
گفتار سوم: اعمال ناپسند 70
باب سوم: باز نمودن طاعات قلوب و معاصي پنهان 102
گفتار دوم: مکارم و فضائل 111
گفتار سوم: دعائم ذمائم و رذائل اعظم 155
خاتمه 189
فهرست منابع و مآخذ 190
چكيده انگليسي
مقدمه
اهميت و ضرورت
تصحيح و تحقيق نسخههاي خطي و احياء آثار علماي گذشته از ارزش بالائي برخوردار است به طوري که در بسياري از جشنوارههاي داخلي و خارجي مانند “جشنواره کتاب فصل”، “جشنواره کتاب سال جمهوري اسلامي”، “جايزه کتاب جهاني جمهوري اسلامي”، “جشنواره فارابي” و… تصحيح فني يک کتاب خطي؛ بهترين آثار تأليفي جايزهاي يکسان داشته و در معتبرترين دانشگاههاي جهان تصحيح کتاب خطي را به عنوان پاياننامه دکتري نيز ميپذيرند. اينها نشان ميدهد که تصحيح آثار خطي گذشتگان از اهميت ويژهاي برخوردار ميباشد.
مرحوم فيض کاشاني از علماي بزرگ عهد صفويه است که در رشتههاي مختلف علوم اسلامي تأليفات ارزشمندي به يادگار گذاشته است و خوشبختانه بسياري از آثار او اکنون به زيور طبع آراسته گرديده و برخي از اين آثار بصورت فني تصحيح شده و چاپ شده است مثل کتاب “خلاصة الاذکار” و بسياري از آنها تنها چاپ شده اما تصحيح نشده است مثل “محجة البيضاء”، “الشهاب الثاقب”، “مفاتيح الشرايع”، “کلمات مکنونه”. ولي برخي از آثار ايشان همچنان بصورت مخطوط باقي مانده و تصحيح نشده و چاپ نيز نشده است که يکي از آنها اثر حاضر است.
مؤلف
محمد ابن شاه مرتضي ابن شاه محمود ملقب به ملا محسن و معروف به “فيض کاشاني” متولد 14 صفر سال 1007 ق. و متوفي 22 ربيع الاول 1091 ق. است. وي 84 سال عمر کرده و در کاشان وفات يافته و قبر او اکنون در مزار معروف کاشان است.
شرح حال او در منابع متعددي آمده است.1
فيض کاشاني نزد علماي بزرگي تحصيل نمود و از خرمن آنان خوشه برچيد که برخي از اساتيد او عبارتند از:
1) صدرالمتألهين شيرازي، متوفي 1050 ق.
2) ميرداماد، متوفي 1041 ق.
3) شيخ بهائي، متوفي 1030 ق.
4) شيخ محمد بن شيخ حسن فرزند شهيد ثاني، متوفي 1030 ق.
5) ملا خليل قزويني، متوفي 1089 ق.
6) ملا محمد طاهر قمي، متوفي 1098 ق.
7) ملا محمد صالح مازندراني، متوفي 1081 ق.
از بررسي اساتيد مرحوم فيض معلوم ميشود که وي در خدمت بزرگان فلسفه و حکمت و حديث و فقه و اصول بوده و تنوع موضوعات اساتيد وي از فيض کاشاني شخصيتي جامع الاطراف پديد آورد.
و همچنين شاگردان برجستهاي در دامن او پرورش يافتهاند که مهمترين آنها عبارتند از:
1) علامه محمد باقر مجلسي، متوفي 1110 ق.
2) سيد نعمت الله جزائري، متوفي 1112 ق.
3) قاضي سعيد قمي، متوفي 1103 ق.
4) فرزندش محمد بن محسن علم الهدي، متوفي 1115 ق.
5) ملا محمد صادق کاشاني قمصري.
همچنانکه از ملاحظه شاگردان فيض روشن ميشود که وي گرايش به حديث و علوم نقلي نيز داشته و لذا توانسته است شاگرداني مثل علامه مجلسي و سيد نعمة الله جزائري را تربيت نمايد.
