
98
4-5- نتايج آمار توصيفي دادهها 99
4-6- آمار استنباطي نمونه آماري 101
4-6-1. تبيين و تفسير متغيرهاي مستقل و وابسته تحقيق 101
4-6-2. آزمون فرضيه تحقيق 102
4-6-1.2. آزمون فرضيه اول تحقيق 102
4-6-2.2. آزمون فرضيه دوم تحقيق 103
4-6-3.2. آزمون فرضيه سوم تحقيق 104
4-6-4.2. آزمون فرضيه چهارم تحقيق 105
4-6-5.2. آزمون فرضيه پنجم تحقيق 106
4-7- بررسي رابطه بين متغيرهاي مستقل و وابسته به کمک معادلات ساختاري 107
4-7-1. تشريح مدل معادلات ساختاري 107
4-7-2. مدل معادلات ساختاري برآورد شده 108
4-7-3. جمعبندي نتايج تجزيه و تحليل دادهها 111
5-1- مقدمه 114
5-2- نتيجهگيري و پيشنهادها 114
5-3- محدوديتهاي پژوهش 125
منابع و ماخذ
پيوستها
فهرست جدولها و شکلها:
عنوان صفحه
جدول 2-1: مقايسه شرکتهاي SMEs در برابر شرکتهاي بزرگ 13
جدول 2-2- تعريف بنگاههاي کوچک و متوسط (SME ها) در کشورهاي منتخب 13
جدول 2-3- عوامل موثر بر موفقيت توسعه محصول جديد 20
جدول 2-4- هفت سطح دانش در سازمان 24
جدول 2-5- انواع فرآيندهاي مديريت دانش 28
شکل 2-1: مارپيچ ارزشآفريني يادگيري – دانش 53
جدول 2-6- خلاصه از مطالعات پيشين 59
شکل 2-2- چارچوب مفهومي پژوهش 64
جدول 3-1: مقياس ليکرت پرسشنامه 69
شکل 3-1: چارچوب مفهومي تحقيق 73
شکل 3-2: توزيع تخصص خبرگان 74
شکل 3-3: توزيع مقطع تحصيلي خبرگان 74
شکل 3-4: توزيع سابقه کار خبرگان 75
شکل 3-5: گامهاي انجام تحقيق 82
جدول 4-1: نتايج آزمون T دو جملهاي ابعاد متغيرهاي تحقيق 86
جدول 4-2: نتايج آزمون Tدو جملهاي شاخصهاي ابعاد متغيرهاي تحقيق 87
نمودار 4-1- توزيع جنسيت پاسخدهندگان (نمونه آماري) 94
نمودار 4-2: توزيع سني پاسخدهندگان (نمونه آماري) 94
نمودار4-3- توزيع تحصيلي پاسخدهندگان (نمونه آماري) 95
نمودار4-4- توزيع تجربهکاري پاسخدهندگان (نمونه آماري) 95
نمودار4-5- توزيع نوع صنعت شرکتهاي مورد بررسي 96
نمودار4-6- توزيع سن شرکتهاي مورد بررسي 97
نمودار4-7- توزيع تعداد پرسنل شرکتهاي مورد بررسي 97
نمودار4-8- توزيع تعداد پرسنل تحقيق و توسعه شرکتهاي مورد بررسي 98
جدول 4-3: نتيجه آزمون آلفاي کرونباخ پرسشنامه تحقيق 99
جدول4-4: نتايج توصيفي دادههاي پژوهش (پرسشنامه ب) 99
جدول 4-5: نتايج آزمون t تک نمونهاي براي متغيرهاي مستقل و وابسته 102
جدول 4-6: نتايج آزمون رگرسيون بين مديريت دانش و نوآوري فرآيند 103
جدول 4-7: نتايج آزمون رگرسيون بين مديريت دانش و توسعه محصول جديد 104
جدول 4-8: نتايج آزمون رگرسيون بين نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد 104
جدول 4-9: نتايج آزمون رگرسيون بين مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد 105
جدول 4-10: نتايج آزمون آنووا دو طرفه جهت بررسي تاثير ويژگيهاي شرکت بر متغيرها 106
