
ه کنند. پایاننامه نیز از این منبع برای روشن شدن رنگ و نور در عرفان اسلامی بهره میگیرد.
2) “نجمالدین کبری”، کاظم محمدی، تهران: انتشارات: طرح نو، سال 1380.
موضوع اصلی کتاب، سرگذشتنامۀ احمد بن عمر نجمالدین کبری(540-618ه.ق) است.
این کتاب پس از بررسی سرگذشت نجمالدین کبری، رنگ و نور در حالات سالک را از منظر نجمالدین و پیروانش بیان میکند. پژوهش حاضر، برای رساندن مفهوم رنگ و نور در عرفان از دیدگاه نجمالدین استفاده میکند.
3) “نگارگري ايران دوران معاصر (۱۳۰۰ – ۱۳۵۰ش)”، محمود افتخاری، تهران: زرین و سیمین، سال 1381.
این کتاب به بررسی نقاشی سنتی ایران در حدود قرن چهارده هجری شمسی پرداخته و سرگذشت چند تن از بزرگان هنر را بیان کرده است. همچنین آثار این هنرمندان را مورد بررسی قرار داده است.
در مسیر تحقیق تاریخ نگارگری معاصر، این کتاب منبع خوبی میتواند محسوب شود. به دلیل اینکه پژوهشگران کمتر به نگارش کتب در مورد نگارگری معاصر پرداختهاند و بیشتر به صورت مقاله و طرح پژوهشی به تاریخ نگارگری معاصر اشاره شده است. پایاننامه نیز از این کتاب برای معرفی نگارگران معاصر استفاده کرده است.
4) “نگارگري ايران (پژوهشي در تاريخ نقاشي و نگارگري ايران(“، یعقوب آژند، تهران: انتشارات سمت، تهران، سال1389.
این کتاب به بررسی تحولات نگارگری در ایران از دوره باستان تا دوران قاجار پرداخته است. کتاب، بهصورت مجموعهای دو جلدی به چاپ رسیده و در اين مجموعۀ دو جلدي مكاتب هنري براساس دورهبندي تاريخي تقسيمبندي شده است. دامنۀ تحقيق این کتاب بسيار وسيع است و همچنین كتاب برای ارائه مطالب از مستندسازی در متن استفاده کرده است. همچنین این کتاب، دارای عکسهای رنگی خوبی است که در منابع فارسی کمتر از آنها استفاده شده است.
پژوهش حاضر، از مطالب این کتاب بهصورت غیرمستقیم استفاده میکند و از تصاویر ارائه شده در کتاب، برای فهم بهتر مطالب پژوهش بهره میگیرد. علاوه بر این پژوهش از منابع معتبر این کتاب بهره گرفته و برای ادامه تحقیق به این منابع مراجعه میکند.
5) “تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی”، محمد مددپور، تهران: امیر کبیر، سال 1374.
موضوعات این کتاب مربوط به معنویت در هنر ، فلسفه و هنر اسلامی است.
مددپور در این کتاب، مبحث رنگ و نور را، در سیر و سلوک سالک و طریقت تعلیم نقاشی در عصر اسلامی میپردازد. این منبع محکم و معتبر نقش مهمی در مبانی نظری پژوهش حاضر دارد.
6) “سير تفکر معاصر در ايران”، محمد مددپور، جلد سوم، تهران: وزارت آموزش و پرورش، موسسه فرهنگي منادي تربيت. سال 1379.
این کتاب در جلدی با عنوان آغاز تجدد، دينزدايي و غربزدگي در هنر سنتي ایران از مجموعۀ پنج جلدی “سیر تفکر معاصر در ایران” میباشد. کتاب حاضر، در خصوص تفکّر غرب و تجددگرایی هنرمند ایرانی بحث کرده است.
