
روند، برخی از نسبتها یا عملیات مربوط به حسابداری در تعیین قدرت مالی مفید میباشند. نسبتهای جاری و نقدینگی برای ترسیم توانایی شرکت در انجام تعهدات جاریش بکار برده میشوند. کارایی در استفاده از دارییها اغلب از طریق گردش داراییهای ثابت، گردش موجودی کالا و گردش حسابهای دریافتنی تعیین میشود. هرچه میزان گردش بالاتر باشد عملکرد بهتر است زیرا که مدیریت میتواند با درگیر نمودن میزان کمی از وجوه فعالیت شرکت را تنظیم کنند. تحلیل سنجشهای مختلف مربوط به یک سال خاص، ممکن است ارزش خاصی داشته باشد. اما وقتی که این سنجشها، با موارد مشابه سالهای قبل مقایسه میشوند. در آن صورت روند امور ملموستر شده که این امر میتواند بسیار پر اهمیت باشد.
درستی رابطه وجوه استقراضی و سهام سرمایه از طریق نسبتهای خاص حقوق صاحبان سهام به جمع بدهیها و حقوق به دست میآید. نسبتهای بدهی جاری، بدهیهای بلندمدت، کل بدهیها و حقوق صاحبان شرکت به کل حقوق صاحبان سهام میتواند در ارزیابی توان بقاء شرکت، در مواقع بحرانی و ایفای تعهدات کوتاه مدت و بلندمدت شرکت کمک نماید. بایستی توازنهای بین بدهی و حقوق صاحبان سهام برقرار باشد. افزایش منافع افراد خارج از شرکت، مزیتی است برای مالکین شرکت زیرا که ایشان سود حاصل از بازده داراییهایی را میبرند که توسط دیگران آورده شده است. با وجود این در درون این مزیت ریسک زیادی وجود دارد. با تحلیل ساختار حقوق صاحبان سهام و هزینه بهره، نسبت به میزان نسبی قابلیت اتکا وجوه مالکیت که اعتبار دهندگان میتوانند در جلوگیری از زیانهای احتمالی روی آن حساب کنند، میتوان نتایجی حاصل کرد.
مسئولین حسابداری شرکت بدهکار میتوانند از طریق آماده نمودن اطلاعات لازم و یا در برخی موارد با مرور اطلاعات در کشف تمایلات درماندگی مالی موثر واقع شده و مدیریت را در پیشبینی وضعیت آتی و تنظیم عملیات و جریان نقدینگی دوره مالی بعد یاری نمایند. این پیشبینیها اغلب مسائل و مشکلات احتمالی را در بدو شروع یا پیدایش گوشزد مینماید که این امر فرصت انجام اقدامات اصلاحی را در اختیار مدیریت قرار میدهد. اطلاعات برای پیشبینی روند آتی شرکت اگر واقع بینانه تهیه شده باشند بایستی پاسخگوی سوالات زیر باشند:
آیا میتوان به سود مورد نظر دست یافت؟
چه حوزهای از هزینهها و مخارج ممکن است سودآوری را با مشکل مواجه کند و بایستی مراقب آن بود؟
آیا منابع مالی کافی هستند؟
و نیز مهم است که گزارشهای مالی میان دورهای نیز به گونهای مفید تهیه شوند و شرکت برای بررسی گزارشهای مالی پایان دوره حسابرسهای معتبر در اختیارداشته باشد.
رویدادهای ذیل میتواند قریب الوقوع بودن مشکلات مالی را به حسابداران گوشزد نمایند:
پیش خرید حسابهای دریافتنی (چنانچه این عملیات بر اساس حساب باز صورت پذیرد).
صلح کردن مبلغ حسابهای دریافتنی به منظور دریافت پیش از موعد.
تبدیل یا جایگزینی اسناد برای حسابهای پرداختنی.
مجاز نمودن برخی از طلبکاران عمده به دریافت بهره اوراق بهادار در قالب داراییها.
