
پـــرده بــــردار و پــــرده مـــا را مدر696
بـــــاز خــــر مــا را از اين نفس پليد
کــاردش تــــا استـــخوان مـــا رسيد697
4-7-4. درخواست هدايت
در رابطه با هدايت بندگان به وسيله پروردگار نيز ميتوان به ابياتي اشاره کرد:
ابـــــتلايم مــــيکنــــي آه الغيــــاث!
اي ذکــــور از ابتــــلايت چــون اناث
تــــا بــــه کــي اين ابتلا؟ يا رب مکن
مــذهبــيام بخـــش و ده مـذهب نکن
اشتــــريام لاغـــــر و پشـــت ريــش
ز اختيـار همچــو پالان شکــل خويش
ايــــن کـــژاوه گـه شود اين سو گران
آن کـــژاه گـــه شـــود آن سـو کشان
بفــــکن از مـــن حمـــل نـــاهموار را
تـــا ببـــينــــم روضــــه ابـــــــرار را698
در اين ابياتي که آمد مولوي يک مذهب و شيوه و روش را خواهان است، روش و راهي که او را به سرمنزل مقصود رساند و در بين راه به بيراهه نکشاند، بلکه او را بهسوي معشوق راهنما باشد:
ز آتــــش ايــــن ظالمانت دل کباب
از تـو جملـــه اهـــد قومي بد خطاب699
راه را بــــر مــا چو بستان کن لطيف
منـــزل مـــا خود تـو باشي اي شريف700
در ابيات بالا نيز مولانا از خداوند ميخواهد که راه رسيدن به مقام قرب الهي را هموار کند و اين محقق نميشود مگر با هدايت و لطف خداوند منان. عطار در بيت زير از خداوند طالب هدايت و راهنمايي است:
ره نمــــايم بــــاش و ديــوانم بشوي
از دو عــــالم تختــــه جانـــم بشـــوي701
عطار در بيت زير اشاره ميکند به اينکه خداوند هر که را بخواهد هدايت ميکند:
يکــــي را خــواندهاي با صد نوازش
يکـــي را رانـــدهاي با صــــد گرازش702
مانند بيت زير از مولوي که هدايت را از پروردگار ميداند:
ز آتـــش ايــن ظالــمانت دل کبـاب
از تــو جملــه اهـــد قـومي بد خطاب703
يا در اين بيت که عطار ميفرمايد:
مگـــر تـــو فضـل خود در کارآري
مـــــــرا در پـــــرده اســـــــرار آري704
از خداوند ميخواهد که به دليل فضل و بخشش خود او را در زمره هدايتشدگان و رسيدگان به حق قرار دهد و محرم اسرار کند. سنايي نيز از خداوند طالب هدايت و رهبري است:
مـــن چــــو درمــاندهام درم بگشاي
ره چــو گـــم کـــردهام رهــم بنماي705
و اين ابيات مصداق اين بخش از دعاي مکارم الاخلاق است: “متّعني بالهدي”. امام هدايت را خواستار است تا گمراه نشود و غفلتها و تخيلات او را از محبوب باز ندارد، ولي همانطور که گفته شد امام در مقايسه با شعرا با تفصيل بيشتري به اين موضوع ميپردازد، زيرا امام پس از يقين و ايمان اکمل و احسن و نيز رهايي از موانع، هدايت را ميخواند و اين خواسته روشي را دنبال ميکند، اما در مناجات شاعران از اصول و روشي برخوردار نيست.
4-7-5. طلب تبديل بديها به نيکيها
همچنين درباره تبديل بديها به خوبيها و نکوهيدهها به پسنديدهها، نيز ابياتي خصوصاً از مولوي به چشم ميخورد:
ايــــن زميــــن از حلم حق دارد اثر
تا نجــــاست بـــرد و گلهـــــا داد بر 706
تـــا بپـــوشـــد او پليـــديهـــاي مـا
در عـــوض بـــررويـد از وي غنچهها707
مولوي تبديل نجاست به گل و يا پليديها به خوبيها و حسنها را از آن خدا و شايسته او ميداند، زيرا تنها اوست که ميتواند چنين تبديلهايي را انجام دهد و از دست هيچ بشري هم برنميآيد.
