
مسئله را در مقايسة نرخ خودکشي بين گروههاي هندو و مسلمان بررسي کرد و به اين نتيجه رسيد که از آنجائيکه در اسلام موضع سختگيرانهتري نسبت به خودکشي وجود دارد نرخ خودکشي بين مسلمانان کمتر است.
روانپريشي ومسئلة جن
روانپريشي نوع ضعف آشکار در عملکرد روانشناختي از جمله از دست رفتن شناخت نسبت به خود و ارتباط با واقعيت است. شايعترين بيماري روانپريشانه شيزوفرني است.
باورهاي ديني ممکن است عجيب و غريب به نظر برسند و ممکن است ظاهري شبيه ديوانگي داشته باشند. جالبترين باورها براي موضوع حاضر باور به ارواح شيطاني، جن و مانند آن است. در بسياري از فرهنگها چهبسا اجنه و ارواح شيطاني را علت آسيبها، اعم از جسمي و رواني بدانند. طبق بررسي پفاير بيش از يک سوم از 434 نفري که او تحت بررسي قرار داد ميپنداشتند که مشکلات روانيشان ميتواند تحت تأثير ارواح شيطاني ايجاد شده باشد؛ و يک سوم از اين جمعيت براي رهايي به دعا و جنگيري پناه آورده بودند.
باور به تصرف روحي کاملاً رايج است و دو اثر ممکن بر آن مترتب است: يکي اينکه تصرف روحي را ميتوان امري معمول و طبيعي قلمداد کرد (و نه مانند ساير اشکال اختلال روانپريشانه) ديگر اينکه باورهاي دينيِ عجيب و غريب از جمله باور به تصرف روح ممکن است از سوي متخصصان غربي که به آن اعتقاد ندارند نشانة اختلال رواني محسوب شود.
با اين حال نمونههاي بيشماري از بيماري رواني وجود دارد که در آنها اعتقاد بيمار مبني بر اينکه تحت تصرف يا مورد آزار نيروهاي غيرماديِ شرير قرار گرفته نقشي کليدي ايفاء ميکند.
در دو دسته اختلال آمافوفونيانا و اوکوپهامبانا معمولاً آميزهاي از علل رواني – اجتماعي (فشار روحي)، علل ديني (ارادة خدا) و علل بومي مبناي اختلال دانسته ميشود.
ديدگاه نويسنده و تحليل کتاب
پيشدرآمد
ساختار اين اثر به گونهاي است که به خوبي ميتوان از آن به عنوان کتاب درسي واحد روانشناسي دين در مراکز آکادميک استفاده کرد. اين کتاب تا حدودي عالمانه، بيطرفانه، و حاکي از تأکيد بر تنوع در اديان و فرهنگ است. اين کتاب يک نماي کليِ چالشبرانگيز، و مستند در باب دين، بهداشت رواني و فرهنگ ارائه ميکند، و خواندن آن براي محققان، پزشکان و دانشجوياني که علاقهمند به کسب آگاهي در بارة فرايندي که طي آن دين با بهداشت رواني مرتبط ميشود يک ضرورت است. پروفسور لوونتال نه تنها بر روي مشکلات سنتي بهداشت رواني مثل افسردگي، اضطراب، و شيزوفرني تمرکز دارد، بلکه به آثار جديد در باب روانشناسي مثبتگراي دين و شادي نيز ميپردازد. در سرتاسر کتاب مثالهاي موردي براي توضيح مسائل مورد استفاده قرار ميگيرد.
در عصري که ديدگاههاي قطبيشده و سياسيشده در باب دين به طور فزاينده و به سرعت شکل ميگيرد، انديشيدن دربارة تأثير عمل ديني بر روي بهداشت رواني و بيماريهاي رواني کار دشواري شده است. با اين وجود، هنوز دين و معنويت براي بسياري از مردم منابع مهم و حياتي هستند که بواسطة آنها به رنج و محنت معنا ميبخشند. کيت لوونتال در اين کتاب تعاملات گوناگون بين دين و روانپزشکي و مسائل مرتبط با مراقبتهاي باليني را طراحي و تبيين کرده است. اين کتاب با ملاحظات دقيقي که در باب نقش عمل ديني در بيماري و درمان دارد به پزشکان کمک خواهد کرد که به يکي از مهمترين منابع معنا در زندگي بيماران بپردازند.
