
مقدسي که حقيقتاً مالک تمامي موجودات است و مالکيت غير او بهطور مجاز و بالتبع او سبحانه است.”341
خداوند رب وپرورنده انسان و تمام موجودات است. “و همين طور در معني صاحب چيزي ميگويند (رب الدار رب الفرس ) و بر اساس سخن خدايتعالي است که: (اذکرني عند ربک فانساه الشيطان ذکر ربه)342 و (ارجع الي ربک)343 و (قال معاذلله انه ربي احسن)344 که گفته شده قصد و توجهاش از “ربي” خدايتعالي است و نيز گفتهاند مقصودش ملکي است که او سرپرستي کرده است.”345
قرآن کريم در اين رابطه ميفرمايد: “ربکم و رب ابائکم الاولين: خداوند، رب شما و رب اجداد شماست.”346
“الرب: در اصل بهمعناي تربيت و پرورش است؛ يعني ايجادکردن حالتي پس از حالتي ديگر در چيزي، تا به حد نهايي و تمام و کمال آن برسد.”347
خداوند متعال رب و پرورش دهنده تمام عالم هستي است، زيرا خداوند است که ما را از هيچ و عدم به وجود آورده و تحت ربوبيت خويش تا اين حد رسانده است و به نيکوترين وجه پرورانده است؛ پروردگاري که عبوديت درگاهش، نشان افتخار، و ربوبيت او مايه عزت بندگان است.
رب کلمه مبارکي است که بهمعناي مالک و صاحب اختيار است. انسان با توسل به اين کلمه و اسم مقدس از رحمت حق برخوردار ميشود و گناهانش آمرزيده ميشود. با توجه به بعضي از آيات قرآن، آدم و حوا به هنگام توبه خدا را رب خويش خطاب کرده و از او مغفرت و آرزش و رحمت طلب کردند و عرضه داشتند: “ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرين: پروردگارا، ما به خود ستم ورزيديم و اگر ما را نيامرزي و به ما رحم نکني، هر آينه از زيانکاران خواهيم شد.”348؛ “رب اني لما انزلت الي من خير فقير: پروردگارم، من به خيري که تو بر من نازل کني نيازمندم.”349
ربوبيت پروردگار در نظر عارفان و عاشقان درگاهش، به حدي است که جز او را رب خويش نميدانند و جز بر آستان او سر فرود نميآورند و عظمت و کبريايي را تنها از آن او ميدانند و به درگاهش ندا سر ميدهند که: “الحمدلله الذي يحلم عني حتي کاَنّي لاذنب لي فربّي احمد شيء عندي واحقّ بحمدي: ستايش براي خدايي که به من بردباري کند تا جايي که گويا گناهي ندارم، پس پروردگار من نزد من ستودهترين چيزهاست وسزاوار سپاس من است.”350
2-6-6-1 نسبت نام رب با خواستهها در دعا
2-6-6-1-1. اقرار به گناه و طلب مغفرت و بخشش و عفو از خدا
بندگان و سالکان حق عظمت و جلال پروردگار را به ياد ميآورند و بر درماندگي و عجر خود معترف ميشوند. آنها با بردن اين نام بر زبان خويش، به درگاه خداوند طلب عفو و گذشت ميکنند و از او ميخواهند که گناهانشان را ببخشد و خطاهايشان را بپوشاند: “و ما انا يا رب و ما خطري هبني بفضلک و تصدق علي بعفوک اي رب جللني بسترک واعف عن توبيخي: و من چه هستم پروردگارا! و چه اهميتي دارم، ببخش مرا به فضل خودت و با صدق عفو خود بر من گذشت کن، اي پروردگار مرا به پردهکشي خود و بگذر از سرزنش من.”351
“ربّ اناجيک بقلب قد اوبقه جرمه ادعوک يارب راهبا راغبا راجيا خائفا اذا رأيت مولاي ذنوبي فزعت… ما تکره ودک وکرمک وعدتي في شدتي مع قله حيائي رأفتک و رحمتک: پروردگارا با دلي که جرمش هلاک کرده رازت گويم، تو را ميخوانم؛ پروردگارا ترسان، باشوق و اميدوار هراسان اي مولاي هروقت گناهم را ميبينم در هراسم … و ذخيره من در سختي من، همان جود وکرم توست، با بيشرمي من همان رأفت و رحمت ومهرباني توست.”352
امام در اين فراز از دعا که ذکر شد، با اميد به پروردگار خويش و با زباني که گناه کرده، خدا را ميخواند، زيرا ايمان دارد که باخدايي سخن ميگويد که او را آفريده و پرورشش داده و به او رئوف و مهربان است، پس او را رب خويش مينامد و از او ياري ميخواهد: “انا يارب الذي لم استحيک في الخلاء و لم اراقبک في الملاء: اي پروردگار، منم آنکه در خلوت از تو حيا نکرد و در ملأ و آشکار رعايتت نکرد.”353
2-6-6-1-2. اعتراف به فقر و عجز و ناتواني
دعاخوان و عاشق حق پس از نام رب هر خواستهاي را از خداوند مسئلت ميکند، زيرا او را ارباب و پرورش دهنده خويش ميداند و به همه امور آگاه است و از نيازها و آرزوهايش خبر دارد، پس با تکرار نام ارباب عشقبازي کرده و حلاوت و شيريني آن را در جانش احساس ميکند، پس صميمانه به رازونياز ميپردازد: “يا رب يا رب يا رب يا الهي و سيدي و مولاي و مالک رقي يا من بيده ناصيتي يا عليما بضري (بفقري) و مسکنتي يا خبيرا بفقري و فاقتي: اي پروردگارم، اي پروردگارم، اي پروردگارم، اي معبود و سرور و مولايم و اربابم، اي کسي که زمامم به دست اوست، اي آگاه از پريشاني و ناتوانيام، اي دانا به تهيدستي و ناداريام.”354؛ “يارب ارحم ضعف بدني و رقه جلدي و دقه عظمي يا من بدأ خلقي و ذکري و تربيتي و بري و تغذيتي هبني لابتداء کرمک و سالف برک بي: اي پروردگار من برناتواني بدنم و باريکي استخوانم رحم کن، اي کسي که آغاز کردي به آفرينش من و به ياد من و پرورش و احسان من و خوراک دادنم، بهخاطر آغاز کرمت مرا ببخش و سابقه احساني که به من داشتي.”355
