
ب منابع و مصارف آن بهنحویکه ثروت سهامداران افزایش یابد. (تروئل و سولانو، 2006، ص 7)9
به داراییهای جاری مصارف سرمایه در گردش گفته میشود که عبارت است از: موجودی نقدی، اوراق بهادار قابل معامله، حسابهای پرداختنی و موجودی کالا مدیریت باید مواظب میزان هرکدام از این اقلام باشد تا بتواند جوابگوی عدم هماهنگی زمانی بین پرداختها و دریافتهای شرکت باشد. (عبدالرحمان و محمدناصر، 2007، ص 2)10
شرکتها سرمایه در گردش را بهمنظور حمایت و پشتیبانی از فعالیتها و عملیات اصلی شرکت نگهداری میکنند. بهعبارتدیگر آن حاصل عملیات شرکت میباشد؛ زیرا شرکت همیشه نیازمند است که مقداری نقدینگی برای خرید مواد اولیه مصرف کند. (قالیباف،1387، ص 79)
سرمایه در گردش بهعنوان معیاری برای اندازهگیری توان نقدینگی شرکت به کار میرود. هر چه قدر مقدار آن بالا باشد، توان نقدینگی شرکت بالاست. بهطور خلاصه، سرمایهگذاری است که امکان تداوم فعالیت شرکت را در کوتاهمدت فراهم میکند تا از فعالیت اصلی و سرمایهگذاری بلندمدت خود پشتیبانی کرده و به اهداف بلندمدت خود برسد. (لوانیزولازاریدیز،2004، ص 12)11
مدیریت سرمایه در گردش
مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از مدیریت منابع و مصارف کوتاهمدت شرکت. داراییهای جاری و بدهیهای جاری معمولاً از محل فروشهای کنونی و پیشبینیشده تأمین میشوند. این منابع و مصارف (کوتاهمدت) از اجزای اصلی تشکیلدهنده آن هستند. بهعلاوه مدیران مالی میزان ورود سرمایهگذاری در هر یک از این اقلام و رسانیدن آنها به سطح مطلوب و موردنظر را تعیین میکنند و درعینحال، مقدار وجه موردنیاز برای تهیه و تأمین مالی داراییهای جاری و منابع تأمینکننده این وجوه را مشخص میسازند. (تروئل و سولانو، 2006، ص 6)12
تصمیمات مربوط به تأمین مالی بلندمدت لازم برای پشتیبانی مالی از داراییهای جاری واحد انتفاعی را در برمیگیرد؛ و آن بخش از داراییهای جاری است که بر بدهیهای جاری فزونی دارد و از طریق استقراض بلندمدت و حقوق صاحبان سهام پشتیبانی مالی شده است. هر واحد انتفاعی که نسبت جاری بیش از یک دارد، سرمایه در گردش مثبت دارد. برای سطح معینی از بدهیهای جاری، هر چه آن در واحد انتفاعی بیشتر باشد نسبت جاری بالاتری خواهد داشت. قراردادهای وامهای بلندمدت شامل مواردی ناظر بر نگهداری مبلغ معینی از آن میباشد. (جهانخانی و همکاران،1386، ص 5)
بهطورکلی مدیریت سرمایه در گردش بیشتر به مدیریت داراییهای جاری اشاره دارد که درگیر دو فرایند است:
1- پیشبینی وجه نقد موردنیاز
تغییر در میزان عملیات شرکت میتواند تأثیر سریعی بر سطح سرمایه در گردش موردنیاز بگذارد. برای مثال اگر قیمت مواد خام افزایش یابد، وجه نقد بیشتری برای خرید مواد اولیه لازم است، در چنین شرایطی حتی اگر شرکت بتواند قیمت فروش کالای تولیدی خود را افزایش دهد، نیاز بیشتری برای پشتیبانی فروش خواهد بود. یک مدیر آگاه و هوشیار فعالیتهای عملیاتی را تحت نظر داشته و بر اساس آن سطح موردنیاز برای دورههای آتی را برآورد میکند.
