
به سوي او باز گردد و او با رويي گشاده و احساني تمام ميپذيرد و از تقصيرات او ميگذرد، پس چه شرم آور است که انسان با وجود چنين خداي مهرباني باز درهاي ديگر را بکوبد و غير او را در قلب خويش جاي دهد؛ زيرا دل انسان تنها مقر و جايگاه خداست و بايد هر چه جز اوست، از آنجا براند و سينه را خانه محبوب سازد.
در اين زمان که پي ميبرد چه ظلمهايي به نفس خود کرده و چه چشم پوشيهايي که از جانب خداوند صورت گرفته است، زبان به اعتراف و اقرار ميگشايد و از گناهان و کردههاي خود شکايت ميکند و چشم اميد به بخشش و مغفرت پروردگار دارد. چه زباني بهتر و گوياتر از دعا و مناجات که بتواند رنج و درد انسان را تسکين بخشد و در خلوت خويش با تنها معبودش به رازونياز بپردازد و پرده از عيبهايش بردارد و در عين حال از خدا بخواهد که گناهانش را ببخشد و عيبهايش را بپوشاند و چه کسي محرمتر از آفريننده و پروردگار ميتواند باشد؟ کسي که ميگويد من از رگ گردن به شما نزديکتر هستم. پس بنده لب به اقرار ميگشايد و چه سلاحي بهتر از دعا و گريه و زاري در برابر معبود ميتواند باشد؟ “دعا بهترين مکتب خداشناسي و خودشناسي است دعا ما را به تامل در باره ي خود به خدا و نسبت ما با خدا وامي دارد به ياد آوردن نعمتها خداشناسي است و شکر حق وظيفه شناسي است و اقرار به گناهان خودشناسي است.”125
انسان در هنگام دعا در برابر معبودش قرار ميگيرد و از او رحمت و رستگاري ميخواهد و بخشش گناهان را طلب ميکند. عبادت و دعاکردن انسان را به خدا نزديک ميکند و اين نزديکي بهخاطر يادآوري گناهان و خطاهاي گذشته در برابر معبود است، پس انسان ميکوشد ديگر گناه نکند و از خطا و لغزش دوري کند؛ مواظب اعمال و افکار خود باشد؛ بنابراين دعا و عبادت نوعي خودداري (تقوي) و تسلط بر خود را به انسان ميآموزد. “اولين اثر عبادت که انسان را به خدا نزديک مي کند تسلط بر خود است.”126
دعا و عبادت سرود بندگي و عبوديت انسان است و به او متذکر مي شود که خدايي دارد و بندگي از آن اوست، پس وظيفه ما بندگي خداي متعال است، زيرا ياد خداوند انسان را از گناه باز ميدارد و او را در برابر وسوسههاي شيطان و نفس محافظت کرده و همواره از خداوند طلب بخشش گناهان و خطاهايش را ميکند. “گناه که در فرديترين لايه انسان قرار گرفته انسان را در برابر خدا مينشاند؛ يعني تنها کسي که قادر است رحمت و رستگاري را به او ارزاني دارد.”127
1-8-4-1. اقرار به گناهان و شکوي در ادعيه شيعه
در اثناي بيشتر ادعيه و مناجاتها، فرد زبان به شکايت و اقرار به گناهان ميگشايد تا خداوند درهاي رحمت و سعادت را به روي او بگشايد. پيش از آنکه به بررسي شکوي و اعتراف به گناه در اعيه شيعه بپردازيم، لازم است تعريفي از گناه و انواع گناهان بياوريم و پيامدهاي آن را بررسي کنيم.
1-8-4-1-1. گناه و انواع آن
گناه: هر عمل يا فکري که انسان را از ياد خدا غافل کند گناه محسوب ميشود. در ادعيه و مناجاتها به غير از اقرار به گناه، سخن از “ذنب، خطا و خطيئه” نيز ميشود که لازم است اشارهاي به معاني آنها نيز بشود.