ديدگاه نويسنده
در زمان نگارش اين کتاب نويسنده بر اين باور بوده است که رشته روانشناسي دين بايد با استفاده از روانشناسيدينِ مسيحيت غربي توسعه و گسترش يابد؛ و حتي در فصل دوم اين کتاب به آن تصريح کرده و به ريشهيابي اين مسئله ميپردازد. در واقع ميتوان گفت تأثير مسيحيت غربي در شکلگيري روانشناسي دين از انگارههاي اصلي خانم لوونتال و پيشفرض اوست و همواره با اين نگاه به سوي روانشناسي دين ميرود. او بر اين باور است که هرچند روانسنجي از جايگاه ارزشمندي برخوردار است اما به طور کلي روانشناسي دين را تحت نفوذ خود قرار داده است. به عقيدة او امروزه نياز بيشتري به استفاده از طرحهاي تجربي و شبهتجربي وجود دارد، و روشهاي کيفي بايد در حد وسيعتري مورد استفاده قرار گيرد، و گواه اين مسئله اين است که ايشان تقريباً در تمامي مباحث از آزمايشها و تحقيقات انجام شده استفاده کرده و به آنها استناد ميکند. در کنار همه اين امور علوم شناختي دربارة دين نيز امروزه به سرعت در حال گسترش است: رشد آثار موجود دربارة اسلام، يهوديت و اديان ديگر، گسترش معنويت به عنوان امري متمايز از دين، و تأثير پستمدرنيسم در کاهش فشار پوزيتويسم بر روانشناسي. امروزه شاهد اين هستيم که افراد به طور گسترده و با شور و هيجان درکنفرانسهاي بينالمللي شرکت ميکنند و مسائل و نکتههاي مهم و جالبي را مطرح ميکنند.
دغدغة دکتر لوونتال بر اين امر استوار است که مادامي که انسان ميخواهد دانش و آگاهي بيشتري از فرايندهاي روانشناختي که در دين دخيل هستند به دست بياورد لاجرم بايد مسائل فوق را در کانون توجه خود قرار دهد. براي مثال ما بايد بدانيم که چگونه آرمانهاي ديني ممکن است به غلط براي تقديسِ جنگ و پيکار، بدرفتاري، شکنجه و صورتهاي ديگر خشونت و همچنين خصومتها و نزاعهاي بين گروهي مورد استفاده قرار بگيرد. اگر نگاه مثبتتري به مسئله فوق داشته باشيم باز هم داشتن آگاهي مضاعف نسبت به اهميت معنويت، کنش ديني، شفقت و دلسوزي و آرمانهاي اخلاقي در آسايش و خوشبختي فردي و اجتماعي امري قطعاً ضروري است. اديان در تبديل جهان به مکاني هرچه بهتر براي زيستن نقشي اساسي داشتهاند و اين نقش را همچنان در زندگي بشر ايفا ميکنند. فهم عميقتر و بهتر اين مسئله که چگونه اين نقشها ميتواند به بهترين وجه ايفا شود تا حد زيادي در گِرو درک علمي از انديشه و رفتار ديني است.
تحليل اجمالي
در آغاز کتاب نويسنده ابتدا ميکوشد تا تعريفي از دين ارائه دهد تا بتواند در ادامه نسبت آن با روانشناسي را تبيين کرده و به کار خود بپردازد. درحقيقت، دين پديدهاي تکبعدي نيست و بايد آن را با تجلياتش در عالم واقع بازشناسي کرد. در اينجا خانم لوونتال سه ساحت رفتار، انديشه و احساس را براي دين در نظر ميگيرد و با توجه به اين مسئله دين را برآيند اين سه ضلع ميداند. اين سه ساحت به نوعي در تمامي اديان قابل بازشناسي هستند، مثلاً در آيين زرتشت، کردار نيک، گفتار نيک، پندار نيک را ميتوان به نوعي با اين سه ضلع منطبق کرد، يا در آيين بودا، سنگه، بودا، درمه، و در اسلام اخلاق، عقايد و احکام نيز از اين سه ساحت نمايندگي ميکنند.
بنابراين نويسنده براي بازشناساندن نسبت دين با روانشناسي در واقع نسبت هر يک از اين ساحتها را با روانشناسي ميسنجد، چون دين در عالم واقع در اين سه ساحت تجلي و ظهور پيدا کرده است و گويي دين اصلاً چيزي جز اين سه ساحت نيست. پس به عبارت کلي روان شناسي وقتي به بررسي دين ميپردازد در واقع يکي از اين اضلاع يا هر سة آنها را بررسي ميکند.
يک نکتة مهم در اينجا قابل ذکر است و آن اينکه، اين به تنهايي کافي و جامع نيست که دين را صرفاً در همين سه ساحت در نظر بگيريم. هر يک از اين ساحات داراي گستره و طيفي هستند که يک محقق و پژوهشگر براي اينکه تحقيق جامعي انجام دهد بايد تمامي زواياي آن را در نظر داشته باشد. رفتار ديني، انديشة ديني و احساس ديني هر يک در طيفهاي مختلفي از مؤمنان يا به عبارت ديگر در اشکال مختلفي تجلي مييابند که به شکل ساده ميتوان يک سرِ طيف را تودة مردم و سرِ ديگرِ آن را نخبگان در نظر گرفت. اين سه ساحت در هريک از اين گروهها ظهور و بروز متفاوتي دارد، لذا براي اينکه تصوير و تحقيقي کامل و جامع از نسبت بين روانشناسي و دين ارائه داده باشيم بايد تمام طيفها را در بررسيهاي خود لحاظ کنيم. نويسنده اين نکته را نسبتاً رعايت کرده – هرچند جا دارد که نمونههاي ديگري را هم به کار ببرد. او در نمونههاي خود از زن و مرد گرفته تا پير و جوان و نوجوان و سياهپوست و بوميهاي آفريقا و دانشمند و دانشآموز و کارمند و وکيل و …. استفاده کرده است.
