
منابع انگلیسی 141
فصل 1:
کلیات تحقیق
1-1- طرح مساله
یمن کشوری با بافت قبیلهای و دارای جامعهای فاقد انسجام اجتماعی و سیاسی، دارای 555 هزار کیلومتر مربع مساحت و حدود 25 میلیون نفر جمعیت و بخشی از شبه جزیره عربستان است. یمن با توجه به موقعیتی که دارد یکی از مهمترین گلوگاههای انرژی، ترانزیت کالا و بازار تجارت بینالمللی به حساب میآید. این جایگاه زمانی که به موقعیت کشورهای پیرامونی خلیج فارس اضافه شود، از اهمیت افزونتری برخوردار میشود . نزدیک به نیمی از ذخایر استراتژیک انرژی جهان در این منطقه قرار دارد و در این میان تضمین صدور بی حاشیه انرژی به کشورهای غربی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یمن حداقل دارای چهار موقعیت ویژه ژئوپلیتیک است: اشراف یمن بر خلیج عدن، اشراف کامل آن بر یکی از مهمترین تنگههای استراتژیک جهان یعنی بابالمندب، اشراف کامل بر آبراه حساس دریای سرخ، و تسلط یمن بر کوههای استراتژیک مران – که از سواحل عدن آغاز و تا منطقه طائف در جنوب غرب عربستان کشیده میشود. با این وصف تحولات داخلی یمن، به تحول عمده در شبه جزیره و حتی مناطق اطراف آن – شاخ آفریقا و… – منجر میشود کما اینکه این کشور، با چالشها و بحرانهای داخلی فراوانی روبرو بوده است. تحولات سالهای 2010 و 2011 هر چند به پایان دیکتاتوری علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن و آغاز فصل جدیدی در تاریخ سیاسی این کشور منجر شد، اما اختلافات داخلی که عموما دارای ریشههای قبیلهای و طایفهای است، به اندازهای گسترش یافته که هر گونه مذاکرهای را به چالش کشانده و آینده مبهمی را برای یمن رقم زده است.
بقایای نظام سابق بخشی از چالشی است که یمنیها با آن دست و پنجه نرم میکنند. یمنیها برای شکل دادن به ساختار سیاسی جدید در کشور خود با چند چالش عمده رو به رو هستند. نخست القاعده، دوم بقای نظام سابق، سوم تمایلات جدایی طلبانه جنوب، و چهارم توزیع وسیع مقادیر بی شمار پول بین سران قبایل و احزاب توسط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای تاثیرگذاری بر تحولات این کشور؛ در کنار همه این چالشها باید به اقتصاد ورشکسته یمن نیز اشاره کرد که میراث رژیم علی عبدالله صالح است. یمن فقیرترین کشور عربی است که نیمی از جمعیت ۲۵ میلیونی آن زیر خط فقر هستند. ساختار اصلی ارتش یمن متکی به نزدیکان علی عبدالله صالح بوده است و آنها حتی پس از کنارهگیری صالح در پستهای خود بودند.
از سوی دیگر یمن به واسطه برخی ویژگیها مورد توجه برخی کشورهای منطقهای همچون ایران و عربستان نیز بوده است چنانچه عربستان بزرگترین همسایه این کشور در شبه جزیره محسوب میشود و ریاض نسبت به تحولات آن به شدت حساس بوده و در سالهای اخیر با دقت بیشتری تحولات داخلی یمن را دنبال کرده است. آلسعود از زمان شکلگیری جنبش شیعیان صعده و متحد شدن قبایل شیعه در استانهای صعده و آلعمران با ظرافت بیشتری این تحولات را پیگیری میکند و شیعیان صعده را خطری بالقوه برای وهابیت به شمار میآورد، به خصوص اینکه آنها را مانع بزرگی برای گسترش تفکرات وهابیگری در خاک یمن میداند. علاوه بر این، خاک یمن، مأمن مطمئنی برای مخالفان سیاستهای عربستان به شمار میرود. از جنگ چهارم الحوثیها در سال 2004، آلسعود متوجه نفوذ و تاثیرگذاری شیعیان در تحولات داخلی یمن و مناطق مرزی عربستان شد چرا که احساس کرد بحران داخلی یمن – بواسطه مجاورت استانهای شیعه نشین (جازان و الشرقیه) عربستان در مجاورت مرز یمن – ممکن است به این کشور منتقل شود. از این رو عربستان با تمام قوا به ایجاد محدودیتها برای شیعیان و زیدیان یمن در استانهای شمالی این کشور از طریق کمک به قبائل سنی – وهابی و همچنین تحریک و تطمیع دولت یمن برای سرکوب این گروه در کنار سرکوب دیگر گروههای مخالف عربستان همچون اخوانالمسلیمن یمن پرداخت.
