
مقدم
فصل اول :
(تعاريف مفاهيم)
مبحث اول:تعاريف و مفاهيــم روابط بين المللي نفت و گاز
كلمه “نفت” در زبانهاي متداول امروز داراي بار معنايي ويژه خود ميباشد در زبانهاي فرانسه و انگليسي نفت را پترول Petrol و پتروليوم Petroleum ميخوانند كه از پيوستگي دو كلمه با ريشه “Petros” بمعني سنگ و “Oleum” بمعني روغن، واژه تركيبي (روغن سنگ) بدست ميآيد.
نفت منشاء آلي فسيلي دارد و از دو ماده كربن و هيدروژن تشكيل ميگردد، دليل اطلاق “مواد هيدروكربوريي به مواد نفتي نيز همين تركيب كربن و هيدروژن است. مايع نفت به عقيده بعضي از دانشمندان در اثر قرار گرفتن بقاياي حيوانات و نباتات ذرهبيني بنام “پلانكتون” در لايههاي رسوبي زمين و انجام فعل و انفعالات شيميايي تحت فشار زياد و حرارت بوجود ميآيد اين لايهها كه نفت درآنها جمع ميشود، در طبقات سنگهاي آهكي متخلخل و سنگهاي ماسهاي قرار دارند، كه در اصطلاح آنها را لايه نفتزا يا “مادر سنگ” مينامند.
“بنابر نظر زبانشناسان كلمه “نفت” ريشه در زبان اوستايي دارد چراكه در اين زبان كلمه Nepta بمعني روغن معدني است، از آنجا كه دستور زبان عربي فاقد چهار حروف الفبايي “پ” “چ” “گ” “ژ” ميباشد كلمه”نپتا” بعدا كه به ادبيات عرب منتقل گرديد، توسط عرب زبانان بصورت “نفت” مورد استعمال قرار گرفته است.”4
هرودت تاريخنويس مشهور يوناني سابقه آشنايي و زمان استفاده انسان از نفت را بيش از چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح يعني شش هزار سال قبل ذكر كرده است، “تقريبا همه مورخين قديمي از جمله “پلوتارك”، “استرابو”، “پليني” و ديگران از نفت نام برده و هر يك شرحي از كاربرد آنرا ذكر نمودهاند، ايرانيان و روميان باستان براي پرتاب گلولههاي آتشين در جنگها با استعمال نفت آشنايي داشته تا آنجا كه قير اندود كردن نوك پيكانها و سپس روشن كردن آن و شليك به سوي چادرهاي استقرار دشمن روش متداول بوده است.” 5
با توجه به امپراطوري قديم اين سرزمين كه تقريبا تمام مناطق نفتخيز قفقاز و بينالنهرين در خاورميانه امروزي را در بر ميگرفته تعجبي ندارد كه قبل از پذيرش اسلام، زرتشتيان ايران بعضا با گاز طبيعي كه از زمين بيرون ميآمده سوخت آتشكدههاي خودر ا تامين مينمودهاند، “مصريان از هزاران سال قبل براي موميايي كردن اجساد مردهگان خود و عايق كاري كشتيها با مواد نفتي و قيرآشنايي داشتهاند و از نظر طبي نيز روميان و يونانيها در ساختن مرهم براي معالجه زخمها و امراض جلدي و عفوني چون وبا، سل و روماتيسم از ان بهرهگيري مينمودهاند، براي نمونه ميتوان به طبيعي دان رومي “پلينلانسين Plinelancian” و پزشك يوناني ” ديوسكرايد Dioscride” و امپراطور روم “كالين Callien” اشاره نمود.” 6 شاردن جهانگرد فرانسوي در سفرنامه خود مينويسد كه در مازندران شاهد استفاده ايرانيان از نفت سياه و سفيد براي معالجه سرماخوردگي، زخم سر (كچلي) و مارگزيدگي و بويژه درمان شكستگيهاي استخوان بوده است و همه اينها به بركت وجود چشمههاي فراوان خدادادي “طلاي سياه” ميباشد كه به وفور در طبيعت اين سرزمينها بوديعه نهاده است. ليكن در كنار اين چشمه طبيعي ارزشمند ما مسئوليت بهرهبرداري بهينه از اين ماده حياتي غيرقابل برگشت، توسعه منابع توليد وتبديل آن به محصولات مفيدتر با بكارگيري دانش امروز و رسيدن به فنآوريهاي پيشرفته تا تحويل آن به نسلهاي آينده در جهت رشد و شكوفايي استعداد فرزندان فردا را به عهده داريم.