شکل 4-9: مدل تحقيق 109
جدول 4-11: شاخصهاي برازش مدل تحقيق 110
جدول 4-12: نتايج آزمون فرضيه يک تا چهار تحقيق با استفاده از تکنيک معادلات ساختاري 110
جدول 1-5: مقايسه نتايج تحقيق با نتايج ساير تحقيقات 119
شکل 5-1- مدل نهايي تحقيق 120
فصل اول
کليات تحقيق
مقدمه
امروزه به علت رشد سريع محصولات و رقابتي شدن بازار، عموماً نياز به محصولات و خدمات رشد چشمگيري پيدا كرده است. واضح است كه شرکتها و سازمانها مايل به حفظ سودآوري خود در مرحلهي بلوغ هستند. اما آنچه كه همواره براي شرکتها سؤال برانگيز است نحوهي بقاء در اين وضعيت است. توسعه محصول جديد راهکار اساسي براي بقاء شرکتها در اين وضعيت و دوام آنها در بازار رقابتي است.
توسعه محصولات جديد کمک خواهد کرد موقعيت رقابتي و انحصاري حفظ شود، به استفاده بهتر از منابع کمک ميکند و ظرفيت توليد و سود شرکت را افزايش خواهد داد. از طرف ديگر، پويايي و پيچيدگي مفهوم توسعه محصول جديد و ماهيت ميان رشتهاي و رقابتي شدن هر چه بيشتر سازمانها به همراه پيدايش علوم و تجهيزات جديد توليدي، توليد محصولات جديد را با چالشهاي جديد روبهرو كرده است و باعث شده است كه محققان در تحقيقات خود رويكردهاي متفاوتي را به كار گرفته، به يافتههاي مفيدي دست يابند.
لذا در مطالعه پيشرو مقوله توسعه محصول جديد مورد بحث و بررسي قرار گرفته و با عنايت به گستردگي مطالب پيرامون آن، صرفاً به بررسي و مداقه بر روي تاثير مديريت دانش و نوآوري فرآيند در جامعه هدف (شرکتهاي کوچک و متوسط شهرک صنعتي شمسآباد) خواهد پرداخت.
بيان مسئله
رشد سريع محصولات و رقابتي شدن بازار، رشد چشمگير محصولات و خدمات، افزايش جمعيت و متنوع شدن نيازها از جمله عواملي است كه سازمانها را به دستيابي به محصول و كالايي جديدتر ترغيب ميكند. در چرخهي عمر محصول سود حاصل از ارائه محصول به بازار در دروهي بلوغ به حداكثر مقدار خود ميرسد. واضح است كه شرکتها و سازمانها مايل به حفظ سودآوري خود در مرحلهي بلوغ هستند. اما آنچه كه همواره براي شرکتها سوال برانگيز است نحوهي بقاء در اين وضعيت است. توسعه محصول جديد1 راهکار اساسي براي بقاء شرکتها در اين وضعيت و دوام آنها در بازار رقابتي است. کشورهاي جهان با تکيه بر نوآوري تکنولوژي در جهت توسعه محصولات جديد و حفظ مزيت رقابتي در محيط بشدت پيچيده و پوياي امروزي حرکت ميکنند. در واقع بسياري از صاحبنظران، نوآوري و ايجاد تمايز را به عنوان يک ضرورت انکارناپذير معرفي کرده (لاي و همکاران2،1998، ص 15) و معتقدند که نوآوري موجب مزيت رقابتي بنگاه در بازارهاي داخلي و خارجي شده و ميشود (ديکسون3، 1996 ، ص 103). و يک عنصر ضروري به منظور بقاي سازمان در بلندمدت (کوپر4، 2000، ص 31) و بخش مکمل راهبرد سازمان ميباشد ( گالر و همکاران5، 1992، ص 18).
