
مورداستفاده بیشتری دارند عبارتاند از داراییهای جاری و داراییهای ثابت.
داراییهای جاری: این داراییها اقلامی هستند که انتظار میرود در طی یک سال یا یک دوره عملیاتی از تاریخ تنظیم ترازنامه (هرکدام که طولانیتر است) به وجه نقد تبدیل، یا مصرف و یا فروخته شوند. معمولاً داراییهای جاری برحسب سرعت تبدیلشدن به وجه نقد و یا مصرف در ترازنامه منعکس میگردند؛ مانند بانکها، صندوق، تنخواهگردان، بدهکاران، پیشپرداختها، موجودی کالا و ملزمات اداری.
داراییهای ثابت: این داراییها، اقلامی مشهود با عمری طولانی میباشند که در جریان عملیات موسسه مورداستفاده قرار میگیرند. داراییهای این گروه بهمرورزمان و پس از استفاده مکرر مستهلک میگردند به همین دلیل برای هر یک از داراییهای ثابت استهلاک منظور میشود. (بهاستثناء زمین که مستهلک نمیگردد) مانند زمین، ساختمان، تأسیسات، ماشینآلات تجهیزات، ابزارآلات، وسایل نقلیه و منصوبات، قالبها، لوازم آزمایشگاهی داراییهای سرمایهای موجود در انبار. طبق تعریف جدیدتری که در کتاب مبانی نظری حسابداری از دارایی شده، دارایی مفهومی مالی است یعنی اموال و حقوقی که منافع آتی قابل تقویم به پول دارند و براثر معاملات، عملیات یا رویدادهای مشخص به مالکیت یا تسلط مالکانه یک واحد تجاری درآمدهاند دارایی آن واحد محسوب میشوند. دارایی یکی از عناصر حسابداری نشاندهنده وضعیت مالی واحد انتفاعی است.
2-2-2-2- دارای مشهود43 و نامشهود44
داراییهای یک واحد ممکن است پدیدههای عینی و مشهود باشند. مثل زمین، ساختمان، موجودی نقدی و موجودی کالا، یا بهصورت حقوق مالی و امتیازات غیرقابل رؤیت، مثل سرقفلی و مطالبات از اشخاص. داراییهای ثابت مشهود بخش بسيار مهمی از کل داراییهای يک شرکت را تشکيل میدهند.
عمليات اصلی شرکت اغلب توسط داراییهای ثابت مشهود انجام میگیرد. بهعبارتدیگر رابطه بين درآمد عملياتی و داراییهای ثابت مشهود، رابطهای مستقيم و ملموس است. حالآنکه داراییهای نامشهود اغلب بهصورت غیرمستقیم به ايجاد درآمد در يک واحد تجاری کمک میکند. داراییهای ثابت مشهود دربردارنده اقلامی مانند زمين، ساختمان، ماشینآلات و تجهيزات، وسايل نقليه، اثاثه و مواردی از اين قبيل است.
2-2-3- بدهی45
2-2-3-1- تعریف بدهی
بدهی، تعهد فعلی واحد گزارشگر است که ایفای آن مستلزم خروج منابع از واحد گزارشگر خواهد شد.
تعریف بدهی تنها وجود یا عدم وجود یک بدهی را موردتوجه قرار میدهد و نحوه اندازهگیری و زمان شناسایی آن را مدنظر قرار نمیدهد.
2-2-3-2- ویژگیهای ذاتی بدهی
تعریف بدهی از ویژگیهای ذاتی آن ناشی میشود. بدهی واحد گزارشگر دارای دو ویژگی ذاتی است. اول اینکه، بدهی تعهد فعلی واحد گزارشگر میباشد. دوم اینکه، ایفای تعهد مستلزم خروج منابع از واحد گزارشگر است.
