
قطعات فیلم میانگین گرفته شده که این میانگین معرف زمان واکنش آزمودنیها به محرکهای خطر ترافیکی در نظر گرفته شده است. هر چه این میانگین بیشتر باشد به این معنا خواهد بود که آزمودنی خطرات ترافیکی را دیر و با تأخیر درک کرده یعنی آزمودنی زمانی به خطرات پاسخ داده است به موقعیت خطر نزدیک بوده است و این خود میتواند بیانگر رانندگی مخاطرهآمیز باشد. درحالیکه زمان واکنش کوتاهتر به خطرات ترافیکی معرف آن خواهد بود که آزمودنی خطرات ترافیکی را زود و بافاصلهی مناسب درک کرده است و عملاً بیانگر رانندگی ایمنتر خواهد بود.
در اين پژوهش از روش آلفاي کرونباخ که در بيشتر پژوهشها مبناي سنجش پايايي قرار ميگيرد استفاده شده است. در اين روش، اجزاء يا قسمتهاي آزمون براي سنجش پايايي آزمون به کار میروند. زماني که اين ضريب بزرگتر از 7/0 باشد، آزمون از پايايي قابل قبولي برخوردار است. ضریب آلفای کرون باخ برای این آزمون در نمونه پژوهش حاضر 6/93 درصد به دست آمد. ازآنجاییکه آلفاي کرون باخ معمولاً شاخص کاملاً مناسبي براي سنجش قابليت اعتماد ابزار اندازهگيري و هماهنگي دروني ميان عناصر آن است. بنابراين قابليت اعتماد ابزار مورداستفاده در اين تحقيق به کمک آلفاي کرونباخ با درجه بسیار خوب تائید شده است.
بهمنظور تأمین پايايي بـه روش باز آزمایی، پـس از یک ماه از اجراي اوليه، مقياس موردنظر بر روي 15 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مجدداً اجرا شد. طبق نتايج باز آزمایی ضـريب همبـستگي بين اجراي اول و اجراي دوم برابر با 748/0 ميباشد. ايـن مقـدار شاخصي از پايايي آزمون است.
آزمون برو/نرو
آزمون برو/نرو368 بهطور وسیعی برای اندازهگیری بازداری شناختی بکار رفته است (اسچالز، فان، مگیدینا، مارکز، هان و هالپرین369، 2007) که شامل دو دسته محرک میشود؛ در پژوهش حاضر از نرمافزار سوپر-لب 4 برای تهیهی این آزمون استفاده شد. در این آزمون ابتدا به آزمودنیها آموزش داده میشود که به محرکهای ویژهای (محرکهای go یا محرک هدف) که در این آزمون دایرههای سبز است، پاسخ دهند یعنی دکمه فاصلهی370 صفحهکلید را فشار دهند و به سایر محرکها (محرکهای no go یا محرک غیر هدف) که در این آزمون دایرههای قرمز است، پاسخ ندهند. آزمون مورداستفاده در این پژوهش شامل 100 محرک بود. آزمون به شکلی طراحیشده بود که در 70% کوششها آزمودنی باید با فشار دادن کلیدِ فاصله بر روی صفحهکلید به محرک ارائهشده (محرک go) پاسخ میدادند و تنها در 30% کوششها آزمودنیها باید از پاسخ دادن به سایر محرکها (محرک no go) جلوگیری میکردند (حمزهلو، مشهدی، صالحی، 1391). قبل از اجرای آزمون اصلی یک تکلیف آموزشی یا تمرین برای آزمودنی برای آشنایی با فضای آزمون و آشنایی با چگونگی پاسخگویی 30 کوشش (با همان تناسب 70% محرک هدف و 30% محرک غیر هدف) ارائه شد. ازآنجاییکه معمولاً تعداد محرکهای برو (پاسخدهنده) بیشتر از محرکهای نرو (بازداری کننده) ب است، آمادگی و تمایل آزمون دهندهها به پاسخدهی بیشتر از بازداری است (وربورگن و لوگان، 2008). عدم بازداری به محرکهایی که باید بازداری شود، نشاندهنده عدم کنترل شناختی و پاسخدهی نامناسب است. مدتزمان پاسخگویی به هر محرک go و هر محرک no go، 500 میلیثانیه در نظر گرفته شد.