مرحوم دکتر مشکوة در مقدمهاي که بر کتاب “محجة البيضاء” نوشته و متأسفانه در چاپهاي جديد اين مقدمه عالمانه حذف گرديده است، زندگينامهاي براي مرحوم فيض نوشته که خلاصهاي از آن را ترجمه و در اينجا نقل ميکنيم:
“مرحوم فيض علوم نقلي و عربي را مانند علم منطق، فقه، اصول و حديث را نزد پدر و دائي خود و در شهر کاشان که مسقط الراس او بوده فرا ميگيرد.
در سن 20 سالگي به سوي اصفهان حرکت ميکند تا در حوزه اصفهان تحصيل کند و در آنجا مدتي مانده و با علوم عقلي و بويژه رياضيات و هندسه آشنا ميشود.
پس از آن براي يادگيري علوم حديث به شيراز ميرود و با سيد ماجد بحراني ملاقات کرده و از او کسب اجازه حديث ميکند. و نيز مدتي علم فقه را نزد او فرا ميگيرد به طوري که از او اجازه اجتهاد گرفته و بي نياز از تقليد ميشود.
پس از آن از شيراز به اصفهان برگشته و به خدمت شيخ محمد بن شيخ محمد حسن فرزند شهيد ثاني رسيده و از او اجازه حديث ميگيرد. و وقتي از حج رجوع ميکند به محضر بزرگ فيلسوف زمان صدرالمتألهين ميرسد.
فيض کاشاني ميگويد: “ملاصدرا امام عصر خود در شهر قم بود”. مدت 8 سال فيض کاشاني در قم ملازم صدرالمتألهين بود از علوم عقلي و عرفاني او بهره برد.
در اين مدت افتخار دامادي ملاصدرا را نيز پيدا کرد. و با کسب اجازه از ملاصدرا به طرف شيراز حرکت کرد. در اين ايام بود که فيض کاشاني به تأليف و تدريس و اقامه نماز جمعه روي آورد. و سلطان شاه صفي از سلاطين صفويه متوفي 1052 ق. از فيض تقاضاي ملاقات نمود. شاه از او تقاضا کرد که فيض ملازم رکاب شاه باشد اما فيض عذرخواهي کرده و گفت دوست دارد ممحّض در علم و دانش باشد. و شاه پذيرفت.
پس از مدتي شاه عباس دوم متوفي 1077 ق. درخواستي شبيه درخواست شاه قبلي داشت فيض کاشاني پس از تأمل زياد اين تقاضا را پذيرفت چون تصور ميکرد اينگونه بهتر ميتواند دين را ترويج نمايد.
اما سرانجام چون عدهاي حسادت کرده و نزد شاه از فيض کاشاني بدگوئي کردند کم کم اوضاع اجتماعي بر عليه فيض گرديد و ديگر شاه به او اعتناء نمي کرد و فيض کاشاني نيز به انزوا گراييد و مشغول به عبادت و تأليف گرديد تا از دنيا رفت”.2
تأليفات
فيض کاشاني يکصد و چهل و چهار کتاب تأليف کرده است که در کتاب “الذريعه” نام آنها آمده است و ضرورتي ندارد که ما در اينجا نام اين آثار را ذکر کنيم تنها به چند نمونه از مهمترين آثار او اشاره ميکنيم:
1) الوافي، اين کتاب مهمترين و معروفترين اثر مرحوم فيض کاشاني است و يکي از کتب و جوامع مهم حديثي بشمار ميرود که در قرن يازدهم تأليف شده است. اين کتاب با کتاب “وسائل الشيعه” و نيز “بحار الانوار” به عنوان سه کتاب مهم حديثي قرن يازدهم از منابع مهم فقه و علوم شيعي بشمار ميرود.
2) تفسير صافي، اصفي، مصفي. مرحوم فيض کاشاني سه تفسير روائي نوشته که از بهترين تفاسير مأثور بشمار ميروند.
