
مقاومت در سراسر حيات خود در اين سرزمين، تمام دگرگونيهايي را كه در جريان تحولات اجتماعي به وقوع پيوسته است با دقت و حساسيت زياد سروده و آرمانهاي انسان دوستانه را كه از پيرامون اسلام در ايران شكل گرفته بازتاب ميدهد. شعر پايداري دفاع مقدّس، براي آزادي اجتماعي و عدالت طلبي و دفاع مشروع، بيش از همه از فرهنگ عاشورا استفاده ميكند؛ به طوري كه فرهنگ عاشورا به عنوان تجربه تاريخي مسلمانان مطرح است كه يكي از سرچشمههاي آزادي و عدالت طلبي ايران محسوب ميشود. شعر مقاومت كلمهاي از نماد بزرگترين حجم فرهنگ اسلامي است. بنابراين شاعر همواره با كمك از بن مايههاي فرهنگي، اسلامي و عاشورايي، مقاومت خويش را اعلام مينمايد و با مجموعه داشتههاي خود به معرفي و پايگاه مقاومت خويش مشاركت ميدهد و از اين رو به ايفاي نقش شعر به عنوان يكي از عوامل تحريك بخش مقاومت كمك ميكند. «از مزیتهایی که ادبیات دفاع مقدس میتواند در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی داشته باشد، مزیت سندسازی است که امروزه ادبیات علاوه بر جذب مخاطبین خود و اقناع نویسندگان و پرکردن اوقات مخاطب و فعال نمودن زمینههای فرهنگی و هنری میتواند به عنوان سندی غیرقابل انکار از ادبیات و تاریخ این کشور برای آیندگان باقی بماند» (فصیحی، 1387: 66).
جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (31 شهریور 1359) بعد از رویدادهای انقلاب اسلامی یکی از مهمترین جریاناتی است که مقوله فرهنگی این سرزمین را درگیر خود نموده است. «شعر مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شعرهایی است که در دوران نبرد هشت ساله میان ایران و عراق، توسط شاعران متعهد سروده شد و پشتوانه نیروی رزمی و ایمانی مردم و زرمندگان غیور ایران اسلامی گشت» (محمدی شکیبا، 1378: 42). از نظر سیدحسن حسینی شعر دفاع مقدس شامل: «مجموعه سرودههایی را که در قالبهای گوناگون اعم از سنتی و نو – نیمایی و سپید – شکل گرفتهاند و درونمایهی اصلی آنها تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تحدید «دشمن» و تقویت روحیه مذهبی ملی برای حفظ وطن و انقلاب است، شعر جنگ مینامیم. شعر جنگ به لحاظ زمانی حد فاصل بین شروع تجاوز دشمن تا روز پذیرش قطعنامه 598 را در برمیگیرد» (حسینی، 1389: 11).
ادبيّات دفاع مقدّس به مجموعة نوشتهها و سرودههايي گفته ميشود كه درون مايه و موضوع آن ، به مسائل هشت سال دفاع مقدس و پيامدها و تبعات آن باز ميگردد. در نگاهي وسيعتر ميتوان طيفي گستردهتر و جغرافيايي فراختر براي اين عنوان تصور كرد و با تكيه بر ويژگيهاي مقدّس بودن كه تداعي قلمرو الهي و ديني براي اين نوشتهها و سرودهها ميكند (سنگري ، ج 3 ، 1380: 15 ) .
براى بررسى عینى و واقع بینانه شعر دفاع مقدس و تبیین روند تکاملى آن، باید این سبک شعر را به سه دوره تقسیم کنیم. قاسمی در کتاب «صورخیال در شعر مقاومت» شعر دفاع مقدس را به سه دوره تقسیم میکند:
«الف. دورهی اول: جوانههای شعر جنگ
ب. دورهی دوم: دوران تجرد و درونی شدن شعر جنگ
ج. دورهی سوم: شعر جنگ بعد از خاتمهی جنگ» (قاسمی، 1384: 66).
