
مرا راهنمايي کردي.”98
امامان شيعه با توجه به فرموده قرآن “انا علينا للهدي: به يقين هدايت کردن بر ماست”99 هدايت را تنها از خداوند خواستارند تا به واسطه هدايت مستمر او راه پر نشيب و فراز سلوک را بپيمايند.
1-8-3-2. عرض حال و نياز در مناجاتهاي شاعران
شاعران و عرفا نيز در اشعار خود عرض حال ميکنند. آيا نيازهاي ايشان مانند نيازهاي دعاهاي مأثور است؟ يا خواستهايشان تنها شامل مسائل مادي است يا خير؟ هرگاه به ديوان شعرايي چون مولوي، عطار و سنايي نگاهي کنيم، ابتدا با نيايش و مناجات روبهرو ميشويم، با تأمل و تفکر در مناجاتهاي آنها در مييابيم که مناجاتهاي ايشان نيز مانند ادعيه به بخشهاي مختلفي تقسيم ميشود که يکي از بخشهاي مناجاتهاي آنها عرض حال و نياز است و اين نيازها نيز انواع مختلفي دارد که ميتوان آنها را چنين تقسيم کرد:
1-8-3-2. انواع طلب در مناجاتهاي شاعران
1-8-3-2-1. طلب تبديل سيئات به حسنات
شاعران در مناجاتهاي خود از خداوند ميخواهند که بديها و گناهانشان را به حسنات و نيکيها تبديل کند. مولوي در رابطه با اين خواسته چنين ميسرايد:
کاي سجودم چون وجودم ناســــزا
مــر بـدي را تـو نـکــويي ده جــــزا
اين زميـن از حلم حــــق دارد اثــر
تـا نــجاست بـرد و گــــلها داد بــر
تـا بـــپــوشــد او پـــليــدهـــاي ما
در عـوض بـر رويد از وي غـنـچهها100
در ابياتي که در بالا آمد مولوي ابتدا سجدههاي خود را مانند خود بيارزش ميداند و در حد ستايش رب خويش نميانگارد و بعد از خدا ميخواهد که بديهاي او را بهخوبي و نيکويي پاسخ دهد و بديها را از بين ببرد و در عوض غنچههاي نيکي بروياند.
و يا در جايي ديگر ميگويد:
تو همان کن که کند خورشيد شرق
بــا نــفـاق و حـيــلـه و دزدي و زرق
تـو عسـل ما سـرکه در دنيـا و ديـن
دفــع ايــن صفــرا بــود سـرکنگبين
ســرکه افــزوديـم مـا قــــوم زهيـر
تـو عسل بـــفـــزا کرم را وا مـگيـر101
در اين چند بيت که از زبان مولانا ذکر شد، هم نوعي شکوه از کرده خود به چشم ميخورد و هم نوعي عرض نياز که از خداي منان ميخواهد بديهايش را به خوبي مبدل کند. در بيت زير نيز مولوي از خداوند تقاضاي تبديل به احسن ميکند:
اي خدا ايـن سنگدل را موم کن
نالهاش را تو خوش و مرحــوم کن102
1-8-3-2-2. هدايت و رهبري
شاعران عارف فارسي زبان در نيايشهاي خود از خداوند طالب هدايت و رهبري هستند. انسان عارف در مسير اليالله از گزند شيطان، نفس، خلق و دنيا در امان نخواهد بود و هر لحظه ممکن است به انحراف و گمراهي رود، پس در هر لحظه و هر مرحله و مقام بايد از خداوند طلب ياري و هدايت کند، تا بتواند به رستگاري و قرب اليالله نايل شود. در ابياتي که در ادامه ميآيد کاملاً با فرازي از مناجات الشاکرين در مناجات خمس عشره “الهي فکما غذيتنا بلطفک و ربيتنا بصنعک فتمم علينا سوابغ النعم و ادفع عنا مکاره النقم و اتنا من حظوظ الدارين”103 مطابقت دارد و نوعي طلب هدايت را از خداوند خواهان است.
بهـر مـا، ني بهر آن لـطـف نخــــست
کـه تو کردي گمــــرهان را باز جست
چون نمودي قدرتت بنـماي رحـــــم
اي نـهاده رحـمها در لــــحم و شــحم
اين دعـا گــه خشـــم افــزايد تــو را
تو دعـا تعليــــم فرمــــا مـــهتــــــــرا
آنچنـــان کــه آدم بيفــتاد از بهشت
رجعتش دادي که رست از ديو زشت104
در منطقالطير نيز عطار از خداوند هدايت و رهبري را خواهان است.
