
شامل همه موجودات ميشود و همه چيز را فراگرفته است، پس ما خدايي را ميخوانيم كه بينهايت رحمن است و هر چيزي را كه آفريده مشمول رحمت خود ميکند و هر كه را در هر مقامي باشد، هر چه از او بخواهد دريغ نميكند: “اللهم اني اسئلك برحمتك التي وسعت كل شئ: خدايا من از تو ميخواهم به حق آن رحمتت كه هر چيز را فرا گرفته.”
2-6-3-2. رحيم (رحمت خاص)
رحمت خاص خداوند مخصوص اهل ايمان است “و الله يختص برحمته من يشاء: خداوند هر كه را بخواهد مخصوص رحمتش قرار ميدهد.”311
“واژه رحيم در غير الله به کار ميرود. او خداونديست که رحمتش فزوني يافته است. خدايتعالي ميگويد: “ان الله غفور رحيم”312 و در وصف پيامبر گفته: “لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رؤوف الرحيم: بهراستي پيامبري از خودتان آمد که سختي و رنجتان بر او ناگوار و بهشدت، خواهان ايمان شماست و به مؤمنان هم مهربان و رحيم است.” گفته شده خدايتعالي رحمن دنيا و رحيم آخرت است؛ زيرا احسان و بخشش او در دنيا مؤمن و کافر را شامل ميشود و فراميگيرد و در آخرت ويژه مؤمنان است.”313
رحمت رحيميه خداوند شامل بندگاني ميشود كه اطاعت امر پروردگار را نمودهاند و به بندگي و عبادت پايبند باشند و با خلق خداوند نيز به مهرباني رفتار كنند و به آنها سختگير نباشند و حق آنها را ضايع نكنند. “و كان بالمومنين رحيما: خداوند به مؤمنان رحيم است.”314
“عدهاي گفتهاند خداوند در دنيا رحمان است و در آخرت رحيم، علتش اين است که در دنيا احسانش شامل مؤمنان وکافران ميشود؛ ولي در آخرت مختص به مؤمنان خواهد بود، چه اينکه در قرآن آمده “وکان بالمؤمنين رحيما.”315
خداوند مهربان بهاقتضاي رحمت خاص خود اسباب آمرزش را فراهم ميكند و گناهان بنده را ميبخشد و با كمال بينيازي، از مخلوقات براي جذب خلايق به خودش، رحمت و مهرباني و محبت خود را نثار آنها ميکرده و عفو و بخشش را شامل آنها ميكند و اين چنين است كه در جايجاي مناجاتها و دعاها سخن از رحمت پروردگار است و به واسطه رحمت حق از او طلب آمرزش، مغفرت، احسان، نعمت، نيكي و حوايج را از درگاه حق ميكند: “يا من سعد برحمته القاصدون: اي آنكه ارادتمندان به مهرت خوشبخت شوند.”316
امام حسين در دعاي عرفه ميفرمايد: “و لولا رحمتك لكنت من الهالكين: اگر رحمت تو نباشد از هلاك شوندگان باشم.”317
در مناجات الخائفين امام سجاد رحمتي را طالب است كه خاص موحدان و يكتاپرستان است: “الهي لا تخلق علي موحدتك ابواب رحمتك: خدايا درهاي رحمتت را بر روي يكتاپرستان نبند.”
2-6-3-2-1. نسبت رحيمبودن خداوند با خواسته
در ادعيه هرجا سخن از رحمت پروردگار است، چشم اميد به بخشش و آمرزش گناهان ازسوي خداوند است و اميد رهايي از عذاب دوزخ: “الهي اتراك بعد الايمان بك تعزبني، ام بعد حبي اياك تبعد ني، ام مع رجايي لرحمتك و صفحك تحرمني: معبودا! آيا ببينم تو را بعد از ايمان به تو عذابم كني؟ يا بعد از اينكه دوستت دارم دورم کني؟ يا با اميد به من به مهر و چشم پوشي و گذشت تو دارم محروم سازي.”318
اين بخش از دعا ضمن اينكه رحيمبودن خداوند را يادآوري ميكند، بيانگر اين است که بنده از او طلب عطا و نعمت ميكند: “و اسئلوالله من فضله ان الله كان بكم رحيما و ليس من صفاتك يا سيدي ان تامر بالسئوال و تمنع العطيه و انت المَنّان بالعطيات علي اهل مملكتك: و بخواهيد از فصل خدا، زيرا خدا به شما مهربان است و از شأن تو نيست اي آقاي من كه دستور سئوال دهي و منع عطا كني و تو بسيار بخشنده به عطاهاي اهل مملكت هستي.”319
امام در فرازي از دعاي ابوحمزه ثمالي که در دنباله اين بخش خواهد آمد، با توجه به رحيمبودن حق از او پناه ميجويد و فريادرسي براي مشكلاتش، گشايشي در سختيها، عفو و بخشش گناهان و گذشت از خطاهاي بيشمار: “يا مفزعي عند كربتي و يا غوثي عند شدتي اليك فزعت ربك استعنت و لذت لا الوز بسواك و لا اطلب الا منك فاغثني و فرج عني يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير اقبل مني اليسير واعف عني الكثير انك انت الرووف الرحيم: اي پناهگاه من هنگام غم و اندوهم، و اي فريادرس من وقت شدت و سختي ام، بهسوي تو پناه جستم و از تو كمك خواستم و به تو پناه بردم، به غير تو پناه نميبرم و گشايشي را جز از تو نميخواهم، پس به فريادم رس و از من (مشكلاتم را) گشايش فرما، اي آن خدايي كه عمل كم را قبول فرموده و از بديهاي زياد عفو ميكني، از من عمل كم را قبول کن و از خطاي زياد بگذر، بهراستي كه تو بسيار آمرزنده و رحيمي.”320
انسان در زير سايه رحمت الهي آمرزش گناهان را خواهان است، گناهاني که انسان را از ساحت قرب حقتعالي دور ميکند و تنها رحمت خداست که ميتواند آن گناهان را پاک کند و قلب سالک را مملو از عشق خدا کند و در سايهسار قرب حق قرار دهد: “الهي ظلل علي ذنوبي غمام رحمتک: خدايا بر گناهانم سايه ابر و رحمتت را بينداز.”321
2-6-4. کريم
کريم بر وزن فعيل صفت مشبهه است، بهمعناي بزرگوار و صاحب. کريم بخشندهاي است که کرمش نامتناهي و نعمتش بيپايان است و از ريشه کرم است.