از طرف ديگر، امواج متحرك تغييرات در محيط سازمانهاي امروزي كه در آن بازار به مكاني جهت رقابت فزاينده تبديل شده سازمانها را واداشته تا به اين نتيجه برسند كه دانش، دارايي كليدي و ارزشمندي براي آنان محسوب ميشود. هر چند دانش بهعنوان سرمايهاي گرانبها در جوامع پيشرفته و بهعنوان يك منبع در موسسات مطرح است طريقي كه اين دانش مديريت شده و مورد استفاده قرار ميگيرد، بر كيفيت خدماتي كه ميتواند از هر يك از منابع متعلق به موسسه عايد گردد، مؤثر است. بنابراين مديريت دانش نقش حمايتي مهمي در موسسه و توسعه محصول جديد ايفا مينمايد (داروچ6 ، 2005، ص 105).
اما مديريت دانش پيش از آن كه يك حوزه جديد مديريتي با قوانين خاص خود باشد اين ذهنيت بوجود ميآيد كه چه چيزي مشوق تغيير و برانگيزاننده نوآوري ميباشد.
اگرچه در بسياري از مطالعات صورت گرفته به طور جداگانه به بررسي رابطه مديريت دانش و نوآوري فرآيند، رابطه بين مديريت دانش و توسعه محصول جديد و همچنين رابطه بين نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد در سازمان پرداخته شده، اما متوني که به طور مشخص ارتباط اين سه متغير توسعه محصول جديد، مديريت دانش و نوآوري فرآيند با يکديگر و تبيين نقش هر يک در اين رابطه را در نظر گرفته و مورد بررسي قرار دهند نسبتاً محدود ميباشد. اين تحقيق بهدنبال بررسي و پاسخ به سوال نحوه ارتباط اين سه متغير با يکديگر است. از آنجا که سازمانهاي کوچک و متوسط، به دليل محدوديت منابع و سرمايه بهشدت تحت تاثير تغييرات محيطي قرار ميگيرند، بهعلاوه بازار محصولاتشان پيوسته در حال تغيير و جهاني شدن است. بنابراين به جهت ماندگاري و کسب مزيت رقابتي پايدار، سازمانها بايد سازوکارهاي لازم براي بهبود مستمر محصولات، خلق محصولات و بازارهاي جديد و بهرهبرداري سريع از فرصتها را فراهم سازند. دامنه بررسي رابطه بين مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصولات جديد شرکتهاي کوچک و متوسط (SMEها) شهرک صنعتي شمسآباد تهران ميباشد.
اهميت و ضرورت پژوهش
سيرپيسکي7 نرخ تقريبي شكست محصولات تجاري معرفي شده به بازار در اقتصاد غرب را واقعاً تكاندهنده و بين 35 تا 45 درصد عنوان ميکند. بالاچاندرا8 (1997، ص 89) اشاره ميکند که در سال 1991 دسترسي به اهداف معرفي بيش از 90% از محصولات ميسر نشده است. رودلف (1995، ص 33) معتقد است که هزينه شکست در ارايه محصول جديد ميتواند از اهداف فروش از دسترفته، درآمد کسب نشده، سودهاي به تعويق افتاده بعلاوه هدر رفتن منابع توسعه، منتج شده باشد. همچنين به نقل از موريس هزينه شکست در صنعت غذايي آمريکا به علت توسعه نامناسب محصول جديد تا 20 ميليارد تخمين زده ميشود. اوربان و هاسر9 ( 1993، ص 32) نيز نرخ شکست محصولات جديد را اساسي و حايز اهميت ميدانند و معتقدند که نتيجه شکست ميتواند براي شرکتها بسيار پرهزينه و گزاف باشد. همچنين بوز، آلن و هميلتون10 (1982، ص 21). بيان ميکنند که براي هر 7 ايده، تقريباً 4 ايده وارد مرحله توسعه ميشود و تنها يک ايده در انتها به شکل محصول روانه بازار ميشود.