لــذت نــــــور مســـلمـانيـــــــم ده
نيسـتي نـــفـس ظلـمــانيــــــــم ده105
ره نمايم باش و ديـــوانم بـشـــــوي
از دو عالــم تخته جـــانــم بــــشوي106
اي هــــمه تــو نـاگـزيــر من تو باش
اوفتــادم دست گير من تــو بــــاش107
عطار در منطقالطير از خداوند نور ايمان و راهنمايي و دستگيري را طلب ميکند، زيرا ميداند خداوند هر که را بخواهد هدايت ميکند و خدا براي او کافي است. سنايي نيز چون مولوي و عطار در حديقهالحقيقه خود عرض نيازهايش رنگ و بوي معنوي دارد و از پروردگار خويش خواهان هدايت و رهبري است.
آنـکه شــد چون بهي بهش گـردان
و آنکه شد چـون کمان زهــش گردان
دلم از يــاد قـدس دين خـوش کن
نسبت بــاد و خـاکــم آتـــــش کــن108
دل گـمـــراه را رهــي بنـــــــمـاي
مــردم ديــده را دري بــــگشـــــاي109
سنايي نيز در بيت بالا خواهان ايمان کامل و راهنمايي و هدايت از جانب پروردگار خويش است. بيت زير از مولوي هم گوياي اين مدعاست:
چــون مــــلائـک گـو لا علــم تنا
يـا الـــهي غيــــــر مـــــا عــلمـتــنا110
در دو بيت زير نيز مولوي از خداوند نور هدايت طلب ميکند:
نـيستــم حافـظ مـرا نـوري بــــده
در دو ديـده وقت خــواندن بيگره
بـاز ده دو ديــــــدهام را آن زمان
که بگيرم مصـحف و خـوانم عيان111
1-8-3-2-3. درخواست ايمان، يقين و سعادت
يکي از خواستههايي که شعرا در مناجات با معبود خويش از او ميطلبند، رستگاري و سعادتي است که در سايه ايمان و يقين حاصل ميشود؛ بنابراين در مناجاتهاي ايشان شاهد چنين خواستههايي هستيم.
تو اميد مني در عيــــن طــــاعــت
مرا بخــــشا ز نـور خــــــود سعادت112
عطار در بيت بالا خالصانه و صميمانه با خدايتعالي به گفتگو مينشيند و از او طلب سعادت ميکند. در بيت زير نيز ايمان و سعادت را از خداوند منان خواهان است.
به ايمـان تازه گردان جان مستش
به فـضل خـود مميران بـت پرستش113
در سراسر الهينامه شاعر عارف، خواهان حوائج معنوي، روحاني و اخروي است و سعادت جاودانه را از خداوند خواهان است:
بنده بـس غم کـشم، شـاديم بخش
پير گشتم، خط آزاديــــم بخــــش114
عطار در بيت بالا ضمن شکايت از پيري و فرسودگي خويش، از خداوند متعال خواهان شادي و آزادي است که ميتوان اين شادي و آزادي را اينگونه تعبير کرد: شادي از وصال با معشوق و آزادي از قيد و بند دنيا و منيت، پس در اين دعا هم رندانه از خداوند خواستهاي روحاني و وصال حق را دارد. سنايي در بيتي که خواهد آمد از محبوب خويش يقيني را طالب است که هر روز بر آن افزوده شود:
ديـــنمان دادهاي يقيــنمـــان ده
گرچه اين هست بيش از ايـن مان ده115
جــــگر تشنـهمان ز کــــوثر دين
شــربتي بخش پر ز نــــور يــــقيــن116
کسـي از بــــد همـينـدانـد بــــــه
آنچه دانـي که آن بـه اسـت آن ده117
مولانا در بيتي که ميآيد از خداوند طالب خير و نيکي هم در دنيا و هم در آخرت ميکند:
آتنا فــي الــدار دنيــا يا حـــسن
آتنـا فـي دار عقـــبا نـــــاحـســـــن118
بيتي که ذکر شد، مطابق اين فراز از دعاي مکارم الاخلاق که ميفرمايد: “و اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و متي برحمتک عذاب النار: و در دنيا به ما نيکي عطا کن و در آخرت نيز نيکي، و مرا به رحمت خودت از عذاب آتش دور کن.”
پيامبر اکرم امت خويش را به اين دعا توصيه کردهاند و مسلمانان اغلب در قنوت نمازهاي پنج گانه خويش ميخوانند که توأمان هر دو حاجت دنيوي و اخروي را با هم از خدا خواهانند. عطار در بيت زير از خداوند ايمان کاملي را هنگام جانکندن و سفر به آن جهان را ميخواهد.
