
جهتگيرها و عناوين پژوهشي در افق زماني بسيار وسيع (حدوداً يك دهه است) و از سوي ديگر برنامهريزي ساليانه متمركز بر اجراي طرحهاي تحقيقاتي است، اما اين امر به آن معنا نيست كه عناوين و برنامههاي تحقيقاتي و نيز منابع انها بايد در طي سالهاي برنامه بدون تغيير باقي بماند. در اين راستا، ارزشيابي و برنامهريزي پژوهش معمولاً در طي زمان تغيير ميكند و يا برخي عناوين پژوهشي مستلزم حذف، افزودن و يا تجديدنظر است، از اينرو برنامهريزي ميان مدت ميتواند انعطاف پذيري لازم را براي برنامهريزي پژوهش به وجود آورد.افق زماني برنامهريزي پژوهش ميان مدت معمولاً پنج سال است(فتحي و اجارگاه، 1385،ص18).
مراحل برنامهريزي پژوهش و جايگاه نياز سنجي پژوهش در اين فرآيند
برنامهريزي پژوهشي ميتواند در قالب الگوها و رويكردهاي مختلف صورت پذيرد. با اين همه وجه مشترك اكثر الگوهاي برنامهريزي پژوهش، طي هشت مرحله به شرح زير است:
1- مرور و بازبيني قلمرو پژوهشي38
2- تجزيه و تحليل محدوديتها39
3- ارزيابي نتايج پژوهشي موجود40
4- تدوين هدفها و استراتژي پژوهشي41
5- شناسايي پروژههاي تحقيقاتي42
6- تعيين اولويت پژوهش از بين طرحهاي تحقيقاتي مختلف43
7- تجزيه و تحليل شكاف در خصوص منابع انساني44
ارائه پيشنهادات اجرايي45(فتحي و اجارگاه، 1385، صص 20،21).
1- مرور بازبيني قلمرو (بخش يا بخش فرعي) پژوهش
مرحله اول، عبارت از مرور و بازبيني وضعيت موجود يا بخش فرعي ذيربط است. اين بررسي ميتواند مشتمل بر ارزيابي دروندادها، فرآيندها و بروندادها، و يا بررسي محصولات يا خدمات، بازاريابي، فرآيندها و نحوه پردازش و مديريت منابع باشد. اين بررسي ميتواند براساس معيارهاي مختلفي چون گروههاي مخاطبان، منطقه جغرافيايي و مانند آن انجام شود در اين مرحله همچنين هدفهاي بخش مربوطه كه توسط دولت يا وزارتخانه مسئول آن بخش و يا سازمان متولي آن تدوين شده و عمدتاً در اسناد مرتبط با سياستها و خطمشيها منعكس است، مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد. به طور كلي آنچه در اين مرحله مدنظر است، نوعي تجزيه و تحليل وضعيت است تا در پرتو آن محدوديتها شناسايي شود و در عين حال ظرفيتها و توانمنديهاي آن بخش نيز آشكار گردد(فتحي و اجارگاه، 1385،ص21).
2- تجزيه و تحليل موانع و محدوديتها
محدوديتهايي كه در مرحله 1 شناسايي شدهاند در اين مرحله مورد تجزيه و تحليل عميق قرار ميگيرند تا از اين رهگذر دلايل و عوامل ايجاد كننده آنها شناسايي شوند. اين محدوديت ميتواند ريشه در عوامل كلان اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و سياسي داشته باشد و يا اينكه عوامل سازماني و شيوه سازماندهي و مديريت منابع و عوامل در آن دخيل باشد برخي از محدوديتها عمدتاً قابل پژوهش46 هستند. منظور اين است كه اين نوع محدوديتها را ميتوان از طريق انجام تحقيق و پژوهش و كاربست نتايج آنها برطرف كرد(فتحي و اجارگاه، 1385،صص21،22).
