
تجارب خود می سازند.
4-زبان پژوهش بیانی182 ( رسا و پرمعنی ) است (کرسول 2003).
هدف پژوهش کیفی فهم بهتر رفتار و تجربه انسانی (بوگدن183، 2007) است.این مطالعه کیفی نیز از اتو اتنوگرافی ، شکلی روبه رشد از پژوهش و نوشتن درباره خود (الیس، 2004)، استفاده می کند. اتو اتنوگرافی نوشتن درباره شخص و ارتباط او با فرهنگ است. از نظر ریچاردسون184 (2000) نوشتن یک روش پژوهش است، راهی برای کشف خود شما و موضوع شما (ریچارد سون، 2000، ص 923) وقتی، نوشتن را به مثابه یک روش در نظر می گیریم، در هر حال ما زبان «در استفاده» را تجربه می کنیم، چطور ما جهان زیسته را از طریق واژه پردازی بوجود می آوریم و چگونه آن را دوباره به عبارت و زبان در می آوریم . به عبارت بهترانسانها جهان رادرقالب روايت مى فهمند وآن را و خود را در قالب روايت بيان مى كنند.
نوشته های روایی شخصی یا اتواتنوگرافیک از قراردادهای سنتی و منطقی/تحلیلی موجود در نوشته های آکادمیک تبعیت نمی کند. الیس و بوچنر(2000) داستان های شخصی را روایت های برانگیزاننده می دانند.معمولا نویسنده یک روایت برانگیزاننده به اول شخص می نویسد،خودراموضوع پژوهش می سازد وبدینسان جدایی وانفصال قراردادی پژوهشگروسوژه هارانقض می کند(جکسون،1989 به نقل از الیس و بوچنر،2000)،داستان اغلب بریک مورد تنها تاکید می کندو این چنین دغدغه های پژوهش سنتی یعنی تعمیم پذیری ازمیان موارد را به تعمیم پذیری درون یک مورد تغییر می دهد(گیرتز، 1973 به نقل از الیس و بوچنر،2000 ) .سبک داستان گویی وابسته به رمان یابیوگرافی است وبدین صورت حدومرزهایی که بطور طبیعی علوم اجتماعی را از ادبیات جدامی کند،درهم می شکند.قابلیت خواندن ودسترسی پذیری متن، خواننده را در مقام شرکت کننده همکاردر گفتگو قرار می دهد و نظر مرسوم خواننده به منزله دریافت کننده منفعل دانش را رد می کند .آشکار سازی جزئیات پنهان زندگی خصوصی، تجربه عاطفی را نمایان می کند و بدین گونه الگوی مدعی عقلایی بودن نمایش اجتماعی را به چالش می کشد ؛ متن روایی گرایش به خلاصه سازی و توضیح دادن را نمی پذیرد . بر سفر تاکید می کند تا مقصد و بدین صورت گمان باطل علمی کنترل و سلطه را کم ارزش می پندارد.داستان های برانگیزاننده ذهنیت را به کار گرفته و پاسخ عاطفی را موجب می شود .گرایش آنها بر استفاده شدن است تا تحلیل شدن ؛ بر نقل شدن و بازگو شدن تا تئوریزه شدن و آرام گرفتن ؛ بر پیشنهاد درس هایی برای گفتگوی بیشتر تا نتیجه گیری های غیر قابل بحث؛ و بر جانشین کردن و هم نشینی جزئیات ژرف و کامل به جای تنهایی حقایق انتزاعی( الیس،2008) .
متن پژوهش داستانی عاری از اصطلاحات خاص علمی و نظریه های انتزاعی است … نویسندگان داستانها را بر تحلیل ترجیح می دهند ، قرائت های بدیل و تفاسیر چند گانه را مجاز می شمارند. از خوانندگان خود می خواهند تا حقیقت داستان هایشان را احساس کنند ، مشارکت کنندگانی همراه شوند و در ابعاد اخلاقی ، عاطفی ، زیبایی شناختی و عقلانی خط سیر داستان درگیر شوند (ریچاردسون ،b1994به نقل از الیس و بوچنر،2000).
