
استهلاک دارد. مصنوعات نقره طي مرور زمان کدر ميشدند و بايد با پرداخت کردن آنها را حفظ کرد، ليکن مصنوعات طلا براي نگهداري نيازي به اين کار ندارند.246
نئوسنر چنين مينويسد که با فلزات گرانبها ميتوانند کالاهاي کم بها را حاصل کنند، در حالي که با مسکوکات به تنهايي نميتوانند. وي از اين نقطه نظر تا بحث خارج کردن پول از گردش پيش ميرود بدين معنا که مبادله تهاتري برخلاف معاملات پولي نميتواند به آساني لغو شود. نئوسنر بدين ترتيب مبادلهي تهاتري را با تعيين ارزش واقعي، همانند مقايسه با ارزش پولي برابر ميداند در حالي که ديگر نويسندگان و بهطور قابل توجهي اوهرستين، ميشناه را بدين طريق تفسير نميکنند.247 مسلماً همارزي(واحد پولي يکسان) در يک معامله منصفانه بسيار حائز اهميت، است اما ميتواند بهصورت مسکوکات نيز صورت پذيرد؛ بهطوري که اوهرستين و ديگر نويسندگان ميشناه دريافتهاند شکلي که سکه دارد نوسان در ارزش است که معناي ضمني آن اين است که نبايد اين فلزات را احتکار کرد. پول در ميشناه به مفهوم ذخيرهي ارزش نيست، بلکه همانگونه که پيشتر اشاره کرديم ابزاري براي مبادله و نيز يک واحد در حساب است.248
2-2)ماهيت اقتصاد يهودي
يهوديت به عنوان قديميترين دين در ميان سه دين ابراهيمي دنيا که ريشه در خاورميانه دارند، نقطه شروع طبيعي اين پژوهش است. تاريخچهي اين دين، يک سنت بسيار غني از تفکرات معنوي و قوانين اخلاقي در تمامي ابعاد وجودي انسان، از جمله بعد اقتصادي آن پديد آورده است. مسيحيت بر مبناي آموزههاي کتب عهد جديد بنا شدهاست و مسلمانان نيز انبياء سرزمين اسرائيل را تائيد ميکنند و آموزههاي موسي(ع) و ابراهيم(ع) را به عنوان آموزههاي سابق بر تعاليم پيامبر خويش محمد (ص) ميپذيرند؛ لذا به نظر ميرسد بررسيي تطبيقي ميان نوشتههاي ديني با مسائل اقتصادي براي آغاز اين مطلب بسيار به جا و ضروري باشد.
بحث درباب اين موضوع که آيا يهوديان يک ملت، يک نژاد يا يک گروه ديني هستند برمبناي شيوهاي که آموزههاي اقتصادي يهوديت به واسطه آن تفسير ميشوند، داراي مفاهيم و تضمّنات خاصي است. 249
کتب عهد عتيق به طورقابل توجهي تاريخ يهوديان را در سرزمين اسرائيل ارائه ميدهد. اگر چه گاهي به طورکلي به تورات به عنوان تمامي کتب عهد عقيق يا حتي تمامي نوشتههاي مذهبي يهوديان اشاره ميشود اصولاً اين کتاب، پنج کتاب درسي است که الهام الهي در صحراي سينا بر موسي وحي کرده است. اين کتابها هستهي اصلي قوانين يهود هستند که قوانين اقتصادي را نيز که انتظار ميرود پيروان يهوديت در زندگي روزمرهي خود بهکار گيرند، در برميگيرد.
يهوديت ديني نيست که در قانونها و آموزههاي کتب عهد عقيق تحجر يافته باشد، بلکه ديني سرزنده و در حال رشد است که با شرايط در حال تغييري که يهوديان خود را همواره در آن يافتهاند، بهطور چشمگيري تطبيق پذير بوده است. اين موضوع موجب ديدگاه خاص آن به دنيا و از جمله جايگاهي متفاوت درمسائل اقتصادي شده است. در اين شرايط، توجه به آثار اقتصاد پيشرفتهي اسرائيل نيز بسيار با موضوع مرتبط است.