گفتار اول: روند تاريخي نفت
اهميت حياتي كه نفت در عصر صنعتي امروز دنيا پيدا كرده برهيچكس پوشيده نيست و تعداد محصولاتي كه امروزه از نفت و گاز، بخصوص در صنعت پتروشيمي تهيه و مشتق ميگردد ارزش اين ماده حياتي را بمثابه خون در جسم آدمي نشان ميدهد كافيست براي يك روز توليد نفت قطع گردد تا معلوم شود حيات بشر در آستانه هزاره سوم ميلادي چگونه به محصولات آن وابسته است.
“در زمينه انرژي از ديرباز انسان چوب و كودهاي حيواني (بيومس Biomass) را به عنوان منبع مطمئن حرارتي انتخاب كرد و تا هزاران سال يعني تا عصر صنعت به آن وفادار ماند و در جوار آن از انرژيهاي طبيعي ديگر مانند آب و خورشيد و نيروي عضلاني خود و ديگر جانوران بهره ميبرد.” 7 بطوريكه يك كيلوگرم چوب خشك معمولي حرارتي معادل 12000 كيلوژول يا به بيان ديگر 3000 كيلو كالري حرارت ايجاد ميكند اما “امروزه چوب ديگر منبع انرژي رسمي بشمار نميآيد و براساس تحقيقات و مطالعات “دفتر آمار بينالمللي انرژي” سوخت چوب كه در سال 1956 ده درصد كل انرژي حرارتي دنيا را تشكيل ميداد براساس آمار رسمي سال 1973 به 3 درصد تنزل پيدا كرده است.” 8
با شروع قرن هفدهم ميلادي در اروپا استفاده از زغالسنگ متداول شد و انقلابات بزرگ صنعتي در طول قرون هيجدهم و نوزدهم هم مديون آن منبع بوده است به اين دليل قرن نوزدهم را “عصر زغالسنگ” ناميدهاند، اين پديده جديد در عصر صنعت جانشين چوب شد زيرا تراكم بيشتر انرژي در زغالسنگ بازتاب بيشتر حرارتي آنرا باعث گرديد، “بطوريكه يك كيلوزغالسنگ حرارتي، معادل 6000 كيلوكالري حرارت را ايجاد مينموده است. اما وقتي نفت بعنوان منبع انرژي مورد استفاده قرار گرفت در مقام مقايسه با زغالسنگ و چوب استفاده اين دو را بشدت كاهش داد زيرا يك ليتر نفت، حرارتي معادل ده هزار كيلوكالري توليد ميكند مضافا به اينكه سوخت نفت ضايعاتي ايجاد نكرده و آلودگيهايش بسيار كمتر از چوب و زغالسنگ ميباشد.” 9
مصرف نفت در عصر زغالسنگ و پيش از آن محدود به مصارف جزئي و ناحيهاي ميشد و استخراج نفت به روش فعلي يعني به طريق حفرچاه در نيمه دوم عصر زغالسنگ اغاز گرديد. پس از آنكه در نيمه دوم قرن نوزدهم اولين عمليات حفاري براي پيداكردن و استخراج نفت آغاز شد در محلي بنام “تيتوسويل Titusville” در ايالت پنسيلوانياي ايالات متحده آمريكا در روز 27 اوت 1859 به نتيجه مطلوب رسيد و با تماس اولين نوك مته حفاري “كلنل درك Dreck” كه در عمق 69 فوت (23 متري) به مخزن برخورد كرد “بطريقه حفاري” اولين فوران نفت از دل زمين آغاز شد.