عدم توانایی شرکت در سپرده گذاری به موقع وجوه امانی از قبیل مالیات بر حقوق ماهیانه کارمندان.
مرگ یا خروج پرسنل کلیدی از شرکت.
تعهدات خرید نامطلوب.
عدم بازگشت هزینههای تحقیق وتوسعه.
تغییر در روشهای حسابداری توسط مشتری برای بهبود گزارشهای مالی.
2-2-1-4-3. تحلیل مدیریت
برخی از ویژگیهای خاص مدیریت ناکارآمد و غیرموثر نیز به عنوان علائم هشدار دهنده مشکلات احتمالی به کار میآیند. کسانی که به فکر ادامه فعالیت شرکت هستند بایستی آماده باشند تاچنانچه مشخص شد که مدیریت در زمینههای فعالیت شرکت از قبیل تفسیر اطلاعات مالی، مدیریت وجوه نقد، برنامهریزی تولید و تحویل، هماهنگی فعالیتهای بخشهای مختلف و سایر عملکردهای مدیریت فاقد آموزش و تجربه لازم میباشد به موقع اقدام لازم را بعمل آورند. در شرایط معمول یک مدیر ممکن است در زمینه فنی یک متخصص باشد اما از میزان کمی تواناییهای مدیریتی برای اداره امور شرکت برخوردار باشد. از جمله علائمی که نشان میدهد مدیریت ناکارآمد است و در نتیجه احتمال مواجه شد شرکت با مشکلات وجود دارد عبارتند از: سیستمهای اطلاعاتی ناکافی و غیرکارآمد، عدم توجه به اطلاعات عملیاتی و مالی که در اختیار وی قرار میگیرد، عمده علاقه به حفظ سطح قابل قبولی از فروش، هزینههای ثابت زیاد ناشی از هزینههای بالاسری یا هزینههای عملیاتی و یا بدهی زیاد در ساختار سرمایه و یا سیستم قیمتگذاری غیرمنطقی.
البته احتمال وجود علائم دیگری که نشان دهنده مدیریت ناکارآمد میباشند نیز مطرح است و در صورت وجود چنین علائم و عواملی بایستی مسئولین ادامه فعالیت شرکت را در حالت آماده باش نگه دارند.
2-2-1-5. مدلها و روشهای پیشبینی وقوع درماندگی مالی
مدلها و روشهای زیادی در خصوص پیشبینی درماندگی مالی و جداسازی شرکتهای سالم و ناسالم وجود دارد که در اینجا سعی شده تعداد جامعی از آنها ارائه گردد.
2-2-1-5-1. مدل بیور
بیور18 در سال 1966 یک مجموعه شامل 30 نسبت مالی را انتخاب کرد که به نظر او بهترین نسبتها برای ارزیابی سلامت یک شرکت میباشند. بیور مدل خود را بر اساس چهار اصل تنظیم کرد:
سود نقدی یک شرکت احتمال ورشکستگی را کاهش میدهد.
جریان نقد خالص بالا که ناشی از فعالیت شرکت در بازار میباشد احتمال ورشکستگی را پایین میآورد.
میزان بدهی بالا احتمال ورشکستگی را بالا میبرد.
نرخ بالای سود نقدی نیاز به هزینههای عملیاتی سرمایه احتمال ورشکستگی را بالا خواهد برد.
او از این اصول برای سنجش توانایی نسبتها در پیشبینی درماندگی مالی استفاده کرد. بیور برای این کار 79 شرکت درمانده و 79 شرکت سالم را انتخاب کرد. سپس هر یک از 30 نسبت را در این شرکتها مورد سنجش قرار داد. طبق این اصول بیور شش نسبت که دارای کمترین نرخ خطای طبقهبندی میباشند شامل جریان نقد به کل دارایی، درآمد خالص به کل دارایی، کل بدهی به کل دارایی، سرمایه در گردش به کل دارایی، نسبت جاری و نسبت فاصله عدم اطمینان را معرفی کرد. به نظر بیور بهترین نسبت از میان نسبتهای بالا، نسبت جریان نقد به کل بدهی است که خطای طبقهبندی آن 13% برای یک سال قبل از درماندگی بود.
