
بند چهارم: تبليغات نفرتانگيز 142
گفتار دوم: عدم انطباق مضامين رسانهاي با وضعيت مخاطبين 145
بند اول: ايجاد ترس و اضطراب 147
بند دوم: عارضه بلوغ زودرس 149
بند سوم: اختلالات پنداري 154
بند چهارم: فرهنگ پذيري انحراف آميز 155
الف: تخريب باورهاي مذهبي 158
ب: تخريب باورهاي ملي 160
بند پنجم: بزرگپنداري 162
گفتار سوم: قهرمانپروري 165
گفتار چهارم: خشونت رسانهاي 167
مبحث دوم: رسانه و تسهيل ارتکاب جرم 173
گفتار اول: عادي جلوه دادن بزهکاري 175
بند اول: تئوري مشارکت هدايتشده 176
بند دوم: مصاديق تئوري مشارکت هدايت شده 178
الف: بيحجابي و بدحجابي 180
ب: موسيقي و مبتذل 184
پ: برگزاري و شرکت در مجالس لهو لعب 186
گفتار دوم: همسانسازي انحراف آميز رسانهاي 188
بند اول: روش اجرائي جرم 190
بند دوم: رفتار امضائي بزهکار 191
گفتار سوم: همسانسازي رسانه در رفتار امضايي 193
بند اول: کسب عناصر تحصيلي و تکنيکي 195
بند دوم: انتقال تجربه و القا اعتماد مجرمانه 196
نتيجهگيري و پيشنهادات: 199
منابع و مآخذ: 202
چکيده
بزهکاري کودکان و نوجوانان علاوه بر آنکه امروزه يکي از دشواريهاي اين گروه سني است، خسارتها و صدمههايي هم براي بزه ديدگان و جامعه ايجاد ميکند. از مهمترين نهادهاي اجتماعي که نقش اساسي در کنترل و پيشگيري از بزهکاري کودکان و نوجوانان دارد، نهاد خانواده است. ازجمله نقشهاي مهم اين نهاد، نقش کنترلي است. اين کارکرد با رويکرد به حساسيت دوران کودکي و نوجواني، اهميت فراوان دارد. اگر نقش کنترلي خانواده دچار اختلال شود و نتوانند کنترل درست و مناسبي بر کودکان و نوجوانان اعمال کنند، خطر گرايش به بزهکاري در کودکان و نوجوانان افزايش مييابد.
کودکان و نوجوانان با الگوپذيري و همانندسازي خود باشخصيتهاي رسانهها بدون در نظر گرفتن خيالي بودن آنها دست به ارتکاب جرم و جنايت ميزنند. همينطور در افرادي که بنا به دلايل روحي و رواني و اجتماعي مستعد انجام ارتکاب بزه هستند، قدرت و توانايي لازم را براي انجام کار ميدهد. براي جلوگيري از اين امر بايد روشي صحيح را خانوادهها و رسانهها دنبال نمايند تا از اثرات اينگونه رفتارها کاسته شود.
اين پژوهش با روش توصيفي- تحليلي و مطالعات کتابخانهاي، به بررسي نقش عوامل اجتماعي (با تأکيد بر خانواده و رسانه) در بزهکاري اطفال و نوجوانان پرداخته و ويژگيهاي اين اختلال را بيان کرده است. نتيجههاي حاصل از اين تحقيق، اثبات رابطه مستقيم بزهکاري کودکان و نوجوانان در صورت اختلال در رويکرد خانواده و رسانه و عدم توجه آنان به مطالب مضر برنامهها و پيامهاي صادره از سوي رسانه و اختلافات و مشکلات خانوادگي است.