پژوهش برای دستیابی به تفکّر غرب و اینکه این تفکّر از چه زمانی فکر هنرمند ایرانی را تحت تأثیر خود در آورده است، از این کتاب بهره میگیرد. به طور کلی دکتر مددپور، در خصوص تفکّر غرب مطالعات خوب و گستردهای داشتهاند و کتب معتبر و قابل ملاحظهای از ایشان به چاپ رسیده است. همچنین ایشان در مورد تجددگرایی و دنيويگرايي هنرمند ایرانی تحقیقات بسیاری انجام دادهاند.
7) “آفرین بر قلمت ای بهزاد”، محمد ناصریپور، تهران: انتشارات سروش، سال1377.
موضوع اصلی این کتاب سرگذشت زندگی حسین بهزاد، نگارگر معاصری است که در سال 1273 شمسی تا سال 1347 هجری شمسی زندگی کرده و در عرصه نقاشی سنتی ایران شاهکارهایی را ارائه داده است.
این کتاب ابتدا به بررسی زندگی هنرمند بزرگ، بهزاد پرداخته و در انتها آثارش را مورد مطالعه قرار میدهد. پژوهش حاضر، از این کتاب برای بیان ویژگیهای آثار استاد حسین بهزاد بهره میگیرد و از طریق مصاحبه با اساتید نگارگر، به تحلیل تعدادی از آثار ایشان میپردازد.
همچنین در سه کتاب: “برگزیده آثار محمود فرشچیان”، “برگزیده آثار محمدباقر آقامیری” و “برگزیده آثار مجید مهرگان” نمونهای از آثار نگارگران نامبرده در عرصۀ هنر و نگارگری ایرانی به چاپ رسیده است.
در مقدمۀ این کتب مختصری از زندگینامه و ویژگی آثار نگارگران مذکور ارائه شده است که در مسیر تحقیق پایاننامه، راهگشای خوبی برای بازشناسی رنگ و نور در تحلیل آثار این نگارگران میباشد.
1-6 روش تحقیق
این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر ماهیت بر اساس شیوه توصیفی- تحلیلی است که یکی از انواع تحقیق توصیفی است. در تحقيقات توصيفي محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و ميخواهد بداند پديده، متغير، شي يا مطلب چگونه است.
تحقيقات توصيفي هم جنبه کاربردي دارد و هم جنبه مبنايي. در بعد کاربردي از نتايج در تصميم گيري و برنامه ريزي استفاده ميشود و در بعد بنيادي يا مبنايي به کشف حقايق و واقعيتهاي جهان خلقت ميپردازد.
«تحقيقات توصيفي از نظر شيوه نگرش به دو دسته تقسيم ميشوند:
الف) تحقيقات توصيفي محض: محقق صرفاً به کشف و تصوير سازي ماهيت و وضعيت موجود مساله ميپردازد.
ب) تحقيقات توصيفي-تحليلي: محقق علاوه بر تصوير سازي آنچه هست به تشريح و تبيين دلايل چگونه بودن و چرايي وضعيت مسأله ميپردازد»(حافظ نیا، 1387، 60 و 61).
در ادامه، روش گردآوری دادهها، بر اساس اطلاعات کتابخانهای و از طریق مصاحبه با اساتید نگارگر، صورت گرفته است.
در روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای، جهت نگارش تئوري و ادبیّات پژوهش، علاوه بـر کتـب، از مقـالات و پایـاننامهها نیز استفاده گردید. همچنین، جهت غنیسازي مبحث ادبیّات پژوهش و افزایش اعتبار آن، از مجلات و منابع معتبر داخلی و خارجی، استفاده شده و برگ شناسههایی (فیش برداری) تهیه گردید. علاوه بر این، برای مصاحبه با اساتید اهل فن، سؤالاتی توسط محقق آماده شد و پاسخ این سؤالات در پژوهش حاضر، مورد استفاده برای بازشناسی رنگ و نور در تحلیل آثار پنج نگارگر مذکور در تحقیق، قرار گرفت.
