
متعلق به جواناني است كه تحصيلاتشان راهنمايي؛ دبيرستان؛ فوق ليسانس و مقاطع بالاتر است. جوانان پيشدانشگاهي و دانشجويان دورههاي فوق ديپلم و ليسانس از اين بابت در وضعيت بدتري هستند (همان: 239).
يافتههاي تحليلي حكايت از آن دارد كه رضايت از خانواده با سلامت رواني رابطه مستقيم دارد؛ به اين معنا كه هر قدر رضايت از خانواده بيشتر شود، سطح سلامت رواني وي بالاتر ميرود (همان: 271) نيز چنانچه پاسخگويان را بر اساس ميزان سلامت رواني به چهار دسته مشكلدار، نسبتاً مشكلدار، سالم و كاملاً سالم تقسيم نماييم. با گروه مشكل دار در مقايسه با گروههاي ديگر، نگرش مثبتتري به دوستانشان دارند. نيز در خصوص مشاركت سياسي، رابطه مشاركت سياسي با سلامت رواني رابطهاي مستقيم است؛ هر چه افراد سلامت رواني بالاتري برخوردار باشند نسبت به مشاركت سياسي بهتر ميانديشند (همان: 276) نيز نسبت به رضايت از شغل (همان: 281) لذت از اوقات فراغت مشاركت اجتماعي (همان: 283) نگرش به نهادهاي حكومتي (همان: 285) همه رابطه معناداري وجود دارد.نيز با توجه به آنكه پيشبيني ميشود رضايت ازخانواده و دوستان از ابعاد رضايت از زندگي باشد و چون جامعهآماري ما دانشجويان است بيان آمارهايي در اين خصوص مناسب به نظر ميرسد.
به لحاظ وضعيت اقتصادي دانشجويان دختر ازنظر اقتصادي به طور معناداري بهتر از دانشجويان پسر هستند. (همان: 513). به لحاظ نگرش به خانواده نيز دانشجويان دختر به طور معناداري نگرش مثبتتري دارند(همان: 514) در مورد گروه دوستان دانشجويان پسر در مقايسه دانشجويان دختر نگرش بهتري نسبت به دوستان خود دارند (همان: 515)نيز دختران به طور معناداري نگرش مثبت به كاركرد مساجد و هياتهاي مذهبي دارند (همان: 9 – 518)در حوزه دينداري هم در بعد اعتقادات قلبي ديني و هم در اعتقادات رسمي ديني دختران دانشجو به طور معناداري از پسران دانشجو نگاه مثبتتري دارند به ويژه در بعد اعتقادات قلبي ديني (همان:4ـ 523) هدف از ذكر مطالب فوق اين است كه ببينيم اگر رضايت از زندگي را به حوزه هاي خاصي تفكيك نماييم و در هر يك از حوزه ها به تفكيك زن و مرد نتايج آن را بيان نماييم ؛ در اين صورت آيا مي توانيم با اطمينان بالايي به تفاوت رضايت از زندگي بين دختران و پسران دست يابيم ؟ قرائن در اينجا به اندازه كافي نيست ولي مي توان بر اساس مطالب مذكور احتمال داد كه رضايت از زندگي پسران كمتر يا مساوي رضايت از زندگي دختران باشد .
2-2-1-14- سنجش توصيفي احساس خوشبختي( نايبي1375 )
در اين اثر تحقيقي محقق به سنجش توصيفي احساس خوشبختي ميپردازد. سنجش متغير وابسته از طريق يك گويه انجام پذيرفته “كلاً چقدر احساس خوشبختي مينمائيد؟”
به نظر ما بررسي متغير وابسته ـ كه متغير اصلي تحقيق است ـ از طريق يك گويه به پايايي18 تحقيق خدشه جدي وارد مينمايد. و از دقت كار ميكاهد.درهر حال مشخص نيست كه آيااحساس خوشبختي يكسازه19 است يا يك متغير بسيط؟
آنگاه در حالت نخست بايد اهتمام به شناخت ابعاد آن داشته باشد و در حالت دوم بايد با افزايش تعداد گويهها سطح سنجش آن را از تربيتي به فاصلهاي ارتقا بخشد.
در اين تحقيق براي رضايت از زندگي به مثابه يك متغير مستقل چهار بعد در نظر گرفته شده است:
رضايت از زندگي خانوادگي، رضايت از مسكن، رضايت از تندرستي و رضايت از شغل. بعد نخست با يك گويه سنجيده شده است: آيا از زندگي خانوادگي خود راضي هستيد؟ بعد دوم كه رضايت از مسكن است؛ داراي دو مولفه است الف: رضايت از اندازه مسكن ب: رضايت از محلهاي كه فرد در آن زندگي ميكند.
بعد سوم رضايت از تندرستي است كه آن نيز با يك گويه سنجيده ميگردد و بعد چهارم رضايت از شغل است كه داراي ابعاد متعددي است- (مافوق، همكار، امكان ترفيع شغلي، امنيت اقتصادي، فاصله درآمد از درآمد مطلوب و تفاضل رتبه درآمد از درآمد مطلوب)-(نايبي،1375: 20 ).