بعد از ارائهی هر محرک go و هر محرک no go، صفحهی بی محرکی به مدت 500 میلیثانیه ارائه میشد که هدف از قرار دادن این صفحه، دادن فرصت بیشتر به آزمودنی برای پاسخگویی به محرکها بود و پاسخ به صفحه بی محرک بهعنوان پاسخ تلقی میشود. بهاینترتیب که اگر این صفحه بعد از محرک هدف ارائه شود و آزمودنی به آن پاسخ دهد بهمنزلهی پاسخ درست ثبت میشود و درصورتیکه این صفحه بعد از محرک غیر هدف ارائه شود و آزمودنی به آن پاسخ دهد، پاسخ آزمودنی بهمنزله پاسخ نادرست ثبت میگردد؛ بنابراین درکل، مدتزمان این تکلیف 2000 میلیثانیه (هزار میلیثانیه برای ارائه محرکها و هزار ثانیه هم برای ارائه صفحه بی محرک) محسوب میشد. طول مدت پاسخگویی برای هر آزمودنی حداکثر 3 دقیقه بود.
از این آزمون چهار نمرهی جداگانه به دست میآید:
• خطای قصور (NR): تعداد مواردی که باید به go پاسخ داده میشد و نشده بود.
• خطای ارتکاب (E): تعداد پاسخهایی که به اشتباه به no go داده میشود.
• زمان واکنش پاسخهای صحیح (ms): مجموع زمان واکنش به محرکهای برو
• زمان واکنش پاسخهای خطای ارتکاب/ ارائه (ms): مجموع زمان واکنش به محرکهای no go که به اشتباه به آن پاسخ داد شده است. بهعبارتدیگر همان مجموع زمان واکنشهای خطای ارتکاب میباشد.
خطای ارتکاب با تکانش گری و همان فقدان بازداری ارتباط دارد، درحالیکه خطای قصور بهعنوان شاخصی از بیتوجهی در نظر گرفته میشود. زمان واکنش به محرکهای برو نیز توجه انتخابی به محرکهای هدف را منعکس میکند که زمانهای واکنش طولانی نشاندهندهی توجه انتخابی کمتر است. در پژوهش قدیری و همکاران (1385) اعتبار این آزمون 87/0 گزارششده است (رئوف حدادی ثانی، 1393). حمزهلو و مشهدی (1389) نقل کردند که این آزمون در پژوهشهای بسیاری به هدف سنجش بازداری شناختی بکار رفته است بهعنوانمثال اسمیت، جانسون و باری (2004) اسچالز و همکاران (2009).
آزمون ایست-علامت
آزمون ایست-علامت ابزار بسیار مناسب و قدرتمندی برای سنجش و اندازهگیری بازداری رفتاری و ایجاد فرصت درنگ در تصمیمگیری است و باید در محیط آزمایشگاهی کنترلشده اجرا شود. این آزمون با استفاده از نرمافزار Stop it اجرا شد (وربورگن، لوگان و استیونس371، 2008).
