
8-1-3- جهتگیری مثبت……………………………………………………….96
2-3-8-1-3- جهت گیری منفی………………………………………………………..97
2-3- تعریف عملی رفتارهای ارزشی و ضد ارزشی در سریال………………………………………….97
4- فصل چهارم: یافتههای تحقیق………………………………………………………….103
جداول فراواني……………………………………………………………………………………………………..104
5- فصل پنجم: بحث،نتیجه گیری و پیشنهادها……………………………………….117
1-5- بررسی یافتههای تحقیق…………………………………………………………………………………………118
2-5- پیشنهادها…………………………………………………………………………………………………………….122
فهرست منابع و مأخذ……………………………………………………………………………………………125
فهرست جداول
جدول شمارهي1-3: جدول محاسبه ضریب پایایی تحقیق ………………………………………………………93
جدول شمارهي1-4: توزیع رفتارهای مورد بررسی، بر حسب جهت گیری رفتار………………………104
جدول شمارهي2-4: توزیع رفتارهای مورد بررسی، بر حسب نام رفتار……………………………………104
جدول شمارهي3-4: توزیع رفتارهای پسندیده اخلاقی بر حسب جهت گیری رفتار………………….108
جدول شمارهي4-4: توزیع واجبات اخلاقی بر حسب جهت گیری رفتار………………………………..109
جدول شماره ی5-4: توزیع گناهان صغیره بر حسب جهت گیری رفتار………………………………….110
جدول شمارهي6-4: توزیع گناهان کبیره به تفکیک جهت گیری رفتار…………………………………….112
جدول شمارهي7-4: میانگین میزان محبوبیت بازیگران سریال مدار صفر درجه…………………………113
جدول شمارهي8-4: توزیع رفتارهای مورد بررسی برحسب جهت گیری به تفکیک نوع شخصیتها….114
جدول شمارهي9-4:توزیع خصائل مورد بررسی برحسب جهت گیری……………………………………115
فهرست نمودارها:
نمودار شمارهي (1-2) تقسیم بندی معارف اسلامی از دیدگاه مصباح یزدی………………………………….29
نمودار شمارهي (2-2) تقسیم بندی معارف اسلامی از دیدگاه شهید مطهری………………………………..30
1-1- طرح مسأله
از میان چهار کارکرد اصلی رسانه تلویزیون (تفریح و سرگرمی، اطلاع رسانی، آموزش وارشاد) تمایل مخاطبان رسانهی ملی در وهلهی اول استفاده از این رسانه با کارکرد تفریح و سرگرمی است واغلب خانوادهها پس از فراغت از کار روزانه ، بخشی از وقت خود را به دیدن برنامههای شبکههای مختلف رسانهی ملی خصوصا مجموعههای تلویزیونی اختصاص میدهند. با این پیش فرض که ارایهی غیر مستقیم آموزشها در قالب کلی کارکرد سرگرم کننده با مقاومت کمتری از سوی مخاطب مواجه می شود و برد و تأثیر بیشتری دارد. سریالهای تلویزیونی با هدفگذاری سازمانی، علاوه بر خصوصیت سرگرم کنندگی به دنبال ارایهی آموزشهای غیرمستقیم به جامعه هدف هستند.
پذیرش پیش فرض آموزش درونی و غیر مستقیم سریالهای سرگرم کنندهی تلویزیونی اما، باعث ایجاد این نگرانی نیز هست که تأمين هزينههاي بالاي توليد و ميليونها نفر ساعتي كه صرف تولید وعرضهي برنامههاي تلويزيوني – به ويژه مجموعههاي پرمخاطب – ميشود، به دليل فقدان روشهاي علمي سنجش وارزيابي تأثيرات برنامهها روي مخاطب، به ضد خود مبدل نشود و نتایج نامطلوب نداشته باشد.
در تحقيق حاضر تلاش شده كه با كنكاش در تعاريف دين و واكاوي ساختار و مؤلفههاي دين و دينداري و همينطور اخلاق و اخلاق اسلامي، مجموعهاي كاربردي از تعاريف علمي براي تحليل محتواي اخلاقي سريالهاي تلويزيوني ارائه شود. البته بايد در نظر داشت كه با عنايت به
جامعالاطراف بودن دين حنيف اسلام و گسترهي وسيع اخلاق اسلامي كه در برگيرندهي كل افعال انساني است ، احصاي عموم قواعد بيش از توان افراد و مجموعههاي علمي است ولي بايد گفت كه «آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد». بنابراين در اين تحقيق سعي شده است – در حد بضاعت – با احصاي بخشي از قواعد قطعي اخلاق اسلامي گردآوری شده در منابع معتبر اخلاقي، اين تعاريف و يافتههاي علمي در تحليل محتواي اخلاقي «سريال مدارصفردرجه» بهكار گرفته شود.