“کرم: بخشش و نعمتدادن، هرگاه خدايتعالي با اين واژه وصف شود، اسمي است براي احسان و نعمتبخشيدن ظاهر و روشن او مثل (ان ربي عني کريم)322″323
کريم يکي از نامهاي خداوند است و براي آن معاني مختلفي ذکر کردهاند: “خدا کريم است چون در ذات، صفات و افعال زيبا است و عطايش فراوان، احسانش هميشگي و کرمش واسع است، به چيزي که عطا مي کند و ميبخشد از کسي باکي ندارد ؛ توبه گناهکاران را قبول ميکند و آنان را مأيوس نميکند.”324
خداوند کريمي است که بهطور دائم در حال رساندن خير و نعمت به موجودات است و گناهان بندگان را ميبخشد.
با توجه به اين معاني درمييابيم که فضل و بخشش خداوند آنقدر وسيع است که با بندگان خود متناسب با اعمالشان رفتار نميکند و قدمهايشان را بهسبب خطا و گناهانشان نميلغزاند؛ بلکه آنها را هدايت ميکند و در سايه عفو و رحمت خود قرار ميدهد. اسماعيل صائني کرم را اينگونه تعريف ميکند: “کرم عبارت است از دهش و بخششي که بدون عوض باشد يک موجودي افاضه بکند و به ديگران بهره برساند و متوقع عوض و پاداش نباشد.”325
“و لا اخبرنا بفضلک يا کريم يا رب و انت تعلم ضعفي عن قليل من بداء الدنيا و عقوباتها.”326
2-6-4-1. نسبت کريمبودن خدا و خواستهها در ادعيه
در ادعيه شيعه هرجا خداوند را با اسم کريم ميخوانند، متناسب با آن معاني که براي او ذکرشد، طلب بخشش وگذشت ميکنند. در بخشي از دعا که در دنباله مطلب ميآيد، امام به واسطه بخشش و کرم خداوند از او ميخواهد متناسب با اعمالش با او رفتار نکند، بلکه با فضل و بخشش خود به اعمالش بنگرد: “الهي عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک يا کريم: پروردگار من، با ما براساس فضل و کرمت رفتار کن نه با عدالتت اي خداي کريم.”327
در فرازي از دعاي ابوحمزه ثمالي که در ادامه خواهد آمد، اميد به کرم و لطف حق، چشمداشت به عفو و بخشش در آن موج ميزند: “و ما انا يا سيدي و ما خطري، هبني بفضلک سيدي و تصدق علي بعفوک و جللني بسترک واعف عن توبيخي بکرم وجهک: من چيستم اي مولاي من؟ من چه شايستگي و شأني دارم؟ مرا به فضل و کرمت ببخش اي آقاي من، و به عفوت بر من منت گذار و به لطفت بر زشتيام پردهپوشي کن و از توبيخ و تهديدم به ذات بزرگوارت درگذر.”328
بخشش فراوان و پناه در سايهسار حق از خواسته هايي است که در سايه نام کريم بر زبان مي آوريم: “وامنن عليه بطولک الجزيل و الفعه تحت ظلک الظليل يا کريم… و منت بر او بنه به بخشش فراوان خود و زير سايه بلندت پناهش ده اي کريم…”329؛ “هذا مقام من لاذبک و استجار بکرمک: اين مقام کسي است که به تو گرايد و به کرم تو پناه برد.”330
و باز هم طلب عفو و آمرزش خطاها و لغزشها: “سبعه رحمتک و عظيم عفوک يا حليم و يا کريم: به وسعت رحمتت و بزرگي عفوت اي بردبار اي کريم”331؛ اميد برآوردن آرزوها از جانب خداي کريم: “افتراک يا رب تخلف ظنوننا او تخيب امالنا کلا يا کريم: آيا تو را بيند اي پروردگار که بر خلاف خوش بيني ما باشي يا آروزهاي ما را دور اندازي يا کريم.”332
امام شيعيان در بخشي از دعاي مکارم الاخلاق که در زير آمده است طلب اصلاح رفتار و صفات و پرورش و تربيت از خداي کريم را دارد: “و اصلحني بکرمک و دواني بصنعک: به کرمت اصلاحم فرما و به پرورش خودت درمانم کن.”333
2-6-5. ستار