2- تأمین وجوه
زمانی که وجوه موردنیاز پیشبینی شد، مدیر مالی باید آن را از بهترین منابع و با کمترین هزینه برای دوره مالی موردنظر تأمین کند.
برای مدیریت سرمایه در گردش کارا و مؤثر در یک شرکت، پیشبینی و تأمین وجه موردنیاز شرکت یک هدف است. بهطورکلی، آن بدین معنی است که وجوه نقد، حسابهای دریافتنی و موجودی کالا در سطحی حفظ شوند که بتوانند برای پرداخت صورتحسابهای کوتاهمدت و تعهدات جاری شرکت مناسب و کافی باشند. (همان منبع،1386، ص 6)
عوامل مؤثر در تعیین میزان سرمایه در گردش
میزان سرمایه در گردش هر شرکت تحت تأثیر عوامل خاصی قرار دارد، بدیهی است که به دلیل تفاوت میزان وجود این عوامل در شرکتها نیاز به سرمایه در گردش متناسب با آنها تغییر میکند. برخی از این عوامل به شرح زیر است:
1- ماهیت تولید یا فعالیت شرکت
اگر شرکتها را به لحاظ ماهیت فعالیت به شرکتهای صنعتی، مالی، بازرگانی و خدماتی تقسیم کنیم، سرمایه در گردش موردنیاز در این سه دسته از شرکتها متفاوت خواهد بود شرکتهای مالی و بازرگانی سرمایه در گردش زیادی لازم دارند، اما در شرکتهای خدماتی نیاز کمتر بوده و شرکتهای صنعتی حد وسط این دودسته از شرکتها قرار میگیرند. علاوه بر ماهیت فعالیت این شرکتها، اندازه فعالیت آنها عامل تعیینکنندهای در میزان سرمایه در گردش موردنیاز آنها میباشد. هر چه اندازه شرکت بزرگتر باشد نیاز به سرمایه در گردش هم بیشتر میشود.
2- دوره تولید شرکت
هرچه دوره تولید شرکت یعنی مدتزمان موردنیاز برای تبدیل مواد خام به کالای ساختهشده بیشتر باشد، نیاز به سرمایه در گردش هم بیشتر میشود، نوع تکنولوژی مورداستفاده نیز نقش تعیینکنندهای در دوره تولید دارد، لذا همواره شرکتها باید از تکنولوژیهایی بهره گیرند که این دوره را کوتاهتر نماید.
3- خطمشی تولید شرکت
این موضوع برای شرکتهایی که از فروش فصلی برخوردارند، اهمیت بیشتری دارد. معمولاً این شرکتها برای اینکه پاسخگوی مشتریان خود باشند، دو خطمشی تولید دارند. یک خطمشی این است که در دوران فروش از ظرفیت کامل تولیدی استفاده کنند. خطمشی دیگر این است که شرکت تولید خود را بهصورت ثابت طی سال تقسیم کرده و فصل بدون تولید نداشته باشد. بدیهی است که این خطمشی نیاز به سرمایه در گردش بیشتری دارد و خطمشی اول نیز عدم استفاده از امکانات شرکت در آن فصل خاص را به دنبال دارد.
4- خطمشی اعتباری عرضهکنندگان
اگر خطمشی عرضهکنندگان آزاد باشد (شرایط خاصی برای فروش نسیه نداشته باشند)، به سرمایه در گردش کمتری نیاز است. علاوه بر این، اگر شرکتها با شرایطی روبرو گردند که خریدار حاضر بهپیش پرداخت وجوه بابت فروش باشند، نیاز به سرمایه در گردش کاهش مییابد. (علی میرتونی، 1388، ص 45)
5- فعالیت شرکت در خصوص رشد و توسعه
شرکتهای در حال رشد نیاز بیشتری به سرمایه در گردش دارند و اینیک نیاز پیوسته است. البته سرمایه در گردش قبل از رشد مطرحشده و بهعنوان پیشنیاز تحقق رشد مطرح میگردد.