چون فضاي حاكم بر سريال كه با تأثيرپذيري از مقطع زماني سريال، در برگيرندهي طرح نظرات و گوشههايي از عملكرد نحلههاي مختلف فرهنگي سياسي و مذهبي حاضر در سريال است – البته درحد طرح در يك مجموعه سرگرمكنندهي تلويزيوني – و حوادث جاري در اين مجموعه، مانند تصريحات و اشاراتي كه به «فرصت تاريخي بعد از شهريور1320، آغاز اقدامات عملي صهيونيستها در تأسيس رژيم نامشروع اسراييل، فضاي حاكم بر جامعه بينالملل در سالهاي جنگ جهاني دوم و تأثيرات آن بر سيستمهاي كوچكتري مثل ايران و…» شده فرصت طرح چند نحلهي فرهنگي را در – قامت فرد یا افرادی به عنوان نمایندهی آن مشرب به خصوص – در اختيار نويسنده و كارگردان این سریال قرار داده است. اين مشربهای فرهنگي و خرده فرهنگهاي ديگري كه در سريال به نمايـش در ميآيند عبارتاند از: خانواده اصيل مسلمان(حاصل پيوند يك ايراني مسلمان معتقد با يك فلسطيني رزمنده…)، مجموعههاي موازي ايراني كه هر يك قيموميت فرهنگي غير بومي را پذيرفتهاند، همينطور نمايندگان مشربهاي مختلف در فضاي دانشگاهي خارج از ايران. تضارب و تزاحم آرای این مجموعهها و افراد و همینطور كه با طرح نظرات ايراني ـ اسلامي، ايدهآليستي، فرصتطلبانه، نازيستي، صهيونيستي و… فرصت مناسبي براي طرح ارزشها در اختيار كارگردان قرار داده بود. و از منظر ديگر جذابيتهاي گوناگون فضاي حاكم بر سريال مثل ديالوگهاي بازيگران، چندوجهي بودن قصه سريال و ساختار قابل دفاع مجموعهي تلويزيوني«مدارصفردرجه» از يك سو، و اهميت اين رويكرد كه حتي برنامههاي سرگرمكننده رسانهي ملي جمهوري اسلامي ايران بايستي با هنرمندي به ترويج ارزشهاي اسلامي همت گمارند، اينجانب را بر آن داشت كه روي موضوع «ارزشهاي اخلاقي اسلام در سريال مدارصفردرجه» به حد بضاعت دقيق شوم. نوشتار پيشروي حاصل اين غور و بررسي دانشجويانه ميباشد.
2-1- ضرورت و اهميت تحقيق
بايستگي ترويج ارزشهاي اسلامي در رسانهي ملي و تصوري كه در مورد سهولت ارائه رفتارهاي اخلاقي در قالب سريالهاي تلويزيوني در ميان سازندگان اين آثار احساس ميشود، باعث نگرانيهايي است كه در آغاز نوشتار نيز اشارههايي به آنها شد. بايد پذيرفت كه طرح موضوعات اخلاقي در سريالهاي تلويزيوني يك پديدهي سهل و راحت نيست، هر چند به دليل تجارب موفق و ماندگار تلويزيون پرداختن به اين موضوعات ممتنع و نشدني هم نيست.
شايد در بهترين وضع بتوان گفت ارائهي رفتارهاي ديني به طور اعم و موضوعات اخلاقي- به عنوان موضوعات مورد بررسي در اين تحقيق- به طور اخص امري «سهل ممتنع»1است. سهل و راحت است چون تكليف برنامهساز با بسياري از رفتارهاي اخلاقي و غير اخلاقي روشن است و باورهاي اخلاقي جامعهي مخاطب با مجموعههاي برنامهساز متجانس و از يك حوزهي هويتي هستند و اين امر مبناي فهم مشترك ميان مخاطب و برنامهساز از است. ممتنع بودن موضوع هم ناشي از آن است كه اين يا آن فعل اخلاقي يا غير اخلاقي از كدام شخصيت و يا در چه فضايي سر ميزند. اين همان بزنگاه پر ريسك و خطر برنامهسازي براي يك جامعهي ديني است. و حكايت گر اهميت و ضروريت تحقيق دانشجويانهي پيش روست.
در اين تحقيق برآنيم با ارائهي تعاريف علمي برگرفته از مباني اخلاقي اسلام و رسيدن به جهت گيري درست در مسیر ارائهی هنرمندانهی موضوعات اخلاقي اين جهت گيريها را در سريال «مدار صفر درجه» مورد مداقه قرار دهيم و توفيق يا عدم توفيق اين مجموعه را در اين حوزه بررسي كنيم. (بررسي جهتگيريهاي اخلاقي سريال هم به عنوان نفس جهتگيري و هم به عنوان جهتگيري افعال و خصلتهاي اخلاقي و غيراخلاقي توسط هر يك از شخصيتها در موقعيتهاي مختلف).