داستان گویی به مثابه روشی برای دعوت از خوانندگان است تا خود را جای ما بگذارند. محور گفتگو های ما گزینش های اخلاقی است . فایده این داستان ها، ظرفیت آنها در ارائه گفتگو ها از نقطه نظر خوانندگان است که از دیدگاه زندگی های خود به داستان می نگرند. روایت ،ظرفیت خود را بالا و پایین می برد تا خوانندگان را به وسعت بخشی به افق های خود تحریک کند. خوانندگان می توانندآگاهانه بر تجربیات خود تامل کنند و با تفکر وارد دنیای تجربیاتی متفاوت از تجربیات خودشان شوند و فعالانه در گفتگوی مربوط به دلالتهای اخلاقی و اجتماعی دیدگاه ها و نقطه نظرات متفاوتی که با آن مواجه شده اند ،شرکت کنند(الیس و بوچنر،2000) .
پرتيراژترين كتابهاي ژورناليسم اول شخص گواهي بر تمايل مردم به خواندن داستانهاي شخصي است. نه تنها مردم مي خواهند بينش ها و ادركات گزارشگران را بشنوند، خوانندگان نيز مي خواهند ببينند كه [چگونه]مردم عادي شخصيتهاي اصلي نمايشهاي زندگي واقعي هستند. در گذشته نوشته هاي شخصي و اتوبيوگرافيكال حوزه انحصاري كساني بود كه خود را نويسندگان حرفه اي، تاريخدان، پژوهشگر يا افراد مشهور مي دانستند. اما اكنون به نقطه زماني رسيده ايم كه «مردم عادي» بيشتر از هر دوره تاريخي ديگر به نوشتن پرداخته اند.
2-11 . اتواتنوگرافی عینی-تحلیلی یا ذهنی-تفسیری؟
ريدداناهاي (1997) با احياي اصطلاح اتواتنوگرافی، نهتنها يادآور علايق درازمدت مردمشناسان به مفهوم خود است، بلكه نسل جديدي از مردمشناسان را از قيدوبند محدودیتهای اعمالشده آزاد ساخت تا بتوانند داستانهاي شخصيشان را محور بررسيهايشان قرار دهند(به نقل از چنگ،2008).
باوجود علايق درازمدت مردمشناسي به خود، خودتأملي تنها دربرگیرندهی تعدادی از مردمشناسان و دانشمندان علوم اجتماعي نیست. سالزمن (2002 ،به نقل از چنگ،2008) يكي از منتقدين تأمل185 است. او به اين بحث ميپردازد كه تفكرِ دائمِ پستمدرنيسم دربارهی خودتأملي و ذهنيت قومنگار، مانع پيشرفت مردمشناسي است. نقد او نشان دهندهی جنگ بين دو مرتبهی عين و ذهن در علوم اجتماعي است. مرتبهی عينيت رويكرد علمي و نظاممند به جمعآوري دادهها و تحليل و تفسير آنها دارد كه اعتبار آن با انجام پژوهشهاي بيشتر ازسوي پژوهشگران ديگر افزايش مييابد؛ ازسويديگر مرتبهی ذهنيت به پژوهشگران اجازه ميدهد تا تفاسير ذهني و شخصي خود را به فرايند پژوهش وارد كنند.
برخي محققين اتواتنوگرافي وارد جنگ شدهاند. يك شمارهی ويژه از مجلهی «قومنگاري معاصر»186 به اتواتنوگرافي اختصاص يافت و به تشريح اين شكاف پرداخت. آندرسون (2006) در مقالهاي با عنوان «اتواتنوگرافي تحليلي»187 در كمپ عينيتگرايان جاي ميگيرد. اتواتنوگرافي كه او مدافع آن است بايد شرايط زير را دارا باشد:
اتواتنوگراف:
1.عضو كامل جامعهی اجتماعي تحت بررسي است؛ (ص 379)
2. در تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به خود، تأمل می کند .
