
3-2) روش نمونه گيري وحجم نمونه 76
3-2-1)جامعه آماری 76
3-2-2)تعيين حجم نمونه 77
3-2-3)روش نمونه گیری 77
3-3)ابزارگردآوري داده ها: 78
3-3-1)اسناد و مدارك گذشته 78
3-3-2) متون ومنابع علمي 78
3-3-3)اينترنت 78
3-3-4)پرسشنامه 78
3-4) نحوه امتيازبندي پرسشنامه: 79
3-5)روايي وپايايي پرسشنامه 80
3-5-1) روايي 80
3-5-2) پايايي 80
3-6)روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها 82
فصل چهارم
تجزيه وتحليل اطلاعات
4-1) مقدمه 88
4-2) آمار توصیفی 88
4-2-1) ويژگيهاي جمعيت شناختي نمونه آماري 88
4-2-2)توزيع فراواني جنسيت 88
4-2-4) توزیع فراوانی سن 89
4-2-5) توزیع فراوانی تحصیلات 90
2-10)بررسی نرمال بودن داده ها 91
4-3)آمار استنباطی 92
4-3-1) آزمون فرضيات 92
4-3-2) آزمون هم خطي بودن ارتباط ميان متغيرها و برازش مدل رگرسیونی: 95
4-3-3)مدل برازش داده شده(پیشنهادی): 100
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
5-1) مقدمه 118
5-2) نتیجه گیری 118
5-2-2) نتایج آزمون فرضیات تحقیق 118
5-2-2-1) فرضیه اصلی اول 118
5-2-2-2)فرضیه اصلی دوم 119
5-2-2-3) فرضیه اصلی سوم 119
5-2-2-4)فرضیه اصلی چهارم 119
5-2-2-5)فرضیه اصلی پنجم 119
5-3) پیشنهادات ارائه شده 120
5-3-1) مقايسه نتايج تحقيق با تحقيقات قبلي 121
5-4)پيشنهادات براي تحقيقات آتي: 122
5-5)امكانات ومحدوديت ها 122
منـابع 123
منابع فارسي: 124
منابع لاتين 125
چكيده:
توانایی دریافت و تحویل به موقع تقاضای مشتریان در دنیای رقابتی امروز یک نگرانی عمده برای همه صنایع میباشد، بهویژه اینکه در دهه گذشته با ورود شرکتهای بسیاری به عرصه رقابت، مدیریت تقاضا به یک دوره جدید وارد شده است. مدیریت تقاضای مشتریان یکی از مسائل معاصر است که در تلاش برای اثربخشی زنجیره تأمین مورد بحث قرار گرفته است و منظور ازمدیریت تقاضا میتواند بهصورت قابلیت شرکت برای فهم الزامات و تقاضای مشتری و تعامل آنها در مقابل قابلیتهای زنجیرهی تأمین تعریف و تفسیر شود. و ذکر این نکته ضروری است که مدیریت تقاضا مکمل کنندهی مدیریت توزیع میباشد و مدیریت تقاضا در پی این است که کالا را با توجه به هر شرائط زمانی و با کیفیت مناسب و با حداقل هزینهی تمام شده به دست مصرف کنندهی نهایی «مشتری» برساند. به عبارت بهتر مدیریت تقاضا در زنجیرهی تأمین هدف خود را «رضایت مشتری» و ایجاد انعطافپذیری و نوآوری در سازمان میداند. پژوهش حاضر مدیریت تقاضای مشتریان در زنجیره تأمین شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده در استان کرمانشاه و عوامل مؤثر بر آن را در میان شرکتهای صنعتی تولیدکنندگان و توزیع کنندگان در زنجیرهی تأمین استان کرمانشاه مورد مطالعه قرار داده است که تعداد آن 795 شرکت میباشد و جامعهی آماری ما را تشکیل میدهند. تحقیق بهصورت پیمایشی صورت گرفته و حجم نمونه نیز از طریق فرمول کوکران که 384 شرکت میباشد بهدست آمده است. با توزیع پرسشنامه در میان این 384 شرکت از شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده در استان کرمانشاه دادههای تحقیق بهدست آمده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان تأیید و پایایی آن از طریق تکنیک آلفای کرونباخ تأیید شده است. برای تحلیل دادههای پرسشنامه از دو نرم افزار SPSS و آموس استفاده شده است. نتایج آماری بصورت آمار توصیفی و آمار تحلیلی ارائه شده است. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش مشخص کرد که عوامل بخشبندی، حمایت از مدیریت، پیشبینی و برنامهریزی عملیات و فروش به ترتیب بیشترین اثر را داشتند.