ذنب: “الذنب در اصل به دستگرفتن دنباله و دم چيزي است. بهصورت استعاره در هر کاري که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چيزي به کار رفته است؛ ازاينرو واژه ذنب به اعتبار نتيجهاي که از گناه حاصل ميشود، بد فرجامي، تنبيه و سياست ناميده ميشود. جمع ذنب ذنوب است.”128
همچنين خداي متعال در قرآن ميفرمايد: “فاخذهم الله بذنوبهم”.129
خطا و خطيئه: درباره معاني اين دو واژه، تعريفهاي متفاوتي شده است و برداشت هاي گوناگوني ميتوان از آن کرد. به نظر علي صفايي حايري: “خطا در عمل وخطيئه در حالت است حالت ها خطا ها را به وجود مي آورند کبر و حرص وبخل وحسد وشتاب ?لباس خطا بر تن ما مينمايد واين ذلت ها و ضعف ها هستند که در لباس عمل بر ما مي نشينند وآشکار مي شوند.”130
به نظر استاد علي صفايي ابتدا خطيئه در انسان شکل ميگيرد و سپس خطا از او سر ميزند؛ اما فنايي اشکوري اين دو واژه را اين چنين تعريف ميکند: “خطا لغزشي است که از روي غفلت و نداشتن توجه صورت ميگيرد .خطيئه گناهي است که رسوخ در قلب پيدا کرده و ملکه شده باشد، بهگونهاي که هر وقت زمينه آن فراهم باشد شخص مرتکب آن ميشود.”131
طبق تعريف اشکوري خطا عمدي نيست و انسان در لحظه غفلت دچار آن ميشود، ولي خطيئه گناهي است که شخص آن را تکرار کرده و برايش ملکه شده است و ميتوان چنين برداشت کرد که خطيئه عمدي است و از کسي سر ميزند که به آن آگاهي کامل دارد، در نتيجه ترک آن به مراتب دشوارتر است.
در تفاوت اين دو تعريف چنين ميتوان گفت: از نظر علي صفايي خطيئه در حالت است؛ اما به نظر اشکوري در عمل است. به نظر ميرسد تعريف علي صفايي مقبولتر باشد، زيرا تا در قلب انسان حالتهايي چون حرص و غرور و تکبر و…پيدا نشود، انسان در عمل نيز دچار خطا نميشود. با توجه به دو تعريف فوق رهايي از خطيئه به مراتب سختتر از ترک خطا است؛ زيرا تا قلب انسان جايگاه خدا باشد و از غرور حرص و منيت خالي باشد، آدمي مرتکب خطا و گناه نميشود، زيرا گناه و خطا جز غفلت از ياد خدا نيست.
1-8-4-1-2. انواع گناه
گناه در اثر فراموشي و غفلت از حق به وجود ميآيد، اما انسان در هر شرايطي گناهان متفاوتي از او سر ميزند و آثار هر گناه با ديگر گناهان فرق ميکند در اين جا به بعضي از گناهان وآثارشان ميپردازيم.