همانگونه که وحي تورات به يک قوم ،يعني فرزندان اسرائيل تعلق دارد و مبناي قوانين سرزمين اسرائيل را تشکيل ميدهد، توجه به مضامين آن براي رفتارهاي اقتصادي افراد و نيز تجارت يهوديان در سطح اقتصاد خرد و سياست دولت در اسرائيل معطوف شده است. دامنهي اين موضوع تا دولتهايي که داراي اقليتهاي يهودي معتبر هستند و يا مناطقي که يهوديان جايگاههاي مهمي را در قدرت اقتصادي و در سطح جهاني دارند، پيش رفته است.
در انديشه هاي اقتصادي دانشمندان يهود مسائلي مانند: خلقت، مالکيت و توزيع ثروت، قوانين مرتبط با رباخواري و مفاهيم بانکداري و سرمايهگذاري نزد آنها، بازارها ، تجارت و نقش دولت در قانونگذاري فعاليتهاي اقتصادي، مورد توجه قرار ميگيرد. هنگامي که اين موضوعات مورد بررسي قرار ميگيرند، تنها بر الهام الهي در تورات تأکيد نميگرددبلکه اينکه چگونه اين مسئله توسط مکتب خاخامي در جهان يهوديت مورد تفسير قرار ميگيرد نيز مورد تأکيد است.
يهوديان ميبايست قوانين يهودي را همانگونه که در تورات وضع گرديده بود اجرا ميکردند در حقيقت تورات از کتابهاي سفر خروج ، سفر پيدايش250 ، سفر لاويان ، سفر اعداد251 و سفر تثنيه252 تشکيل شده است. پس از تخريب معبد اورشليم و سقوط نهايي سلطنت يهوديان، يهوديت بهطور فزايندهاي به دين کتاب محور تبديل شد که نزد يهوديان، در تبعيد دراز مدت، خود منبع الهام بود. البته اين بهآن معنا نيست که چنانکه تفسيرهاي خاخامي هميشه حائز اهميت بودهاند، اين دين دچار تحّجر شده بود، بلکه از جهات بسياري اهميت يافته است؛ زيرا خاخامها حيات معنوي مردم را در سرزمينهاي تبعيدي253 و تحت شکنجهها و رنجهاي فراوان هدايت کردهاند. قانون يهود هلاخايي254، عليرغم آنکه از تورات گرفته شده است، نظاممند نيست؛ زيرا ديدگاههاي متفاوتي نسبت به آن امکان پذير است. يک مسئله اين است که تا چه اندازه بايد به هر عقيده اهميت داد؟ نظريههاي خاخامهاي مشهورتر و سرشناستر مهمتر از نظريههاي خاخامهاي گمنام تلقي شده و ديدگاههاي اکثريت بيشتر از نقطه نظرهاي دستههاي اقليت مورد تأئيد بودند. حيات اقتصادي در طي قرون تغيير يافته است و هر کشور براساس شرايط مادي، مجموعهي متفاوتي از فرصتها را به نمايش ميگذارد. در واقع چنانکه ديگر سنن يهودي، از جمله تورات لساني (شفاهي)255 که در نهايت توسط ، يهودا هناسي256 آن را با عنوان ميشنا 257( اين واژه عربي و به معناي تکرار و تلقين است) به کتابت درآورد يا تلمود که تفسيري بابلي و اورشليمي از ميشنا 258بود، کشف گرديد؛ تورات نيز بايد در روشنان اين چالشها کشف گردد. 259ممکن است تمامي اين مسائل بسيار پيچيده بهنظر آيند و در واقع نيز چنين است؛ چرا که تلمود بابليان يا آگادا 260متشکل از شش هزار صفحه است که عملاً براي تمامي ابعاد زندگي، از جمله اقتصاد توضيحي ارائه داده است. 261با وجوداين، اين موضوع نشاندهنده آناست که منبع موثق آموزهها و قوانين مذهبي دين يهوديت تنها به تعصبات خشک ديني يا آزمودن ايمان نميپردازد؛ زيرا در دين يهوديت ناسازگاريهاي بسيار کوچکي وجود دارد، اما در تورات بيشتر به درست زندگي کردن؛ از جمله حصول اطمينان از مطابقت اعمال اقتصادي با قوانين ديني تأکيد شده است. مطالعه قلمرو ضروري است؛ زيرا پيچيدگيهاي حيات اقتصادي که رهنمودهايي براي هلاخا 262 ارائه ميدهد، راهي است که بايد در پيش گرفته شود. 263
ده فرمان موسي در رأس تمامي قوانين يهود قرار دارد. سه حکم از اين فرمانها توجه خاصي به مسائل اقتصادي دارند که عبارتند از: در روز سبت کار نکنيد، دزدي نکنيد و به اموال همسايگان خود طمع نکنيد 264.
