
………………………….. 72
۳- ۴- 5- عدالت سیاسی ……………………………………………………………………………………………………………….. 74
۳- ۴- 6- عدالت اقتصادی ……………………………………………………………………………………………………………… 75
۳-۷- جمعبندی ……………………………………………………………………………………………………………………………… 77
فصل چهارم: عدالت در اندیشه سیاسی مطهری
مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 80
۴-۱ – زندگینامه ……………………………………………………………………………………………………………………………. 80
۴- ۱-۱ – مبانی اندیشه سیاسی مطهری ………………………………………………………………………………………… 83
۴-۲-عدالت، انواع و ابعاد آن از دیدگاه مطهری ……………………………………………………………………………… 86
۴- ۲- ۱- منشاء عدالت ……………………………………………………………………………………………………………………. 87
۴- ۲- ۲- عدالت در معنای مساوات در قانون و عدم تبعیض ……………………………………………………….. 88
۴- ۲- 3- جایگاه زمامدار ………………………………………………………………………………………………………………… 89
۳- ۴- 4- عدالت اجتماعی …………………………………………………………………………………………………………….. 91
۳- ۴- 5- عدالت سیاسی ……………………………………………………………………………………………………………….. 95
۳- ۴- 6- عدالت اقتصادی …………………………………………………………………………………………………………….. 97
۴-۴- جمعبندی ……………………………………………………………………………………………………………………………… 99
فصل پنجم: مقایسه عدالت در اندیشه سیاسی افلاطون و مطهری
مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 102
۵-۱- منشأ عدالت …………………………………………………………………………………………………………………………. 103
۵-۲- جایگاه عدالت زمامدار جامعه از دید افلاطون و مطهری …………………………………………………… 105
۵-۳- ابعاد عدالت در اندیشه افلاطون و مطهری …………………………………………………………………………… 109
۵-۴- جامعه آرمانی عادلانه در اندیشه سیاسی مطهری و افلاطون ……………………………………………. 110
۵-۵- جمعبندی …………………………………………………………………………………………………………………………… 112
نتیجهگیری نهایی ………………………………………………………………………………………………………………………… 114
منابع ………………………………………………………………………………………………………………………………………………… 119
فصل اول
کلیات
۱-۱- بیان مسئله
مفهوم عدالت، یکی از پیچیدهترین مفاهیم در ادبیات فلسفی و سیاسی قدیم و جدید است؛ که بارها توسط اندیشمندان مختلف مورد تعریف قرارگرفته است. بحث درباره عدالت گستره زمانی به درازاي اندیشههای سياسي از عصر کلاسيک تاکنون دارد. در مباحث فلسفه سياسي میتوان علل گرايش هريک از انديشمندان به تفسير خاصي از عدالت را مورد دقت و بررسي قرارداد. در تعريف و تفسير عدالت نيز گرایشهای متفاوتي وجود دارد که برخي از آنها عبارت است از: احترام دقيق به شخص و حقوق او، دادن حق هرکس برحسب استحقاق او، مساوات در برخورداري از مواهب طبيعي و امکانات اجتماعي، مساوات افراد بهتناسب کار و استعداد، تساوي در استفاده از امکانات اوليه و تساوي در مصرف. ما در قرن بيست و یکم از اینجهت به انديشه سياسي کلاسيک و بعدازآن بها میدهیم که اول ريشه بسياري از سؤالات موجود، بهویژه در فلسفه سياسي، به عصر کلاسیک برمیگردد و آشنايي با سير تطور و دامنه يک بحث بهخودیخود میتواند ما را با حقايق جديدي آشنا نمايد.
دوم فهم نظریههای جديد منوط به فهم درست انديشه کلاسيک است. بهعبارت دیگر براي فهم نظريات جديد چارهای جز درک و بررسي فلسفه کلاسيک نداريم. بههرحال به اين دلايل است که ما به بررسی مفهوم عدالت، بهعنوان يکي از کلیدیترین مفاهيم فلسفه سياسي، در زمان یونان باستان در اندیشه سیاسی افلاطون و در دوره معاصر در اندیشه سیاسی مطهری پرداختهایم.
ازنظر افلاطون، زیربنای تشکیل دولت و اجتماع بر عدالت نهاده شده است. افلاطون عدالت را یکی از راهها برای رسیدن انسان کامل میداند؛ وی از چهار صفت اساسي که سازنده فضيلت و علو انساني هستند به خرد، شجاعت، رعايت اعتدال و عدالت اشاره دارد. وی معتقد است همانطور که برای یک فرد قائل به عدالت هستیم برای یک شهر نیز باید این صفت را قائل شد. به نظر افلاطون پیدا کردن عدالت در شهر و محیط بزرگ، آسانتر از محیط کوچکتر است. ازاینجهت ابتدا به تفسیر عدالت در جامعه و شهر میپردازد و سپس آن را به افراد جامعه تعمیم میدهد.
به نظر افلاطون عدالت، فضیلت روح است و ظلم رذیلت روح، پس روح عادل خوب زندگی میکند و درحالیکه ظالم زندگی بدی دارد. عادل برخلاف ظالم، کسی است که هیچگاه در پی برتری یافتن بر امثال خود نیست بلکه همواره در پی غلبه بر اضداد است. به نظر افلاطون ملکه عدل و عدالت در سرشت انسان، عقل و خرد است و در اداره جامعه فیلسوف پادشاه است (افلاطون، ۱۳۶۷: ۳۵۰-۳۵۷). وی دربارهی عدالت فردی میگوید: در فرد نیز عدالت نظام و انتظام مؤثر و منتِج است، هماهنگی قوای یك فرد انسانی است، به این معنی كه هریك از قوا در جای خود قرار گیرد و هریك در رفتار و كردار انسان تشریکمساعی كند. پس میبینیم كه عدالت را (چه عدالت فردی و چه عدالت اجتماعی) به توازن و تناسب تعریف كرده است. توازن و تناسب یعنی زیبایی. پس بازگشت عدالت به زیبایی است.
