
موضوعات قرآنی شده است.
3ـ 2ـ2ـ2ـ2 جناس
جناس را در شمار آرایههای بدیعی آوایی طبقهبندی کردهاند. آرایهی آوایی «از هماهنگی آوایی واجها، واژهها و جملهها یا هر واحد دیگر به وجود میآید». (فضیلت، 1391: 15) جناس در لغت به معنی همجنس بودن دو چیز است. اندیشمندان حوزهی بلاغت این واژه را برای صنعتی خاص بهکاربردهاند و تعریفهای گوناگونی برای آن مطرح ساختهاند؛ که البته همین همجنس بودن است که به صورتهای مختلف در همهی آنها مطرحشده است. در حدائق السحرفی دقایق الشعر در تعریف جناس آمده است: «این صنعت چنان باشد کی کلماتی باشد مانند یکدیگر بگفتن یا نوشتن در نثر یا نظم این هفت قسم است». (وطواط، 1335: 5- 6) جناس از انواع صنایع بدیع لفظی است که اعمال آن سبب ایجاد موسیقی و نوعی هماهنگی و درنتیجه زیبایی در کلام میگردد. البته این زیبایی را بهنوعی میتوان در معنا نیز جستجو کرد چراکه «جناس از یکسو ایجاد موسیقی در کلام میکند و از سوی دیگر سبب تداعی معانی مختلف لفظی واحد میگردد و … به گسترش تخیل و ایجاد کشش و جلبتوجه شنونده میانجامد و این از عوامل ایجاد زیبایی و هنر است». (تجلیل، 1371: 8) بدین ترتیب علاوه بر جنبهی موسیقایی، جناس از آن نظر که بهنوعی ذهن مخاطب را به بازی میگیرد و میان کلمات پیوندی خاص برقرار میسازد، کلام را اثربخشتر میسازد. جناس دارای اقسامی است که در قرآن کریم به شواهد و نمونههایی بسیار بدیع و شگفت آن برمیخوریم و ویژگی آنها این است که کلمات جناس (ارکان) با توجه به معنا و فحوای کلام در بهترین و مناسبترین اجزای آیات شریفه، بهکاررفته است و بدین طریق «ارتباط لفظ بامعنا» رعایت شده است. به دو کلمه همجنس یا هممعنی که در یک مصراع یا بیت به کار میرود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن میآفریند و زیبایی جناس درگرو پیوندی است که بامعنی سخن دارد. جناس در شعر و نیز در نثر به کار میرود. دایره جناس در قرآن کریم با توجه به نقش موسیقیایی آن بسیار گسترده است که این امر همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. از میان انواع جناس، جناس اشتقاق در این سوره وجود دارد و از بسامد بسیار بالایی نیز برخوردار است.
3ـ2ـ2ـ2ـ2ـ1 جناس اشتقاق
روش تجنیس یا جناس یا همجنس سازی یكی دیگر از روش هایی است كه در سطح كلمات با جملات، هماهنگی و موسیقی به وجود میآورد و یا موسیقی كلام را افزون میکند. این روش مبتنی بر نزدیكی هر چه بیشتر واکهاست؛ بهطوریکه كلمات همجنس به نظر آیند یا همجنس بودن آنها به ذهن متبادر شود.
اشتقاق آن است که در شعر یا نثر کلماتی بیاورند که از یک ریشه و حروف اصلی آنها یکسان باشد.این نوع جناس را ویژه زبان عربی دانستهاند اما در زبان فارسی نیز نمونههای آن کم نیست و بهعنوان کلمات همخانواده (مشتق) از آنها بحث میشود.اما اوج و زیبایی این نوع جناس را در آیات قرآن مجید مشاهده میکنیم.گاه در آیهای دو، سه و چهار کلمه مشتق و همریشه در کنار هم یا بافاصله میآید و هماهنگی و هارمونی خاصی از موسیقی درونی را به وجود میآورد. در این نوع جناس کلمات متجانس در مصوت بلند با یکدیگر فرق دارند که این نوع جناس موسیقاییترین نوع جناس است.