این آزمایش دارای دو مرحله است: اولین مرحلهی آن تمرینی که شامل 32 کوشش برای جایابی کلید پاسخ و فهم دستورالعمل آزمون به آزمودنیهاست؛ دومین مرحله آزمون اصلی و دارای سه بلاک372 است و هر بلاک 64 کوشش اصلی دارد. در این تکلیف به آزمودنیها دو محرک (دایره و مربع) در وسط صفحه یک مانیتور “14 و یک محرک دیگر (صدای بوق) بهعنوان محرک بازداری کننده بهصورت تصادفی در حین نمایش محرک دایره یا مربع ارائه میشود. آزمودنی باید به محرکهای دایره با فشار دادن دکمه علامت سؤال (؟) صفحهکلید و به محرکهای مربع با فشار دادن دکمه زد (z) صفحهکلید در صورت عدم ارائه محرک بازدارنده پاسخ دهد. درواقع به آزمودنیها دستور داده میشود که در صورت شنیدن صدای بوق نباید پاسخ ارائه دهند و از فشردن دکمههای مربوط به محرکهای دیداری جلوگیری کنند. در صورت ارائه محرک بازدارنده آزمودنی باید از پاسخدهی بازداری کند که نیازمند مکانیسم کنترلی سریع برای ممانعت از اجرای پاسخ حرکتی است (وربورگن و لوگان، 2008؛ به نقل از حمزهلو، مشهدی، 1389). این فرایند با مکانیسمهای کنترلی آهستهتر در تعادل است که عملکرد را کنترل و سازگار میکنند. از این آزمون میتوان نمرات زیر را محاسبه کرد: میانگین احتمال پاسخ به محرکهای ایست373، میانگین تأخیر زمان محرک ایست374، میانگین زمان واکنش به محرک ایست375، میانگین زمان واکنش به محرکهای دارای علامت376، میانگین زمان واکنش به محرکهای بدون علامت377، میانگین درصد پاسخهای درست به محرکهای بدون علامت378 و میانگین درصد پاسخهای ازدسترفته به محرکهای بدون علامت379؛ که از میان این نمرات SSRT یعنی میانگین زمان واکنش ایست-علامت، برای سنجش بازداری رفتاری استفاده شد. نمرهی SSRT یعنی میانگین زمان واکنش ایست-علامت. هرچه این نمره پایینتر باشد نشاندهندهی این است که فرد از توانایی بازداری بالاتری برخوردار است (حمزهلو و مشهدی، 1389).
متغیرهای آزمون ایست- علامت (Stop-it) به شرح زیر است:
• میانگین احتمال پاسخ به محرکهای ایست (p(r/s)): اولین شاخص کنترل مهاری380 در تکلیف ایست-علامت میباشد. همانطور که در توضیح آزمون گفته شد علامت ایست باکمی تأخیر و بعد از محرکهایی که پاسخ آزمودنی را فرامیخوانند، ارائه میشود. این شاخص احتمال ارائه پاسخ را در زمان ارائهی سیگنال که آزمودنی نباید پاسخ میداده را محاسبه میکند و تابعی از میانگین تأخیر زمان محرک ایست (SSD) بهحساب میآید (وبراگن و لوگان، 2008). با افزایش میانگین تأخیر زمان محرک ایست، میانگین احتمال پاسخ به محرکهای ایست نیز افزایش مییابد، به این معنا که هرچه فاصلهی زمانی بین ارائه محرکهای اولیه که فرد باید به آن پاسخ دهد با علامت ایست بیشتر باشد، جلوگیری و بازداری فرد از پاسخهای فراخوانده شده دشوارتر بوده و احتمال اینکه پاسخی از فرد صادر شود بیشتر است. برعکس میانگین زمان واکنش به محرک ایست که کاهش مییابد (وبراگن، لوگان و استیونز، 2008؛ پلچ381، 2012).
• میانگین تأخیر زمان محرک ایست (SSD): فاصلهی زمانی از آغاز محرکهای اولیه (که آزمودنی باید به آنها پاسخ دهد) تا آغاز محرک ایست، تأخیر یا درنگ در محرک ایست بوده که به میانگین آن، درنگ یا تأخیر زمان محرک ایست میگویند. هرچه این فاصله طولانیتر باشد توقف پاسخ مخصوصاً برای افراد تکانشی دشوارتر است. لوگان، اسکاچر و تانوک (1997) بیان کردند که کوتاه بودن SSD و طولانی بودن SSRT نشاندهندهی اختلال در بازداری پاسخ میباشد (به نقل از پلچ، 2012). برای تخمین SSRT لازم است SSD از میانگین زمان واکنش تکلیف کسر شود (وبراگن، لوگان و استیونز، 2008).