استاد مطهری عدالت را عبارت میداند از: «آن استحقاق و آن حقّی که هر بشری بهموجب خلقت خودش و بهموجب کار و فعالیت خودش به دست آورده است به او بدهند» (مطهری، ۱۳۷۱: ۲۵۹). مطهری برای جامعه یک شأن جدای از افراد قائل است. درعینحال افراد را هم بدون استقلال و اختیار نمیداند. نتیجه میگیریم که افراد جامعه را میسازند و جامعه هم شخصیت افراد را. اخلاق فردی از مواردی است که فرد با رعایت آن ممکن است منشأ آثار فراوانی بر روی جامعه گردد.
مطهری بحث عدالت اجتماعی را اینگونه مطرح مینماید: «معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری، یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند همین معنی است» (مطهری، ۱۳۷۷: ۶۲). وی عدل را بهطور کامل در چندین محل تقسیمبندی کرده است. مطهری معتقد است «اصل عدل در فرهنگ اسلامی تقسیم میشود به عدل الهی و عدل انسانی. عدل الهی تقسیم میشود به عدل تکوینی و عدل تشریعی. عدل انسانی نیز خود تقسیم میشود به عدل فردی و عدل اجتماعی» به نظر ایشان اصل عدالت موردنظر در مکتب تشیع همان عدل الهی است و عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی و عدل الهی و ایمان نیز پایه و زیربنای عدالت فردی است. در این پژوهش ما به دنبال بررسی مقایسهای مفهوم عدالت از دیدگاه مطهری و افلاطون هستیم.
۱-۲- اهمیت موضوع تحقیق
ما در جهانی زندگی میکنیم که تفکرات گوناگون، در حال ظهور و بسط گرفتن هستند؛ بنابراین بر هر مسلمانی واجب است تا تلقی اسلام و دانشمندان اسلام را گسترش دهد تا دراینبین، مسلمانان از قافلهای فکر و اندیشه، جا نمانند، دراینبین عدالت مفهومی است که بیشتر فلاسفه غربی و اسلامی بدان پرداختهاند. مطهری یکی از اندیشمندان صاحبنام معاصر است که بر خود میبینم در اعتلای کلام وی در باب عدالت کوشا باشم. همچنین دیری است که بیشتر موضوعات اندیشهای در رشته تحصیلی ما، در حیطه و موضوعات غربی است، بر این مبنا این سؤال طرح میگردد چرا ما نباید آرای متفکران خودمان را مورد تجزیهوتحلیل قرار بدهیم؟
۱-۳- اهداف کلی
هدف کلی این پژوهش بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه مطهری و افلاطون و بیان نمودن اینکه چه تفاوتها و شباهتهایی دارد؟
۱-۴- اهداف جزئی
اهداف جزئی این پژوهش عبارت است از پیشینه مفهومی عدالت در غرب و اسلام بررسی شود. دیدگاه افلاطون و مطهری درباره جنبه های مختلف عدالت مرور شود. دیدگاه افلاطون و مطهری درباره منشاء، جایگاه و ابعاد عدالت با هم مقایسه شود.
۱-۵- پیشینهی تحقیق
در باب عدالت در اندیشه مرتضی مطهری و افلاطون کتابها، مقالات و پایاننامههایی نوشتهشده است و همچنین موضوع عدالت در رسالههای برخی از دانشجویان در سالهای اخیر نقش قابلتوجهی داشته است یکی از کتابهایی که در باب مفهوم عدالت در اندیشه مطهری پرداخته است «نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی» از محمدعلی سوادی است. در این باب مقالاتی نیز نوشتهشدهاند یکی از این مقالات «عدالت از نگاه شهید مطهری»به قلم سید مهدی طاهری است. مقالهای دیگر که موردتحقیق قرارگرفته است مقالهای با عنوان «بررسی تطبیقی مفهوم عدالت در شاهنامه (ایران باستان) و افلاطون» است که نویسندگان آن درصدد رسیدن به این مفروض برآمدهاند که افلاطون نظریه عدالت خود را با تأثیر از اندیشهی ایران باستان سازمان داده است. پایاننامهای دیگر «عدالت اجتماعي از ديدگاه شهيد مطهري و انديشمندان شرق و غرب» از طوبی طمانی است که همانطور که از عنوانش پیداست جمعی از متفکران را در نظر داشته است. دیگر پژوهش دراینباره پایاننامه «بررسی تطبیقی مفهوم عدالت از دیدگاه افلاطون و فارابی» از محسن حافظی است که تأثیرات اندیشه افلاطونی بر نظرات فارابی در باب عدالت را موردقیاس قرار داده است؛ و دیگر اینکه اثر آخر مربوط به دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه لیدز انگلستان میباشد باعنوان دفاع افلاطون از عدالت. در مقایسه عدالت افلاطونی و آنچه مطهری دراینباره نظر داده است نویسنده و محققی دستبهقلم نبرده است و این خود میتواند یکی از شاخصههای این پایاننامه نسبت به آثار دیگر باشد. دیگر اینکه پایاننامه حاضر، پژوهشی است در چند فصل که هرکدام به قدرتمندتر شدن بحث کمک میکند و مقالهای چندصفحهای در باب عدالت نیست. این نکته ازآنجا اهمیت مییابد که ما در فصل دوم بهصورت کلی به معانی و ریشه عدالت پرداختهایم و تعاریف متفاوت را از آن ابراز داشتهایم و پسازاین در فصول بعد به اندیشه
