
چکیدها شاخص های فرهنگی و اقتصادی خاص
1-6-7-عدم اصلاح زیر ساخت ها شامل دسترسی ها و فضاهای تاسیسات زیر بنایی در کنار کمک به تامین خدمات عمده شهری
1-7-7- عدم برنامه ریزی برای رسیدن به درآمد پایدار شهری
1-8- قلمرو تحقیق
شهرداری های کوچک به عنوان یک مدیریت جامع و منسجم که دارای تکالیف و حدود اختیارات و مسئولیت های کمتری نسبت به شهرهای بزرگ و کلانشهر میباشد می تواند نقش یک تنطیم کننده و سازمان دهنده مهم برای جمعیت ، مسکن ، محیط زیست ، حمل ونقل و… مطرح باشد.
1-9- قلمروی موضوع
بررسی جایگاه شهرداری کوچک در توسعه یک منطقه مهم ژئوپلتيكی در کشور ایران ، استان گیلان در این پایان نامه انجام گرفته است ، تا بررسی جایگاه مدیریت شهری در این منطقه گام های مهمی در شهرنشینی برداشته شده و راهنمای توسعه آتی این استان نیز بررسی و ارائه گردد.
1-10- قلمرو مکانی
با توجه به اینکه استان گیلان یکی از مناطق خوش آب و هوا و دارای طبیعتی بکر بوده و دارای توان بالای پذیرش و جذب گردشگر می باشد همچنین وجود شهرهای کوچک با استعداد فوق العاده کشاورزی و گردشگری و صنایع تبدیلی وصنایع دستی و… باعث گردیده توجه ویژه ای به هریک از بخش ها و شهرهای آن در قلمرو جغرافیایی شود ، از این رو انتخاب این منطقه به عنوان یک منطقه مهم ژئوپلتيك در این پایان نامه انتخاب گردیده است.
1-11- قلمرو زمانی
با رشد جمعیت شهرها گسترش پیدا میکنند و تغییرات و تحولات در مدیریت شهرها و مرزهای سیاسی بدیهی ناپذیر است بنابراین با بررسی جایگاه مدیریت شهرهای کوچک ( شهرداری های کوچک) در جغرافیای سیاسی یک منطقه و تخمین و برآورد توسعه های آتی در آن منطقه نیازمند بررسی های بیشتر در محدود های زمانی گذشته، حال و آینده در موضوعات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی و… می باشد که برای موضوع مرتبط با پایان نامه حاضر بازه زمانی شش ماه مناسب بوده و مطالعات در این بازه زمانی انجام گرفته است.
1-12- مفاهیم و اصطلاحات
1-1-12- امور شهر:
مطابق اصول قانون اساسی غیر از اموری که صرفاً جنبة ملی و کشوری دارند، بقیة امور از جمله امور اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و رفاهی مورد نیاز مردم که امکان تصمیم گیری و اجرای آن ها در محدوده و حریم شهر و با مشارکت و نظارت مردم و نمایندگان شورای اسلامی شهر امکان پذیر است، جنبة محلی دارند.
1-2-12- مدیریت شهری:
نظامی از نهادهای شهری است که در عین کثرت دارای ساختار حقوقی واحد بوده و ارکان اصلی آن شامل رکن مقررات گذار و ناظر (شورای اسلامی شهر) و مجری(شهرداری) است و ادارة امور عمومی را در محدوده و حریم شهر و در چهارچوب این قانون و سایر قوانین و مقررات عمومی کشور، حفظ وحدت ملی، تمامیت ارضی و تبعیت از دولت جمهوری اسلامی ایران را به عهده دارد.