واژگان کليدي: خانواده-رسانه-بزهکاري-جرم- اطفال – نوجوانان
مقدمه
الف) بيان مسئله
در ميان پديدههاي اجتماعي نهاد خانواده از مهمترين آنهاست. نهادي که تمامي افراد و گروهها با آن در ارتباط مستقيم بوده و ضمن ارتباط تنگاتنگ با اکثر نهادهاي اجتماعي ديگر، نقش مهم و مؤثري را در نقلوانتقال اعتقادات و باورها و پايستارها ارزشهاي اجتماعي و بهطورکلي فرهنگ و تمدن بشري داشته و دارد. اما رسانهها با قدرت اسطورهاي خود در دنياي امروز بيشترين تعامل را با اطفال و نوجوانان دارند و ميتوانند در خلع والدين نقش پررنگ داشته باشند.
زندگي اجتماعي انسان بهوسيله قواعد و هنجارها و ارتباطي که آنان با ديگران و محيط اطرافشان دارند تنظيم ميشود. گاهي مواقع اين قواعد و هنجارها و ارزشها توسط عدهاي از انسانها نقض ميشود که در بعضي از مواقع عنوان قانونشکني و مجرمانه به خود ميگيرد. بزهکاري اطفال و نوجوانان يکي از اشکال قانونشکني است. بزهکاري اطفال و نوجوانان معلول علتهاي متفاوتي است. از آنجايي که خانواده و رسانهها ميتوانند تأثير بسزايي در تکامل و رشد و شکوفايي و همچنين افول و زوال آنها بنا به دلايلي داشته باشند و آنان را بهسوي ارتکاب جرم و بزهکاري سوق دهند، لذا در اين پژوهش به اين موضوع ميپردازيم که خانواده و رسانه تا چه اندازه ميتواند در بزهکاري اطفال و نوجوانان مؤثر بوده باشد و آيا ميتوان با مديريت در خانواده و رسانه نقشي در پيشگيري اين مهم به وجود آورد.
ب) سؤالات تحقيق:
1- خانواده بهعنوان اساسيترين واحد اجتماعي که تشکيلدهنده اساس جامعه است چگونه در بزهکاري اطفال و نوجوانان تأثيرگذار است؟
2- رسانههاي جمعي چگونه در بزهکاري اطفال و نوجوانان تأثير ميگذارند؟
3- چگونه ميتوان با خانواده و رسانه از بزهکاري اطفال و نوجوانان کاست؟
پ) فرضيههاي تحقيق:
با توجه به سؤالات مطرحشده در اين تحقيق به بيان فرضياتي پرداخته ميشود که با تجزيه و بررسي و تحليل اين فرضيات نتايج نهايي تحقيق اخذ ميگردد.
1- خانواده ميتواند بستري براي پرورش کودکان و نوجوانان بزهکار فراهم آورد.
2- نقش جرمزايي رسانههاي جمعي بيشتر در مورد کودکان و نوجواناني که در ابتداي وادي راه سرنوشتساز آنهاست، به دليل نداشتن آگاهي و شناخت و تجربه لازم و همچنين به دليل عدم انطباق دادن مضامين و دلايلي از اين قبيل ميباشد.
3- در متغير خانواده عدم نظارت و رسيدگي آنان بيشترين تأثير را بر بزهکاري اطفال و نوجوانان داشته است.
4- با افزايش سواد رسانه اي و ارتقاء فرهنگ و استفاده صحيح از رسانه ها توسط خانواده ها و کنترل صحيح بر نمايش برنامه ها و داده هاي رسانه اي مي توان از اثرات سوء و افزايش بزهکاري به خصوص در اطفال و نوجوانان کاست.
5- عوامل اجتماعي مخصوصاً رسانه هاي ارتباطات جمعي مي توانند از سريق آموزش و همزاد پنداري افراد مستعد براي ارتکاب بزه را به سمت و سوي بزهکاري سوق دهند.