در این وضعیت جمهوری اسلامی ایران در مقام حمایت از شیعیان این کشور در مقابل وهابیون همواره یکی از حامیان شیعیان الحوثی بوده و با توجه به مخالفت برخی گروههای یمنی با تسلط و نفوذ عربستان در یمن و گرایش آنها به ایران در نبود ساختار حکومتی قوی در این کشور، ایران به بازیگری مهم در عرصه تحولات یمن تبدیل شده است که در کنار عربستان از عوامل مهم و تاثیرگذار بر وقایع و جریانهای سیاسی – مذهبی یمن بشمار میرود. در این پژوهش تلاش میشود به بررسی این مسائل بپردازیم.
1-2- سئوال تحقیق
سیاست خارجی ایران و عربستان سعودی و نقش ایفاشده توسط این کشورها در قبال تحولات یمن (2011-2014) چه بوده است؟
1-3- فرضیه تحقیق
با توجه به تحولات یمن و حضور و فعالیت گروه های مختلف در این کشور، ایران و عربستان در قالب افزایش نفوذ منطقهای خود به نقش آفرینی درتحولات یمن میپردازند. جمهوری اسلامی ایران سیاست حمایت از تحولات داخلی در یمن را دنبال کرده است و عربستان سعودی حمایت و پشتیبانی از دولت مستقر و تلاش برای جلوگیری از تغییر سیاسی – اجتماعی در این کشور را در پیش گرفته است.
1-4- ضرورت و اهمیت تحقیق
موقعیت سوقالجیشی و استراتژیک یمن در بابالمندب و دریای سرخ و خلیج عدن از یکسو و نقش و تاثیرگذاری آن در تحولات منطقهای خاورمیانه و بویژه در شبه جزیره عربستان از سویی دیگر همواره از عناصر تاثیرگذار بر ثبات منطقهای کشورهای همجوار بوده است. وجود قومیتهای مختلف، فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی و مذهبی همچون اخوانالمسلین، شیعیان و زیدیها، وهابیون و گروههای طرفدار القاعده و… در این کشور همواره از عوامل مهم حضور و نفوذ کشورهای منطقهای در این کشور بوده است. در این میان حضور ایران و عربستان در این کشور در سطوح مختلف و رقابت جریانهای سیاسی همسو با هر یک از این کشورها در صحنه سیاسی یمن از مهمترین مولفههای موجود برای شناخت ساختار سیاسی، قبیلهای و اقتصادی کشور یمن میباشد که در پژوهش حاضر بدان پرداخته میشود.
1-5- اهداف اصلی تحقیق
از اهداف اصلی پژوهش حاضر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. شناخت جریانهای سیاسی – مذهبی فعال در عرصه سیاسی یمن
2. بررسی نقش و میزان نفوذ عربستان در ساختار قدرت یمن
3. بررسی نقش و میزان نفوذ جمهوری اسلامی ایران در یمن
4. نقش احزاب، قبائل و جریانهای مذهبی در میزان نفوذ عربستان و ایران در یمن
5. بررسی مشکلات ساختاری در حوزه های سیاسی – اقتصادی یمن در سالهای اخیر
6. مبانی نظری تحقیق
در بررسی تحولات یمن آنچه مسلم است این است که سقوط صالح همچون بن علی تونس و مبارک مصر، برگرفته از حرکتهای مردمی برای پایان دادن به حاکمیتهای دیکتاتوری و دست نشانده غرب بوده است؛ هر چند که برخی کشورهای عربی و غربی برای تأمین منافع خود به دنبال مصادره این قیام و اعمال نفوذ خود بر دولتهای جدید و ساختارهای قدرت – که عمدتا قبائل و…هستند – بودهاند. در این شرایط همچنان آیندهای مبهم پیش روی یمن قرار دارد چرا که، هر کدام از بازیگران این صحنه همچون ایران و عربستان به دنبال تأمین منافع خویش در چارچوب اهدافشان از یکسو و از طرف دیگر، حمایت از جریانهای همسو با خود در این کشور هستند. این وضعیت منجر به شکلگیری طیفی از مدل ها – از گزینه تشکیل دولت مردمی تا تجزیه این کشور به دست گروهها، قبائل و جریانهای مذهبی – شده است که در پژوهش حاضر بدان پرداخته میشود.
1-6- چارچوب نظری تحقیق
در چارچوب نظری پژوهش، بنا به اهمیت موضوع از یک سو و قرار گرفتن کشور یمن درجغرافیای جهان اسلام که دارای اشتراکات فراوان مذهبی، اعتقادی، فرهنگی و قومی و زبانی با بسیاری از کشورهای منطقه همچون جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی است انتخاب چارچوب نظری «سازهانگاری» که منطبق بر مولفههای فوقالذکر میباشد در تبیین و شناخت ماهیت جریانها و گروههای فعال در عرصه تحولات یمن بویژه پس از کنار گذاشتن علی عبدالله صالح از حکومت و روی کار آمدن دولت جدید میتواند مفید باشد؛ بدین منظور از سازهانگاری به عنوان چارچوب نظری تحقیق استفاده خواهد شد.
