتي و کم توجهي به نيازهاي ديگر انسان، محيط زندگي از کيفيت لازم برخوردار نيست. با دقت و بررسي قلمرو خانواده در حيطه محله و شهرکهاي مسکوني در ميابيم که نظارت بر قلمرو خانههاي مسکوني توسط اشخاص به افزايش امنيت و ميزان کاربري حرايم شخصي خانواده، کمک بسيار زيادي در جهت رسيدن به خلوت مناسب و آرامش رواني افراد ميکند. از اين رو اهميت اين موضوع چنان است که عدم توجه به قلمروهاي شخص، خانواده يا ديگر گروهها، در طراحيهاي شهري و معماري سبب آشفتگي در محيط ميشود. در اين تحقيق با اين باور که ارتباط انسان و محيط به عوامل مختلف و متعددي وابسته است، موضوع قلمرو و محصوريت فضا را به منزله يکي از عوامل تأثيرگذار در کيفيت ارتباط انسان و محيط مسکوني، در محله و شهرکهاي مسکوني مورد بررسي و تحليل قرار ميدهد.
فصل اول: شناخت موضوع طرح و مباني نظري
1-1- مسکن
1-1-2- تعاريف و مفهوم مسکن
مسکن يکي از مسائل حاد کشورهاي در حال توسعه است، فقدان منابع کافي، ضعف مديريت اقتصادي، نداشتن برنامه ريزي جامع مسکن و ساير نارسائيهايي که در زير ساختهاي اقتصادي اين کشورها وجود دارد از يکسو و افزايش شتابان جمعيت شهر نشين از سويي ديگر تامين سرپناه در اين کشور ها را به شکلي غامض و چند بعدي در آورده است.
مسلماً براي پاسخ به تقاضاي فزاينده مسکن نه تنها به زمين، سرمايه، مصالح ساختماني و نيروي انساني زيادي نياز است، بلکه داشتن يک نظام برنامه ريزي به منظور ايجاد هماهنگي بين بخش مسکن و ساير بخشها و بين اجزا به وجود آورنده مسکن (زمين، مصالح ساختماني و …) با تاسيسات زير بنايي، تسهيلات عمومي، خدمات اجتماعي، سيستم حمل و نقل و … از طرف ديگر ضرورتي محض است.
مقوله مسکن گسترده و پيچيده است، ابعاد متنوعي دارد و نمي توان تعريف واحدي از آن را ارائه کرد. مسکن يک مکان فيزيکي است و به عنوان سر پناه نياز اوليه و اساسي خانوار به حساب مي آيد. در آن سرپناه برخي از نيازهاي اوليه خانواده يا فرد مانند خوراک، استراحت و حفاظت در برابر شرايط جوي تامين مي شود.
مفهوم مسکن علاوه بر مکان فيزيکي، کل محيط مسکوني را نيز در بر مي گيرد که شامل کليه خدمات و تسهيلات ضروري مورد نياز بزاي بهزيستن خانواده و طرحهاي اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعريف و مفهوم عام مسکن يک واحد مسکوني نيست بلکه کل محيط مسکوني را شامل مي گردد. به عبارت ديگر مسکن چيزي بيش از يک سر پناه صرفاً فيزيکي است و کليه خدمات و تسهيلات عمومي لازم براي بهزيستي انسان را شامل ميشود. در دومين اجلاس اسکان بشر (1996) که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنين تعريف شده است: (سر پناه مناسب تنها به معناي وجود يک سقف بالاي سر هر شخص نيست، سرپناه مناسب يعني آستيش مناسب، فضاي مناسب، دسترسي فيزيکي و امنيت مناسب، امنيت مالکيت، پايداري و دوام سازه اي، روشنائي، تهويه و سيستم گرمائي مناسب، زيرساختهاي اوليه مناسب از قبيل آبرساني، بهداشت و آموزش، دفع زباله، کيفيت مناسب زيست محيطي، عوامل بهداشتي مناسب، مکان مناسب و قابل دسترسي از نظر کار و تسهيلات اوليه است که همه اين موارد بايد با توجه به استطاعت مردم تامين شود.
1-1-3- اهميت مسکن در زندگي
نيازهاي اساسي مادي انسان را به سه دسته تقسيم کرده اند: نيازهاي زيستي، نيازهاي اقتصادي و نيازهاي اجتماعي. مسکن در برآورده کردن هر کدام از اين نيازهاي اساسي نقشي ويژه دارد که به اختصار اشاره مي شود:
الف) سر پناه: در اصل سي و يک قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران دسترسي به مکان مناسب حق هر خانواده ايراني محسوب شده است، سر پناه مناسبي که بتواند انسان را در برابر شرايط جوي