2-2-5-1 دورهی اول جوانههای شعر جنگ
بعد از دوران پر افت و خیز سالهای مبارزه و به ثمر نشستن شجره طیبه انقلاب کمکم پایههای ادبیات انقلاب محکمتر گردید. ادبیات نوپای انقلاب به ویژه شعر آیینی هویّت نویافتهای بود که بر حضور و پایگاه مردم تکیه داشت. «دین و ارزشهای دینی و مردم، دو بال و دو محور محسوس و ملموس ادبیات انقلاب و بهطور بارز و آشکار شعر انقلابند. با شروع جنگ تحمیلی مردم در تلاش برای حفظ استقلال و پاسداری از آرمانهای مقدس خویش و حفظ حیثیت اسلام در برابر تهاجم کفر جهانی در جبهههای غرب و جنوب حماسهای دیگر، آفریدند. شعر انقلاب در سالهای حماسه، شعر مقاومت است و شعر جنگ و شهادت و شعر فریاد. شاعر در آثارش، آرمانهایش را با مروارید سخن به رشته نظم میکشد. آرمانهایش اگرچه بزرگ و مقدس است، دست نیافتنی و دور از انتظار او و مخاطب نیست، در واقع همان آرمانهایی است که مردم برای رسیدن به آنها تا سرحد جان تلاش میکنند و خود شاعر نیز جزئی از مردم است» (همان: 67). در دوره اول، که شعر دوره جنگ است، برخی از شاعران و نویسندگان، خود سلاح به دست گرفتند و در خطوط مقدم جبهه به مبارزه پرداختند. این دسته از شاعران، واقعیتها و رویداهای عینی جنگ را با چشم خود دیده و لمس نمودهاند. بنابراین بازآفرینی واقعیتهای ملموس و محسوس جـنگ در شـعر این دسته از شاعران از بُعد تخیلی صرف خارج شده و بیشتر جنبه عینی و واقعی به خود گرفته است. «شاعر تافتهای جدا بافته نیست، شاعر با مردم است و برای مردم مینویسد تا وقایع حیات خویش را لحظه به لحظه با احساس هم صدا شدهاش با مردم ثبت و ضبط کند. شعار زندگی و کم رنگ بودن عاطفه و تخییل در شعر این دوره سبب کاهش ارزش ادبی آن شده است. شاعران انی دوره گاه در شعر خویش بیهیچ تکلّف و تصنّعی با صداقت و صمیمّت هرچه تمامتر دعوتکنندهی رزمندگان و امت مسلمان به ادامه مبارزه و استقامت در مقابل دشمنان میشوند و بدین ترتیب میکوشند، دین خویش را نسبت به جامعه و مردم خود ادا کنند. «سید حسن حسینی» یکی از این شاعران است. او رد غزلی به نام «سنگر نصر من الله» با مطلع:
ای زده شعله به شب بارقهی باورتان
پیش تا صبح ظفر، دست خدا یاورتان
(حسینی، 1388: 17)
که در آبان 1359 سروده شده، در راستای چنین رسالتی حرکت کرده است. ستایش او از رزمندگان اسلام گاه جلوهی باشکوهی مییابد. مثلاً در بیت دوم غزل آنجا که میگوید:
سینه سرخان مهاجر به شما رشک برند
که شفق واک گرفته است ز بال و پرتان
(همان: 17)
در واقع با تشبیهی زیبا، رزمندگان را به پرندگان مانند کرده است که سرخی شفق، وامدار سرخی بال و پر آنهاست، غزل در ادامه بیانی بسیار صریح و شعاری مییابد که از ویژگیهای عمومی این دوره است. مثل این بیت:
ای همه حامی اسلام به هنگام نبرد
عرشیان بال گشایند فراز سرتان
(همان: 17)
البته این شعرها در سالهای آینده نمیتواند همان هیجان و تأثیرپذیری ار ایجاد کنند که در زمان خاص خویش، چه زمان و موقعیت خاص آن، چنین موقعیتی را میطلبد و شعر جنگ، ناگزیر میبایست این دوره را طی میکرد و از این منزل میگذشت. در این از شعر دفاع، شاهد استفاده شاعران از واژههایی با بسامد بالا در تصویرسازی هستیم که قرار گرفتن کلماتی، چون: «گل»، «خون»، «شهید»، «شهادت»، «خونین» و … در ردیف و ترکیبات مختلف، سبب زیبایی شعر و همچنین پررنگتر شدن زمینه محتوایی شعر این دوره میشود.