3) اصول المعارف، اين کتاب مهمترين کتاب فلسفي و عرفاني مرحوم فيض است که استاد آشتياني آن را تصحيح و چاپ کرده است.
4) علم اليقين و عين اليقين دو کتاب مفصل فيض کاشاني است که به مباحث اعتقادي و بصورت کلامي نگشاته شده است.
5) المحجة البيضاء في احياء الاحياء، اين کتاب که مفصلترين کتاب اخلاقي است و منبع مهمي براي بحثهاي اخلاقي بشمار ميرود در واقع به تهذيب و احياء کتاب “احياء العلوم غزالي” پرداخته است.
6) مفاتيح الشرايع، اين کتاب در سه مجلد و يک دوره فقه نيمه استدلالي است و گويا تلخيصي از کتاب مسالک شهيد ثاني ميباشد.
کتاب حاضر و روش تصحيح آن
انتساب کتاب حاضر به مؤلف قطعي است زيرا علاوه بر آنکه در کتابهاي شرح حال فيض آنگونه که قبلاً بيان شد نام اين کتاب آمده است و نيز مرحوم آقا بزرگ تهراني در الذريعه اين کتاب را به مرحوم فيض نسبت داده است و شاهد مهمتر آنکه در صفحه 255 نسخه خطي تصريح شده که اين کتاب از مرحوم فيض کاشاني است.
بنابراين در اصل انتساب کتاب به مرحوم فيض ترديدي باقي نمي ماند همچنانکه از روش تأليف کتاب نيز که با سبک ساير کتابهاي فيض مناسبت و تطابق دارد روشن ميشود که اين کتاب از مرحوم فيض است. مثلاً نوع مباحث و سبک نگارشي بحث معاد کتاب يا امامت آن بسيار شبيه کتاب “علم اليقين” فيض ميباشد.
و اما اينکه نسخه آيا خط خود مرحوم فيض است يا خير؟ فهرست نويس مرکز احياء تراث اسلامي بر روي نسخه نوشته است: “اسم الناسخ: استکتاب المؤلف” که صريحاً اين نسخه را خط خود مؤلف معرفي کرده است. ولي با توجه به تاريخ وفات مرحوم فيض که سال 1091 ق بوده است و تاريخ نوشته شدن اين نسخه 1100 ق يعني 9 سال پس از وفات مرحوم فيض ميباشد معلوم ميشود که اين نسخه از روي نسخه خط خود مرحوم فيض نوشته شده و نمي تواند عين دستخط مؤلف باشد.
علامه طهراني ميگويد يکي از تأليفات فيض کاشاني کتاب “اصول العقايد” است که خود فيض کاشاني فرموده اين کتاب در 800 بيت (سطر 50 کلمه اي) قرار دارد. و فرموده اين کتاب مشتمل بر اصول عقايد و مکارم اخلاق ميباشد، و سپس فرموده برخي اين کتاب را به فرزند فيض کاشاني نسبت داده اند.3
اين کتاب در “مرکز احياء التراث الاسلامي” با شماره 233 نگهداري ميشود و تحت عنوان “مجموعة في العقايد و الاخلاق” فهرست شده و با اينکه کتاب فارسي است ولي متأسفانه فهرست نويس زبان آن را عربي نوشته است.
اين نسخه کتاب در سال 1100 ق. نوشته شده و روي جلد نوشته شده “استکتاب المؤلف” و ظاهراً نسخهاي از اين کتاب که گويا اصل همين نسخه باشد در کتابخانه فاضلي خوانسار نگهداري ميشود.
با توجه به آنکه نسخه حاضر به خط خود مؤلف است و ثانياً نسخه ديگري از آن بدست نيامد ما کتاب را بر اساس تنها نسخه موجود تصحيح نموديم. روشن است که چون نسخه متعدد وجود نداشت تصحيح اين نسخه بسيار مشکل تر بود. ابتدا با زحمات زياد کتاب را خوانا کرديم مخصوصاً که بسياري از عبارتها افتادگي داشت و به قرينه قبل و بعد آن را روشن کرديم و پس از استنساخ و بازنويسي آن را ويرايش صوري نموده و مآخذ و منابع آيات و روايات و کلمات نقل شده در آن را استخراج نموده و بحمد الله به شکل حاضر عرضه نموديم.