بخش عمدهايي از نوشتههاي اقتصادي دربارهي يهوديت که در طي سي سال اخير نوشته شدهاند، در آثار افرائيم کليمان265 ، ژاکب نئوسنر266 رومن اهرستين267268 و مير تاماري را در بر ميگيرند. کليمان و اهرستين هر دو اقتصادداناني آمريکايي با تاريخچه تفکر اقتصادي ميباشند و تاماري اقتصاداني اسرائيلي است که در فضاي يک مدرسهي بازرگاني فعاليت داشته است و نئوسنر نيز مورخ ديني امريکايي است. تمامي آنان علاقهمند به بررسي تورات مکتوب، يعني اسفار پنجگانه و به ويژه کتاب لاويان هستند که در مورد مسائل اقتصادي مطالب بسيار زيادي براي گفتن دارند. با وجود اين تأکيد نويسندگان يهودي بيشتر بر تورات شفاهي است که به عنوان ميشناه و قلمرو و همچنين تفاسير بابلي و اورشليم بر ميشناه به کتابت درآمدهاند.
اين مطالعه از نوشتجها و انديشههاي يهودي دربارهي نظريهها و سياستهاي اقتصادي است که نشاندهندهي گستردگي موضوعات و نيز ماهيت نفوذگر اين تحليل است. اثر نئوسنر درباب ميشناه به ما کمک ميکند که تعريف اقتصاد پيشرفته را از ديدگاهي کاملاً متفاوت و جامع دريابيم، تورات نقطهي شروع است ليکن براي مسائل اقتصادي از ديدگاه يهوديان، تورات شفاهي منبعي بسيار مهم است و اين منبع در نوشتههاي تلمودي که با ميشناه آغاز ميشود، به تائيد رسيده است. ميرتاماري براي ارتقاي بخش عمدهاي از آن به اقتصاد نوين کوشش به سزائي داشت و نئوسنر بهطور متقاعد کنندهاي بحث ميکرد که نقل قولهايي از محتوا به انجام رسانيده است. کتاب بحث برانگيز سمبارت نيز دربارهي آنچه که وي نظام اقتصادي يهودي متفاوت تعريف ميکند، نگرشهاي خاصي به درک اقتصادي يهودياني دارد که در دياسپورا بودند؛ ليکن اين کتاب عمدتاً از آموزههاي اقتصادي تورات جدا است. همچنين به نظر ميرسد اقتصاد اسرائيل امروزي که برحسب اصطلاحات و شرايط سياسي خود يک دولت به شمار ميرود، از جملهي اين موارد است که اکنون نيز يک اقتصاد غربي و اساساً سکولار دارد. احزاب ديني علاقه نسبتاً کمي به سياست اقتصادي در اسرائيل دارند و بيشتر به خلق يک جامعهي بسته و محدود براي هم کيشان خويش تمايل نشان ميدهند. با وجود اين خردگرايي خاصي در موضع آنها دربارهي اقتصاد ميشناه وجود دارد که برخي از اسرائيليان سکولاريست و کساني که در جهان غيريهودي هستند تصور اشتباهي از آن دارند. با وجود اين ، بسيار جالب توجه است که جهان خارجي آنها چيزي است که نويسندگان يهودي امروزي ميتوانند در مباحثهي با موضوع عدالت اجتماعي در آن سهيم باشند. مطالب ذکر شده نشان ميدهد که در يهوديت دامنهي وسيعتري براي مباحثه و گفتگوهاي درون – ديني براي مسائل اقتصادي وجود دارد.