3- ارزشيابي نتايج پژوهشي موجود
در اين مرحله در خصوص محدوديتهاي قابل پژوهش به دست آمده در مرحله 2، بررسي مجددي صورت ميپذير تا مشخص شود كه آيا پژوهشي درباره آنها صورت گرفته است يا نه؟ اين بررسي ميتواند در سطح داخلي (داخلي سازمان يا وزارتخانه ذيربط و نيز ساير سازمانها و وزارتخانهها) و يا در سطح خارجي ( در سطح بينالمللي، منطقهاي و يا كشورهايي كه داراي مسائل و دغدغههاي مشابه هستند) صورت پذيرد. اين بررسي ميتواند معطوف به ميزان موفقيت پژوهشها، ميزان تناسب آنها با محدوديتها، دلايل توفيق يا عدم توفيق آنها، نتايج عمده و نهايتاً خلاء ها و نارساييهاي آنها باشد(فتحي و اجارگاه، 1385،ص23).
4- تدوين هدفها و استراتژيهاي پژوهشي
بر مبناي تجزيه و تحليل محدوديتها و ارزشيابي نتايج پژوهشي موجود در دسترس، هدفهاي پژوهشي براي يك برنامه تحقيقاتي تدوين ميشود. هر هدف پژوهشي ميتواند در بردارندة چند هدف فرعي يا ويژه باشد. اين هدفهاي پژوهشي ويژه يا فرعي با كمك يكديگر، استراتژي معيني را براي دستيابي به هدف اصلي پژوهشي بوجود ميآورند(فتحي و اجارگاه، 1385،ص24).
5- شناسايي پروژههاي تحقيقاتي
اين گام يكي از حساسترين مراحل برنامهريزي پژوهش است. در اين مرحله براساس اهداف پژوهشي، طرحهاي تحقيقاتي معيني شناسايي و تدوين ميشوند. طرحهاي پژوهشي براساس هر يك از اهداف پژوهشي و يا هدفهاي فرعي پژوهشي تدوين ميگردند. در اين مرحله، طرحها و عناوين پژوهشي فقط به صورت يك موضوع يا عنوان پژوهشي بيان ميشود(فتحي و اجارگاه، 1385،ص25).
در برخي سازمانها نيز علاوه بر شناسايي عناوين، شرحي بر عنوان يا موضوعات تحقيقاتي تدوين ميشود كه در آن ضمن تبيين مختصر عناوين تحقيقاتي، منابع انساني مورد نياز (مهارتهاي تخصصي و زماني كه پژوهشگر يا پژوهشگران بايد صرف انجام تحقيق نمايد) نيز بيان ميگردد. اين كار سبب ميشود تا طرحهاي تفضيلي كه بعداً بر اي هر عنوان تحقيق تهيه ميشود، دقيقاً در راستاي عنوان تحقيق باشد. اين كار همچنين از يك خطاي متداول در برنامهريزي پژوهش جلوگيري ميكند. اين خطا عبارت است از اينكه عليرغم اينكه هم پژوهشگران و هم برنامهريزان پژوهشي يا سفارش دهندگان از يك موضوع يا عنوان صحبت ميكنند، برداشت و تصور تهيهكنندگان طرحهاي تحقيقاتي با گروه برنامهريزي پژوهش از يك عنوان تحقيقاتي يكسان نيست. تهيه شرح موضوع به طور مختصر، برداشتهاي ذهني افراد را به هم نزديك كرده، از اتلاف وقت و منابع جلوگيري ميكند. همچنين تشريح موضوع سبب ميشود تا افرادي نسبت به تهيه پيشنهادهاي پژوهشي اقدام كنند كه از صلاحيت تخصصي و دقت كافي براي انجام تحقيق برخوردارند و يا اينكه تيم تحقيقاتي خود را متناسب با موارد تصريح شده، در شرح عناوين سازماندهي نمايند. به طور كلي مرحله حاضر شامل گروهبندي هدفهاي پژوهشي در قالب پروژههاي است(فتحي و اجارگاه،1385,ص25)
6- تعيين اولويت پژوهشي از بين طرحهاي تحقيقاتي مختلف
براساس فعاليتهايي كه در مرحله پنجم صورت گرفته، معمولاً تعداد پروژههايي كه شناسايي ميشود به مراتب بيشتر از منابع و امكانات در دسترس براي اجراي طرحهاي تحقيقاتي است، از اينرو ناگزير بايد از بين طرحهاي مختلف دست به انتخاب زد و آنهايي كه بيشتر در جهت تحقق هدفهاي برنامه پژوهشي داراي اولويت و اهميت هستند، انتخاب نمود(فتحي و اجارگاه،1385،ص28).