ت) اهداف و کاربردهاي تحقيق
ازآنجاييکه خانواده و رسانه در زندگي کودکان و نوجوانان تأثير بسزايي دارد، لذا با برشمردن و بررسي هرکدام ميتوان در جهت پيشگيري از ارتکاب جرم و همچنين کاهش دادن نقش جرمزايي اين نهادها در جامعه قدمي روبهجلو نهاد و با ارائه راهکارهاي لازم از ارتکاب جرم و وقوع بزهکاري پيشگيري کرد. رسوخ بزهکاري در ميان اطفال و نوجوانان که آيندهسازان فرداي جامعه ما هستند و ريشهدار شدن آن موجب بيم و نگراني بيشتري شده است. مسئله بزهکاري و انحراف اطفال و نوجوانان در جوامع مختلف موردتوجه صاحبنظران علوم اجتماعي و روانشناسي و متخصصان تعليم و تربيت و جرم شناسان بوده که بهعنوان يک پديده اجتماعي نظم جامعه را به خطر مياندازد. خانواده و رسانههاي جمعي بهعنوان يک عنصر تأثيرگذار در صورت کارکرد نامناسب يکي از علتهاي تکوين جرم محسوب ميشوند که مجهولترين آن نيز بهحساب ميآيند. رفتار نامناسب والدين و عدم نظارت و دقت والدين و رواج فيلمهاي خشن و غيراخلاقي در بين اطفال و نوجوانان و استفاده ناصحيح از فنّاوري بهعنوان عوامل ايجاد گسترش بزهکاري نيازمند بررسيهاي مختلف در اين زمينه را خواهد داشت.
ث) سوابق انجام پژوهش
در خصوص خانواده و ارتباط آن با بزهکاري اطفال و نوجوانان تحقيقاتي از سوي روانشناسان و جامعه شناسان انجام گرفته است، ولي از لحاظ حقوقي صرفاً حسن اسدي در کتاب خود تحت عنوان “خانواده و حقوق آن” در سال 1387 و عليرضا حسني در کتاب “حقوق فرزندان در خانواده” در سال 1388 و همچنين جاويد صلاحي در کتاب “بزهکاري اطفال و نوجوانان” در سال 1387 و دانش تاج زمان در خصوص اطفال بزهکار و غيره به بررسي قسمتي چند از موضوع پرداخته اند و همين طور است در خصوص رسانه ها که صرفاً رضا مرادي مديران در کتاب “نقش رسانه ها در پيش گيري از وقوع جرم” در سال 1391 و رضا مظلومان در کتاب با عنوان “راديو و تلويزيون و جرم” در سال 1355 و همچنين محمد رضا نادرپور، اصحاب حبيب زاده ، حسين افخمي در مقاله “نقش دوگانه رسانه هاي جمعي در پيش گيري وقوع جرم” در فصلنامه هاي علمي، پژوهشي در سال 1388 به بررسي در رابطه با اين موضوع پرداخته اند.
ج) روش تحقيق
روش انجامشده در اين تحقيق بر مبناي روش کتابخانهاي است. جهت دستيابي به منابع مطالعاتي علاوه بر کتابخانه شخصي خود، از کتابها و منابع علمي ديگر، کتابخانه ملي، کتابخانه دانشگاه آزاد اسلامي واحد دامغان، کتابخانه دانشگاه پيام نور گرگان، کتابخانه عمومي ميرفندرسکي گرگان و کتابخانه عمومي شهر فاضلآباد و کتابخانه دادگستري گلستان و پژوهشکده علوم انساني گرگان و کتابخانه دانشگاه قم و از سايتهاي معتبر اينترنتي استفاده شده است.
چ) ساختار و پلان تحقيق
تحقيق حاضر در سه فصل تهيه و در چند مبحث و گفتار تقسيم ميشود. در هر يک از فصلها سعي شده است، قسمتي از موضوع تحقيق مورد بررسي و تشريح قرار گيرد. در فصل اول که به چهار مبحث تقسيم گرديده و به تبيين مفاهيم ابتدايي پرداخته است در مبحث اول به تعريف بزهکاري و عوامل بزهکاري پرداختهايم و در مبحث دوم به تعريف اطفال و نوجوانان و در مبحث سوم خانواده و مفاهيم آن را موردبررسي قرار دادهايم. در مبحث چهارم نيز به تبيين مفاهيم رسانه پرداختهايم.