نکتة ديگري که در برابر نويسنده قرار دارد اين است که اگر دين پديدهاي تکبعدي نيست و ذووجهين است بايد تمامي ابعاد آن را شناخت و نسبتي بين روانشناسي با تمام ابعاد دين برقرار شود. بنا بر نظر برخي از دينشناسان دين به اين سه ساحت خلاصه نميشود و داراي ابعاد ديگري هم هست. طبق نظر نينيان اسمارت دين داراي هشت بعد است که غير از سه بعد مذکور ابعاد ديگري همچون بعد زباني، بعد اسطورهاي، بعد اخلاقي- حقوقي، بعد نهادي، بعد مادي و هنري و ….. را نيز در بر ميگيرد. حال اين پرسش در برابر نويسنده مطرح است که آيا روانشناسي به همة ابعاد ميپردازد يا نه؟ يا اصلاً لازم است که به همة آنها بپردازد يا نه؟ به نظر ميرسد جاي اين بحث و توضيح دينشناختي در اين کتاب خالي است.
از بُعد ديگر از آنجا که روانشناسي از علوم تجربي است و نظريات آن بايد بر پاية آزمايش و مشاهده استوار باشد، اين اثر به درستي بر پاية چنين اصلي استوار است و در سرتاسر کتاب ميبينيم که براي هر بحث و موضوع، و احياناً نتيجهاي که نويسنده در پي آن بوده، به وفور از آمار و آزمايش و جدول و پرسشنامه و ديگر شيوههاي متداول در علوم تجربي استفاده شده است، که اين خود از نقاط قوت اين اثر به شمار ميرود (هرچند در بعضي موارد احتمال دارد آمارها به دليل گذشت زمان با آمار واقعي در زمان حال مطابقت نداشته باشد). همچنين نکتة ديگر در جهت اتقان و قوت کار اين نويسنده در اين اثر اين است که در هر يک از بحثها تقريباً از تمامي نظريات عمده ونظريهپردازان اصلي و برجسته نام برده و از نظريات آنها در بحث خود استفاده کرده است، لذا سراسر کتاب مملو است از اسامي روانشناسان برجسته – که اين خود يکي از دشواريهاي ترجمه براي ظبط دقيق آوانگاري فارسي اسامي بوده است که تقريباً تمامي آنها با فرهنگ تلفظ نامهاي خاص (اثر آقاي فريبرز مجيدي) کنترل شده است.
در مجموع به نظر ميرسد اين کتاب با ساختار خاص خود يک تصوير نسبتاً جامع و بهطور ويژه عيني و کاربردي از نسبتي که روانشناسي ميتواند با دين برقرار کند به خواننده (به ويژه دانشجويان و پژوهشگران حوزة دينشناسي) ارائه ميکند. جامعيت و ژرفنگري اين اثر به همراه حجم کم آن نقطة آغاز بسيار خوبي است براي کساني که قصد دارند در وادي روانشناسي دين گام بردارند.
فهرست آثار علمي دکتر کيت لوونتال
BOOKS
K.M.Loewenthal: Mental Health and Religion. London: Chapman & Hall, 1994.
K.M.Loewenthal: An Introduction to the Construction of Psychological Tests and Scales. London: UCL Press, 1996.
K.M.Loewenthal: The Psychology of Religion. Oxford: Oneworld/Penguin, 2000, reprinted 2004.
K.M.Loewenthal: An Introduction to Psychological Tests and Scales, 2nd edition. London: Psychology Press, 2001.
K.M.Loewenthal: Religion, Culture and Mental Health. Cambridge: Cambridge University Press, 2007
In press: M.B.Rogers, C.A.Lewis, K.M. Loewenthal, M.Cinnirella & K.Ansari (eds) Martyrdom and Terrorism. Edwin Mellen Press.
ARTICLES & BOOK CHAPTERS
1. K.Loewenthal: How are first impressions formed? Psychological Reports, 1967, 21, 834-836. C
2. K.Loewenthal: The development of codes in public and private language. Psychonomic Science, 1967, 8, 449-450.
3. K.Loewenthal: The effects of understanding from the audience on language behaviour.British Journal of Social and Clinical Psychology, 1968, 7, 247-252. A/B
4. K.Loewenthal & J.Briem: Immediate recall of nominalisations and adjectivalisations.Psychonomic Science, 1968, 11, 209-210.
5. K.Loewenthal: Semantic features and communicability of words of different