علاوه بر آن وی در این تحقیقات به این نتیجه رسید که میزان اعتبار پیشبینی هر یک از نسبتها متفاوت است. همچنین شرکتهای درمانده نه تنها جریانهای نقدی کمتری نسبت به شرکتهای سالم دارند بلکه مقدار ذخیره درآمد نقدی کمتری را نیز دارا میباشند. در ضمن وی پی برد که اگر چه شرکتهای درمانده سرمایه کمتری برای پوشش تعهدات خود دارند، ولی تمایل بیشتری به استقراض در مقایسه با شرکتهای سالم دارند. بیور در انتهای تحقیقات خود به این نتیجه رسید که ارزش هر نسبت در میزان اعتبار طبقهبندی شرکتها در گروههای شرکتهای درمانده و سالم میباشد و میزان خطای طبقهبندی کمتر، نشان دهنده ارزش بالای هر نسبت میباشد.
2-2-1-5-2. مدل آلتمن
آلتمن در سال 1968 از طریق تجزیه و تحلیل ممیزی چندگانه و از میان 22 نسبت مالی 5 نسبت را به صورت ترکیبی به عنوان بهترین عوامل پیشبینی کننده درماندگی مالی، انتخاب کرد. نسبتهای ترکیبی شامل تصفیه، سودآوری، اهرمی، انعطاف پذیری و فعالیت بودند.
Z=0/99 X1+0/06 X2+3/3 X3+1/4 X4+1/2 X5 (1-2)
این متغیرها به ترتیب شامل فروش به کل دارایی، ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری کل بدهیها، سود قبل از بهره و مالیات به کل دارایی، سود انباشته به کل دارایی و سرمایه در گردش به کل دارایی می باشد.
در این مدل اگر Z محاسبه شده برای شرکتی کوچکتر از 81/1 باشد، آن شرکت درمانده و اگر بین 81/1 و 675/2 باشد، شرکت در ناحیه درماندگی قرار دارد و اگر بزرگتر از 675/2 باشد، احتمال درماندگی آن خیلی کم است. آلتمن برای آزمون مدلش 66 شرکت را که شامل 33 شرکت درمانده و 33 شرکت عادی بود، مورد استفاده قرار داد. میزان موفقیت مدل وی 95% بود که با ادامه تحقیق برای دو سال قبل از درماندگی مدل فوق دقتی حدود 83% را به دست آورد.
در سالهای بعد از ایجاد مدل و استفاده گسترده از آن، یک سری انتقادات برای مدل مطرح شد. تحلیلگران مالی، حسابداران و حتی خود شرکتها معتقد بودند که مدل تنها برای موسسات با ماهیت تجاری عمومی قابل استفاده است. آلتمن در سال 1983 یک اصلاحیه روی مدل انجام و مدل جدیدی به نام Z ارائه نمود. اساسیترین اصلاح در مدل، جایگزین کردن ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به جای ارزش بازار آن و سپس تغییر ضرایب و محدودههای ورشکستگی مدل بود.
Z=0/71 X1+0/84 X2+3/1 X3+0/42 X4+0/99 X5 (2-2)
آلتمن برای آزمون مدل اصلاح شده از یک نمونه شامل 33 شرکت درمانده و 33 شرکت عادی استفاده کرد. در این مدل اگر مقدار Z محاسبه شده برای شرکتها کمتر از 33/1 باشد، احتمال درماندگی شرکت خیلی بالا و اگر بین 33/1 و 9/2 باشد شرکت در ناحیه درماندگی و احتمال آن وجود دارد و اگر Z محاسبه شده شرکت بزرگتر از 9/2 باشد. احتمال درماندگی خیلی کم میباشد.