براي انجام كار، معيارهايي لازم هستند تا به وسيله آنها نقش و كمك بالقوه هر پروژه در دستيابي به هدفهاي برنامه پژوهشي، اندازهگيري شود. همچنين بايد از لحاظ روش شناختي، روش معتبر و قابل اعتمادي را بري رتبهبندي پروژهها بر حسب هر يك از معيارها مورد استفاده قرار داد. به هر حال اولويتيابي منجر به تعيين مجموعهاي از طرحهاي پژوهشي مهم و داراي اولويت ميگردد و بر مبناي آنها ميتوان فرآيند اجرايي پژوهش را آغاز نمود(فتحي و اجارگاه،1385،ص28).
7- انجام تجزيه و تحليل شكاف در خصوص منابع انساني
نيروي انساني مورد نياز براي اجراي گروهي از طرحهاي داراي اولويت در اين مرحله مشخص ميشود كه در چه طرحهايي نيروي انساني به اندازه كافي وجود ندارد. اگر مخصوص برخي طرحهاي پژوهشي (به دلايلي چون فقدان نيروي انساني متخصص و يا منابع در دسترس براي جذب پژوهشگر) نتوان نيروي انساني مورد نياز را به كار گرفت، ضروري است كه پروژههاي ذيربط به عنوان اولويتهاي پژوهشي مورد تجديد نظر قرار دهند(فتحي و اجارگاه،1385،ص30).
روش كار در اين مرحله آن است كه مديران پژوهشي ميبايست پيشاپيش، محققاني را كه رشتههاي مورد نظر در حال كار هستند شناسايي كنند، تخصصهاي دقيق آنها را ثبت كند، ميزان دقيق وقتي را كه ميتوانند صرف پروژه كند، مؤسسهاي كه در آن شاغل هستند و حل و آدرس دقيق مؤسسه را ثبت ضبط نمايند. به هر حال اين كار بايد هم در خصوص نيروهاي درون سازماني و هم برون سازماني (در سطح كشور) انجام شود(فتحي و اجارگاه،1385،ص30).
تعداد محققان مورد نياز، رشته تخصصي آنها، تعداد ساعاتي كه بايد صرف پروژه كنند تعداد سالها) و مانند آن قبلاً در مرحله 5 مشخص شده است. اين اطلاعات مبنايي را براي محاسبه تعداد ماههاي پژوهشي مورد نياز و نيروهاي موجود بيانگر شكاف در منابع انساني طرحهاي پژوهشي است. اين شكاف بايد از طريق انعقاد قرارداد با پژوهشگران، آموزش نيروهاي موجود و يا راهكارهاي ديگر پر شود(فتحي و اجارگاه،1385،ص30).
تحليل شكاف ميتواند منجر به درك ضرورت بازبيني فهرست پروژههاي اساسي شود به ويژه زماني كه تعداد پژوهشگران مورد نياز فراتر از منابع در دسترس براي تأمين آنها باشد و يا اينكه افراد متخصص مورد نياز در دسترس نباشند(فتحي و اجارگاه،1385،ص30).
8- ارائه پيشنهادات اجرايي
در مرحله پاياني، مجموعهاي از ملاحظات و توصيههاي علمي براي اجراي مؤثر برنامه پژوهشي پيشنهاد ميگردد. اين توصيه و پيشنهادات عمدتاً از محدوديتهاي غير قابل پژوهشي كه قبلاً شناسايي شدهاند استخراج ميشوند. اين پيشنهادات اغلب تأثير بسيار زيادي بر توفيق تحقيقات و پذيرش نتايج آنها خواهند داشت. به طور كلي مهمترين اهداف ارائه پيشنهادات و توصيههاي اجرايي در فرآيند برنامهريزي پژوهشي به قرار زير است:
* پيشنهاد اقداماتي به تصميمگيرندگان كه عمل به آنها نقش بسيار مهمي در اجراي موفقيت آميز پروژههاي داراي اولويت دارد.