بخش دوم: مسيحيت
فصل اول: سير تاريخي انديشه هاي اقتصادي مسيحيت
فصل دوم : مباني و ماهيت اقتصادي مسيحيت
فصل اول: سير تاريخي انديشههاي اقتصادي مسيحيت269
مقدمه
سه دوره مهم در تاريخ تفكر اقتصادي مسيحيي از يكديگر قابل تفكيك است. دوره اول، مربوط به كليساي اوليه و قرون وسطا است كه ميان باورهاي مقدس، اخلاقيات و قوانين كليسا با اخلاقيات از نوع مربوط به نظام سرمايهداري تعارض وجود دارد؛ دورهي دوم، مربوط به انقلاب ديني سده شانزدهم ميلادي است و قرن 17 و 18 بعد از آن است كه تعبير جديد از دين باعث شد كه تحصيل ثروت نه فقط يك حرفه، بلكه وظيفهاي ديني تلقي شود. بنابراين فضايل اخلاق كالوينيستي، خصايص لازم براي كوششهاي سرمايه دارانه را فراهم آورد. در اين دوره پس از انقلاب صنعتي ريشههاي مذهبي سرمايهداري خشك ميشوند و جاي آنها را سودگرايي دنيوي ميگيرد: دورهي سوم، ازاواخر قرن نوزدهم، با تداوم آثار منفي صنعتي شدن (فقر و بيكاري و مشكلات كارگران) و پيدايش انديشههاي سوسياليستي در مقابل نظام سرمايهداري شروع ميشود. در واكنش به نظامهاي سوسياليسم و سرمايهداري، تعاليم اجتماعي مسيحي مجدداً پا به عرصه ظهور ميگذارند و به نقد هر دو نظام ميپردازند. اين جريان ادامه مييابد تا اواخر قرن بيستم كه بحث ادغام و همگرايي دين مسيحيت و اقتصاد با شدت بيشتري مطرح ميشود. در اين فصل ميخواهيم به بررسي اين تغيير و تحولات در جهان بيني مسيحي و ارتباط مسيحيت با اقتصاد در طي تاريخ دو هزار سالهاش بپردازيم.
1-1)انديشههاي اقتصادي مربوط به کتاب مقدس ، قدّيسان و دانشمندان اوليه مسيحي
1-1-1)رويكرد كتاب مقدس به اقتصاد
كتاب مقدس، منبع اصلي تفكر اقتصادي مسيحيت است. در اين رابطه در بيانيه آكسفورد270 ميخوانيم: “كتاب مقدس، كلام خداي حقيقي و زنده، بهترين مرجع براي ما در مورد همه موضوعات مربوط به دين و رفتار است. از اين رو ما به كتاب مقدس به عنوان راهنمايي معتبر براي انديشيدن درباره مسايل مرتبط با زندگي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مراجعه ميكنيم. ما اقتصاددانان و عالمان الهيات تمايل داريم كه هم نظريه و هم عمل را به پيشگاه كتاب مقدس عرضه كنيم271.”؛ بنابراين، با توجه به اين كه كتاب مقدس مرجع و منبع اصلي استخراج مفاهيم، مسائل و موضوعات اقتصادي از ديدگاه مسيحيت تلقي ميشود، بررسي اين که كتاب مقدس در زمينهي اقتصاد چه حرفي براي گفتن دارد، از اهميت بالايي برخوردار است. از نظر مسيحيان آن بخش ازكتاب مقدس که مخصوص يهوديان(عهد