2-2-3-3- تعهد فعلی
تعهد، به معنای الزام به انجاموظیفه یا ایفای مسئولیت به شیوهای مشخص است. داشتن تعهد فعلی بدین معناست که تعهد درنتیجه معاملات یا سایر رویدادهای گذشته ایجادشده و هنوز ایفا نگردیده است. لذا قصد انجام یک کار در آینده حتی در صورت تأمین اعتبار، تعهد فعلی محسوب نمیشود. تعهد فعلی، زمانی ایجاد میشود که واحد گزارشگر بهواسطه انجام عملی خاص یا وقوع رویدادی مشخص، ملزم به انتقال منابع به دیگران شده باشد.
بسیاری از تعهدات واحد گزارشگر از قوانین و شرایط قراردادها و الزامات حاکم بر آن ناشی میشود که دارای پشتوانه قانونی است. بهعنوان مثال؛ واحد گزارشگر بابت دریافت وام، خرید نسیه داراییها، استفاده از دانش و مهارت کارکنان و … ملزم به ایفای تعهدات میباشد. بااینحال، تعهد قانونی، شرط لازم برای وجود یک بدهی محسوب نمیشود بلکه سایر تعهدات نیز میتواند بیانگر وجود بدهی باشند.
2-2-3-4- ایفای تعهد
یک تعهد در صورتی میتواند بدهی تلقی شود که واحد گزارشگر، هیچ راهی برای جلوگیری از خروج منابع برای ایفای آن ندارد. بااینوجود در مورد مبلغ و زمان ایفای تعهد ممکن است ابهام وجود داشته باشد. این ابهامات در اندازهگیری بدهی مدنظر قرار میگیرد. شرایط یا رویدادهای تعیینکننده زمان ایفای تعهد، طبق قانون یا قرارداد بین واحد گزارشگر و واحد دیگر مشخص میشود. در اغلب قراردادها، زمان ایفای تعهد مشخص است اما در برخی موارد، طرفین توافق میکنند که ایفای تعهد با وقوع رویدادی خاص یا بنا به درخواست دریافتکننده دارایی یا خدمات انجام شود که در این حالت زمان تسویه مشخص نیست. اگر در تاریخ گزارشگری، واحد گزارشگر و واحد دیگر، توافق یا تفاهمی در رابطه با تسویه تعهد نداشته باشند و واحد گزارشگر در تصمیمگیری پیرامون چگونگی تسویه تعهد آزادی عمل داشته باشد، این تعهد واجد شرایط تعریف بدهی نیست.
علاوه بر عدم اطمینان پیرامون زمان تسویه تعهد، در رابطه با مبلغ تسویه بسیاری از تعهدات نیز عدم اطمینان وجود دارد. بهعنوان مثال، مبلغ موردنیاز برای تسویه تعهد، میتواند با توجه به وقوع یا عدم وقوع یک رویداد آتی (مانند کاهش در قیمتهای بازار)، محتمل باشد. بااینوجود، واحد گزارشگر بر اساس تحلیل هرگونه عوامل احتمالی تأثیرگذار بر زمان و مبلغ تسویه، متعهد به ایفای تعهد خود است. عدم اطمینان در ارتباط با مبلغ یا زمان تسویه تعهد، در اندازهگیری بدهی موردتوجه قرار میگیرد.
غالباً هویت شخصی که واحد گزارشگر در قبال آن متعهد است، در زمان شناخت بدهی مشخص میباشد، اما آگاهی از هویت شخص ذینفع، ویژگی ذاتی یک بدهی تلقی نمیشود. بهعنوان مثال، ممکن است دولت یک قرارداد بلندمدت ازکارافتادگی با کارکنان خود داشته باشد بدون اینکه از هویت هر یک از آنها باخبر باشد.
2-2-3-5- بدهی بلندمدت
بدهی بلندمدت به بدهیای که سررسیدش طولانی معمولاً بیش از یک سال باشد، بدهی بلندمدت یا بدهی ثابت گفته میشود. چنانچه سررسید بدهیهای بلندمدت به یک سال یا کمتر کاهش یابد، به بدهیهای جاری تبدیل میشوند.