فصل دوم شامل دو مبحث است که مبحث اول در خصوص وضعيت رفتار و ويژگيهاي خانوادگي است و مبحث دوم در خصوص ازهمگسيختگي کانون خانواده است. در اين فصل سعي شده است که با توجه به بررسي نقش خانواده در بزهکاري اطفال و نوجوانان پرداخته شود.
در آخرين فصل از اين تحقيق به بررسي نقش رسانههاي جمعي در بزهکاري اطفال و نوجوانان ميپردازيم که اين فصل شامل دو مبحث است. مبحث اول در خصوص رسانه و تحريک به ارتکاب جرم است. در مبحث دوم در خصوص رسانه و تسهيل ارتکاب جرم است. با بيان اين آثار اميد است تا نقطه عطفي در نگرش مسئولين و خانوادهها بهخصوص اصحاب رسانه ايجاد شود تا بتوان از آيندهسازان جامعه در حد امکان و توان در برابر آماج خطرات و عوارض سوء آن جلوگيري کرد.
فصل اول:
تبيين مفاهيم مقدماتي و بررسي
نقش عوامل فردي و اجتماعي
در بزهکاري اطفال و نوجوانان
فصل اول: مفاهيم مقدماتي
قبل از ورود به بحث اصلي اين پژوهش يعني بررسي نقش عوامل اجتماعي (با تأکيد بر خانواده و رسانه) در بزهکاري اطفال و نوجوانان مطابق اصول کلي در هر پژوهش به تبيين مفاهيم مقدماتي که شامل تعاريفي از بزهکاري، اطفال و نوجوانان، خانواده و رسانه و شعب و شاخههاي آن از ديدگاههاي مختلف خواهيم پرداخت.
مبحث اول: بزهکاري
مبحث اول اين فصل به يکي از مفاهيم اصلي اين پژوهش يعني بزهکاري پرداخته است که ازلحاظ حقوق جرمشناسي موردبررسي قرار خواهد گرفت.
گفتار اول: تعريف بزهکاري
واژه “Delinquency” در لغت به معناي تخلف، قصور، کوتاهي و در اصطلاح نوعي قانونشکني است که از حوزه شخصي خارج ميشود و به عرصه عمومي مربوط ميشود.1 بزهکاري به معناي شکستن قواعد يا قوانين ممنوع کنندهاي است که تنبيه يا مجازات مشروعي را به دنبال دارد و اين مجازاتها مستلزم مداخله يک مرجع يا مقام عمومي (نهاد دولتي يا محلي) است.2
بهطورکلي به جوانان زير 18 سال که قوانين جامعه را رعايت نکرده و بيهنجاري و نابساماني در جامعه ايجاد ميکنند بزهکار ميگويند. رفتار بزهکارانه جوانان طيف گستردهاي از انحرافات اجتماعي است که هم شامل رفتارهايي نظير فرار از مدرسه است، که ازنظر اجتماعي پذيرفته نيست و هم شامل اعمال غيرقانوني است، نظير سرقت. در بيشتر کشورهاي دنيا نظام قضايي و نظام کنترل جوانان از بزرگسالان متمايز شده و بيشتر جنبه بازپروري، توانبخشي، حمايتي و ارشادي دارد. معمولاً جوانان بزهکار را در مراکز بازپروري نگهداري نموده و تحت مراقبت مددکاران اجتماعي به اصلاح آنها ميپردازند.3
دکتر ابرند آبادي در تعريف بزهکاري بيان دارند که آن: عبارت است از ترک انجام وظيفه قانوني و يا ارتکاب عمل خطايي که الزاماً عنوان جرم ندارد. بههرحال اين اصطلاح غالباً معادل جرم و بهويژه درباره جرائم ارتکابي از سوي اطفال و نوجوانان بکار ميرود. تعبير بزهکار در بعضي موارد به فردي نسبت داده ميشود که صرفاً مرتکب جرم نشده