* گوشزد كردن ملاحظاتي كه ميتواند در پذيرش نتايج طرحهاي پژوهشي بسيار اثرگذار باشد.
* زمينهسازي براي نظارت و ارزشيابي بر فرآيند اجراي طرحهاي تحقيقاتي
معمولاً آنچه كه به سياستگزاران و تصميمگيرندگان عرضه ميشود عبارت است از فهرستي از پروژههاي واجد اولويت به همراه نتايج مورد انتظار از اجراي اين پروژهها و تعداد و تخصص محققان مورد نياز براي اجراي تحقيقات بر مبناي اين اطلاعات آنها يا برنامه پژوهشي و منابع مورد نياز آن را تأييد ميكنند و يا اينكه اصلاحات و تعديلهايي را خواستار خواهند شد. (فتحي و اجارگاه، 1387، صص31،32).
پ- فرهنگ سازماني
عبارت است از ارزشهاي مشترك يا ادراك هاي عمومي كه توسط اعضاي سازمان حفظ مي گردد و به تمايز سازمان از سازمان ديگر منجر مي شود. فرهنگ سازماني يكي از عوامل مهم در موفقيت مراكز و موسسات تحقيقاتي است به نظر مي رسد كه در سازمانها و واحدهاي تحقيق و توسعه فرهنگ سازماني مناسب تحقيق و توسعه موجود نبوده و محيط و جو واحدهاي توليدي فاقد روح علمي لازم مي باشند و مهمتر اينكه مسائل اداري و مالي در مقابل اهداف علمي و پژوهشي اهميت بيشتري يافته اند(عطافر،آنالويي،1380، ص509).
فرهنگ، آن بخش از محيط است كه توسط انسان ساخته ميشود و شامل اركاني ملموس (مثلاً آزمايشگاهي تحقيقاتي، تجهيزات، ساختمانهاي اداري، اسباب و اثاثيه اداري) و عناصري غير ملموس (قواعد، قوانين، ارزشهاي، هنجارها) ميباشد(جين، ترانديس، 1381، ص 55).
فرهنگ سازمانهاي تحقيق و توسعه
فرهنگ سازماني يكي از عوامل مهم در موفقيت مراكز و مؤسسات تحقيقاتي است. فرهنگ سازماني شكاف و خلأ ميان مسيرهاي رسمي و نحوه انجام كار را تقليل داده و در اجراي استراتژيهاي سازمان نقش حياتي را ايفا ميكند. ارتقاي بهرهوري در يك سازمان زماني ميسر است كه فرهنگي متناسب با اهداف و مأموريتهاي آن حاكم باشد. به نظر ميرسد كه در سازمانها و واحدهاي تحقيق و توسعه فرهنگ سازماني مناسب تحقيق و توسعه موجود نبوده و محيط و جو واحدهاي توليدي فاقد روح علمي لازم ميباشد و مهمتر اينكه مسائل اداري و مالي در مقابل اهداف علمي و پژوهشي اهميت بيشتري يافتهاند. از اين رو مراكز مربوطه از ناحيه جو و فرهنگ سازماني مناسب و مشوق خلاقيت و نوآوري به شدت آسيبپذير به نظر ميرسند. ساپ چوي معتقد است قابل قبول بودن محيط مناسب و جو فكري آزاد و مورد قبولي اجتماعي ضرورت داشته و از پيش شرطهاي موفقيت است محيط، فرهنگ و جو نظام تحقيق و توسعه تأثير شديد و منحصر به فرد بر روي متخصصان دارد زيرا اين افراد بسيار حساس و داراي انتظارات بالا براي خودگرداني و استقلال هستند. همچنين طبيعت
