
کمکی به سیر انسانی و کمالات آن نمیکند200.بلکه سعادت انسان را در عمل به علومی که کسب کرده است میدانند.
2-5. رویکرد عرفانی به اخلاق
همان طور که در انسانشناسی عرفانی گفتیم، انسان دارای هفت مرتبه است. برای طی کردن آن مراتب، انسان نیازمند به اصلاح نفس و تهذیب آن است. تهذیب نفس مقدمه وصول به آخرین مرحله در سلوک عرفانی است. به بیان دیگر اصلاح نفس و تهذیب نفس، جز در سایهی اخلاق و اخلاقی شدن امکانپذیر نیست. امام با بیان عناصر محوری اخلاقی مثل اراده، عزم، محاسبه، مراقبه و… درصدد آن است که مبادی و لوازم انقطاع سالک را برای نیل به کمال مطلق مهیا کند. بنابر این باید گفت اخلاق مقدمات و مبادی عرفان است؛ یعنی سالک با به کار گرفتن اصول و عناصر و صفات حسنه اخلاقی مقدمات سفر معنوی را فراهم میکند.
2-5-1. مراتب سلوک عرفانی
امام خمینی، منازل و مراتب اهل سلوک را بیشمار دانسته و به برخی از آنها در آداب الصلوه اشاره کردهاند. به این صورت که یکی از مراتب اهل سلوک را «علم» دانسته؛ به این معنا که سلوک علمی و برهان فلسفی، ذلت، عبودیت، عزت و برتری ربوبیت را اثبات کند. سالک در این مرتبه، حقیقت فقر و ذلّت خود و دیگر موجودات را نسبت به رب و پروردگار خود، درک میکند. این همان مرتبهای است که امام توقف در آن را حجاب اکبر خوانده و تأکید دارند که سالک نباید به این مقام علاقهمند شود و از وصول به فناء الله غافل شود. وی مقام دوم را این میدانند که فرد، آنچه را که با عقل و برهان و سلوک علمی ادراک کرده است، با قلم عقل بر صفحهی قلب بنگارد و حقیقت ذلّ عبودیت و عزّ ربوبیت را به قلب برساند که نتیجهی این مقام، حصول ایمان به حقایق است. همچنین امام، مقام سوم را مقام «اطمینان و طمأنینه نفس» دانسته که در حقیقت مرتبه کامل ایمان است و مقام چهارم سلوک را «مشاهده» بیان کردهاند و آن را به نوری الهی و تجلیای رحمانی وصف کردهاند که سراسر قلب سالک را به نور شهودی منور میکند.201 لذا امام خمینی مراحل زیر را برای اصلاح نفس بیان کردهاند؛زیرا تا نفس تهذیب و اصلاح نگردد قادر نخواهد بود در راه سلوک عرفانی و مقام قرب به خدا نائل شود و زمانی که نتواند به تقرب برسد به سعادت و کمال غایی نیز نمیرسد.
2-5-2. راههای تهذیب اخلاق و اصلاح نفس
امام خمینی برای کسب فضایل و تهذیب نفس چند چیز را که در طول هم است برمیشمارد و تمام آنها را مهم معرفی میکند ولی در عین حال همه را زیر چتر یک عامل اساسی یعنی شریعت قرار میدهد،به عبارت دیگر از نظر امام برخی اصول و عوامل وجود دارد که رعایت هر کدام آنها در تحت قاعده و قوانین شریعت الهی راههای میانبر برای کسب فضایل محسوب میشود که این اصول و عوامل عبارتند از:تفکر،عزم،مشارطه و مراقبه و محاسبه،تذکر.