2-6-6-1-3. يادآوري آغاز احسان و پرورش و تربيت انسان.
“يا من بدء خلقي و ذکري و تربيتي و بري و تغذيتي هبني لابتداء کرمک و سالف برک بي يا الهي و سيدي و ربي…: اي کسي که آغاز کردي به آفرينش من و به ياد من و به پرورش و احسان من و خوراک دادنم ببخشم به خاطر آغاز کرم خودت و سابقه احساني که به من داشتي اي معبود من و اي آقاي من و اي پروردگار من” 356
در اين بخش از دعاي کميل، امام نخستين آفرينش انسان را از احسان خداوند ميداند و بعد از آن هم پرورش و تربيت، خوراک و مايحتاج زندگي را هم از کرم و احسان او ميداند و خداي خويش را مربي و آقا و ارباب صدا ميزند و در نهايت با توجه به سابقه کرم و احسان پروردگار از او بخشش ميطلبد.
2-6-7. غفار، غفور و غافر
“غفور از ريشه غفر بر وزن فعال، اسم مبالغه است و معناي آن بسيار آمرزنده است. غفور يعني کسي که آمرزش او بسيار باشد؛ يعني به لطف و رحمت خود گناهان بنده را ميپوشاند و آنها را ميبخشايد و کسي را بر اسرار او آگاه نميسازد.”357
غفار، غفور و غافر از يک ريشهاند که از اين سه کلمه در قرآن ياد شده است.
خداوند غفار است، کار نيکو را آشکار ميکند و زشتيها را در دنيا ميپوشاند و از عذاب آخرت ميگذرد. “برخي گفتهاند غفار کسي است که گناهان را براي هميشه ميبخشد؛ در دنيا گناهان را ميپوشاند و از عقوبت و عذاب در آخرت ميگذرد.”358
از اسماي حسناي حق و صفات علياي پروردگار، غفار، غفور و غافر است که بهمعناي وجود مقدسي است که بسيار آمرزنده است و شرط آمرزش توبه و بازگشت بهسوي حق است. خداوند در قرآن کريم ميفرمايد: “و الله غفور الرحيم: همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.”359
کسي که از گناه خود توبه کند و از بديها و خطاهاي گذشته اش بپرهيزد و پرواي الهي داشته باشد، خداوند او را ميآمرزد: “و اتقوالله ان الله غفور رحيم: از خدا پروا کنيد، بهيقين خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.”360
خداوند اهل تقوي و مغفرت است: “هو اهل التقوي و المغفره: خداوند اهل تقوي و اهل آمرزش است.”361 “مغفرت” بهمعناي پوشاندن گناه است و مشتقات آن، يعني غفور و غافر بهمعناي پوشاننده گناه است. “عفو” ساقطکردن گناه است و مغفرت پوشاندن جرم و گناه است، براي حفظ عذاب ذلت، رسوايي و خلاصي از عذاب آتش. هنگامي مطلوب است که بعد از آن رهايي از ذلت و خلاصي از رسوايي باشد؛ بنابراين عفو ساقطکردن عذاب جسماني است و مغفرت ساقطکردن عذاب روحاني است و تجاوز که بهمعناي گذشت است هر دو را شامل ميشود.362
انسان براي آمرزش گناهان خويش بخشنده و آمرزندهاي غير از خدا نمييابد، زيرا او رب مطلق است، صلاح بندگانش را ميخواهد و رحمت واسعهاش را نصيب آنان ميکند، پس اگر بنده عاصي در اثر غفلت به خود ظلم کند، اما با خضوع و خشوع به درگاه حق توبه کند، خداوند گناهان او را ميپوشاند و او را رسوا نميکند: “فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله يتوب عليه ان الله غفور رحيم: پس کسي که بعد از ستم کاريش توبه کند و مفاسدش را اصلاح کند، بداند که خدا توبهاش را ميپذيرد، زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.”363
2-6-7-1. نسبت غفار، غفور و غافر با خواسته در ادعيه
در ادعيه و مناجاتهاي امامان معصوم هرجا خداوند با نامهاي غفور، غفار و غافر خوانده ميشود؛ بدين معناست که بنده بخشش و آمرزش گناهان و خطاهاي خويش را طالب است: “فو عزتک ما اجد لذنوبي سواک غافرا: به عزتت سوگند براي گناهانم جز تو آمرزندهاي نمييابم.”364
امام ميفرمايد براي گناهانم غير از تو بخشندهاي نمييابم، زيرا اصلاً بخشندهاي غير از خدا وجود ندارد تا انسان گنهکار سراغ او برود. کدام پناهگاه مستحکمتر از حق و کدام ولي دلسوزتر و مهربانتر از خداوند به بندهاش يافت ميشود تا بنده هنگام عجز، درماندگي و پشيماني به سراغ او برود و از او طلب کمک و ياري کند؟ پس جز خداوند، غافري براي گناهان نيست.