قابل ذکر است که تصاویر مورد استفاده در این تحقیق، از کتب نفیس و آرشیو موزههای محمود فرشچیان و حسین بهزاد، واقع در سعدآباد، هنرهای معاصر تهران، موزه شهدای تهران و موزهی آستان قدس رضوی واقع در مشهد تهیّه گردیده است.
1-7 نمونه آماری تحقیق
در این پژوهش، برای رسیدن به هدف مورد نظر تحقیق و بازشناسی رنگ و نور در تحلیل آثار پنج نگارگر مورد مطالعه، ، بهصورت نمونه انتخاب میشود و مورد بررسی قرار میگیرد.
نمونهها از مجموعه کتب آثار نگارگران ذکر شده، گردآوری شده است و از نظر بازشناسی نور و رنگ بر پایه هدف تحقیق، تجزیه و تحلیل میشود.
1-8 محدودیتهای تحقیق
1- محدودیت منابع نوشتاری لازم و کافی در مورد ویژگیهای آثار پنج نگارگر مورد بررسی.
2- پراکنده بودن مجموعه آثار استاد مجرد تاکستانی و نبود این آثار بهصورت مجموعه در کتب یا مقالات.
3- عدم دسترسی به برخی از نگارگران مذکور در تحقیق و نبود گفت و شنود با این هنرمندان در مورد ویژگی آثارشان.2
فصل دوم:
بررسی رنگ و نور در نگارگری اسلامی ایران
یکی از ویژگیهای حائز اهمیت در نگارگری ایرانی، موضوع رنگ و نور است. کاربرد این ویژگی در نقاشی ایرانی، سابقهای بس دیرینه دارد و بحثی است که به طور کلی، در تفکّر دینی و مذهبی کشور جای گرفته است. در واقع پیام موجود در ادیان باستانی، از ابتدا، مبارزۀ نور و ظلمت یعنی خوبی و بدی و نیکی و پلیدی بوده است. از این مقوله، همواره به عنوان نمادی در آثار هنری استفاده میشد.
رنگ، محصول تجزیۀ نور است. اگر نور را در حالت تجزیه نشدهاش، نماد وجود مطلق “وحدت” بدانیم، رنگ نیز میتواند نماد تعیّنات وجود مطلق “کثرت” باشد. نگارگر اسلامی، به واسطۀ فضای تخت (مسطّح) و بدون توّهم بصری یا تصنّعی، به گونهای به ترسیم مناظر دنیوی میپردازد که یادآور بهشت و عالم انوار است. این نگارههایِ دلانگیز و نقوشِ پرمایه رنگین را در نهایت، باید مدیون اسلام باشیم. زیرا فضایی به وجود آورد که در آن، هنرمندان، فارغ از مسائل دنیوی و امور واقع، در تخیّلی از خط و رنگِ ناب، سیری کنند.
2-1 تعاریف و مبانی نظری تحقیق:
در این بخش: برخی واژگان کلیدی پایاننامه، بهصورت کلی، تعریف میشوند.
معنا: مراد از این کلام، مقصود و اراده است و بهطور حقیقت فیالواقع(دهخدا، 1377، ذیل واژه معنا).
وقتی جهانی بدون معنا باشد، زندگی پوچ و بیمعنی میشود و چنان تغییر میکند که پایهای برای گزینش معقول و خردمندانه در آن نیست. زندگی بدون جهت میشود و کیفیت خود را از دست میدهد. در اثر ، تجلّی معنا، الزاماً به معنای نسبت ذاتی آن معنا با اثر نیست.
معنویت: معنوی بودن، حقیقتی راست و اصلی و ذاتی و مطلق و باطنی و روحانی. مقابل مادی. مقابل صوری. مقابل ظاهری. معنایی که به وسیله قلب شناخته میگردد و زیان را در آن بهرهای نیست(دهخدا، 1377، ذیل واژه معنویت).
نور: روشنایی. روشنی هرچه باشد، یا شعاع روشنی و دهخدا به ضیاء. سنا. ضوء. شید فروغ اشاره میکند.