1-3-12- کلان شهر:
کلان شهر به محدودة جغرافیایی با حدود مشخص ، دارای بافت متراکمی از بناها، فضاهاو دسترسی ها که به طور همگن و متوازن در کنار یکدیگر و در عرصه ای از طبیعت ، استقرار فضایی یافته و بیش از یک میلیون نفر جمعیت در آن ساکن و به فعالیت های اقتصادی ، اجتماعی، صنعتی، خدماتی و اداری مشغول بوده و یکی از مهم ترین کانون های تعاملات و مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و درمانی در محدودة نفوذ و جذب خود را تشکیل می دهد و در تولید و توزیع خدمات به خودکفایی نسبی رسیده باشد اطلاق می شود.
1-4-12- طرح شهرسازی:
طرح شهرسازی، طرحی است که نحوة سازمان دهی و استفاده از زمین برای سکونت و فعالیت جوامع شهری یا فعالیت تخصصی را همراه با زیر ساخت های مورد نیاز ، در قالب برنامه زمانی و نحوة تامین منابع مالی مشخص می کند.
1-5-12- حفاظت محیط زیست شهری :
حفاظت محیط زیست شهری عبارت است از اتخاذ سیاست ها ، تد ابیر و اقدامات لازم برای حفظ و حمایت شهروندان در برابر آن دسته از شرایط و عوامل تهدید کنندة محیط زیست که سلامت روانی و جسمی شهروندان را به مخاطره می اندازد و همچنین پیشگیری و ممانعت از هر نوع آلودگی و اقدام مخربی که باعث بر هم خوردن تعادل و تناسب محیط زیست شهری می شود .
1-6-12- مدیریت محیط زیست شهری:
مدیریت محیط زیست شهری عبارت است از فرایند تصمیم گیری در جهت تدوین راهبردهای توسعة شهری ، متناسب با الزامات زیست محیطی ، بنا بر مقتضیات زمانی و مکانی و سیاست گذاری ، برنامه ریزی و کنترل و نظارت بر آن دسته از فعالیت هایی که تاثیر بارز بر محیط زیست شهری دارد.
1-13- سازماندهی پژوهش
باتوجه به اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق و لزوم انجام آن بر اساس آیتم های ذیل به انجام آن اقدام شده است:
مشخص نمودن زمان ارائه پروپوزال ، دفاع از پروپوزال ، تصویب پروپوزال ، پس از تکمیل پروپوزال و تصویب آن از سوی شورای پژوهشی دانشگاه تحقیقات در این پایان نامه به روش زیر انجام شده است:
فصل اول : که به بیان موضوعات مرتبط با تحقیق پایان نامه حول بیان مساله، سوال تحقیق ، فرضیه های تحقیق ، اهداف تحقیق ، ضرورت تحقیق ، دلیل انتخاب موضوع ، موانع و تنگناها، قلمرو تحقیق ، قلمرو مکانی، قلمرو زمانی ، مفاهیم واصطلاحات، امور شهر ، مدیریت شهری،کلان شهر ها ، طرح شهرسازی ، حفاظت محیط زیست شهری ، مدیریت محیط زیست شهری ، سازماندهی پژوهش اختصاص یافت مدت یکماه ازپژوهش مربوط به پایان نامه را به خود اختصاص داد .
فصل دوم: فصل دوم با صرف مدت زمان یکماه به بررسی موضوعات زیر اختصاص داده شد:
مفهوم جغرافیای سیاسی ، تاریخچه جغرافیای سیاسی ، تکوین و تحول جغرافیای سیاسی ، سیر تکوین جغرافیای سیاسی در جهان ، سیر تکوین جغرافیای سیاسی در ایران ، مفاهیم مربوط به جغرافیای سیاسی ، مفهوم سازمان دهی سیاسی فضا ، مفهوم تقسیمات کشوری ، چشم انداز شهرداریها در جغرافیای سیاسی
فصل سوم : روش و قلمرو تحقیق در این بخش از پایان نامه شرح داده شده است این فصل به موضوعات زیر اختصاص داده شد: روش تحقیق، جامعه آماری ، حجم نمونه ، روش نمونه گیری ، ابزار اندازه گیری ، متغیرها، متغیر مستقل، متغیر وابسته، تجزیه و تحلیل داده ها ، قلمرو منطقه مورد مطالعه ، بررسی موقعیت جغرافیایی استان گیلان ، معرفی استان گیلان ، شهرهای کوچک استان گیلان برای این فصل از تحقیق پایان نامه مدت یکماه وقت صرف گردیده است
فصل چهارم ؛ فصل چهارم از تحقیق پایان نامه با صرف وقت یکماهه حول موضوعات زیر تنظیم شده است :نقش شهرداریهای کوچک در توسعه استان گیلان ، مفهوم شهرداریهای کوچک
فصل پنجم ؛ به ارزیابی فرضیه ها و نتیجه گیری حول موضوع تحقیق پایان نامه انجام گرفته است این مبحث یکماه از تحقیق را به خود اختصاص داده است.
