
پيشنهادي از سوي کشورهاي اروپايي (به ويژه انگلستان ) و آمريکا پرداخت . اما تمامي شرکتکنندگان اين کنفرانس درسه نکتهاشتراک نظر داشتند .اين نکات عبارتند از :
1 . لزوم تأسيس 1 نهاد دايمي براي تنظيم مقررات بينالمللي کار
2. لزوم مشارکت نمايندگان کارگران و کارفرمايان در کنار نمايندگان دولت هادر اين نهاد
3 . لزوم تصويب مقرراتي که موجب بهبود يافتن شرايط کارگران در کشورهاي مختلف شود .49
پس از پايان مذاکرات طرح پيشنهادي انگلستان ( با اندکي تغيير ) از تصويب کميسيون گذشت که بجاست به نکات اصلي اين طرح بپردازيم :
مطابق طرح انگلستان ، سازمان بينالمللي کار داراي 3 رکن بود که عبارت بودند از : يک ” کنفرانس بينالمللي ” سالانه ، که با حضور نمايندگان کشورهاي عضو ( هر که شصت نماينده از بخشهاي دولتي ، کارگري و کارفرمايي پرداز و سه تشکيل و به قانونگذاري ميپرداخت ، رکن دوم که همان بخش اجرايي سازمان بود ” هيئت مديره ” نام داشت و رکن سوم ” دفتر بينالمللي کار ” ناميده شد .50
هر کشوري که به مقاوله نامههاي تصويبي از سوي کنفرانس ملحق ميشد موظف بود تا سازمان بينالمللي کار را از روند اجراي آن مصوبه آگاه کند.ضمانت اجراي مصوبات کنفرانس مکانيزم ( سازوکار ) شکايت از کشورهاي مختلف بود .
کميسيون تدوين مقررات بينالمللي کار پس از اتخاذ تصميم در مورد تأسيس سازمان بينالمللي کار اصول ديگري را نيز مورد بررسي قرار داد که اغلب آنها تحت فشار اتحاديههاي کارگري و در رأس آنها فدراسيون آمريکايي کار (AFL)به تصويب رسيد . اين اصول به شرح زير ميباشند :51
1 . حق تشکيل اتحاديه ( اتحاديه سازي ) براي کارگران
2 . حق دريافت مزد کافي و مناسب براي کارگران
3 . حداکثر 8 ساعت کار روزانه و در نظر گرفتن 1 روز به عنوان استراحت هفتگي براي کارگران
4 . لغو کار کودکان
5 . برابري مزد زنان و مردان براي کار مساوي
6 . رفتار و برخورد منصفانه با کارگران مهاجر خارجي
7 . بازرسي شرايط کار
8 . کار کارگران مطلقاً نبايد به کالا تشبيه شود
9 . برابري شرايط کار
پيشنويس اساسنامه سازمان بينالمللي کار و اصول نه گانه فوق به جلسه ي عمومي کنفرانس صلح تقديم شد.
بخش سيزدهم معاهده ورساي يعني مواد 387 تا 427 به ” اختصاص داشت .اين مواد ( به غير از ماده آخر ) به تأسيس سازماني دايمي براي تدوين نمرات بينالمللي کار اختصاص داشته و ماده آخر يعني ماده 427 به اصول کلي در زمينه کار ميپرداخت.بهاينترتيب اساسنامه ي ” سازمان بينالمللي کار” در 11 آوريل سال 1919 به تصويب رسيد و ILOدر همان تاريخ متولد شد .البته اصول کلي مندرج در ماده 427 معاهده ورساي ، چند روز بعد يعني در 28 آوريل همان سال به تصويب رسيد .در همين تاريخ اساسنامه يا ميثاق سازمان ديگري با عنوان ” جامعه ملل ” نيز به تصويب رسيد که سازمان بينالمللي کار به آنوابسته بود .
بند اول ماده 23 ميثاق جامعه به مسئله کار ميپرداخت اين ماده مقرر ميداشت :
” با رعايت و حفظ اعتبار معاهدات بينالمللي موجود و يا معاهداتي که در آينده انعقاد خواهد يافت ، اعضاي جامعه :
تلاش خواهند نمود که براي کار مردان و زنان و کودکان در قلمرو خويش وضعي عادلانه و مطابق با شأن انساني پديد آورندو همچنين اين وضع و حال را به تمام کشورهايي که با آنها روابط تجاري و صنعتي دارند تعميم دهند و براي تحقق اين امر سازمانهاي بينالمللي مناسب تأسيس نمايند .”