2-2-3-6- بدهی جاری
بدهیهای جاری، تعهداتی است که بهطور معقول انتظار میرود در طی یک سال یا یک چرخه عملیاتی (هرکدام که طولانیتر باشد) از محل داراییهای جاری یا ایجاد بدهیهای جاری بازپرداخت یا تسویه شود.
آن بخش از تعهدات که انتظار میرود در طی سال مالی آتی از محل داراییهای بلندمدت پرداخت گردد و یا با ایجاد یک بدهی بلندمدت، تسویه شود، قابلطبقهبندی بهعنوان بدهی جاری نمیباشد.
2-2-4- حقوق صاحبان سهام
بهطورکلی واژه حق شامل حقوق صاحبان سهام و حقوق بستانكاران است. درواقع در معادله حسابداري، دارايي برابر است با حقوق نسبت به همان دارايي، كه اين حقوق شامل حقوق مالكانه و حقوق غير مالكانه ميباشد.
2-2-4-1- حقوق مالكانه46
حقوق مالكان برابر است با تفاوت بين داراييها و بدهيهاي شركت كه اغلب خالص داراييها نيز ناميده ميشود. برحسب سنت حقوق مالكان به دو گروه سرمايه پرداختشده و سود انباشه طبقهبندي ميشد. سرمايه پرداخت شده نيز متشكل از سهام (عادي و ممتاز) و صرف سهام ميباشد؛ اما با وجود پديدار شدن اوراق بهادار مختلط مانند اوراق قرضه قابل تبديل به سهام، طبقهبندي انواع مختلف اوراق بهادار بسيار مشكل شد.
2-2-4-2- تئوري مالكيت47
بر اساس تئوري مالكيت، دارايي تحت تملك مالك و بدهي تعهدات وي ميباشد و در معادله حسابداري آن مالك در كانون توجه قرار ميگيرد.
(2-1) بدهی- دارایی = سرمايه (ثروت مالك)
طبق اين تئوري، درآمد موجب افزايش ميزان مالكيت و هزينههاي دوره موجب كاهش آن ميشود. از اين رو سود خالص به صورت مستقيم به مالكان تعلق ميگيرد و هم چنين سود نقد پرداختي نشان دهنده برداشت از ثروت مالكان است.
تئوري مالكيت به بهترين شكل ممكن در واحدهاي تجاري كه به صورت مالكيت انفرادي هستند و شركتهاي تضامني كاربرد دارد.
هيئت استانداردهاي حسابداري مالي (FASB)48 با استفاده از اين تئوري مفهوم سود جامع را تعريف كرد. مفهوم سود جامع در بر گيرنده همه اقلامي ميشود كه طي يك دوره بر ميزان مالكيت اثر ميگذارند، به استثناي سود تضميني و رويدادهاي كه در بخش سرمايه انجام ميشود. از ديگر كاربردهاي ديگر تئوري مالكيت ميتوان به ثبت سرمايهگذاريها در واحدهاي فرعي كه از نوع تلفيق نميباشند، اشاره كرد. از ديدگاه اين تئوري، سهم شركت مادر يا واحد تجاري اصلي از سود هر سال به حساب سرمايه اضافه ميشود.
2-2-4-3- طبقهبندي حقوق صاحبان سهام
الف- طبقهبندي در شركتهاي تضامني و تك مالكي
در يك مالكيت انفرادي، همه حقوق مالكيت به صورت يك مبلغ (سرمايه) ارائه ميشود و با توجه به تئوري مالكيت اين حق نشان دهنده مالكيت شركت است. در شركتهاي تضامني حقوق مالكان مشابه حقوق مالك شركتهاي خصوصي است با اين تفاوت كه در شركتهاي تضامني سرمايه را بر حسب ميزان مالكيت هر شريك گزارش ميكنند. براي اعمال كنترل بر برداشتها يا الزام به رعايت مفاد قرارداد مربوط به برداشتها براي هر يك از شركا يك حساب برداشت جداگانه در نظر ميگيرند. ولي معمولاً در پايان دوره اين حسابها در حساب سرمايه ميبندند، از اين رو در مورد منبع تأمين سرمايه هيچ طبقهبندي به وجود نميآيد.