برای تحقیق حول موضوعات پایان نامه با صرف هزینه پرسنلی و مواد و وسایل و مسافرت و هزینه های متفرقه در طی مدت 5 ماه سازماندهی شده است .
فصل دوم
(مبانی نظری)
2-1- مفهوم جغرافیای سیاسی
براي شناخت سياست در يك سرزمين ناچاريم دستهاي از واقعيتهاي جغرافيايي مربوط به آن سرزمين را كه ميتوانند بر مسائل سياسي تأثير نهند و يا عملاً تأثير مينهند مورد توجه قرار دهيم. به عبارت ديگر، شناخت جغرافيا يكي از پايههاي شناخت سياست در يك سرزمين است. در عين حال براي شناخت دقيق مسايل و جريانهاي سياسي در يك سرزمين به جز توجه به واقعيتهاي جغرافيايي بايد به عوامل فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، روانشناختي، حقوقي و سياسي و نظريههاي علم سياست نيز توجه كنيم. توجه به اين مسائل در بسياري از موارد اهميتي بالاتر دارد و صرف توجه به عوامل جغرافيايي نميتواند گرهي از حقايق علمي باز نمايد.
در حقيقت دو مفهوم ماهيت و قلمرو جغرافياي سياسي نيز با تعريف اين واژه مرتبطند. ابتدا دو واژه جغرافياي سياسي و ژئوپولتيك را از هم تفكيك و تعريف ميكنيم:
مفهوم ژئوپلتيك بيانگر حيطهاي از بررسي جغرافيايي است كه عامل فضا را در شناخت چگونگي شكلگيري روابط بينالملل مهم تلقي ميكند. كاربرد فعلي اين واژه نبايد با واژه ژئوپلتيك آلمان كه شكل خاصي از جبر محيطي بود كه براي مشروعيت دادن به اعمال دولت به كار رفت اشتباه گردد. واژه اخير ابتدا در سال 1916 به وسيلة ردولف كيلن دانشمند علوم سياسي سوئدي به كار رفت و سپس توسط كارل هاوس هوفر جغرافیدان آلماني كه طرفدار بخشي از افكار فردريك راتزل بود مورد استفاده قرار گرفت و راتزل تحت تأثير مفهوم هگلي دولت يعني وجود يك روح واحد در جامعه قرار گرفته با جمع آن با افكار ديگر، دولت را ارگانيزمي ميدانست كه افراد تابع آنند و نياز جدي به فضاي حياتي و توسعه سرزميني دارد. اين افكار توسط رهبران حزب نازي به ويژه رودلف هس در طرحهاي گسترش سرزميني مورد بهرهبرداري قرار گرفت.
سوءاستفاده از اين ايدهها در اهداف سياسي، به دانش ژئوپلتيك ضربه زد و باعث شد نسبت به هرامري كه شباهتي با آن داشته باشد حساسيت ايجاد شود(ملکوتیان ،1384).