همچنين در فرازي از صحيفه سجاديه از زبان امام سجاد در رابطه با عفو وگذشت وآمرزندگي پروردگار ميخوانيم: “فانک ملي بالعفو مرجو للمغفره، معروف بالتجاوز ليس لحاجتي مطلب سواک و لا لذنبي غافر غيرک حاشاک و لا اخاف علي نفسي الا اياک انک اهل التقوي و اهل المغفره: خدايا تو مملو از عفو و گذشتي، و انتظار مغفرت از تو ميرود؛ تو معروف به گذشتي و براي حاجتم مطلوبي غير از تو نيست و براي گناهم آمرزندهاي غير از تو وجود ندارد. حاشا به کرمت، تو منزهي از اينکه آمرزندهاي غير از تو باشد درحاليکه من بر خودم از غير تو نميترسم، زيرا که شايسته تقوا و مغفرتي.”365
با تفکر و انديشه در اين بخش از دعا که ذکر شد، متوجه ميشويم که ائمه اطهار تنها خدا را آمرزنده و بخشايشگر ميدانستند و تنها اميد به کرم وگذشت او دارند. امامان معصوم با بردن نام غفور و غفار خواستههايشان را از خداوند طلب ميکنند.
نسبت خواستهها با اسم حسناي غفور و غفار
2-6-7-1-1. درخواست آمرزش گناهان پنهاني و گناهان نابودکننده
امام معصوم در ادعيه خويش خدا را با اين نام ميخواند و از او طلب گذشت و بخشش ميکند: “اسئلک يا غافر الذنب الکبير و يا جابر العظم الکسير ان تهب لي سوبقات الجرائر و تستر علي فاصحاب السراير و لا تخلني في شهد القيامه من برد عفوک و غفرک و لا تعرني من جميل صفحک و سترک: از تو ميخواهم اي آمرزنده گناه بزرگ و اي جبران کننده استخوان شکسته، اينکه ببخشي بر من گناهان نابودکننده را و بپوشاني بر من کارهاي پنهاني رسواکننده را، پس مرا در بازار قيامت از نسيم جانبخش عفو و آمرزشت محروم نفرمايي و از لباس زيباي گذشت و چشم پوشي خود برهنهام مکن.”366
در اين بخش از دعا که آمد امام ابتدا با بردن نامهاي ذات اقدس الهي با خداوند ارتباط برقرار ميکند و سپس از او درخواست بخشش و گذشت از گناهان هلاککننده را دارد. او همچنين پوشاندن خطاهاي پنهاني و درخواست عفو در صحنه قيامت را طالب است، تا اعمالش براي همگان افشا نشود؛ زيرا در عرصه قيامت بيش از هر زمان انسان نيازمند بخشش و ستاريت حق است و تا خداوند ضمن پوشاندن لغزشهايش او را مؤاخذه نکند و از لغزش او بگذرد، تا دچار سرشکستگي نشود.
2-6-7-1-2. طلب احسان و آزادي از آتش
“و امرتنا بالاحسان الي ما ملکت ايماننا و نحن ارقائک فاعتق رقابنا من النار انک انت الغفور الرحيم: خدايا! تو ما را به احسان و نيکي امر فرمودي درباره آنچه مملوک ماست، ما بندگان توييم (پس تو هم درباره ما احسان کن) و ما را از آتش آزاد کن، بهراستي تو بسيار بخشنده و مهرباني.”367
امام سجاد با توجه به آيه قرآن کريم که ميفرمايد: “و بالوالدين احسانا و لذي