اصلاح بعدی مدل Z-Score به تحلیل مشخصات و دقت مدل، بدون در نظر گرفتن (نسبت فروش به کل دارایی) بود. آلتمن در سال 1993 این کار را برای به حداقل رساندن تأثیرات بالقوه نوع صنعت انجام داد. وی در اصطلاحات خود نسبت فروش به کل دارایی را حذف و سپس تغییراتی در ضرایب مدل به وجود آورد.
Z=6/56 X1+3/2 X2+1/05 X3 (3-2)
آلتمن این مدل را برای پیشبینی درماندگی موسسات غیر تولیدی و به خصوص صنایعی ایجاد نمود که نوع سرمایهگذاری آنان در میان دیگر شرکتها متفاوت است. نتایج آزمون این مدل با نمونه ای شامل 33 شرکت درمانده و 33 شرکت سالم تقریباً مشابه نتایج آزمون مدل Z به دست آمد. در این مدل اگر Z محاسبه شده برای شرکتی کوچکتر از 1/1 باشد، آن شرکت درمانده و اگر Z محاسبه شده بین 1/1 و 6/2 باشد، احتمال درماندگی آن وجود دارد و اگر بزرگتر از 6/2 باشد، احتمال درماندگی شرکت خیلی کم میباشد.
آلتمن در سال 2000 نیز یک مدل 7 متغیره را ارائه نمود که متغیرهای آن شامل بازده داراییها، توانایی سود، شاخص بدهی، نسبت سودآوری انباشته، نقدینگی، سرمایهگذاری و اندازه شرکت میباشد.
آخرین اصلاح آلتمن در سال 2006 اتفاق افتاد که تفاوت آن با مدل 1983 حذف ضرایب متغیرها میباشد. در این تحقیق از این مدل اصلاح شده استفاده خواهد گردید.
Z Score= X1+X2+X3+X4+X5 (4-2)
این متغیرها به ترتیب شامل کل داراییها به سرمایه در گردش، کل داراییها به سود انباشته، کل داراییها به سود عملیاتی، کل بدهیها به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و کل داراییها به کل فروش است.
در این مدل اگر مقدار Z محاسبه شده برای شرکتها کمتر از 33/1 باشد، احتمال درماندگی شرکت خیلی بالا و اگر بین 33/1 و 9/2 باشد شرکت در ناحیه درماندگی و احتمال آن وجود دارد و اگر Z محاسبه شده شرکت بزرگتر از 9/2 باشد. احتمال درماندگی خیلی کم میباشد.
2-2-1-5-3. مدل اسپرینگیت
فکر اولیه این مدل برای نخستین بار در دانشگاه سیمون توسط گوردون ال وی اسپرینگیت19 در سال 1978 مطرح شد. وی همانند آلتمن از تجزیه و تحلیل ممیزی برای انتخاب 4 نسبت مالی از میان 19 نسبت که بهترین نسبتها برای تشخیص شرکتهای درمانده و سالم بود، استفاده کرد.
Z=0/4 X1+0/66 X2+3/07 X3+1/3 X4 (5-2)
متغیرهای مدل فوق به ترتیب شامل فروش به کل دارایی، سود خالص قبل از مالیات به بدهی جاری، سود خالص قبل از بهره و مالیات به کل دارایی و سرمایه در گردش به کل دارایی میباشد.
وقتی Z<0/862 شود، شرکت درمانده خواهد شد. اسپرینگیت با استفاده از 40 شرکت تولیدی این مدل را آزمون کرد و با نرخ اطمینان 5/92% مواجه شد.