محسن حسيني
امامت
در بعضي اخبار آمده که اگر در جهان نماند مگر دو نفر بايد يکي از ايشان امام باشد بر آن ديگر4 و چون مقصد اقصي از آفرينش انسان پرستش يزدان است و پرستش يزدان بدون کسي که شايسته قبول کرامت امامت تواند بود نتواند بود. وزنک جهالت و ضلالت از رخسار جهانيان بدون اکمال و ارسال امامي که جامع تمام صفات کمال باشد در هيچ جايي از احوال نتواند زدود و لاجرم بايد که هميشه در جهان پيشوايي باشد که بوجود او شناخت و پرستش خداي عزوعلا چنان بايد که ظهور آيد و اين است سرّ آنکه اگر امام در جهان نباشد جهان به ويراني و تباهي گرايد بلکه ساعتي نپايد.5
فصل: امام بايد از ارتکاب صغائر و کبائر معصوم باشد:
و آن اکتساب جرائم و ذمائم مفطوم مقدس از دنس آثام و ذنوب مطهّر از تفث نقائص و عيوب، اساس نسب رفيعش دور از تهمت آبا و امهات در جميع طبقات استوان و قياس حسب منيعش از مقياس موازنت عامه ناس علي اختلا فهم في الدرجات بر کنان از انواع عبادات مستهجنه و ملکات غير مستحسنه بغايت دور و بر اصناف اوصاف حميده و اخلاق پسنديده مفطور. جوهر طينش با فضايل شمائل و کرائم شيَم سرشته و در هيچ حالي از احوال در اقوال و اعمال پيرامون جور و ستم نگشته. در قضيه از قضاياي بيگانه و آشنا حکم به مقتضاي هوي نفرمايد و در طوري از اطوار شدت و رخاء ميل بزخرف دنيا ننمايد و بايد از جميع آحاد امت ممتاز باشد در هر صفت از صفات کمال. بلکه نسبت بگنجد ميان او و ديگران در اخلاق و احوال و چون تواند بود که متبوع لازم الامتثال اکمل و افضل نباشد از جميع پيروان در سراسر شمايل پسنديده و تمامي فضايل خصال و حال آنکه اگر با بعضي از ايشان مساوي يا از بعضي مفضول بود در بعضي آنان خلال ترجيح بلامرجح لازم آيد با ترجيح مرجوح و اين هر دو از قبيل ممتنع است و از مقوله محال پس بايد که عطيه بضاعتش در علم و زهد و سخا و شجاعت و ساير موجبات لزوم اطاعت از خرد و کلان پيش باشد و مطيه استطاعتش در طي مراحل عبادت يزدان نسبت به مطاياي کرم روان بادي? سعادت جاودان در پيش باشد تا طوائف رعيت از روي طوع و رغبت خود را بدو سپرده مراسم بندگي و فرمان برداري بجا آورند و شريف و وضيع وظائف ايتمام و ايتمار او را وسيله سرّ افرادي و افتخار شمرده، دقيقه از لوازم حلقه بگوشي انقياد و تسليم فرونگذارند.
فصل: قطع نظر از آنچه گفته شد بايد معلوم باشد که اگر امام از گناهان معصوم نباشد و ظلم و عصيان از او سر زند و کارهايي ناپسند بظهور رسد اطاعت فرمان او بر مردمان لازم نخواهد بود بلکه صدور خطا و خطل از آن فريفت? عشوه و غرور و دخل به ورود موارد عثار و ذلل راه فساد و خلل در متعلقات اعتقاد و عمل خواهد گشود و در آن صورت مخالفت او در گفتار و کردار و نافرماني او در ايراد و اصرار بر