در عين حال، همانطور كه پيت در سال 1989 نوشت اصطلاح ژئوپلتيك كه پس از جنگ جهانی دوم با بدنامي رها شده بود، در اواخر دهة 1970 و دهة 1980 احيا شد(Moeir , 1998)و تعدادي از دانشمندان به بيان و شرح آن پرداختند.يكي از نويسندگان دو مفهوم جغرافياي سياسي و ژئوپلتيك را به اين صورت تعريف كرده است: “جغرافياي سياسي اثر تصميمگيريهاي سياسي انسان را روي چهره و اشكال جغرافيايي مربوط به محيط انساني هم چون حكومت، مرز، مهاجرت، ارتباطات، توزيع، نقل و انتقال و غيره مطالعه ميكند، در حالي كه ژئوپلتيك به مطالعه اثر عوامل جغرافيايي روي سياستهاي دگرگون شوندة جهاني ميپردازد(مجتهد زاده ، 1379)
اما دقيقتر آن است كه بگوييم جغرافياي سياسي با رابطه متقابل جغرافيا و سياست سر و كار دارد(Perscatt, 1980)و به اينترتيب، مفهوم ژئوپلتيك كه به نقش عمدة عامل فضا در شكلگيري روابط بينالملل معتقد است، جزئي از دانش و علم جغرافياي سياسي محسوب ميشود.
در اين رابطه سائول.بي.كوهن در كتابش “جغرافيا و سياست در جهان تقسيم شده” همين مفهوم را بيان داشته و عصارة ژئوپلتيك را مطالعه روابطي ميداند كه ميان سياست بينالمللي، قدرت و مشخصات جغرافيايي برقرار ميشود(عزتی ، 1382)
همان طور كه در بالا گفته شد، در دهههاي پاياني قرن 20 دوباره ژئوپلتيك احيا و برداشتهاي مختلفي همراه با پژوهشهاي بيشمار تجربي براي بيان نظم ژئوپلتيك جهاني به صحنه آمد كه از آن ميان سه مورد ميتوان برجسته شود:
1. ديدگاه روابط مبتني بر قدرت كه به ويژگي سلسله مراتبي دولتها در درون نظم جهاني تأكيد ميكند. متغير اصلي در اينجا توان يك كشور در تأثير يا تغيير رفتار ديگران در مسير مورد تقاضاي خود است. دانشمندان علوم سياسي از ديرباز اين روابط مبتني بر قدرت را با واژة موازنة جهاني و فرموله كردن روابط بينالمللي پس از جنگ دوم جهاني در مدلهاي دو قطبي (پايان دهة 1940 و دهة 1950)، دو قطبي سست (پايان دهة 1950 و دهة 1960) و چند قطبي (دهههاي 1970 و 1980) مورد توجه قرار دادهاند، كوهن با مشاهده ظهور سه قدرت جديد جهاني يعني ژاپن، چين و اروپاي غربي و ظهور تعدادي قدرت منطقهاي، در سال 1982 نوشت كه جهان به سوي يك سيستم سلسله مراتبي در حال حركت است. كوهن مناطقي مانند آسياي جنوب شرقي و خاور ميانه را به دليل اهميت ژئواستراتژيك جهاني آنها و گرفتار آمدن ميان دو حوزة نفوذ دو ابرقدرت و ويژگيهاي فرهنگي و منطقهايشان بيثبات تصوير ميكرد و به آنها نام كمربندهاي شكننده ميداد. به نظر او هر گاه يكي از رقبا در منطقهاي از رقيب عقب ميافتاد براي اعمال نفوذ در منطقهاي ديگر از جهان دست به كار ميشد.
كوهن در 1990 به نقش قدرتهاي درجه دوم كه آنها را كشورهاي دروازهاي ميخواند معتقد شد. به نظر او دو عرصه در بالاترين سطح ژئواستراتژيك وجود دارد. يكي عرصة دريايي يعني اروپاي غربي، آفريقا و قارة آمريكا و ديگري عرصة قارهاي يعني اتحاد شوروي و چين. اكثرقدرتهاي درجه دو مفوق در درون اين عرصهها محصور هستند،