ســــرکه افــــزوديـــم در دنيا و دين
تــو عســـل بفــــزا کـــرم را وامگـير708
انسان جايزالخطا و خاسر، مدام مرتکب گناه ميشود و دين و دنيا را دچار دردسر و خرابي ميکند و اين خداوند است که ميتواند به واسطه کرم و فضل خود اين خرابکاريها را بازسازي و خطاها را اصلاح و خسارتها را جبران کند:
کــــه تــا چندان که بد کردم ز آغاز
به هـــر يـــک ده نـکويي مي دهي باز709
در بيت فوق عطار خواهان تبديل گناهان و بديهايش به نيکويي و خوبي است و خداوند از روي احسانش حتي در برابر بديها ده برابر نيکويي عطا ميفرمايد. يا ميفرمايد:
مــن ز غفلت صد گنه را کرده ساز
تــو عـوض صد گونه رحمت داده بـــاز710
4-7-6. طلب رحمت از حق
انسان سالک پس از اعتراف به گناهان خويش و طلب هدايت از جانب خداوند، تقاضاي تبديل سيئات به حسنات را دارد و از او ميخواهد که يارياش کند تا موانع سلوک را پشت سر بگذارد و با دشمن خويش، يعني نفس اماره مبارزه کند و در اين مبارزه پروردگار را به ياري ميطلبد. همچنين براي آنکه در راه رسيدن به حق لحظهاي از ياد خدا غافل نشود و از مسير دور نماند، از معبود خود ميخواهد که روزي و نعمت وافر نصيب او کند تا براي بدست آوردن روزي خود به زحمت نيفتد و زمان را بيهوده در پي اين امر نگذراند. در اين مرحله در مييابد که فقير و محتاج خداست و ذليلتر از آن است که حتي بتواند مايحتاج اوليه خود را تامين کند، چه برسد که توان مهياکردن توشه مسير پر فراز و نشيب وصال حق را داشته باشد؛ بنابراين به درگاه خداوند، فقر و نياز خود را ميآورد و از او ياري ميطلبد.
تــــو اميـــد منـــي انـــــدر قيـــامت
نـــدارم گــــرچه جـــز درد و ندامت711
تهيـــدســــتم ز زاد و راه جـــــاويـد
بــــه فضــــل تـــو دلـــي دارم پر اميد712
در ابيات فوق عطار به عجز، ناتواني و فقر خود اعتراف ميکند و دست نياز بهسوي غني مطلق ميآورد و در اين راه به فضل و رحمت حق اميدوار است:
ذرهام لا شــــــد در ســــايـــــــهاي
نيســــت از هــــستي مـــرا ســرمايهاي713
يــــا رب اشــک و آه بسياريم هست
گــــر نـــدارم هيـــچ ايـن باريم هست714
پادشاها در مــــن مســــــکيــــن نــــگـــــر
گــر ز مــن بـد ديدي آن شد اين نگر715
4-7-7. طلب عفو و ياري خواستن در برابر موانع و آفتها
سالک تنها سرمايه راه را اشک و آه و گناهش معرفي ميکند و جز اين توشهاي ديگر ندارد، پس از خداوند ميخواهد که گناهانش را ناديده بگيرد و به واسطه نداري و بيچارگياش خطاهايش را بپوشاند؛ بنابراين غرورش را ميشکند و با خضوعي هرچه تمام در برابر جلال و جبروت ذات يگانه سر خم ميکند و به انکسار و شکست ميرسد، در پي اين شکست دروني خداوند او را نوازش ميکند و به مقام انس و قرب ميرساند؛ ولي باز هم در اين مرحله موانعي مانند عجب و خودپسندي بر سر راهش قرار ميگيرد و وقتي به خود ميآيد، متوجه ميشود چقدر از راه منحرف شده و چه نيروي عظيمي براي پيمودن مسير نياز دارد، اما توان و توشهاي درخور ندارد، پس باز هم بايد به درگاه معشوق برود و از او طلب عفو کند تا جرايم او را ناديده انگارد و موانع سير و سلوک را از مسيرش بردارد.