3.فعالانه و به طور عيني در متن حضور دارد؛
4.از افراد آگاه و خبرهی ديگر در موقعيتهاي مشابه جمعآوري دادهها استفاده ميكند؛
5.به تجزيه و تحليل نظري متعهد است(به نقل از چنگ،2008).
آتکینسون (2006) نيز با رويكرد عيني و نظري و تحليليِ آندرسون به اتواتنوگرافي موافق است؛ نیک تروجیلو188 از اين جانبداري مي كند كه «مردم نگاری مطالعه ديگران و گروههاي مختلف فرهنگي است و اگر ديگران را در نظر نگيريم و تنها درباره خودمان و تجربياتمان بنويسيم، با مشكل مواجه خواهيم شد». تامي اسپراي189 نيز مانند نيك بر جزء”ethno”تاكيد مي كند:
من بخش «مردم نگاري» اتواتنوگرافي را مورد تاكيد قرار مي دهم. اتنوگرافي (مردم نگاری) اقدامي حياتي و مهم است، جايي كه تاريخ گرايي (تاريخ نگري) اينكه ما چه كسي هستيم با ديگري پيوند دارد. اتواتنوگرافي بايد از داستان استفاده كند تا به روشن كردن موضوعات بزرگتر و گسترده تر اجتماعي بپردازد، جايي كه ريز و درشت (كوچك و بزرگ) با هم مي آيند و به روشنگري درباره يكديگر مي پردازند(اسمیت-سولیوان،2008 ).
اما الیس و بوچنر (2006) و دنزين (2006) در سر ديگر طيف قرار دارند و مدافع دخالت عواطف و اتواتنوگرافی ذهني هستند. گرچه برخي پژوهشگران در موضع بين اين دو قرار ميگيرند، (بست190، 2006) جنگ بين عينيت و ذهنيت همچنان ادامه دارد و گفتمان اتواتنوگرافي را شكل ميدهد(اسمیت-سولیوان،2008 ).
2-12 . تعریف اتواتنوگرافي
بهترين تعریفی که از اتواتنوگرافي میتوان ارئه کرد این است: چيزهاي متفاوت براي انسانهای متفاوت(چنگ،2008). اتواتنوگرافي كه من در اين رساله دنبال ميكنم قصهگويي توصيفي يا نمايشي191 نیست؛ بلکه این اتواتنوگرافی با دنبال کردن رویکرد ذهنی الیس و بوچنر به عنوان پیشتازان اتواتنوگرافی ،تحليل و تفسير فرهنگي را با جزئيات روايت تركيب ميكند و از رويكرد پژوهش علوم اجتماعي و مردمشناسان تبعيت ميكند. درنهایت نیز انتظار اين است كه داستانهاي اتواتنوگرافان، در زمينهی اجتماعي-فرهنگي وسيعتري مورد تأمل و تحليل و تفسير قرار گيرند.