ب- طبقهبندي در شركتهاي سهامي
روابط بين سهامداران و بستانكاران در شركتهاي سهامي بيشتر از روابط موجود در يك واحد تجاري كه به صورت مالكيت انفرادي يا شركت تضامني است. از اين رو، صورتهاي مالي در مورد روابط مزبور بايد اطلاعات بيشتري ارائه كند و ميتوان گفت براي حقوق صاحبان سهام طبقهبندي متفاوتي وجود دارد.
2-2-5- سهام49
2-2-5-1- تعریف سهام
در تعریف سهام میتوان گفت: سهم قسمتی از سرمایه شركت سهامی است كه مشخصکننده میزان مشاركت و تعهدات و منافع صاحب آن در شركت سهامی میباشد. ورقه سهم سند قابل معاملهای است كه نماینده تعداد سهامی است كه صاحب آن در شركت سهامی دارد. سهم ممكن است بانام و یا بینام باشد. درصورتیکه برای بعضی از سهام شركت با رعایت مقررات قانون تجارت مزایایی قائل شوند اینگونه سهام ممتاز نامیده میشود.
مجموع ارزش اسمی سهام سرمایه شركت را تشكیل میدهد و پس از انحلال شركت هر سهامداری حق دارد مبلغ اسمی سهام خود را دریافت نماید درصورتیکه سهم انتفاعی جز سرمایه شركت نبوده و صاحب آن حق مطالبه مبلغ اسمی آن را پس از انحلال شركت ندارد.
اصولاً همه سهامداران در شركت سهامی از تساوی حقوق برخوردارند و این حقوق شامل میزان مشاركت تعهدات و منافع صاحبسهم در شرت سهامی میباشد و برای استفاده از این حقوق دارنده سهم باید مبلغ اسمی سهمی را كه پذیرهنویسی نموده در مهلت قانون پرداخت نماید.
2-2-5-2- انواع سهام
الف- سهام عادی
دارنده سهام عادی، درواقع، صاحب کسری از مالکیت شرکت است و تمام نااطمینانی موجود در فعالیت اقتصادی شرکت را به میزان سهامی که در اختیار دارد، متقبل شده است. همچنین به سرمایهای که از راه فروش سهام عادی شرکت تأمین میشود، سرمایه سهمی گفته میشود. هیچ شرکتی نمیتواند بیش از میزانی که در متن اساسنامه به نام سرمایه مجاز از آن یادشده است، از راه فروش سهام اضافی سرمایه موردنیاز خود را تأمین کند، مگر پس از طی تشریفات خاص قانونی.
ب- سهام ممتاز
سهام ممتاز، نوعی گواهی مالکیت قابلانتقال است که به دارنده آن، حقی محدود و ثابت از داراییهای شرکت میدهد. واژه ممتاز بدین معنی است که پرداخت سود این سهام، نسبت به سود سهام عادی، اولویت داشته و باید بهطور کامل پرداخت شود، حتی اگر شرکت به هر دلیل ورشکسته شود.
در قانون تجارت فقط یک ماده چند سطری در مورد سهام ممتاز داریم. ماده 45 قانون چنین میگوید: «هر شرکت سهامی میتواند بهموجب اساسنامه و همچنین تا مواقعی که شرکت منحل نشده است، طبق تصویب مجمع عمومی فوقالعاده صاحبان سهام، سهام ممتاز ترتیب دهد. امتیازات اینگونه سهام و نحوه استفاده از آن باید بهطور وضوح تعیین گردد. هرگونه تغییر در امتیازات وابسته به سهام ممتاز باید به تصویب