• میانگین زمان واکنش به محرک ایست (SSRT): دومین شاخص کنترل بازداری میباشد که فرایندهای تأخیر و درنگ را پوشش میدهد. یک رابطهی منفی بین این دو شاخص وجود دارد (پلچ، 2012). میانگین زمان واکنش به محرک ایست بر اساس تکتک میانگینهای تأخیر زمان محرک ایست محاسبه میشود و برابراست با زمان واکنش منهای زمان تأخیر محرک ایست (وبراگن و لوگان، 2008). این شاخص به ظرفیت و توانایی فرد برای بازداری پاسخ رفتاری از پیش قوی شده، اشاره دارد و به بیان ساده به میزان زمانی که بعد از ارائه علامت، فرد لازم دارد تا از پاسخ از پیش برانگیختهشده بازداری کند، گفته میشود (هینز، ویت، لیلج، کاسل382، 2013).
• میانگین زمان واکنش به محرکهای دارای علامت (sr-rt): هنگامیکه علامت ارائه میشود آزمودنی باید از پاسخ قبلاً صادرشده ممانعت کند. اگر آزمودنی نتوانست ز پاسخ دادن بازداری کند و پاسخی را ثبت کرد، میتوان از میانگین زمان واکنش آنها شاخص sr-rt را محاسبه کرد (هینز، لیلج، کاسل و ویت، 2012). ازآنجاکه هنگام ارائه علامت قرار است که فرد از دادن پاسخ از پیش فعالشده ممانعت کند، زمان واکنشهای سریع در این شاخص بیانکنندهی میزان تردید کمتر در عدم موفقیت به بازداری پاسخ است (هینز، ویت، لیلج، کاسل، 2013).
• میانگین زمان واکنش به محرکهای بدون علامت (ns-rt): یعنی میانگین زمان واکنش به محرکهایی که آزمودنی باید به آنها پاسخ دهد وجود دارند و هیچ محرک بازدارندهای بعدازآن ارائه نمیشود. میانگین زمان واکنش به محرکهای بدون علامت باید از میانگین زمان واکنش محرک دارای علامت بیشتر باشد. میانگین زمان واکنش برای محرکهای دارای علامت فقط آن پاسخهایی که قبل از ظاهر شدن علامت ایست ثبت میکند درحالیکه میانگین زمان واکنش برای محرکهای بدون علامت، تمامی پاسخهای محرکهای بدون علامت را ثبت میکند (وبراگن و لوگان، 2015).
• میانگین درصد پاسخهای صحیح به محرکهای بدون علامت (ns-hit): در آزمون ایست-علامت 75% محرکهای اولیه بدون علامت ایست ارائه میشوند که آزمودنی باید به آنها با سرعت هرچهتمامتر و بهدرستی پاسخ دهد. محرکهای اولیه قبل از ارائهی علامت ایست در این تکلیف شامل دو محرک بوده و هر یک پاسخ مخصوص به خود را دارد و آزمودنی موظف است پاسخ از پیش تعیینشده را برای هریک از محرکهای اولیه ارائه دهد.
• میانگین درصد پاسخهای ازدسترفته به محرک-های بدون علامت (miss): در هنگامیکه علامت ایست ارائه نمیشود، آزمودنی موظف است به محرکهای اولیه پاسخ دهد. گاهی آزمودنی به این دلیل که احتمال میدهد علامت ایست ظاهر شود، پاسخ به برخی از محرکهای اولیه را از دست میدهد.
همهی نمرات فوق از طریق نرمافزار تحلیل383 که در بسته مربوط به آزمون