2-2-1-5-4. مدل اهلسون
اهلسون20 در سال 1980 تحقیقی تحت عنوان نسبتهای مالی و پیشبینی درماندگی انجام داد. او مطالعات خود را بر روی سوابق انجام شده در طی 15 سال گذشته، یعنی از سال 1966 تا 1980 که در مورد پیشبینی بحرانهای مالی و درماندگی شرکتها توسط اساتید معروف مالی انجام شده بود، متمرکز نمود. او تحقیق خود را بر اساس یک مدل پیشبینی اقتصاد سنجی یعنی مدل احتمال شرطی (لوجستیک یا لاجیت) انجام داد. در نهایت با استفاده از مدل لاجیت الگوی زیر را تدوین کرد:
Y=-1/3-0/4 y1+6 y2-1/4 y3-y4 +0/1 y5-1/8 y6+0/3 y7-1/7 y8-0/5 y9 (6-2)
متغیرهای الگوهای فوق به ترتیب شامل لگاریتم کل داراییها به تولید ناخالص ملی، کل بدهی به کل دارایی، سرمایه در گردش به کل داراییها، بدهی جاری به دارایی جاری، سود ناخالص به کل دارایی، وجه نقد حاصل از عملیات به کل بدهی، اگر سود ناخالص برای آخرین دو سال منفی بود عدد یک، در غیر این صورت عدد صفر، اگر بدهی کل بیشتر از دارایی کل باشد عدد یک، در غیر این صورت عدد صفر و قدر مطلق تغییر سود میباشد. اهلسون مدل خود را بر روی 105 شرکت درمانده و 2058 شرکت سالم آزمون کرد. معادله برآورد شده 3.88% از نمونهها را بصورت نادرست طبقهبندي ميكند. ولي مدل ساده فرض ميكند كه عدم درماندگی تنها در مورد 4.95% از نمونهها غلط باشد. علاوه بر اين، نتايج كمي حاصل از مدل احتمال شرطي در مقايسه با مدل مميزي از بهبود مشخصي برخوردار نبود با اينكه دلايلي مبني بر برتري توان تشخيص تكنيك لجستيک وجود داشت.
2-2-1-5-5. مدل زميسكي
زميسكي21 در سال (1984) از نسبتهای مالی نقدینگی، عملکرد و اهرمهای مالی برای ایجاد مدل پیشبینی درماندگی استفاده کرد. این نسبتها تنها بر اساس دیدگاه نظری انتخاب نشده بودند بلکه آنها بر مبنای مطالعات پیشین زميسكي روی نسبتهای مالی انتخاب شده بودند. در ضمن وی از تجزیه و تحلیل پروبیت برای ایجاد مدل خود استفاده کرد.
Z=-4/3-4/5 X1+5/7 X2+0/004 X3 (7-2)
متغیرهای این الگو عبارت از داراییهای جاری به بدهیهای جاری، کل بدهیها به کل داراییها و سود خالص به کل داراییها است. وقتی Z<0 باشد شرکت درمانده خواهد شد. زميسكي این مدل را روی 40 شرکت درمانده و 800 شرکت سالم امتحان کرد که نرخ اطمینان حدود 78% برای یک سال قبل از درماندگی به دست آورد.
2-2-1-5-6. مدل فولمر
فولمر و همکاران22 در سال 1984 از تجزیه و تحلیل چندگانه برای ارزیابی کاربرد 40 نسبت مالی استفاده کرد.
Y=5/5 y1+0/21 y2-0/7 y3-1/27 y4+0/12 y5+2/3 y6+0/57 y7+1/7 y8+0/98 y9 (8-2)
متغیرهای این مدل عبارت از سود تقسیمی به دارایی، فروش به دارایی، سود قبل از مالیات به دارایی، جریان نقدی به بدهی، بدهی جاری به دارایی، لگاریتم داراییهای مشهود، سرمایه در گردش به بدهی و لگاریتم سود قبل از بهره و مالیات به بهره است. وقتی Y<0 باشد شرکت درمانده خواهد شد.