6- سهولت دستیابی به مواد اولیه
در مواقعی که عرضهکنندگان مواد اولیه محدود هستند و یا به هر دلیل برخی مواد اولیه بهآسانی در اختیار شرکت قرار نمیگیرند، شرکت ناچار میشود سرمایهگذاری بیشتری در مواد اولیه انجام دهد، بهخصوص اگر مواد اولیه عرضه ناچیزی داشته باشد و یا بهمنظور توزیع عادلانه تحت کنترل شدید قرارگرفته باشد، مواد اولیه که فقط در فصول خاصی عرضه میشود نیز خطمشی سرمایه در گردش شرکت را تحت تأثیر قرار میدهند.
7- سطح سود
سود خالص تا جایی که نقدی باشد، یک منبع سرمایه در گردش محسوب میشود. سطح سود متأثر از کیفیت محصول، توانایی فروش و توزیع و قدرت انحصاری شرکت در عرضه محصولات آن است، لذا میتواند عوامل تعیینکنندهای برای میزان سرمایه در گردش باشد.
8- خطمشی تقسیم سود
پرداخت سود، منابع نقدی شرکت را مصرف میکند و لذا به همان اندازه هم بر سرمایه در گردش تأثیر میگذارد. اگر شرکت تصمیم بگیرد سود را تقسیم نکرده و در شرکت نگهداری کند، سرمایه در گردش شرکت افزایش مییابد. بههرحال، شرکت با در نظر گرفتن سایر عوامل مؤثر در تقسیم سود، باید نوعی توازن در این زمینه ایجاد کند. پرداخت سهام جایزه بهجای سود نقدی یک روش مؤثر است (علی میرتونی،1388، ص 46)
ارزيابي عملكرد
از سالها قبل ارزيابي عملكرد شركت بخش عمدهای از مباحث حسابداري، مديريت و اقتصاد را تشكيل داده است اصولاً عملكرد باهدف رابط مستقيمي دارد ارزيابي عملكرد يعني ارزيابي اينكه شركت تا چه حدي به اهداف تعیینشده در برنامههای خود دستیافته است نتيجه حاصلشده از ارزيابي عملكرد خود هدف نيست بلكه هدفي براي پیشبینی برنامههای آتي و بهبود نقاط قوت و برطرف كردن نقاط ضعف میباشد. ارزيابي عملكرد شركت بدون مدنظر قرار دادن ويژگي تجاري و شرايط حاكم بر بازار كالا و خدمات آن (سنجش و كنترل دادهها، ستاندهها و فرآيند توليد) و صرفنظر از جايگاهي كه شركت مورد ارزيابي در مجموعه نظام و ساختار اقتصادي كشور از آن برخوردار است درخور توجه نخواهد بود (قنبري، 1386، ص 42)1. اندازهگیری عملكرد مالي پايه و اساس بسياري از تصميمات از قبيل پاداش مديران، قيمت سهام، ريسك سهام، تصمیمگیری مربوط به سرمایهگذاری و ساير موارد ديگر است. يكي از اصلیترین و مهمترین وظايف مديران، تصميمگيري است آنها باید برای برنامهریزی، سازماندهی و اجرای تصميمگيري كنند. اين تصميم گيرها بايد بر اساس نتايج ارزيابي انجامشده (با معيارهاي شاخص عملكرد) متناسب با فرآيندهاي كاري سازمان باشد ارزيابي مستمر عملكرد موجب پيدايش اطلاعات مستند بهنگام و باارزش براي تصمیمگیری مديران خواهد شد كه باهدف ارتقاء سازمان و بهبود فعالیتهای كاري آن در زمينههاي گوناگون اتخاذ میشوند (خالقي مقدم و برزيده،1382، ص 35)2.