2-5-2-1. تفکر
تفکر در لغت به معنای تصرف در قلب و تأمل و نظر به مقدمات و دلایل برای هدایت به سوی مجهول است202. امام ارزش والایی برای تفکر قائل بوده و آن را مفتاح ابواب معارف و خزائن همه کمالات و علوم و همچنین شرط ضروری سلوک الی الله و کرامت انسانی میداند. تفکری که در قرآن کریم و متون اسلامی، بسیار از آن تبلیغ و تمجید شده است.203 از دیدگاه امام اولین شرط مجاهده با نفس و حرکت به سوی حق تعالی، «تفکر» است. تفکر در این مقام، عبارت است از اینکه انسان لااقل در هر شب و روز، مقداری و لو کم هم باشد، فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را برای او فراهم نموده، و بدن سالم و قوای صحیح که هریک دارای منافعی است که عقل هرکسی را حیران میکند، به او عنایت کرده و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده، وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟204 و امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شوی به منزل دیگر از مجاهده برسید.205 کرامت انسانی و مجاهده با نفس، درجات و مراتبی قائل است که هر مرتبه نتایجی دارد؛ مانند تفکر در حق، اسما، صفات و کمالات او؛ تفکر در لطایف صنعت، اتقان نظام آفرینش، دقایق خلقت، اسرار هستی، افلاک، نظم سیارات و اسرار آفرینش انسان؛ و تفکر در احوال نفس که نتایج بسیار و معارف بیشمار حاصل آن است.206 یکی از نتایج تفکر در احوالات نفس، این است که نفوس، صحت، مرض، صلاح، فساد، سعادت و شقاوتی است که پی بردن به طرق آن و دقایق مصالح و مفاسد آن، برای احدی جز ذات مقدس حق ممکن نیست و چون در نظام اتم و احسن حکیم مطلق که واقف به همهی امور است، محال است که طریق سعادت و شقاوت و هدایت به را صلاح و فساد و نیز اعلام طرق علاج نفوس، در این نظام مهمل گذاشته شود. زیرا اهمال آن، مستلزم نقص در علم یا نقص در قدرت یا بخل و ظلم بیجهت است که ذات مقدس مبدأ، از تمام اینها بری است و کامل مطلق و مفیض مطلق است. پس لازم شد که در نظام اتم، طریق سعادت، شقاوت و هدایت به بشر اعلام شود و از این بیان امام نتیجه میگیرند که نسخهی اصلاح امراض نفسانیه که همان شریعت است، جز در پیش ذات مقدس حق نیست. زیرا عقل عقلا از ادراک چنین مقصد بزرگی که ربط ملک و ملکوت و تأثیر صور ملکیه در باطن نفس را احدی درک نمیکند؛ پس به ناچار باید از طریق وحی و الهام واقع شود. یعنی باید به تعلیم حق باشد و واضح است که تمام افراد بشر، استعداد این مقام و انجام این وظیفه را ندارند. در هر چند قرن یک نفر پیدا شود که لایق چنان وظیفهای باشد که خداوند او را مبعوث کند تا بشر از طرق سعادت و شقاوت و صلاح خود آگاه کند.207
خلاصه اینکه نقش تفکر در سیروسلوک و کسب فضایل بسیار مهم است چون تفکر قوه عاقله انسان را تقویت میکند و با تقویت آن انسان قبل از هر کاری به چرای آن میاندیشد و سپس اقدام به عمل میکند.
2-5-2-2. عزم
راه دیگر برای بدست آوردن فضایل و دومین مرحله از مراحل سیر و سلوک و راهبرد اخلاقی در پرورش کرامت انسانی و مجاهده با نفس از نظر امام، «عزم» است. عزم عبارت است از: «بناگذاری و تصمیم بر ترک معاصی، و فعل واجبات» و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات، و بالأخره عزم آهنین بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید»208.
امام خمینی به نقل از مشایخ خود درباره اهمیت عزم مینویسد: «عزم جوهرهی انسانیت و میزان امتیاز انسان است؛ و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست»209 و در جای دیگر مینویسد:
«عزم و اراده قویه در آن عالم خیلی لازم است و کارکن است، میزان یکی از مراتب اهل بهشت، که از بهترین بهشتهاست، اراده و عزم اوست.که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد نه کرامت یافته و نه دارای آن بهشت و مقام عالی شود.»210
این قدرت و نفوذ اراده، برای پرورش کرامت انسانی و مجاهده با نفس بسیار کارساز است؛ زیرا آنکه ارادهاش خمود و عزمش مرده است، نخستین گام سیر را نمیتواند بردارد و همواره در معرض خطر و سقوط است و بازیچه هوسهاست. برای ترک محرّمات، انجام واجبات و التزام به آداب شریعت، نفسی میخواهد که صاحب عزمی مقتدر و ارادهای مصمم باشد.
«ای عزیز بکوش تا صاحب عزم و اراده شوی، که خدای نخواسته اگر بیعزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی؛ زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرأت بر معاصی کمکم انسان را بیعزم کند و این جوهر شریف را از انسان میرباید.»211
2-5-2-3. مشارطه، مراقبه، محاسبه
راه دیگری که در کسب فضایل و تهذیب اخلاق مهم است وامام(ره) پس از تفکر و عزم آن را ضروری دانستهاند مشارطه و مراقبه و محاسبه است و امام در تعریف آنها اینگونه نوشتهاند که:
«مشارطه آن است که در اول روز مثلا با خود شرط کند که امروز برخلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد…پس از این مشارطه باید وارد مراقبه شوی و آن چنان است که در تمام مدت شرط،متوجه عمل به آن باشی؛و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خداست ،بدان که این از شیطان و جنود اوست که میخواهند تو را از شرطی که کردهای بازدارند…و به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردهای که آیا به جا آوردی و با ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانت نکردی»212.