به اين ترتيب از همان زمان صنعت جديدي بنام “صنعت نفت” پا به عرصه وجود گذاشت، تب نفت بالا گرفت و هجوم عمومي براي كشف نفت شروع شد. دكلهاي حفاري برافراشته شد و فقط در سال 1860 ميلادي يعني يكسال پس از فوران اولين چاه نفت جهان حدود 80 حلقه چاه حفر شدكه اكثر آنها فاقد نفت بودند. “حفر هر حلقه چاه” بين 5 تا 10 هزار دلار هزينه داشت و در همان سال هزينه استخراج هر بشكه نفت برابر با 20 دلار ميشد اما دو سال بعد از آن تاريخ با آنكه استخراج و توليد نفت بسيار رايج گرديده بود وليكن بعلت مشكل اساسي حمل و نقل پس از استخراج كه مجبور بودند نفت توليد شده را در پالايشگاههايي كه همانجا در جوار چاهها ايجاد ميكردند تصفيه و سپس آنرا در چليكهاي چوبي ]بشكههايي استوانهاي شكل كه از چوپ ميساختند [ و بوسيله كشتي از طريق رودخانه و بعداً از طريق راهآهن به بازارهاي مصرف حمل كنند با افزايش اين هزينه قيمت نفت قابل عرضه را بالاتر هم برد”.10 سرانجام اين مشكل در سال 1864 به ابتكار شخصي بنام “ساموئل وان سايكل” برطرف گرديد. وي موفق به ساخت لولههاي ويژهاي براي جابجائي نفت گرديد كه خود نقطه عطفي در تاريخ صنعت نفت جهان محسوب ميشود ولي با توجه به چسبندگي نفت به لولهها و نيز وجود ارتفاعات سطوح زمين با توجه به عدم وجود تلمبه خانهها و نبودن پيشرفتهاي علمي و تكنيكي امروزي انتقال نفت كار مشكلي بود و همين نواقص منجر به تكامل بنادر و صنعت كشتيسازي گرديد بطوري كه امروزه كشتيهاي نفتكش با ظرفيت بيش از 500 هزار تن ساخته شدهاند. نيم قرن پس از فوران اولين چاه نفت در ايالات متحده آمريكا سرانجام در سال 1908 (سال 1287 شمسي) “اولين چاه نفت خاورميانه نيز در “مسجدسليمان ايران” فوران خود را آغاز كرد يعني درست هفت سال پس از امضاء “قرارداد 1901 دارسي” كه كمپاني نفتي خارجي تعهد كرده بود چنانچه راس هفت سال عمليات كشف نفت به نتيجه نرسد موضوع امتياز ملغي خواهد گرديد11.” “ويليام ناكس دارسي” صاحب امتياز خود هرگز به ايران نيامد ليكن طي مكاتبات مديران “كمپاني نفتي برمه”وي را قانع ساخته بودند كه حفاريها در مدت هفت سال بينتيجه بوده است و بهتر است در همان سال به دليل غيراقتصادي بودن عمليات به كار اكتشاف پايان بخشد. “به ناگهان در صبحگاه 26 ماه مه 1908 بود كه “رينولدز انگليسي” گزارش ويژه خود را به صورت زير به مديران خود در شركت نفت برمه مخابره نمود:
“مفتخرم گزارش كنم سحرگاه امروز در ساعت 4 صبح به وقت ايران، نفت در عمق 1180 پا، از چاه شماره يك فوران كرد و با گذشت 7 روز كه از فوران نخستين چاه نفت در ايران ميگذشت در مجاورت آن چاه شماره 2 نيز در منقطه “نفتون مسجد سليمان” در عمق 1010 پا به نفت رسيد در شرايطي كه فشار بسيار زياد گاز آن قابل كنترل نبود” 12 و بوي شديد حاصل از گازهاي آزاد شده چاههاي نفتي سراسر منطقه مسجد سليمان را اشباع كرده بود، “لذا “شركت نفت ايران و انگليس” در