چو جان را منقطع شــد از جهان دم
مـرا بـا نــور ايـــــمــــــان دار آن دم119
1-8-3-2-4. طلب دولت و درخواست بهشت
شعرا در مناجاتهاي خويش از خداوند منان درخواست دولت در اين دنيا و بهشت را در جهان آخرت دارند؛ براي مثال عطار نيشابوري در کتاب الهينامه که سرتاسرش ستايش و رازونياز با خداست، تنها قرب و وصال يار را خواهان است، زيرا دولت و خوشبختياش را در گرو وصال محبوب ميبيند، پس از خداوند عشق و محبت او را ميطلبد .
نصيبي ده ز گنج خــــود گــــذارا
نوايـي ده بـه لـطــفت بـــــــينوا را
گـداي گنج عشق تــوست عــطار
تــو بخــشيدي مر او را گنج اسـرار120
عطار از خداوند خواهان عشق است و چيزي جز عشق به خداوند به او آرامش نميبخشند. عطار در بيت زير ضمن اشاره به بخشش بيعلت خداوند به موجودات و بندگانش، از او بخشش و دولت بيعلت را خواهان است، زيرا بنده گنهکار هيچگاه خود را لايق عطاها و بخششهاي آفريدگار يکتا نميداند و رحمت خداوند فراگير است و شامل همه موجودات ميشود، پس چنين ميسرايد:
چو بيعلت بسي دولت دهــــي تـو
کنون هـم نـــيز بــيعـــلت دهـي تـو121
در اسرارنامه نيز به ابياتي برميخوريم که حاکي از عرض حال و نيازمنديهاي دنيوي و اخروي شاعر عارف است.
که اي دارنـده دنيـا و ديـــن هــــم
ببخش آن را که آنش نيست و اين هم122
چـو فــردسي ببـخشش رايگان تـــو
به فضــل خود به فردوسش رسان تو123
با تامل در مناجاتهاي شعرا درمييابيم: دعاهاي اشخاص براساس ديد، فهم و بينش آنهاست و هرچه انسان به کمال بيشتري رسيده باشد، دعاهايش نيز کاملتر ميشود. خواستههاي شاعران هم از حوائج مادي و زودگذر دنيا فراتر ميرود و رنگ و بوي معنوي و روحاني به خود ميگيرد. در دعاهاي افراد عارف و خودساخته اثري از حوائج دنيوي ديده نميشود و اگر هم شاهد آن باشيم، خواستههاي مادي را پلي براي رسيدن به نيازهاي معنوي قرار ميدهند و از آن براي نيروگرفتن در عبادت و بندگي سود ميبرند و در مراحل بالاتر پا را فراتر نهاده و از خداوند قرب و هم نشيني او را ميخواهند. در مباحث بعدي به تفصيل بيشتري به آن ميپردازيم.
با مقايسه ادعيه شيعي و مناجاتهاي شاعران در اين نوع دعا؛ يعني دعاي عرض حال درمييابيم دعاها و نيازهاي هر دوي ايشان بيشتر جنبه معنوي دارد تا جنبه مادي و زودگذر دنيوي؛ اما همانطور که ديديم درخواستها در ادعيه از جامعيت بيشتري برخوردار است؛ يعني هم دنيوي و مادي را شامل ميشود و هم اخروي و معنوي را و در حين خواستهاي مادي و دنيوي و رزق و روزي براي جسم، براي روح و روان و عقل و فکر نيز رزق و روزي ميطلبند و از خداوند ميخواهند که نگهبان و پاسدار رزق و روزيهايش باشد و بر حرکتهايش ناظر باشد؛ “زيرا انسان در حرکت خويش، بهطور مستمر احتياج به اين نظارتها، شهودها، بررسيها، ايستگاهها و وقوفها، مواقف، دارد که خود را ارزيابي کند و با يقين به راه خويش ادامه دهد.”124
پس اي کاش ما نيز با پيروي از اين ادعيه و مناجات، ديد خود را گستردهتر کنيم و در رازونيازهاي خود با خداي خويش رستگاري و سعادت، ايمان، يقين، خير و نيکي را خواستار باشيم؛ زيرا آنچه به سعادت اخروي ميانجامد، در ذيل نيازهاي معنوي انسان ميگنجد و همانطور که در اين بخش آورديم ائمه اطهار در دعاهاي خويش همواره نيازهاي معنوي را از خداوند طالبند و اگر حاجتهاي مادي را ميطلبند، براي خدمت و عبوديت هرچه بهتر خالق هستيبخش است.
1-8-4. شکوي و اقرار به گناه
آنگاه که انسان در خلوت خويش به تفکر فرو ميرود درمييابد که سراپا تقصير و گناه است و آن زمان که خود را در درگاه خدا ميبيند، متوجه ميشود که او احسان کامل است؛ زيرا با اين همه جرم و عصيان باز او را مخير ميگذارد که انتخاب کند و به زندگياش ادامه دهد و راه را براي او باز ميگذارد تا هر وقت پشيمان شد