2-5-2-4. تذکر مداوم
آخرین مرحله از مراحل تهذیب نفس و دستیابی به کرامت انسانی و مجاهده او با نفس و شیطان از نظر امام(ره)، «تذکّر» است. به فرموده ایشان:« تذکر عبارت است ازیاد خدای تعالی و نعمتهایی که به انسان مرحمت فرموده است.» 213 در دیدگاه امام، یاد تمام و کمال الهی راه حصول به کرامت انسانی و لقاء خدا و عالم تقرب به درگاه آن ذات لمیزلی است.ایشان با استفاده دقیق و لطیفی از قرآن این برداشت اخلاقی و عرفانی را یادآور شدهاند:
«بدان ای عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس، موجب گشودن چشم باطن قلب شود که به آن لقاءالله که قره العین اولیاء است حاصل گردد.در نتیجه، معرفت و کرامت نفسانی مقدمهای میشود برای حرکت در مسیر معرفت الهی.»214
همچنین امام تذکر را از نتایج تفکر دانسته و به نقل از خواجه عبدالله بیان کردهاند که تذکر فوق تفکر است،زیرا که این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب است و تا انسان در راه طلب و جستوجو است از مطلوب محجوب است و قوت و کمال تذکر را بسته به قوت و کمال تفکر دانستهاند.ایشان در فضیلت و اهمیت تذکر چنین فرمودهاند:
«بدان ای عزیز که تذکر از محبوب و به یاد معبود به سر بردن نتیجههای بسیاری برای عموم طبقات دارد،اما برای کمّل اولیا و عرفا که خود آن غایت آمال آنهاست و در سایه آن به وصال جمال محبوب خود رسند.هنیئا لهم.و اما برای عامه و متوسطین بهترین مُصلحات اخلاقی و اعمالی و ظاهری و باطنی است.اگر انسان در جمیع احوال و پیشامدها به یاد حق تعالی باشد و خود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند،البته از اموری که خلاف رضای اوست خودداری کند و نفس را از سرکشی جلوگیری کند.این همه مصیبات و گرفتاری به دست نفس اماره و شیطان رجیم از غفلت از یاد حق و عذاب و عقاب اوست.غفلت از حق کدورت قلب را زیاد کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند و مفاسد را روزافزون کند و تذکر و یادآوری از حق دل را صفا دهد و قلب را صیقلی نماید و جلوهگاه محبوب کند و روح را تصفیه نماید و خالص کند و از قید اسارت نفس انسان را براند و حب دنیا را که منشأ خطیئات و سرچشمه سیئات است از دل بیرون کند و دل را برای ورود صاحب منزل پاک و پاکیزه کند…..که از این زادی بهتر برای سلوک الی الله و مصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبری خوبتر برای معارف الهیه یافت نشود.پس اگر طالب کمالات صوریه و معنویه هستی و سالک طریق آخرت و مسافر و مهاجر به سوی او هستی، قلب را عادت بده به تذکر محبوب»215
نتایج
در نهایت می توان نتیجه گرفت که:
1. امام خمینی(ره) اخلاق را همان خُلق میدانند که به عنوان یک حالت نفسانی، انسان را بدون فکر به عمل وامیدارد.
2. امام خمینی در رویکرد فلسفی، انسان را موجودی دارای مراتب و ساحات میداند که از مرتبه مادی به سوی مرتبه روحانی در حال شدن است.
3. امام، حقیقت انسان را نفس ناطقه دانسته که در وجود با ماده بدن، متحد است و نفس را کمال جسم بیان کرده که آن را از حالت نقص و ابهام خارج میکند و به تدریج در مسیر حرکت جوهری مراتب وجودی را طی میکند.
4. امام نفس ناطقه انسانی را حقیقتی میداند که در عین وحدت و کمال بساطت، دارای سه نشئه یا مرتبه ملکی و ظاهری که مظهر آن بدن و حواس ظاهری است، نشئه و مرتبه برزخی که مظهر آن حواس باطنی است و مرتبه غیبی باطنی که مظهر آن را قلب و شؤون قلبی بیان کردهاند. همچنین