با توجه به موارد مذکور بررسي ويژگيهاي چالش برانگيز و عوامل موثر بر توسعه محصول جديد گستره بزرگي از تحقيقات محققان و آکادميها را به خود اختصاص داده است. مديريت دانش و نوآوري فرآيند دو عامل مهم شناسايي شده در موفقيت توسعه محصول جديد ميباشد.
از طرف ديگر بايد اذعان کرد که در ارتباط با بررسي تاثير مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد مطالعات کمي، شرکتهاي کوچک و متوسط را مورد بررسي و مداقه قرار دادهاند. لذا هدف مطالعه پيشرو، بررسي نقش مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد (مورد مطالعاتي شرکتهاي کوچک و متوسط شهرک صنعتي شمسآباد تهران) و ارايه راهکارهايي کاربردي در جهت بهبود فرآيند توسعه محصول جديد در اين بنگاهها است.
فرضيههاي پژوهش
هدف مطالعه پيشرو، بررسي نقش مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد در بنگاههاي کوچک و متوسط ميباشد. از طرف ديگر اين مطالعه بهدنبال آن است که علاوه بر تاثير مستقيم اين دو متغير بر توسعه محصول جديد به تاثير واسطهاي که مديريت دانش بر نوآوري فرآيند هم دارد بپردازد. البته به نظر ميرسد که رابطه مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد در بنگاههاي کوچک و متوسط تحت تاثير ويژگيهاي ديگر شرکت مانند سن استقرار شرکت، مقياس شرکت، تعداد پرسنل تحقيق و توسعه، تعداد کارمندان و نوع صنعت ميباشد. بنابراين فرضيههاي اين تحقيق عبارتاند از:
مديريت دانش بر نوآوري فرآيند تاثير دارد.
مديريت دانش بر توسعه محصول جديد تاثير دارد.
نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارد.
مديريت دانش و نوآوري فرآيند بر توسعه محصول جديد تاثير دارند.
ويژگي شرکتهاي مختلف (نظير: سن استقرار شرکت، مقياس شرکت، تعداد پرسنل تحقيقوتوسعه، تعداد کارمندان و نوع صنعت) تفاوت معنيداري را در ارتباط بين متغيرها (مديريت دانش، نوآوري فرآيند و توسعه محصول جديد) ايجاد ميکند.
تعاريف عملياتي متغيرها
بنگاههاي کوچک و متوسط
صنايع به طور کلي به صنايع بزرگ، صنايع متوسط و صنايع کوچک تقسيم ميشوند. هر کشوري متناسب با شرايط خاص خود تعريفي در اين خصوص ارائه کرده است (وازنت11، 2003، ص 227). در ايران تعاريف گوناگوني از شرکتهاي کوچک و متوسط در سازمانهاي مختلف وجود دارد. با اين وجود در تحقيق حاضر بنا به استعلام بهعمل آمده، بنگاههاي توليدي که داراي 149 نفر کارکن و کمتر هستند بهعنوان بنگاههاي کوچک و متوسط در نظر گرفته شدهاند.
توسعه محصول جديد
توسعه محصول جديد فرآيندي است كه در آن محصول يا خدمتي جديد به بازار عرضه ميشود. اصطلاح توسعهي محصولات جديد، هم در مورد محصولاتي كه به طور كلي در دنيا جديد هستند و هم در مورد اعمال حداقل بهبود و تغيير در محصولات موجود به كار ميرود (سعيدا اردکاني و همکاران، 1390، ص 105).
مديريت دانش12
مديريت دانش يک مدل تجاري ميانرشتهاي است که با همه جوانب دانش شامل خلق، کدگذاري، تسهيم و