«سرودههای آغاز جنگ فاقد ویژگیهای لازم شعری مانند زبان استوار، ایماژها و صورخیال زنده و تازه هستند. در حالی که در یک شعر خوب هیچ عنصری نباید عرصه را بر عناصر دیگر تنگ کند، عاطفه پایهپای تخیّل، آهنگ و زبان پایهپای هم و همه عناصر همدست و همراه در یک مجموعه همخوان باید به انتقال پیام شاعر کمک کنند. اینگونه سرودهها از انسجام و گاه ایجاز لازم برخوردار نبودند. شعر در مدار تکرار میچرخید و تنها پاسخی به تشنه کامی و عطش جامعه به این سرودهها بود. برخی از این سرودههای بینام ونشان در کنار پیامها و اطلاعیهها بر دیوارها نصب میشد و یا در تظاهراتها خوانده میشد و بعدها که اندکی فضا برای تنفس باز شد در روزنامهها و مجلات به چاپ رسید» (مکارنیا، 1383: 20).
ویژگی دیگر شعر این دوره آوردن شاعران به قالبهای کوتاه و موجز رباعی و دوبیتی است، مانند رباعی زیر از مجموعهی «هم صدا با حلق اسماعیل» از دکتر سید حسن حسینی:
خصم آمدهای تفنگ مبهوتش کن
از راه رسیده چارهی فوتش کن
یک لطف تو جا در دل و جانش گیرد
مهمان طعام سُرب و باروتش کن
(حسینی، 1388: 154)
ویژگی دیگر شعر این دوره لحن حماسی و بیان وقایع جنگ، بدون هیچگونه تصویرسازیهای تخیّلی و استفاده از صنایع شعری است، مثال از اشعار قیصر امینپور:
«میخواستم شعری برای جنگ بگویم/ شعری برای شهر خودم دزفول/ دیدم لفظ ناخوش موشک را/ باید به کار برد اما موشک/ زیبایی کلام مرا میکاست/ گفتم که بیت ناقص شعرم/ از خانههای شهر که بهتر نیست/ بگذار شعر من هم/ چون خانههای خاکی مردم/ خرد و خراب باشد و خونآلود/ باید که شعر خاکی و خونین گفت/ باید که شعر خشم بگویم» (امینپور، 1389: 382).
به نمونهای از این تصویرسازی در شعر خانم صدیقه وسمقی توجه کنید:
«تمام شهر سنگر بود/ تمام خانهها خـالی/ تمام کوچهها از ابتدا تا انتهای شهر/ تنها بود/ پس از روزی که مرگ و فتنه بر مـردم هـجوم آورد/ و بـاغ سبز رؤیا/ زیر آوار غم و آواردگی افسرد/ زن ماهیفروش که تمام هستیاش را/در کپر سوزانده بودند/ سر بازار تبدار نشسته بود/و اهواز از هـجوم مـوشک دشمن پر از فریاد بود و خون/ و صبح سال نو در سفره مردم/ خدا بود و خروش خنده شـیرین یـک کـودک/ که با خمپاره خونین شد» (همان:672).