فولمر و همکاران پس از جایگزینی متغیرها یک سال قبل از درماندگی در این مدل به این نتیجه رسیدند که مدل از میان 28 شرکت ناموفق توانست 27 شرکت را (96%) به درستی پیشبینی نماید و فقط در یک مورد شرکت را موفق پیشبینی کرده بود. در مورد شرکتهای موفق که تعداد آنها 29 عدد بود مدل توانست هر 29 شرکت(100%) را به درستی پیشبینی نماید. در مورد پیشبینی دو سال قبل از درماندگی در گروه شرکتهای ناموفق که تعداد آنها 27 شرکت بود مدل توانست 18 مورد (70%) از شرکتها را به درستی پیشبینی و 10 مورد (حدود 30%) از شرکتها را نادرست پیشبینی نماید. در مورد شرکتهای موفق از میان 27 شرکت، مدل توانسته 25 شرکت را به درستی و دو شرکت را نادرست پیشبینی کند. در کل میتوان گفت صحت پیشبینی مدل در یک سال قبل از ورشکستگی 98% و برای دو سال قبل از ورشکستگی 81% بود.
2-2-1-5-7. مدل زاوگین
زاوگین23 در سال 1985 مدلی را بر اساس تحلیلهای آمار ناپارامتریک تحت عنوان لجیت ارائه نمود. مدل زاوگین دارای 7 متغیر مستقل میباشد گه عبارتند از:
Z=0/24 -0/1 X1-1/6 X2-108 X3+3/1 X4+0/5 X5-4/3 X6-0/1 X7 (9-2)
متغیرهای این مدل عبارت از متوسط موجودیها به فروش، متوسط حسابهای دریافتنی به متوسط موجودیها، سرمایهگذاری کوتاه مدت بعلاوه وجه نقد به کل داراییها، داراییهای آنی به بدهیهای جاری، سود عملیاتی به (کل داراییها- بدهیهای جاری)، بدهی بلندمدت به (کل داراییها- بدهیهای جاری) و فروش به (دارایی ثابت + سرمایه در گردش) میباشد.
= احتمال درماندگی 1/(1+e^(-z) ) (10-2)
خروجی مدل که احتمال درماندگی شرکت مربوطه است، عددی در دامنه بین صفر و یک قرار دارد. هر چه این عدد بزرگتر و به یک نزدیکتر باشد، احتمال درماندگی شرکت بیشتر است و برعکس هر چه این عدد کوچکتر و به صفر نزدیکتر باشد، احتمال درماندگی پایینتری را برای شرکت نشان خواهد داد.
زاوگین با استفاده از صورتهای مالی شرکتهای سالم و درمانده سال 1980 ضرایب متغیرهای مدلش را برای 5 سال متوالی 1975 تا 1979 حساب کرد. سپس بر اساس ضرایب مربوطه، احتمال درماندگی یک شرکت درمانده را برای نمونه بررسی کرد. وی مشاهده کرد که در دوره سالهای 1975 تا 1979 احتمال درماندگی شرکت مذکور روند صعودی داشته است. سپس تغییرات روند احتمال درماندگی شرکت مذکور را با روند قیمت سهام آن شرکت در طول آن سالها بررسی کرد و مشاهده کرد که همزمان با روند صعودی احتمال درماندگی شرکت قیمت سهام شرکت تغییراتی نزولی داشته و سال به سال همراه با افزایش احتمال درماندگی تنزل پیدا کرده است. مدل زاوگین به دلیل عدم اتکاء به فرض نرمال بودن توزیع جامعه متغیرهای مورد استفاده در مدل پیشبینی درماندگی مالی، به واقعیت نزدیک میباشد. با این حال یکی از ایرادات وارد بر مدل او آن است که در مدل زاوگین به دلیل عدم اتکاء به فرض نرمال بودن توزیع متغیرها و استفاده مستقیم از تحلیلهای آمار ناپارامتریک و مدل لوجیت جهت پیدا کردن ضرایب متغیرهای مدل پیشبینی، در مقایسه با مدلهای تحلیل ممیزی مثل مدل آلتمن، ضرایب محاسب شده متغیرها با هم همبستگی کمتری دارند.