نظر به اينكه احساس خوشبختي با رضايت از زندگي داراي همبستگي نسبتاً زيادي است (همان:55)
جدول 2-17نتايج آزمون فرضيات به كار گرفته شده در اين تحقيق مفيد به نظر ميرسد.
شماره صفحه
آزمون كرامر
سطح معناداري ()
فرضيه
46
11/0
07/0
احساس خوشبختي با رتبه شغلي همبستگي دارد
48
14/0
005/0
احساس خوشبختي با تحصيلات همبستگي دارد
49
20/0
0001/0
احساس خوشبختي با درآمد همبستگي دارد
50
18/0
0001/0
احساس خوشبختي با امنيت اقتصادي همبستگي دارد
53
29/0
0000/0
احساس خوشبختي با رضايت از زندگي همبستگي دارد
55
18/0
0001/0
احساس خوشبختي با بيگانگي همبستگي منفي دارد
58
13/0
04/0
احساس خوشبختي با جنس همبستگي دارد
59
03/0
81/0
احساس خوشبختي با تأهل همبستگي دارد
60
13/0
04/0
احساس خوشبختي با وضعيت اشتغال فرد همبستگي دارد
83
12/0
05/0
رضايت از زندگي با رتبه شغلي فرد همبستگي دارد
86
17/0
001/0
رضايت از زندگي با درآمد فرد همبستگي دارد
87
13/0
01/0
رضايت از زندگي با اعتماد همبستگي دارد
87
30/0
0000/0
رضايت از زندگي با بيگانگي همبستگي دارد
2-2-1-15- رضايت از زندگي در ميان شهروندان زن ايراني( کوشا ومحسني1356)
بر اساس خلاصه اين پژوهش ،نويسنده در مقاله اي تحت عنوان ” رضايت از زندگي در ميان شهروندان زن ايراني: يك تحليل اكتشافي” به رضايت از زندگي زنان ايراني ـ اعم از آنان كه متأهل يا غير متأهل هستند ـ ميپردازد. نمونه آماري از 335 زن (61 درصد آنها متأهل و 39 درصد آنها غيرمتأهل (مجرد، مطلقه، بيوه) ) تشكيل يافته است.
دادهها از طريق پرسشنامههاي خود اجرا كه در سالهاي 1992 الي 1994 به اجرا در آمد؛ جمعآوري گرديد.
نتايج تحقيق كه مبتني بر جداول متقاطع و تحليل مسير است؛ حكايت از آن دارد كه رضايت از زندگي زنان متأهل مستقيماً با رضايت از ازدواج، اشتغال و اوقات فراغت مرتبط است.
]نكتة قابل ذكر[ اينكه رابطة بين رضايت و فعّاليت زنان رابطهاي متقابل است. معالوصف در خصوص زنان غيرمتأهل رضايت از زندگي آنها تحت تاثير مقطع تحصيلي و اوقات فراغت آنها است. (کوشا ومحسني،1356: 329).
2-2-2- پيشينه تحقيقات خارجي
2-2-2-1- سنجش احساس ميزان رضايت و امنيت (نورمن برادبورن20 و ديويد كاپلوويتز21)
نورمن برادبورن و ديويد كاپلوويتز از مركز ملي بررسي افكار (NORC)22 امريكا از اولين كساني بودند كه دست به سنجش احساس ميزان رضايت و امنيت مردم زدند. آنها به اهميت رضايت از زندگي در سياستگذاري توسعه اجتماعي و برنامهريزيهاي ملي دولتها اشاره كردهاند (هيوستون،2001 :25 به نقل از قهرمان،1384).
كانورس (1976)، در پژوهشي با عنوان “بهروزي در آمريكا”، به نقل از اينگلهارت (1990) در كتاب “تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي” و همچنين نتايج ساير پژوهشها حكايت از آن دارد كه 20 درصد مردم جوامع غربي خود را خوشبخت ميدانند و از زندگي خود كاملاً رضايت دارند، 58 درصد نسبتاً خوشبخت و 20 درصد خود را چندان خوشبخت نميدانند (اينگلهارت، 1390: 248).
رضايت از زندگي با توسعه اجتماعي و اقتصادي همبستگي دارد (بيکر،1990 نقل از نايبي، 1374: 13).
احساس خوشبختي با بيگانگي و بياعتمادي همبستگي دارد (اينگلهارت، 1994: 43).
رضايت از زندگي با پايگاه اجتماعي اقتصادي همبستگي دارد(رابينسون،1976:11).