الف.گناهان پردهدر
گناهاني هستند که باعث پارهشدن پردههاي عصمت، کرامت، عفت و امانت ميشوند. “عصمت حالتي است که انسان را از گناه و زشتي حفظ ميکند و انسان را تحت پناه الهي قرار ميدهد.”132 بعضي از گناهان هستند که اين پردهها را از انسان ميگيرد وکرامت را نابود ميکند. اما منظور از پردههاي کرامت در انسان چيست؟ “تقوي، فهم، عقل و دانش پردههاي کرامت انساني هستند.”133 براي مثال آدمي مرتکب بعضي از گناهان ميشود که نتيجه آن حلال و حرام مال مردم و مال خودش در نظرش يکي ميشود، اين گناهان او را گستاخ ميکند و به ارتکاب گناهان ديگر ميکشاند. اميرالمومنين در دعاي کميل ميفرمايد: “اللهم اغفرلي الذنوب التي تهتک العصم؛ خدايا ببخش بر من گناهاني که پردههاي عصمت را پاره ميکند”. “عصم جمع عصمت است و عصمت بهمعناي پرده است و در اينجا منظور از عصمت و پرده يک سلسله کرامتهاي انساني است. انسان به حسب فطرت کرامتهاي اخلاقي دارد.”134
گناهاني که پرده عصمت را پاره ميکنند، شخص را به انساني مهمل و لاابالي تبديل ميکنند و از واقعيت، کرامت و عصمت دور ميکنند. “گناهاني مانند شراب خواري، قمار بازي، اشتغال به لهويات، غيبت و سرگرميهاي مبتذل براي خنداندن مردم، ذکر عيوب مردم، هم نشيني با کساني که به عنوان اهل گناه شناخته ميشوند.”135
ب.گناهان نقمتزا
گناهاني هستند که سبب ميشوند مصيبت و نقمت وارد زندگي فرد بشود و زندگياش در تنگنا قرار بگيرد و با داشتن امکانات مادي آرامش نداشته باشد و احساس راحتي نکند. يکي از گناهاني که سبب نقمت ميشود، ظلم است. به فرموده قرآن کريم: “انا من المجرمين منتقمون”.136 يا در جايي ديگر ميفرمايد: خدا را از آن چه ستمکاران ميکنند، غافل مپندار، جز اين نيست که کيفر آنان را براي روزي به تاخير مياندازد که چشم ها را در آن خيره ميشود.137
بزرگترين مصيبت و تنها مصيبت حقيقي، دوري از خداوند است که با گناه ايجاد ميشود. حضرت علي در دعاي کميل از خداوند ميخواهد: “اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم: خدايا ببخش بر من گناهاني که نقمت نازل ميکند.”
“نُه گناه زمينه نزول عقوبت الهي را فراهم ميکند: ?. بغي يعني تعدي و تجاوز از حدود الهي و ايجاد فساد؛ ?. تعدي به حقوق مردم؛ ?. تمسخر مردم؛ ?. نقض عهد و پيمان يا خلف وعده؛ ?. گناهکاري آشکار؛ ?. شيوع دروغ؛ ?. قضاوت غير عادلانه و خلاف احکام الهي؛ ?. خودداري از پرداخت زکات؛ ?.کم فروشي. “138 همانطور که ملاحظه ميکنيم، اگراين گناهان که رعايتنکردن حقوق مردم و تعدي به ديگران است، شيوع يابد، بهطور قطع موجب آسيبهاي اجتماعي و از هم پاشيدن شيرازه زندگي ميشود که چيزي جز نقمت و عقوبت حاصل نميشود.