جناس، دارای اقسامی است که در قرآن کریم به شواهد و نمونههای بسیار بدیع و شگفت آن برمیخوریم و ویژگی آنها این است که کلمات جناس (ارکان) با توجه به معنا و فحوای کلام در بهترین و مناسبترین اجزای آیات شریفه، بهکاررفته است و بدین طریق «ارتباط لفظ بامعنا» رعایت شده است. لذا معنای آیات، در ذهن و جان مستمع مینشیند، که این بایسته کلام فصیح، بلیغ و معجزآسای وحی است. با بررسی سورهی مبارکه حج، بر کثرت این فن هنری بر محقق، روشن میگردد، که در زیر به ارائه و ویژگی هرکدام از این جناسها بهخوبی اکتفاء شده است: ﴿ هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِم﴾(19) همانطور که ملاحظه میگردد دو کلمهی «خصمان» و «اختصموا» از یک ریشه «خصم» اخذشدهاند و در کنار هم قرار گرفتن این دو در کنار هم علاوه بر خلق آهنگ و موسیقی درونی مفهوم دشمنی و ستیز مشرکان را نیز تأکید کرده است. این چینش و نظام هماهنگ در آیههای زیر نیز وجود دارد:
﴿حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ﴾ (31) در این آیه، کنار هم آورده شدن دو کلمه «مشرکین» و «یشرک» که از ریشه مشترک«شرک» هستند باعث ایجاد موسیقی درونمتنی شدهاند و این چیدمان علاوه بر موسیقی و آهنگ ریتمیکی که در خود گنجانده بر سوء عاقبت مشرکین نیز تأکید کرده است و از شریک قرار دادن در عبادت خداوند بر حذر میدارد.
﴿ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسفَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (52) چنانچه مشهود است در این آیه چیدمان دو واژه «أرسلنا» و «رسول» که از یک ریشه مشترک «رسل» هستند و همچنین «یحکم» و «حکیم» که ریشه این دو نیز مشترک«حکم» است. سبب به وجود آمدن هارمونی خاص در آیه شدهاند و تأکید بر اهباط و درهم شکستن کارشکنیهایی دارد که شیاطین در آیات الهی سعی بر اعمال داشتند.
﴿وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ (58) در این آیه سه کلمه «یرزُقّنّ» و «رزقاً» و «رازقین» از یک ریشه واحد«رزق» ماخوذ شدهاند. و به دلیل نزدیکی واکهای این سه واژه، اسباب موسیقی درونی ایجادشده است. همچنین این صنعت بیانی باعث تأکید جمله بر رزاق بودن خداوند نسبت به همه بندگان بهویژه اولیاء و مجاهدین راه الهی را در بردارد.
﴿لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴾ (59) دو کلمه «یدخلنّهم» و «مدخلا» دارای ریشه مشترک هستند «دخل» این دو کلمه نیز ضمن ایجاد موسیقی درونی و زیبایی خاص خود بهمانند جناسهای موجود در آیه (58) دلالت بر منعم بودن خداوند را دارد و بر این نکته ظریف اشاره دارد که رزق و روزی خداوند منحصر به دنیا نمیشود بلکه بهترین نعمات را برای او در بهشت خود برایش مهیّا کرده است.
﴿وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُم﴾(66) در کنار هم قرار گرفتن دو واژه همریشه«أحیاکم» و «یحییکم» در کنار هم، اسباب ریتمیک بودن این آیه را فراهم کرده است. همچنین این جناس، قدرت خداوند را در خلقت و ممات و احیاء مردگان به نمایش میگذارد؛ قدرتی که حتی انسان قادر به تصور و وهم آن نیستند.
﴿ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوه﴾ (67) در این آیه وجود دو لفظ «منسکاً» و «ناسکوه« که از ریشهای واحد«نسک» هستند ضمن ایجاد موسیقی هارمونیک منحصر به جناس، دلالت بر وحدانیت همه ادیان و تفاوت آنها در شریعتها دارد.
﴿ وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه﴾ (78) چنانچه میبینیم دو کلمه «جاهدوا» و «جهاده» در ریشه مشترک «جهد» هستند و همجنس بودن این دو لفظ و چیدمانشان در کنار هم، ضمن ایجاد موسیقی منحصر به جناس، به مسئله جهاد بهعنوان موضوعی مهم در صیانت از دین و آیین نبی اکرم، اهتمام ویژهای دارد.
3ـ2ـ2ـ2ـ2ـ2 جناس مضارع
جناس یکسانی و همسانی دو یا چند واژه در واجهای سازنده را گویند، اگر معنی متفاوتی داشته باشند. در دو کلمه همجنس گاه جز معنی هیچ گونه تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا صامت با هم متفاوتاند. به دو کلمه هم جنس یا هممعنی که در یک مصراع یا بیت به کار میرود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن میآفریند و زیبایی جناس در گرو پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس در شعر و نیز در نثر به کار میرود. جناس مضارع که به مانند جناس لاحق و مطرّف در زمره جناس ناقص اختلافی قرار دارند؛ بدین معناست که دو لفظ تنها در یک حرف با هم اختلاف دارند و در الفاظ دیگر کاملاً مشترک هستند.و فرق ندارد که این حرف اختلافی در اول باشد یا وسط و یا آخر. از شرایط اساسی این نوع از جناس آن است که حروفی که متفاوت هستند باید قریب المخرج باشند. چنانچه در آیه شریفه ی (59) شاهد این نوع جناس هستیم:
﴿ لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ﴾ (59) چنانچه می بینیم، دو کلمه «علیم» و «حلیم» در حرف اول با هم اختلاف دارند و بدلیل قریب المخرج بودن دو حرف «ع» و «ح»، جناس ناقص اختلافی مضارع بوجود آمده است. این دو لفظ ضمن تشابه صوتی و ایجاد موسیقی، تناسب معنایی نیز دارند؛ یعنی زیبایی شناسی صوتی با زیبایی شناسی معنایی در هم تنیده اند.