2-2-2-2- گزارشي از اعتبار سازههايي از طيف رضايت از زندگي در يك مقطع زماني (مکينتاش232001 )
محقق به ارئه مقالهاي تحت عنوان “گزارشي از اعتبار سازههايي از طيف رضايت از زندگي در يك مقطع زماني” پرداخته است. بنيان و اساس اين مقاله بر نقد و نظريات (پي وت24 وديگران،1998 به نقل از قهرمان،1384) استوار است نويسنده بر پي وت دو ايراد وارد ميداند: ايراد اول بر تكنيك آماري اتخاذ شده توسط پي وت و همكارانش است زيرا كه آنها براي رسيدن به يك راه حل سه عاملي از چرخش قطري از نوع varimax استفاده نموده بودند اما توصيه نويسنده مقاله اين است كه چرخش مايل oblique rotation در اين مورد مناسبتر است (همان:38). البته نويسنده مقاله در ادامه از توضيحي روشن درباره نكته فوق اجتناب ميكند و به مسائل ديگر ميپردازد. ايراد يا انتقاد دوم بر كار پي وت كه هدف دوم مقاله مذكور است؛ بيان اين نكته است كه ميزان همگرايي ميان مقياس مقطعي رضايت از زندگي25 Tswls و ديگر اندازههاي swb، يك بعد زماني خاص را كه امتحان و توجه نشده است را وارد نمودهاند و لذا دومين هدف اين تحقيق را تعيين نمودن اين نكته ميداند كه آيا سه بعد Tswls (گذشته ـ حال و آينده) با ابعاد نظيرش در swb همبستگي دارند خيركه نهايتاً فتوا به همبستگي آنها ميدهد (همان:37).
اما توضيحي درباره چند طيف معرفي شده در اين مقاله: Tswls: پي وت وهمکارانش اقدام به ابداع ويراش اصلاح شدهاي از Swls نمودند و آن را Tswls نام نهادند كه تفاوت آن با نسخه Swls اين است كه درسنجش رضايت از زندگي با طيف Tswls ابعاد زماني در نظر گرفته مي شود (همان:37).
SASS : طيف ديگري كه در اين مقاله مورد اشاره قرار گرفت طيف SASS يا self – Anchoring striving scale است كه مناسب است آن را طيف تلاش در جهت معرفي خود نام بگذاريم: در طيف مذكور ابتدا از افراد درخواست ميشود كه شرحي از بهترين حالات ممكن كه در آن تمام اميال و آرزوهاي او محقق گشته را بنويسند و نيز در مقابل شرحي از بدترين حالات ممكن كه در آن تمام ترسها و اضطرابها روي ميدهدـ را بنويسند. سپس به پاسخگو ميگويند اگر براي حالات نخست حداكثر نمره 10 و براي حالات دوم حداقل نمره صفر را بخواهيم منظور نماييم. به مرتب نمودن وضع موجود خود بر روي يك سلسله مراتب (از 0 تا 10) اقدام نمائيد(همان:41).
SWB: گر چه در جاي جاي اين مقاله از طيف swb سخن به ميان آمده؛ اما توضيح روشن و آشكاري درباره آن ارائه نشده است ليكن گفته شده كه در اين طيف به علت داشتن چشماندازهاي زماني در اندازهگيري اجزايش، كار از دقت بالا تري برخور دار است(همان:37).نيز به نظر ميرسد Tswls و SASS زير مجموعه SWB باشند(همان:47). در اين تحقيق TSWLS كه مشتمل بر سه خرده طيف رضايت از زندگي در گذشته، رضايت از زندگي در حال، رضايت از زندگي در آينده است هر كدام از 5 معرف و با استفاده از طيفي كه در شكل ليكرت است و از كاملاً ناراضي “1” تا كاملاً راضي “7” ميباشند. تهيه شده است معرفهاي TSWLS همگي داراي بار ارزشي مثبت بوده و لذا نمرات بالاتر هر فرد بيانگر رضايت از زندگي بيشتر در او است (همان:41). البته آنچه در اينجا شايسته است مورد توجه قرار گيرد اين است كه مثبت بودن بار ارزشي گويهها، ممكن است سبب شود دقت پاسخگو كم گردد(همان:39). زيرا اصولاً افراد تمايل به موضعگيري مثبت و همنوايي با گويه را دارند.
برخي نكات كه البته در اين تحقيق به صورت حاشيهاي مورد اشاره قرار گرفت ولي شايد داراي اهميت باشد عبارتند از: الف: رضايت از زندگي در حوزهاي خاص متأثر از رضايت از زندگي در حوزههاي ويژه مانند رضايت از كار، رضايت از اوقات فراغت، و نيز سلامتي است(داينر وديگران،53:1999).ب: رضايت از زندگي در اين تحقيقات رضايت كلي از زندگي است و در اين تحقيقات بر اساس معيارهاي عمدتاً ذهني اندازهگيري شده است و آن به اين دليل است كه به مردم اجازه داده شود تا بر اساس نظام ارزشي شخصي خودشان، اهميت هر حوزهاي از زندگيشان را بيان نمايند(همان:53). ج: ميان مثبت نگري و رضايت از زندگي در زمان فعلي فرد پيوند و رابطه وجود دارد(مارشال وديگران،1992).و بر اساس آن رضايت از زندگي در زمان حال و آينده به يكديگر مرتبط است.
و بحثهاي متقاعد كنندهاي صورت پذيرفته كه نتيجه آن اين است كه بين ساختار شخصيتي فرد در آينده و تجارب حال و گذشته وي رابطهاي است بلكه در واقع اولي مشتق شده و برخاسته از دومي است.
2-2-2-3- رضايت از زندگي در