درواقع ارزيابي عملكرد شرکتها از مهمترین موضوعات موردتوجه سرمایهگذاران بهمنظور ارزيابي ميزان موفقيت مديريت در بهکارگیری سرمايه آنها و تصمیمگیری در مورد حفظ افزايش يا فروش سرمایهگذاران مزبور، به ارزيابي عملكرد علاقهمندند. اعتباردهندگان بهمنظور تصمیمگیری در مورد ميزان و نرخ اعطاي اعتبار، به ارزيابي عملكرد میپردازند.
در نظر گرفتن اهداف استراتژيك يك شركت براي انتخاب مجموعههای از روشهای ارزيابي عملكرد مناسب، براي يك شركت خاص ضرورت دارد مهمترین جنبهای كه توسط سرمایهگذاران موردتوجه قرار میگیرد اين است که آيا ارزش سرمایهگذاری آنها و نتيجه عملكرد و مديريت افزايش پیداکرده است؟ بهبیاندیگر آيا براي آنان ارزش خلقشده است. برخي از بنگاههای اقتصادي در دهههای اخير تکنیکهای متنوعي را بر اساس رويكردهاي مختلف براي ارزيابي عملكرد بكار بستهاند امام تعداد محدود از آنها از اثربخش فرآيندهاي سازمان خود رضايت دارند در عمل رويكردهاي مختلفي براي ارزيابي عملكرد وجود دارد و در اين معيارها، شاخصها و نسبتهای مختلف مورداستفاده قرار میگیرد كه در محاسبه آنها از اطلاعات حسابداري و اقتصادي و تركيبي از آنها استفاده میشود.
طبقهبندی معيارهاي ارزيابي عملكرد
در برخي تحقيقات با توجه به نوع اطلاعات مورداستفاده براي محاسبه معيارهاي ارزيابي عملكرد و نوع استفادهکنندگان، طبقهبندی گوناگوني براي معيارهاي ارزيابي عملكرد تعریفشده است.
در اين زمينه معيارهاي ارزيابي عملكرد و مديريت به چهار گروه معيارهاي حسابداري، تلفيقي، مديريت مالي و اقتصادي تقسیمشده است هان و برامر،1997، با تأکید بر سطح ارزيابي عملكرد، تقسیمبندی ديگري از معيارهاي ارزيابي عملكرد مديريت انجام دادند كه در آن معيارهاي ارزيابي عملكرد مديريت به دو گروه كلي معيارهاي دروني و بيروني تقسيم گرديده است.
معيارهاي دروني ارزيابي عملكرد
اين معيارها عملكرد مديريت را در سطح شركت بررسي میکنند و متغيرهاي مورداستفاده در اين رويكرد دروني هستند. اين معيارها شامل معيارهاي سنتي ارزيابي عملكرد ازجمله نرخ بازده دارايي، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم و معيارهاي مبتني به ارزشافزوده شامل ارزشافزوده اقتصادي13 و مشتقات آن ازجمله ارزشافزوده اقتصادي پالایششده14 و ارزشافزوده نقدي15 است.
كه به توضيح برخي از معيارهاي فوق بهطور خلاصه ميپردازيم:
نرخ بازده دارايي: طبق تحقيقات انجامشده در بورس تهران اين معيار همبستگي بالايي با پاداش مديران دارد اين نرخ در نظامي به نام نظام دو پانت ظهور كرد و بهعنوان مبناي براي ارزيابي عملكرد موردتوجه قرار گرفت كه نحوه محاسبه آن به شرح زير میباشد:
كل دارائیها / سود خالص عملياتي = ROA
سود خالص قبل از كسر ماليات و قبل از محاسبه اقلام غيرعادي و غيرمستمر است بهعبارتدیگر اين همان سودي است كه ناشي از عملكرد مديريت است يعني بدون تعريف و دستکاری لذا عدم دخالت اقلام غيرعادي و غيرمستمر باعث معنادار شدن بحث ارزيابي عملكرد مديران