2-2-1-5-8. مدل CA-Score
این مدل توسط دانشمندان الگالت و ورنوا دانشگاه کبک در مونترال کانادا در سال 1987 ایجاد شد. آنها از تجزیه و تحلیل چندگانه برای ایجاد مدل استفاده کردند. آنها از 30 نسبت مالی همراه با یک نمونه 172 تایی از کارخانجات تجاری لوکس که سالانه فروش معادل 1 تا 20 میلیون دلار داشتند، استفاده کردند.
CA – Score =4/50913 X1+4/5080 X2+0/3936 X3 -0/207 (11-2)
متغیرهای این الگو عبارت از حقوق صاحبان سهام به کل دارایی، هزینه مالی منهای اقلام فوق العاده و درآمد قبل از مالیات به کل دارایی و فروش به کل دارایی میباشد. وقتی CA-Score<-0/3 باشد شرکت درمانده خواهد شد. این مدل توسط بيلانس24 در سال 1987 مورد آزمایش قرار گرفت و نرخ اطمینان حدود 83% برای موسسات تولیدی به دست آمد.
2-2-1-5-9. مدل گرایس
گرایس25 در سال 2001، مجموعهای از مدلهای پیشبینی درماندگی مالی را برای ارزیابی حساسیت حسابداری ساختار آنها نسبت به ترکیبات متعدد نسبتهای مالی، مورد مطالعه قرار داد. او مخصوصا به مدلها و ضرایب مورد استفاده که شامل ترکیبات متعدد نسبتهای مالی بودند، توجه خاصی مبذول داشت.
مدل پیشبینی درماندگی مالی که توسط گرایس ارائه گردید، بر اساس مدل احتمال شرط لوجیت میباشد. در مدلهای لوجیت، نسبتهای مالی شرکتها در ضرایب مدل ضرب میشود تا یک شاخص لوجیت (LCI) ایجاد شود.
1.1+ e-LCI (12-2)= احتمال درماندگی
شرکتهایی که احتمال درماندگی بزرگتر از 5/0 دارند به عنوان درمانده و شرکتهایی که احتمال کوچکتر از 5/0 دارند، به عنوان شرکتهای سالم معرفی شدند.گرایس در تحقیق خود از نسبتهای درآمد خالص به کل دارایی و کل بدهی به کل دارایی استفاده کرد که نرخ اطمینانی در حدود 79% برای یک سال قبل از درماندگی و 78% برای دو سال قبل از درماندگی به دست آورد.
2-2-1-5-10. مدل SAF شيراتا
شيراتا26 در سال 2003 مدل SAF خود را تدوین کرد که به طور وسیعی به عنوان یکی از مدلهای پیشبینی درماندگی مالی در ژاپن شناخته شد. این مدل به وسیله طبقه بندی و شناسایی اطلاعات مالی شرکتهایی که در بین سالهای 1992 و 2001 در ژاپن درمانده شدهاند، به بررسی پیشبینی توقف فعالیت شرکتها میپردازد.
Z = X1+X2+X3+X4 (13-2)
متغیرهای این مدل شامل سود و زیان انباشته به کل دارایی، گردش موجودی کالا طی یک دوره مالی، هزینه بهره به فروش و سود خالص قبل از مالیات به کل دارایی میباشد.
2-2-1-5-11. مدل Thai DA
این مدل توسط سانتری27 در سال 2004 با آزمون 44 شرکت درمانده و سالم در کشور تایلند برای سه سال قبل از ورشکستگی ارائه گردید.
Z = X1+X2+X3+X4 (14-2)
متغیرهای مدل فوق به ترتیب عبارت از فروش به کل دارایی، ارزش دفتری سرمایه به کل بدهی، بدهی جاری به کل دارایی و بدهی بلندمدت به کل دارایی است. اگر Z>6066 و Z-0/6066 شرکت سالم خواهد بود و هرگاه0>