سال 1909 با دو ميليون ليره سرمايه در لندن تأسيس شد و پالايشگاه آبادان در سال 1913 در آبادان به بهرهبرداري رسيد، اهميت حياتي نفت ايران از آنجا كه انگلستان طي دو جنگ جهاني اول و دوم سوخت ناوگان دريايي خود را با نفت ايران تغذيه نموده است آشكار ميگردد، چون مسايل ناشي از احداث خط لوله و پالايشگاه براي انتقال اين نفت به سرمايهگذاري كلان نياز داشت، صدور نفت توسط يك شركت را محال ممكن مينمود و لذا صدور نفت خام از ايران را تا سال 1912 كه از طريق خط لولهاي به بندر آبادان براي نخستين بار 42 هزار تن نفت خام به خارج صادر نمودهاند به تعويق انداخت، به دليل همين اهميت استراتژيك بود كه سرانجام چرچيل در سال 1914 دو ميليون سهم با حق راي، مجموعا 50 درصد از سهام ويليام ناكس دارسي را به دولت انگلستان منتقل كرد و در حقيقت دولت انگلستان به عنوان سهامدار جايگزين دارسي شده و آن دولت به طور رسمي وارد بازار نفت ايران گرديد، ورود ناخواندهاي كه سرمنشاء وقايع بزرگ تاريخ معاصر ايران شد وقوع نهضت ملي شدن نفت ايران به سال 1329 و همچنين انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 در حقيقت پاسخ طبيعي و عكسالعمل مردم ايران در مقابله با اينگونه زياده خواهي بيگانگان مي باشد ميهمان تازه وارد از بدو ورود همچون دولتي فاتح عمل ميكرد، از جمله حقوقي كه دولت انگلستان به هنگام انتقال سهام خريداري شده از دارسي به عنوان امتياز ويژه سهامداري براي خود اخذ كرد عبارت از “حق تعيين دو مدير” و “حق وتو” در كليه تصميمگيريهاي شركت نفت ايران و انگليس پيرامون موارد استراتژيك بود.13
در سال 1914، در حقيقت دولت انگلستان با خريد بيشترين سهام شركت مختلط ايران و انگليس مستقيما صنايع نفتي ايران را تحت اختيار خود گرفت بطوريكه “طي چهار ساله جنگ جهاني اول (1918-1914) نه تنها با نفت ارزان اين ملت سوخت ادوات جنگي خود را تأمين ميكرد بلكه آمار موجود بيان ميدارد آن دولت سهامدار از رهگذر فروش نفت مازاد بر نياز خود 5/7 ميليون ليره هم سود برد، ظرفيت پالايشگاه آبادان را از 120 هزار تُن سريعا به يك ميليون تُن رساند بطوري كه توليد نفت از 274 هزار تن نخستين سال شروع جنگ جهاني (در سال 1914) به 897 هزار تن در سال 1918 افزايش يافت و در سال 1933 به ظرفيت 7 ميليون تن از نفت ارزان ايران را به يغما برد.” 14
“طي مدت 19 سال بهرهبرداري (1913 تا 1931) تعداد كاركنان شركت نفت انگليس و ايران را به 21 هزار نفر رسانيده و قريب 31/56 ميليون تن نفت از ايران صادر شدهاست بطوريكه آن شركت حدود 5/49 ميليون ليره سود خالص داشت در حاليكه درآمد ايران صاحب مخزن نفت و شريك اصلي در طول همان 18 سال فقط 10 ميليون ليره بوده است. البته اين سود خالص بدون در نظر گرفتن سود تقسيم شده بين سهامداران، سرمايهگذاريهاي انجام شده در شركتهاي تابعه، تخفيف ويژه انگليس براي زمان جنگ و ساير منافع خاصي بود كه