واژگان كليدي: زنجیره تأمین، مدیریت تقاضا، پیشبینی، بخشبندی، حمایت از مدیریت، برنامهریزی فروش و عملیات
فصل اول
كليات تحقيق
1-1)مقدمه
مشتريان، امروزه، كليد موفقيت تجاري محسوب مي شوند.
با تشديد رقابت در تجارت و تغييرات سريع تكنولوژيكي و نيز افزايش قدرت وحق انتخاب مشتريان، موفقيت از آن شركتهايي خواهد بود كه قادر باشند بهنحو شايستهتري انتظارات و ارزشهاي مورد نظر مشتريان را درك و شناسايي كرده و بهنحو مطلوب به آنها پاسخ دهند (وانگ1، 2007.(
در گذشته، مشتريان بهندرت خواهان يا قادر به دست کشيدن از محصول يا برند مصرفي خود بودند؛ امّا امروزه در قرن بيست و يکم، اين موضوع تغيير يافته است. شرکتها و برندها در بازار امروزي با خصومت با يکديگر به رقابت ميپردازند؛ تا جايي که”حفظ سهم بازار” امري بسيار مشکل بوده و “بدست آوردن سهم بيشتر”غيرقابل تصور مينمايد (کينينگهام، واورا، آکسوي و هنري2،2005).
در سالهاي اخير شرکتهای زيادي به عرصه رقابت در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده کرمانشاه وارد شدهاند و همچنین با ورود تجهیزات و تکنولوژی جدیدو تولید محصولات جدید، شرکتها نه تنها جهت جذب مشتريان جديد كه حتي در حفظ مشتريان فعلي و وفادار خود با چالشي جديد روبرو شدهاند.
در اين پژوهش تلاش ميشود با توجه به اهميـّت مشتـريان در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده به بررسي مفهـوم “مدیریت تقاضا در زنجیره تأمین” پرداخته شود، به بيان ديگراين موضوع بررسي ميشود كه چه عواملی باعث افزایش بهبود عملکرد مدیریت تقاضا در شرکتهای صنعتی تولیدکننده و توزیع کننده استان کرمانشاه ميشود.
1-2)بيان مسئله پژوهش
امروزه مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یکی از منابع زیرساختی پیادهسازی کسب و کار الکترونیک در دنیا مطرح است. از اوایل دهه60 به بعد، خواست مشتری بر کیفیت بالاتر و خدمترسانی سریع موجب افزایش فشارهایی شد که قبلاً وجود نداشته است. برایناساس فعالیتهایی نظیر برنامهریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامهریزی محصول، خدمت نگهداری کالا، کنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری اینک به سطح زنجیره عرضه انتقال پیدا کرده است. مسأله کلیدی در یک زنجیره تأمین، مدیریت و کنترل هماهنگی تمامیاین فعالیتهاست.
رقابت بیامان در بازارهای جهانی امروزی، عرضه محصولات تازه با حضور کوتاه در بازار و اوج گرفتن انتظارات مشتریان، بنگاههای کسب و کار را به سرمایهگذاری و تمرکز بر زنجیرههای عرضه خود وادار نموده است. رقابت در کسب و کار امروز دیگر میان تکتک شرکتها نیست بلکه میان زنجیرههای تأمین اتفاق میافتد. مدیریت زنجیره تأمین به ابزاری استراتژیک برای شرکتها تبدیل شده تا بتوانند کیفیت را مدیریت نمایند، مشتریان را راضی نگاه دارند و با توان رقابتی باقی بمانند (بهنام اژدری و اختیارزاده،1390).
محيط جمعيتي داراي منافع بسياري مي باشد زيرا شامل مردم است و اين مردم هستند كه بازار را تشكيل ميدهند. و اينكه جمعيت جهان بطور انفجارآوري در حال رشد است و اين جمعيت بسيار متنوع هم داراي فرصتها و تهديداتي ميباشد(كاپوج3,2008). در سالهاي اخير با توسعه شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده و افزايش تعداد رقبا در اين شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده با مشكلات زيادي در زمينه جذب مشتريان جديد و حتي حفظ مشتريان فعلي مواجه شدهاند. بنابراين بايد در انديشه يافتن راهكاري جهت كشف عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد زنجیره تأمین بود.
عموماً منافع مدیریت مؤثر زنجیره تأمین در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه شامل موجودیهای پایینتر، هزینههای کمتر، بهرهوری بالاتر، توانایی بهبودیافته برای پاسخ به نوسانات تقاضا، زمانهای تحویل کوتاهتر، سود بیشتر و وفاداری بیشتر مشتری است. که همگی در گرو مدیریت تقاضای مطلوب در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه میباشد.