شعر این دوره، دارای زبانی است که برای مردم مأنوس و آشناست و به زبان ساده و عامیانه مردم نزدیک است. توجه به مضامین دینی، به ویژه تلمیحات عـاشورای، درونمایه بـیشتر اشعار دفاع مقدس را تشکیل میدهد. شاعران دفاع مقدس سـعی مـیکردند کـه منظور خود را با سادگی و صراحت لفظ، بیان کنند و به جای استفاده از آرایههای ادبی با احساس و عاطفهای پویا، معانی ذهنی خود را به مخاطب منتقل کنند.
«اغلب شاعران جوان اين مرز و بوم به جاي آنكه در پي درك شهادت و اصليترين انگيزة شهادتطلبي باشند و از پنجرة تفكر و تحقيق به اين معناي شگرف توجه كنند مجذوب احساساتي ناپايدار ميشوند و وجه رمانتيك دفاع مقدس را با پرداختن به شهيدان و بازماندگان آنها پُررنگتر ميكنند و حتي به زبان محاورهاي متوسل ميشوند تا خوانندگان آثار خود را تحت تأثيري سطحي و ناپايدار قرار دهند. شاعراني كه از عنصر تفكر بيبهرهاند در مواجهه با دفاع مقدس يا تن به مضامين حماسي ميدهند يا مضامين رمانتيك را با توسل به تكنيكهاي زباني ميپرورند و عرضه ميكنند، اما آنچه در اين ميان مغفول ميماند و از محدودة درك شاعران قشربين ميگريزد، شرارههاي تفكري است كه از آتش كشف و شهود برميخيزد و ميتواند شاعر را به ژرفاي اين مفهوم مقدس رهنمون شود، ژرفايي كه تاريك است و جز با چراغ تفكر و ايمان روشن نميشود» (یوسف نیا، 1383: 20).
2-2-5-2 دورهی دوم: تجرد و درونی شدن شعر جنگ
در این دوره شعر درونی میشود، شاعر از تأثیر دردهای جامعه، بر دل و جان خودش میگوید و همین ویژگی شعر را ماندنیتر میکند. این دوره بعد از پایان جنگ آغاز شده است و «در این دوره شاهد نگرش کلی شاعر به مفاهیم ماندگار و عقاید برتر دینی و مذهبی هستیم. او هماهنگی خاصی را بین آرمانها و ارزشهای اسلامی – انقلابی خود و باروهای دینی مذهبیاش احساس میکند و انعکاس دهندهی تلفیقی از شور و حماسهی دفاع مقدس و الگوی بزرگ انقلاب و رزمندگان، یعنی حماسهی بزرگ عاشورا است» (قاسمی، 1384: 70-71).
2-2-5-3 دورهی سوم: شعر جنگ بعد از خاتمهی جنگ
به غیر از شعرهای شعاری مستقیم که اثری آنی و زودگذر دارد و شاید در آن مقطع از زمان ضرروی بوده است، «بسیاری از شاعران ایـن نـسل، زبان انقلاب را درک کرده و شناختهاند و با دریافت مفهوم اصیل سیاست، عرفان و آگاهی اجتماعی، شعر را از نظر تصویرسازیهای نو به راهی تازه کشاندهاند.
این ویژگی را میتوان در شعر شاعرانی مانند: قیصر امینپور، یوسفعلی میرشکاک، محمد رضا عبد المکیان، فاطمه راکعی، صدیقه وسمقی، افشین سرفراز، اکبر بـهداروند،علیرضا قـزوه، محمد علی بـهمنی، پرویز عباسی،عباس خوش عمل و… مشاهده کرد» (رستگار،1373: 642). در این دوره طنین مظلومیت و حزن و اندوه سرشار و عمیق همراه با یاد از خودگذشتگیها و حماسه آفرینیهای رزمندگان اسلام، حسرت جا ماندن از کاروان شهیدان، تنهایی و غربت، شرم از شهیدان و پای در گل تعلقات