مقر اين سازمان در شهر ژنو بود و هر چند کهILOعضو جامعه ملل بود ولي به نسبت ديگر ارکان جامعه ي ملل از استقلال بيشتري برخوردار گرديد . بهعنوان مثال کشورهايي که از جامعه ملل خارج ميشدند مجاز بودند تا همچنان در سازمان بينالمللي کار باقي بمانند .52
مبحث اول : ساختار و تشکيلات سازمان بينالمللي
سازمان بينالمللي کار همانند هر سازمان ديگري متشکل از ارکاني است .اين ارکان برطبق ماده 2 اساسنامه (و ماده 388 عهدنامه ورساي ) عبارتند از :
1 . کنفرانس عمومي
2 . هيئت مديره
3 . دفتر بينالمللي کار
اين سازمان علاوه بر ارگانهاي يادشده داراي چندين مؤسسه مطالعاتي و آموزشي و نيز تعدادي کميسيون فني است که هر کدام از آنها اقدامات و فعاليتهايي را در راستاي بهبود وضعيت کارگران و نيل به عدالت اجتماعي به انجام ميرسانند .
ويژگي منحصربهفرد سازمان بينالمللي کار ، شرکت سهجانبه نمايندگان دولتها ، کارگران و کارفرمايان در هر يک از بخشهاي آن است . به عبارت ديگر ” کليه ارگانهاي سازمان بينالمللي کار يعني کنفرانس بينالمللي کار ، هيئت مديره ، کميسيونهاي مختلف مرکب از سه دسته نمايندگان دولت ، کارگران و کارفرمايان است . ”
ويژگي سهجانبه بودن سازمان بينالمللي کار ، حتي در مقايسه با ديگر ارگانهاي نظام سازمان ملل متحد بيهمتاست .53
بسياري از نويسندگان بر اين عقيدهاند که ساختار سهجانبه اين سازمان سبب توانمند شدن آن شده است ، به طوري که وقوع جنگ جهاني دوم و بروز بحرانهاي اقتصادي گوناگون نتوانسته لرزهاي هرچند کوچک بر بنيانهاي استوار ILOوارد سازد . درحاليکه برخي از همين وقايع و حوادث موجب شد تا جامعه ي ملل تضعيف شده و حتي سرانجام با شکست مواجه گردد و جاي خود را به سازمان ملل متحد دهد .
مبحث دوم : اهداف راهبردي و اقدامات سازمان بينالمللي کار
هر سازمان بينالمللي داراي اهداف و وظايفي است که در اساسنامه آن سازمان پيشبيني شده وسياستها و راهبردهاي سازمان مذکور بر اساس اين اهداف و وظايف تعيين ميشود و به مرحله اجرا درميآيد . سازمان بينالمللي کار نيز از اين قاعده مستثني نيست و داراي اهداف و وظايفي است.
اهداف اوليه سازمان بينالمللي کار در سال 1919 و در متن اوليه ي اساسنامه ترسيم شد. وليکن در دهه هاي بعد به ويژه در سال 1944 اهداف و وظايف سازمان به نحو” روشنتر ، کاملتر و دقيقتري “54 تعيين گرديد .
در سالهاي اخير يعني در سال 1988 ميلادي نيز اعلاميه ي اصول وحقوق بنيادين کار به تصويب رسيده است و در آن از کشورهاي عضو خواسته شده تا حقوق اساسي و بنيادين کار را رعايت کنند .
علاوهبر اين چهار هدف راهبردي سازمان بينالمللي کار نيز در آستانه ي هشتادمين سالگرد تأسيس اين سازمان تعيين شده است . اين اهداف متضمن آرمانهاي والاي موسسان اوليه سازمان بينالمللي کار است ونيل به آنها مفهوم” کار شايسته” براي همه مردان و زنان را تضمين ميکند .
در اين مبحث ابتدا به تشريح اهداف و وظايف سازمان بينالمللي کار ميپردازيم ، سپس اقدامات ، فعاليتها و برنامههاي سازمان را با توجه به اهداف مذکور در سطوح ملي، منطقهاي و جهاني مورد بررسي قرار ميدهيم .
گفتار اول : اهداف راهبردي و وظايف سازمان بينالمللي کار