گنــــاهـش عفو کن جانش قوي دار
بــه نـور ديــن دلـش را مــسـتوي دار716
اگـــرچه مــــن گنــــاهآلـــود مردم
ز فضــــلت بــر گنـــاهان ســود کردم717
چــو از نيـــک و بــد مـا بينيازي
ز هـــر دو بــــگذري کـــارم بســازي718
عطار با زبانهاي مختلف و با الفاظ گوناگون از خداوند منان عفو و گذشت ميخواهد، زيرا خداوند از خوب و بد ما بينياز است و غني مطلق اوست، پس خواهان بخشش و گذشت از خداوند غفار است. انسان خطاکار چون خداوند را رحيم و غفار و توبهپذير مييابد بر گناهان خويش اصرار ميورزد؛ ازسوي ديگر چون خداوند ستار است و آبروي بنده خود را نميريزد، باز هم بنده به سراغ گناه و عصيان ميرود، اما وقتي به خود ميآيد و کارنامه خويش را سياه و ظلماني ميبيند، باز هم به درگاه خداوند غفور ميرود و از او خواهان عفو و گذشت ميشود:
مــــرا معصوم دار و بــــيگـنـــه دار
گنــــاهـــي کـــان رود زانــم نگه دار719
و گاهي هم از خداوند ميخواهد که او را از مرتکبشدن گناه و لغزش نگاه دارد و اگر هم به گناهي آلوده شد و لغزشي از او سر زد، از او بگذرد:
روي آن دارد کـــز آن چــندان گناه
هيــچ بــا رويـــم نيــــاري اي الـــــه720
يا از پروردگار غافر خواستار آن است که به واسطه کرم و بخشش از او بگذرد، زيرا خداوند کريم مطلق است و از کريم چيزي جز اين بر نميآيد:
تــــو کــــريم مطلقـــي اي کردگار
عفـــو کــن از هرچـه رفت و در گذار721
4-8. نتيجه
از آنچه گذشت درمييابيم شاعران عارفپيشه ما در مناجات خود به بعضي از احکام و مراحل نظامهاي اخلاقي اشاره کرده و از خداوند طلب يقين و ايمان را کردهاند؛ همچنين خواستار تبديل بديها و صفتهاي ناپسند به خوبيها و اخلاقيات بودهاند، اما همانطور که پيش از اين در قسمت بررسي مراتب و مراحل نظام اخلاقي در ادعيه مشاهده کرديم به اين موضوع واقف ميشويم که ادعيه شيعه سراسر برخوردار از اصول و روشها و شيوههاي نظامندي است که انسان را به اخلاق اسلامي رهنمون ميکردند و اگر ما از حالت دعايي آنها استفاده کنيم، کتابي ميشوند با موضوع اخلاق اسلامي که در آن راه و روش برخوردارشدن از صفات پسنديده را آوردهاند و اينگونه شخص سالک را در مسيري روشن و نيز شيوهاي آزموده شده، رهنمون شدهاند.
اگر سالک با استناد و ياريگرفتن از اين ادعيه بخواهد سير و سلوک کند، ميتواند با تلاش، همت، پشتکار و رعايت موبهموي آن موازين طي طريق کند و به اهداف عاليه خود دست يابد و با موفقيت به سرمنزل مقصود رسد، زيرا امامان معصوم ما با سر چشمه وحي و مبدأ اصلي هستي رابطهاي تنگاتنگ داشتهاند، پس ميتوانستند با آگاهي کامل از راه، سالک را در اين مسير پر پيچوخم ياري کنند و او را به وصال حق رسانند، اما شاعران عارف ما هرچند که خود اين مسير را پيمودهاند و راههاي صعبالعبور را با سختي طاقتفرسا گذراندهاند و هرچند در مناجاتهاي خود الگويي براي ديگران بر جاي گذاشتهاند، اما اين الگو، از اصول، روشها و دستورات منسجمي برخوردار نيست و اگر کسي بخواهد در اين راه از آنها پيروي کند نميتواند به موفقيت برسد و آنها جسته و گريخته و نامرتب اين اصول اخلاقي را آوردهاند؛ بنابراين نميتوان فقط و به تنهايي آنها را الگويي براي رسيدن به اخلاق اسلامي و همچنين پيمودن راه وصال حق به حساب آورد.
فصل پنجم
سلوک عاشقان وعارفان در ادعيه و مناجاتها
5-1. مقدمه
در اين فصل کوشش شده است سلوک عاشقان و عارفان حق در ادعيه شيعه و مناجاتهاي شاعران بررسي شود و تفاوتها و شباهتها در سير اليالله و مراحل عبوديت هم از نگاه امامان معصوم در ادعيه و هم از ديد شاعران در مناجاتها باهم مقايسه شود و پس از آن موانع سلوک، اهداف سلوک از ديدگاههاي مختلف بررسي شود.
5-2. سلوک عارفان در ادعيه و مناجاتها
در اين فصل کوشش خواهد شد ابتدا ضرورت سلوک، هدف از سلوک و مراحل و مراکب و موانع آن بررسي شود و پس از آن موانع سلوک در ادعيه ومناجاتهاي شاعران باهم مقايسه و تفاوتها وشباهتهاي آن بيان شود.
ابتدا به بيان و توضيح بندهاي زير ميپردازيم:
?.ضرورت سلوک؛ ?. هدف از سلوک؛ ?. مراحل سلوک؛ ?. مرکب هاي سلوک؛ ?. موانع و آفات سلوک.
5-2-1. ضرورت سلوک
انسان به دليل فطرت کمال گرايش مدام در حال تلاش و تکاپو است تا به نيازهاي دروني خويش پاسخ گويد. برآودهکردن نيازها در او مستلزم حرکت است و او را به سيروسلوک رهمون ميسازد. قبل از اينکه به بيان ضرورت سلوک بپردازيم ابتدا انواع نياز در