3ـ2ـ2ـ3 موسیقی کناری
منظور از موسیقی کناری، عواملی است که در نظام موسیقایی شعر دارای تاثیر است ولی ظهور آن در سراسر بیت یا مصراع قابل مشاهده نیست. برعکس موسیقی بیرونی، که تجلی آن در سراسر بیت و مصراع یکسان است، و به طور مساوی، در همه جا به یک اندازه حضور دارد. جلوه های موسیقی کناری بسیار است و آشکارترین نمونه آن، قافیه و ردیف است. (شفیعی کدکنی، 1379: 391) این نوع موسیقی در قرآن، با “فاصله” شناخته میشود. و در سوره مبارکه حج، تحت عنوان سجع مورد بررسی قرار می گیرد
3ـ2ـ2ـ3ـ1 سجع
سجع، یکی از ابزارهای ایجاد موسیقی در کلام به شمار میرود. در تاریخ بلاغت عربی بحث در این حوزه در پی بررسی فواصل و اسجاع قرآن کریم حاصل شده و سپس در نثر و نظم ادامه یافته است. سجع در نثر حکم قافیه در شعر را دارد که “وزن” و “حرف روی” از عوامل تعیین کنندهی انواع آن به شمار میروند. “سَجَعَ یَسجَع سجعاً” یعنی استوار و مناسب شد و برخی از آن به برخی دیگر مانند گردید. اصطلاح سجع مأخوذ از آواز کبوتر (سجع الحمامه) است، زیرا مانند آن به شیوه ای واحد تکرار میشود. (ابن منظور، 1955، ج8: 15) آنچه در تعریف سجع و انواع آن، امروزه در کتب بدیع فارسی پذیرفته شده و تقریباً همگی آن را نقل میکنند، متأثر از حدائق السحر وطواط است و براساس آن سجع عبارت است از تشابه دو یا چند واژه در وزن، حرف روی و یا هر دو که در نتیجهی آن به ترتیب، انواع متوازن7، مطرّف8، و متوازی9 حاصل میشود. (ر.ک. وطواط، 1362: 15) تقسیم بندی دیگری از سجع وجود دارد که براساس کوتاهی و بلندی جملات یا قرینهها شکل گرفته و به سه دسته تقسیم میشود: جملاتی که از نظر طولی با یکدیگر مساویاند، جملاتی که به ترتیب از یکدیگر بلندترند و بالاخره جملاتی که به ترتیب از یکدیگر کوتاه ترند.10 همچنین سجع بر اساس تعداد کلمات قرینه ها به قصیر و طویل تقسیم شده است. (ابن اثیر، 1959، ج1: 333-336) 11 هر چه جملات کوتاهتر باشند، کلام آهنگینتر است. برخی معتقدند تقسیم بندی ابن اثیر بیشتر از انواع متوازی، مطرّف و متوازن به روح سجع نزدیک است. (مطلوب، 2000: 313)
یکی از عوامل موثر در سبک این سوره بسامد بالای تنوّع سجعی است به نحوی که شاهد هفت نوع پربسامد از کلمات دارای سجع هستیم و غالب این سجع ها، متوازی هستند و در ادامه مبحث به بررسی آن ها پرداخته میشود: پر بسامد ترین نوع سجع در این سوره کلماتی است که با فاصله «یر» ختم، و شامل واژگان درون پرانتز می شوند(سعیر، قدیر، منیر، عشیر، حریر، فقیر، قدیر، نکیر، مصیر، بصیر، کبیر، خبیر، یسیر، نصیر، مصیر، بصیر، نصیر) و سپس فواصل «یم» و «ید» که هر دو به یک اندازه، و به ترتیب شامل کلمات پیش رو هستند(عظیم، حمیم، ألیم، کریم، جحیم، حکیم، مستقیم، عقیم، نعیم، حلیم، رحیم و مستقیم)، (شدید، مرید، عبید، بعید، یرید، یرید، شهید، حدید، حمید، مشید، بعید و حمید). چنانچه ملاحضه میشود به جزء «مستقیم» بقیه کلمات فاصله بر وزن “فعیل” آمده اند. همچنین وزن “فعول” نیز از بسامد نسبتاً بالایی برخوردار است و فاصله «وُر» را در خود جای داده