کیفیتی که بوسیله حس بینایی درک میشود و به وساطت آن، اشیاء دیده میشوند. روشنی، مقابل تیرگی و تاریکی و ظلمت است(دهخدا، 1377، ذیل واژه نور).
یکی ظلی که هم ظل است و هم نور یکی نوری که هم نور است و هم ظل
منوچهری
«در تعريف نور از ديدگاه علم فيزيك گفتهاند: تابش مرئي الكترومغناطيس است كه در خلأ با سرعت298000 كيلومتر در ثانيه انتشار پيدا ميكند»(اصغرینژاد، 1379، 85).
کلمۀ “نور” معنايى معروف دارد، و آن عبارت است از: «چيزى كه اجسام كثيف و تيره را براى ديدن ما، روشن میكند و هر چيزى به وسيلۀ آن، ظاهر و هويدا میگردد، ولى خود نور، براى ما به نفس ذاتش مكشوف و هويدا است، چيز ديگرى آن را ظاهر نمیكند. پس نور عبارت است از چيزى كه ظاهر بالذات و مظهر غير است، مظهر اجسام قابل ديدن میباشد»(طباطبایی 1363، ج 15، 172).
نرمان مان، درباره مفهوم فيزيكي نور، میگويد: «دربارۀ نور چنين تصور ميشود كه از تركيب امواج الكترومانيتيك و امواج انرژي نوراني كه از يك منبع مثل خورشيد سرچشمه ميگيرد، تشكيل ميشود»(اصغرینژاد، 1379، 85).
نيوتن، دانشمند معروف قرن هيجدهم میلادی، نخستين بار حدس زد كه شاید نور سفيد، مجموعهای از رنگها باشد. او اين احتمال را، به وسيلۀ گردش صفحۀ معروف خود، آزمود و ثابت كرد مجموعۀ رنگها بر چشم، اثر نور سفيد ميگذارند.
اما مطالعه در مورد شناخت نور و علم مناظر و مرایا، اولینبار، توسط ابنهیثم صورت گرفت. ابنهیثم در قرن چهارم هجری (سیزدهم میلادی) در سدۀ هفدهم، مرجع معتبری در مسائل مربوط به نور بود. وی تحقیقات و کشفیات مهمّی در قلمرو رنگ و نور، به جهان اسلام هدیه کرد.
پیش از این در قرن دوم هجری، امام صادق (ع) در مباحث خود، اشاره نموده بود که به هنگام رؤیت اشیا، این نور است که از آنها به سوی چشم ما میآید و هر چه نور کمتری از شیء به چشم ما برسد، ما آن را تارتر مشاهده میکنیم(منصوری، 1358).
تعاریف ذکر شده، در مورد نور از منظر فیزیک آمده است، اما در فرهنگِ تعبیرات عرفانی، نور بهصورت دیگری تعبیر شده است و اشاره دارد که: «نور، اسمی است از اسماء الله… و عبارت از تجلّی حق است به اسم ظاهر، که مراد و حسِ عالم ظاهر است، در لباسِ جمیع صدر ممکنالوجود از جسمانیت و روحانیت»(سجادی، 1362، 474).
این فرهنگ، نور در نزد صوفیان را عبارت از وجود حق میداند که به اعتبار ظهور او از آن بهرهمند میشود(سجادی، 1362).
همچنین ابو یوسف، یعقوب ابن اسحاق کندی، در کتاب فیالمناظر در باب نور و ابصار، مطالبی نوشته است(مراثی، 1389). آرتور زاینک3 در کتاب “درک کردن نور” مینویسد: «چشم برای دیدن، بیش از نور طبیعی نیاز دارد و همچنین نیازمند شعور باطنی و بصری مورد نظر فیلسوف یونانی امپدکلس4 است. اگر نور جان بخش شعور را، که به همۀ حسهای ما روشنی میبخشد و