1-7- مفاهیم تحقیق
انقلاب یمن – القاعده – گروه الحوثی
– انقلاب یمن
خیزش یمن،اعتراضات سراسری در یمن، مجموعهای از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی علیه حکومت یمن و رئیس جمهور آن، علی عبدالله صالح، بود که از ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، در این کشور آغاز شد و در ۳ فوریه (روز خشم) مخالفین به اوج رسید که با برخوردهای خونین و خشونتآمیز حاکمیت با مردم معترض روبرو شد. شدیدترین برخورد در ۱۸ مارس (جمعه خونین) بود که ۵۰ کشته و ۲۴۰ مجروح داشت. انقلاب یمن ریشه در شرایط سیاسی – اجتماعی این کشور دارد، و با الگو گرفتن از قیام مردم تونس و مصر وارد مرحله حساس و تاثیرگذاری شد و مردم شعار برکناری ‘علی عبدالله صالح’ را سردادند. دولت عبدالله صالح با استفاده از تمامی ابزارهای ممکن به دنبال تثبیت وضعیت خود در یمن بود و با بهرهگیری از حمایت برخی کشورهای خارجی حتی به استقبال بحرانهایی نظیر نبرد با شیعیان الحوثی رفت. ورود به عرصه درگیریهای نظامی با گروههای مبارز شیعی كه طی نزدیك به هفت سال، شش جنگ تمام عیار با رزمندگان الحوثی را به همراه داشت، رویارویی با مردم سرزمینهای جنوبی یمن و خطرات ناشی از فعالیتهای شدید وهابیت در این كشور در كنار نارضایتی شدید مردم از اوضاع سیاسی، اجتماعی و به خصوص اقتصادی مهمترین متغیرهای به وجود آورنده این فضای چالشزا برای نظام سیاسی این كشور بوده است.
با افزایش شمار كشته و زخمی شدگان اعتراضات در یمن، حتی تعدادی از نمایندگان پارلمان این كشور از مقام خود استعفا كردند. پس از تظاهرات قضات این كشور در اعتراض به عملكرد دولت و تقاضای تغییر شورای عالی قضایی و استقلال دستگاه قضا از دخالتهای دولت، شورای علمای یمن نیز با آشكار ساختن اعتراضات خود، تجاوز و تعرض به تظاهركنندگان یمنی را حرام اعلام كرد. حتی پیوستن گروه زیادی از زنان یمنی به تجمعات اعتراضی كه در این كشور كمتر سابقه داشته است، تفاوت این بحران با بحرانهای پیشین را برای عبدالله صالح كه به گفته وی دولتی خو كرده با بحران هاست، آشكار ساخت.
– القاعده
القاعده تشکیلاتی بینالمللی، نظامی و بنیادگرای اسلامی است که در دوران جنگ شوروی در افغانستان توسط اسامه بن لادن در شهر پیشاور تاسیس شد. این سازمان در قالب شبکههای نظامی گوناگون فراملی و به عنوان یک جنبش رادیکال اسلام سنی فعالیت میکند که با آنچه که تأثیرات و دخالتهای غیرمسلمانان بر دنیای اسلام مینامند، مبارزه کرده و برای گسترش اسلام تعریفی خود در جهان فعالیت میکند. اکثر صاحبنظران، اعضای شبکه القاعده را پیرو مسلک سلفی میدانند.این سازمان در فهرست سازمانهای تروریستی بسیاری از دولتها و سازمانهای بینالمللی از جمله شورای امنیت ملل متحد، ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. رهبر این سازمان اسامه بن لادن بود. اکنون نیز به احتمال زیاد ایمن الظواهری رئیس این سازمان است.
– گروه الحوثی
الحوثیها یک گروه شیعه در شمال یمن در استان صعده که به بدرالدین حوثی منسوب و به حوثیها نیز معروف هستند و گروه جوانان مومن (شباب المومنین) نیز نامیده میشوند. این گروه پس از درگیری نظامی با نیروهای دولتی یمن در سال 2004 معروف شدند. این تشکیلات از سال 2002 فعالیتهای خود را با شعار الله اکبر… مرگ بر آمریکا… مرگ بر اسرائیل… و اسلام پیروز است به عنوان شعارهای پس از هر نماز رسماً آغاز کرد و آنها را نیز تاکنون حفظ کرده است. به گفته برخی منابع، جلوگیری دولت یمن از این شعارها در مساجد زیدیه یکی از دلایل مهمی بود که باعث پیدایش درگیریها بین الحوثیها و دولت در سال 2004 شد. در جریان درگیریها بین نیروهای دولتی یمن و گروه الحوثی در سال 2004 «حسین الحوثی» رهبری این گروه را بر عهده داشت؛ وی نماینده پارلمان در انتخابات سالهای 1993 و 1997 بود، و طی درگیریها کشته