در این بررسي، هم خود جهتگيري في حد ذاته مهم است و هم جهتگیری درست و مورد توقع از هر يك از شخصيتها؛ به اين موضوع در متن تحقيق بيشتر خواهيم پرداخت.
یکی دیگر از وجوه اهمیت این تحقیق، غور و بررسی خصلتهای اخلاقی و ارزشگذاری جهتگیریهای خصائل اخلاقی شخصیتهاست. در حد بیان ضرورت این بررسی میتوان گفت، علاوه بر اهمیت بررسی رفتارهای اخلاقی در حوزههای واجب مستحب، مکروه و حرام، معیار مهم دیگری نیز وجود دارد که بیتوجهی به اهمیت آن و ساده انگاری در ارائهی آموزشهای غیرمستقیم، باز هم در بزنگاه پیشتر گفته به نقض غرض میانجامد. این معیار مهم که در متن تحقیق بیشتر به آن میپردازیم، نوع بیان هنری و جهتگیریهای سریال در ارائهی خصلتهای اخلاقی است. کوشیدهایم در این حوزه نیز به تعاریف کاربردی و قابل تعمیم دست یابیم.
3-1- دربارهي سريال «مدارصفردرجه»:
سريال تلويزيوني «مدار صفردرجه» در30 قسمت 50 دقيقهاي توليد ودرسال 1386 از شبكه اول سيما پخش شده است. شخصيت اصلي اين سريال، جوان دانشجوي ايراني به نام حبيب پارسا ميباشد كه در يك خانواده متعهد و مسئول ايراني (پدري ايراني: علي پارسا، كارمند مستعفي وزارت خارجه و منتقد سياستهاي دولت ومادري فلسطيني: آسيه ، پرستاري معتقد و دلسوز با رفتاري انساني) رشد يافته و درآغاز سريال درصدد ادامه تحصيل در يك دانشگاه معتبر خارجي است.
باهمكاري و مساعدت يكي ديگر از شخصيتهاي اصلي سريال، سرگرد فتاحي كه دوست خانوادگي پارساست با بورسيه حبيب پارس و اعزام او به فرانسه موافقت ميشود. با اين توضيح كه سرگرد فتاحي در موقعيتي قرار ميگيرد كه در مقابل دادن يك امتياز بزرگ(چشم پوشي از پيگيري قتل خاخام اسحاق) به تشكيلات صهيونيستي درايران، موافقت سيستم با پذيرش بورس تحصيلي حبيب پارسا را ميگيرد.
حبيب به فرانسه در آستانهي جنگ دوم ميرود ودر كلاس چند مليتي ويا حداقل چند مسلكي يكي از دانشگاههاي پاريس مشغول تحصيل ميشود و كمكم به همكلاسي خود، دختري يهودي به نام سارا آستروك دل ميبندد. اين دختر يهودي از يك سو مورد علاقهي فرزند يكي از سران صهيونيستهاست (جرياني كه پيشتر پدر او را ترور كرده) و از سوي ديگر نزد دايي ضد صهيونيسم خود زندگي ميكند كه با چند سال تحقيق و جمعآوري اسناد پروندهاي افشاگرانه عليه صهيونيستها آماده كرده است. آشنايي حبيب پارسا با اين يهودي غيرصهيون، پاي اين دانشجوي ايراني را به ماجراهايي باز ميكند كه با علت مخالفت سيستم در موردپذيرش بورسيه او تلاقي پيدا ميكند… .
حسن فتحي كه پيشتر با كارگرداني سريال «روشنترازخاموشي» با محوريت داستان زندگي حكيم متأله ملاصدرا شيرازي، بخشهايي از مجادلات حكماي اماميه با اهالي و تعلق خاطر خود به مجموعهسازي در مورد تاريخ ايران(سياسي، اجتماعي، فرهنگي، علمي) نشان داده بود در اين مجموعه نيز به حواشي سالهاي پاياني جنگ جهاني دوم (تأسيس رژيم جعلي اسرائيل) در ايران پرداخته است. در داستان اين سريال شخصيت اصلي، جواني است ايراني كه در دههي 1320 براي ادامهي تحصيل به فرانسه(مهد تمدن غرب) ميرود، در آنجا با دختري يهودي(يهودي ضربه خورده از صهيونيزم) آشنا ميشود و به او دل ميبندد… .
در كنار اين سه شخصيت اصلي(حبيب – سارا – فتاحي) شخصيتهاي محوري ديگر نيز وجود دارند