ستار بر وزن فعال، صفت مبالغه است و از ريشه ستر، بهمعناي بسيار پوشاننده است. از صفات بسيار مهم خالق يکتا، پردهپوشي گناهان بندگانش است، گناهاني که بنده در خفا و پنهاني انجام داد و نميخواهد هيچکس بر آنها آگاه شود. او ستارالعيوب است تا بندگان بدانند که آبرويشان را حفظ ميکند و پرونده اعمال آنها را فاش نميکند، حتي نزد ملائکه خود. پوشاندن زشتي، بدي و گناه از نعمتهاي بزرگ خداوند است که در حق بنده روا ميدارد، خداوندي که بر تمام هستي و ملک و ملکوت احاطه دارد و هيچ عمل مخفيانهاي از نظرش پنهان نميماند، چنين خدايي بندهاش را رسوا نميکند و زشتيهاي او را ميپوشاند؛ آبرويش را حفظ ميکند و انسان را زيبا جلوه ميدهد، زيرا نه تنها گناهان و خطاهاي عبد را، بلکه زشتيها و قبايح او را نيز مستور ميکند، اگر خداوند انسان را از اين لغزشها، زشتي ها، خطاها و گناهان حفظ نکند در معرض خطا و اشتباه و اعمال قبيح و لغزش قرار ميگيرد، پس عبد در پيشگاه خداوند زمزمه ميکند: “اللهم مولاي کم من قبيح تسترکها: خدايا اي مولاي من چه بسيار زشتي هاي انسان را که مستور کردي و پوشاندي.”334
2-6-5-1. نسبت ستاريت خداوند و خواستهها در دعا
هرجا خداوند با اين صفت خوانده شود، بنده از او ميخواهد گناهان او را بپوشاند و زشتيهايش را برملا نکند و او را از خطا و لغزش نگه دارد: “ستار العيوب، غفار الذنوب، علام الغيوب، تستر الذنب بکرمک و تؤخر العقوبه بحلمک: پوشاننده عيبها، آمرزنده گناهان، داناي نهانها، گناه را به بزرگواري خود ميپوشاني و عقوبت را به بردباريات به تأخير مياندازي.”335
بنده خداوند را بهترين آمرزنده ميداند و به اين واقف است و اعتراف ميکند که بهترين پوشاننده زشتيهايش کسي جز باريتعالي نيست: “اللهم لا اجد لذنوبي غافرا و لا لقبائحي ساترا: خدايا، براي گناهانم آمرزندهاي و براي اعمال زشتم پوشندهاي… .”336
در مناجات تائبين امام سجاد از خداوند درخواست پوشش زيباي الهي را ميکند و از حق ميخواهد که نه تنها لغزشها را بپوشاند و درباره آنها مواخذه نشود، بلکه بر لغزش بنده، صفح جميل کند و باطن و ظاهر اعمال قبيح را بپوشاند و از بين ببرد، زيرا انسان در روز قيامت به ستاريت خداوند نيازمندتر است: “و لا تعرني من جميل صفحک و سترک: و از لباس زيباي گذشت و چشمپوشي خود برهنهام مکن.”337
انسان گناهکار و فراموشکار، مغرور لطف و کرم و پردهپوشي حق شده و مرتکب گناه و خطا ميشود و چون به خود ميآيد از کرده خود پشيمان ميشود؛ روبه درگاه حق ميکند و ميگويد: “اي رب جللني بسترک واعف عن توبيخي بکرم وجهک فلو اطلع اليوم علي ذنبي غيرک ما فعلته و لو خفت تعجيل العقوبه لا اجتنبته: اي پروردگار بپوش مرا به پردهکشي خود و بگذر از سرزنش من به کرامت آبرويت، پس اگر امروز ديگري جز تو مطلع ميشد از گناهم، آن را مرتکب نميشدم و اگر ميترسيدم از تعجيل کيفر خودداري ميکردم.”338
“يا رب خير الساترين و احکم الحاکمين و اکرم الاکرمين ستار العيوب… اي بهترين پوشندگان و ستاران و حکم کنندهترين حاکمان و گراميترين گراميان پوشاننده عيوب و … .”339 و پس از بازگشت به سوي حق باز هم از او درخواست پوشاندن گناهان و ستر قبايح را ميکند و خدا را ميخواند که: “تستر الذنب بکرمک: گناه را به کرمت مي پوشاني.”340
2-6-6. رب
“رب يعني مالک و هر کس چيزي را مالک شود رب آن است؛ يعني ذات