پ.گناهان نعمت سوز
گناهاني هستند که نعمت ها را تغيير مي دهند نعمت امنيت نعمت سلامت نعمت علم و معرفت و عدل و انصاف را از انسان ميگيرند. قرآن کريم ميفرمايد: “انا ناتي الارض ننقصها من اطرافها”.139 ” ما بر کره زمين ميآييم و ظريفترين و طريفترين مخلوق را از بين آنها مي بريم و کمال و نعمت را از زمين ميگيريم و در زمين نقصان ايجاد ميکنيم.”140
حضرت علي از اين دست گناهان به خدا پناه ميبرد و از او ميخواهد که آنها را در رحمت و مغفرت خود قرار دهد: “امام سجاد پنج گناه را نمونه تغيير نعمت به عذاب ميشمارد: ?. ستم به مردم؛ ?. ترک حالت عادت در نيکيها؛ ?. ترک نيکو کاري؛ ?. کفران نعمت؛ ?. ناسپاسي و ترک شرک.”141
ت. گناهان دعا ستيز
انجام بعضي از گناهان سبب مي شود که ملائکه دعاي دعاکننده را به محضر حضرت حق نرسانند و سبب حبس دعا شوند. حضرت علي به درگاه خداوند استغاثه ميکند و از او طلب بخشش چنين گناهاني را از خداوند دارد: “اللهم اغفر لي الذنوب تحبس الدعا؛ خدايا ببخش بر من گناهاني را که دعا را حبس ميکنند.”142 “امام چهارم هفت دعا را از موانع استجابت دعا ذکر ميکنند: ?. نيت بد؛ ?. خبث باطن؛ ?. دو رويي و نفاق با مؤمنان؛ ?. باور نداشتن به اجابت به دعا و از دستدادن اوقات آن؛ ?.نماز را در اول وقت اقامه نکردن؛ ?. ترک احسان و انفاق؛ ?. به کارگيري کلمات زشت و آلودهکردن زبان به فحش و ناسزا.”143
اين نوع گناهان توفيق دعاکردن را از انسان سلب ميکنند و او نميتواند با خداي خويش به راز و نياز و طلب حاجت بپردازد و قلب و روح انسان را ذلالت ميکشانند و درونش را تخريب ميکنند. “دعا قبل از خواستن و گفتن چيزي، تحولي در درون است، پس گناهاني که موجب حبس دعا ميشوند، در حقيقت مانع تحقق و وقوع دعا ميشوند نه اينکه دعايي انجام ميگيرد اما اجابت نميشود.”144
ث.گناهان مصيبت زا
گناهاني هستند که ارتکاب آنها موجب نزول بلاهايي، چون بلاي فقر، بلاي گرفتاريهاي روحي، جهل، لجاجت و فساد اخلاقي ميشود. امام رضا ميفرمايد: “مردم هر چه گناهان تازه به بازار معصيت آرند، خداوند نيز آنان را نيز به بلاها و گرفتاريهاي جديدي مبتلا خواهد ساخت.”145 امام سجاد درباره اينگونه گناهان ميفرمايد: “کمک نکردن به افرادي که مظلومان و ترک امربهمعروف و نهيازمنکر از زمينههاي نزول بلا هستند.”146
حضرت علي در دعاي کميل براي بخشش اين نوع گناهان از خداوند طلب مغفرت ميکند: “اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل البلا: خدايا ببخش بر من گناهاني که سبب نزول بلا ميشود.”147
ج.خطا و خطيئه
خطاها، گناهان و لغزشها انسان را از فطرتش دور ميکنند و سبب ميشوند که او استعداد پذيرش رحمت حق را نداشته باشد .”اگر رحمت بيايد ولي در انسانها استعداد قبول نباشد، رحمت حق همانطور که آمده سرازير ميشود و ميرود و در باطن انسانها جاگير نميشود و در نتيجه انسانها به کمالات معنوي نميرسند.”148 همانطور که پستي و بلنديهاي زمين به اندازه ظرفيت خودشان آب را جذب ميکنند، باطن و روح انسانها هم رحمت و عنايت حق را به اندازه استعداد و ظرفيتشان به خود جذب ميکنند؛ بنابراين انسان بايد به فطرت اوليهاش برگردد تا مستعد جذب عنايت حق شود. حضرت علي براي آمرزش تمام ذنوب و خطيئات و خطاها از خداوند طلب مغفرت ميفرمايد: “اللهم اغفر لي کل ذنب اذنبته و کل خطيئه اخطئتها؛ خداوندا هر گناهي و هر خطايي که از من سر زده بر من ببخش.”149
چ.گناهان اميدزدا
آدمي با اميد به رحمت پروردگار سعادتمند و رستگار ميشود. در دعاي ابوحمزه ثمالي امام سجاد ميفرمايد: “ميدانم اميد اميدواران را اجابت ميکني.”150 گناهاني وجود دارد که باعث قطع اميد بنده به رحمت حق ميشود و هيچ