اتواتنوگرافی رویکردی از پژوهش و نگارش است که درپی توصیف و تحلیل نظاممند (graphy) تجربهی شخصی (auto)، بهمنظور فهم تجربهی فرهنگی (ethno) است. این تعریف برآمده از مدل مفهومي سهبعدي اليس و بوچنر192 (2000)، براي تشريح پيچيدگي و گوناگونی اتواتنوگرافي است. از نظر آنها «اتواتنوگرافي بسته به تأكيد بر فرايند پژوهش (graphy)، فرهنگ (ethno) و خود (auto)»، چند گونه است و نمونههاي متفاوت اتواتنوگرافي در نقاط مختلفي از پيوستار اين سه محور قرار ميگيرند(الیس و بوچنر،2000،ص،740). با در نظر داشتن اين موازنهی سهگانه، به نظر چنگ (2008) اتواتنوگرافي بايد در روششناسي، مردمنگارانه ، از منظر تفسير، فرهنگي ، و از حیث محتوا، خود نوشت نامه باشد. اين سه بعد، اتواتنوگرافي را مشابه يا متفاوت از انواع ديگر مردمنگاريها ميسازد؛ اتواتنوگرافان، همچون مردمنگاران، فرايند پژوهش مردمنگاري مشابهي را با جمعآوري نظاممند دادهها، زمينههاي ميداني، تحليل و تفسير دادهها و توليد گزارشهاي پژوهشي كه اتواتنوگرافي نيز ناميده میشود، دنبال ميكنند. در اين معنا، اصطلاح «اتواتنوگرافي» مانند مردمنگاري به فرايند و محصول اشاره ميكند. همچنین، اتواتنوگرافان مانند مردمنگاران، تلاش میکنند از راه تحليل و تفسير، به فهم فرهنگ نائل شوند؛ به عبارت ديگر، اتواتنوگرافي تنها درپی تمركز بر خود نيست؛ بلكه در جستجوي فهم ديگران (فرهنگ و جامعه) از طريق خود است. بدينسان «خود» دریچهای است که از راه آن به فهم فرهنگ اجتماعي دست پيدا میكنيم. اتواتنوگرافان از تجارب شخصي خود بهمنزلهی دادههاي اوليه استفاده می کنند و روايتها و ادراكات اتوبيوگرافيک راارج می نهند. این ادراکات، برخلاف مردم نگاريهاي متعارف ، آگاهانه با فرايند پژوهش و محصول آن درميآمیزند. به نظر مانسی193 « اتواتنوگرافي نهتنها روایت های شخصی را بياعتبار نميداند، بلكه به استقبال آن میرود» (2005 به نقل از چنگ، 2008). داستانهاي كوتاه در زمينهی داستان بزرگتري (داستاني از جامعه) قالببندي ميشوند تا اتواتنوگرافي را قومنگارانه سازند.
من در گفتن روایت خود، «یافته هایم را حقیقت علمی یا تعمیم پذیر نمی دانم بلکه آنها بر ساخت خلاقانه تجربه زیسته من هستند»(دایسون194،2007). «هدف من از نوشتن، بازنمایی واقعیتی عینی نیست.من می نویسم تا نظر منحصر به فردخویش درباره واقعیت برساخته خود را بیان کنم»( ریچاردسون195، 1995). در حرفه های دیگر نیز راههایی برای جمع آوری دانش و به اشتراک گذاشتن آن وجود دارد.برای مثال در پزشکی، افراد به مطالعه موردی 196 می پردازند.وکلا نیز با مطالعه موارد حقوقی197 و تفسیر آنها، موارد حقوقی خود را حل می کنند.اما در حرفه معلمی، نظام حرفه ای علمی برگرفته از مطالعات اتو اتنوگرافیک تاسیس نشده است(هی برت و همکاران198،2002).
2-13 . چرا اتواتنوگرافی ؟
استفاده از روش اتواتنوگرافی برای بررسی چگونگی شکل گیری هویت حرفه ای من به عنوان معلم مناسب است؛زیرا من علاوه بر تجربه های دوران تحصیل در مدرسه و دانشگاه،تجربه 18 سال کار میدانی در آموزش و پرورش را دارم.چنگ (2008) در این باره می گوید:
موضوعات آشنا بهخوبی برای پژوهشهای اتواتنوگرافیک مناسب هستند؛ زیرا پژوهشگران دسترسی مستقیم به اطلاعات خصوصی دارند و میتوانند سوژهها را عمیقاً بررسی کنند. بهویژه در مسائلی که التزام به اصل رازداری موجب دسترسی محدود پژوهشگر به اطلاعات میشود، اتواتنوگرافی انتخاب مناسبی است…اتواتنوگرافان دربارهی دادههای آشنا، چشماندازی وسیع ،دقیق و کامل دارند. این آشنایی اولیه، اتواتنوگرافان را در جمعآوری دادهها و تحلیل و تفسیر عمیق آنها، نسبت به دیگر پژوهشگران برتری می دهد.در دیگر پژوهش ها نظیر مردم نگاری