شرکتهای زنجیره تأمین در استان کرمانشاه همگی به دنبال ایجاد جذب مشتریان حتی خارج از این استان میباشند. مدیریت تقاضا دارای یک نقش فرااستانی است تقاضا را بررسی میکند به ایجاد راهکارها میپردازد و در نتیجه هدف خود را رساندن کالا و خدمات نهایی با قیمت و هزینه کمتر و با کیفیت مناسب به دست مصرف کننده نهایی (مشتری میداند).
امید است اين تحقيق به پركردن بخشی از اين شكاف كمك کند.
با كمك يافتههاي اين تحقيق شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه با شناخت عوامل مؤثر بر تقاضا در زنجیره تأمین قادر به حفظ مشتريان فعلي خود و همچنين جذب مشتريان رقبا خواهند بود. بنابراين ضروري ميرسد تا به بررسي عواملي پرداخته شود كه تاكنون كمتر بهصورت تفصيلي مورد توجه تحقيقاتي در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه كه در اين زمينه به انجام رسيده، قرار گرفته است.
1-3)اهمیت و ضرورت انجام تحقيق
در طول چند دهه اخیر، بازاریابی و تجارت دستخوش تغییرات بسیاری شدهاست. نتیجه توسعه شیوههای نوین در تجارت، تغییر رویکرد سازمانها از تولیدمداری به مشتریمداری گردیدهاست. از اینرو امروزه توجه به مشتری محور کار سازمانها قرار گرفتهاست (آلوارز و کاسیلز ,2005). امروزه بدليل افزايش تعداد عرضه كنندگان و بيشتر شدن نسبت عرضه به تقاضا، مشتريان ميتوانند عرضه كننده خود را انتخاب كنند. بازار امروز متعلق به مشتري است (علي احمدي و الهياري, 1382).
در رقابتهای موجود در در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه عصر حاضر، باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشتریان در استان کرمانشاه، در دسترس وی قرار داد. خواست مشتری بر كیفیت بالا و خدمت رسانی سریع، موجب افزایش فشارهایی شده است كه قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه بیش از این نمیتوانند به تنهایی از عهده تمامیكارها برآیند. در بازار رقابتی موجود، در استان کرمانشاه بنگاههای اقتصادی و تولیدی علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و اركان مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافتهاند. علت این امر در واقع دستیابی به مزیت یا مزایای رقابتی با هدف كسب سهم بیشتری از بازار است. بر این اساس، فعالیتهای نظیر برنامهریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامهریزی محصول، خدمت نگهداری كالا، كنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری كه قبلا همگی در سطح شركت انجام میشده اینك به سطح زنجیره عرضه انتقال پیدا كرده است. مسئله كلیدی در زنجیره تأمین، در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه مدیریت و كنترل هماهنگ تمامیاین فعالیتها است. مدیریت زنجیره تأمین (SCM) پدیدهای است كه این كار را به طریقی انجام میدهد كه مشتریان بتوانند خدمت قابل اطمینان و سریع را با محصولات با كیفیت در حداقل هزینه دریافت كنند. در حالت كلی زنجیره تأمین از دو یا چند سازمان تشكیل میشود كه رسماً از یكدیگر جدا هستند و به وسیله جریانهای مواد، اطلاعات و جریانهای مالی به یكدیگر مربوط میشوند. این در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه میتوانند بنگاههایی باشند كه مواد اولیه، قطعات، محصول نهایی و یا خدماتی چون توزیع، انبارش، عمده فروشی و خرده فروشی تولید میكنند. حتی خود مصرف كننده نهایی را نیز میتوان یكی از این سازمانها در نظر گرفت.(معصومی، 1390).
باید در نظر داشت که در ابتدا سازمانها سودآوری را در گرو جذب هرچه بیشتر مشتریان میدانستند، در حالیکه تحقیقات نشان میدهد که هزینه جذب یک مشتری جدید تقریباً پنج برابر حفظ یک مشتری قدیمیو وفادار است(کیم و همکاران4,2004).
يافتههاي اين تحقيق در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه نه تنها به درك عوامل مؤثر بر مدیریت تقاضا در زنجیره تأمین مؤثر است بلكه توسعه دهندهي تحقيقات پيشين در اين زمينه ميباشد. اين تحقيق در پي درك مدیریت مطلوب تقاضا ميباشد.
نتیجه این تحقیق در در شرکتهای صنعتی تولید کننده و توزیع کننده استان کرمانشاه نشان داد که جایگاه مدیریت تقاضا باید به
