
پوشش زنانه و احساس امنيت و ناامني زنانه.
در اينجا لازم ميدانم به نكتهاي اشاره كنم و آن كمبود يا فقدان درك درست از زندگي روزمره زنانه در ادبيات جامعهشناسي به طوركلي و در ادبيات ايراني آن بهطورخاص است و در مواردي به نظر ميرسد بدون آن كه درك و توصيف درستي از موضوع وجود داشته باشد، نسبت به نظريهپردازي كردن و انتقاد يا تحليل از آن دست به عمل زده شده است كه شايد چنين نظريهپردازيها و انتقادات و تحليلهايي در كمك كردن به مسائل زنان ناتوان باشند. وجود نوعي زبان زنانه سركوب شده در ميان زنان كه منظور خود را به روشني و با صراحت براي مردان (ولو محققان مرد) آشكار نميكند، دليل مضاعفي بر اين مشكل است. بنابراين به نظر ميرسد كه راهحل عملي اين مسأله پرداختن بيشتر زنان محقق به مسائل زنان و تلاش در جهت ارائه توصيف دقيقي از گذران زندگي روزمره در جهان زنانه باشد.
به همين دليل در اين رساله، بيش از آن كه هدف متمركز بر ارائه تحليلي نظري از وضعيت آرايش كردن، لباس پوشيدن و احساس امنيت در بين زنان باشد، تلاش شده است تا در ابتدا توصيفي هرچند مختصر از هريك از اين مقولات و تعريف آنها در نزد زنان به عمل آيد. به همين دليل، اكثر محتواي بخش يافتههاي اين رساله به ارائه توصيفاتي اختصاص يافته تا در پي استدلال نظري و كاربست مفاهيم برآمده از نظريههاي گوناگون باشد.
آنچه در پي ميآيد، حاصل مقولهبندي و مفهومسازي از مصاحبههايي است كه صورت گرفته و در مواردي نيز گفتهها و جملات مصاحبهشوندگان عيناً نقل شده است. در انتهاي هر بخش نيز تلاش شده تا مفاهيم و نظريههاي مورد استفاده با اين توصيفات مقايسه شوند و قدمي هرچند كوچك، فراتر از توصيف صرف واقعيت اجتماعي برداشته شود.
انواع آرايشهاي زنانه
1. آرايش سنتي
2. آرايش تيپيك
3. آرايش مذهبي
4. آرايش اعتراضي
5. آرايش هنري
6. آرايش فمينيستي
7. آرايش زنان خياباني
1.
* بدن و آرايش
مبناي تقسيم بندي ما از آرايشهاي صورت گرفته، بيشتر بر مبناي مفهومي است كه زناني كه مبادرت به انجام آرايش ميكنند، براي كنش خود قائل هستند. سپس جزئيات ديگري مثل رنگ لوازم آرايش استفاده شده و تركيب به دست آمده از آنها را مورد بررسي قرار دادهايم. به دليل اولويت دادن معنا نسبت به شكل، در تقسيم بندي ما گاهي، اشكال مشابهي از آرايشها ديده ميشوند كه معاني متفاوتي دارند.
اين تيپولوژي ادعاي آن را ندارد كه تنها با مشاهده يك زن آرايش كرده ميتوان او را در يكي از دستهبنديهاي ما قرار داد. بلكه براي اين دسته بندي، توجه به نكات ديگري مثل درك معناي ذهني كنشگر، ژستهاي چهره، ژستهاي بدن، نوع پوشش و … نيز مهم به نظر ميرسد.
براي روشنتر شدن بحث در هر مصاحبه، از مصاحبهشوندگان خواسته شد كه وضعيت آرايش خود را در چهار فضا توصيف كنند: فضاي خصوصي خانه، حوزه عمومي غيررسمي (محلهاي خريد، پارك، سينما، كوچه و خيابان و …)، حوزه عمومي رسمي (ادارات، دانشگاهها، مدارس و …) و مهمانيها و مجالس.
بر اساس معنايي كه هريك از كنشگران براي آرايش قائل بودند، توانستيم آرايش آنها را به هفت دسته متمايز تقسيم كنيم كه به ترتيب آرايش سنتي، آرايش تيپيك، آرايش مذهبي، آرايش اعتراضي، آرايش هنري، آرايش فمينيستي و آرايش جنسي زنان خياباني بودند. در زير راجع به هريك از انواع اين آرايشها و كنشگران آنها توضيحات بيشتري ارائه خواهد شد.
1. آرايش سنتي
نوع آرايش اين دسته از كنشگران را به اين دليل سنتي ميناميم كه در آرايش كردن از الگوهايي پيروي ميكنند كه در زماني (معمولاً دور) آن را آموختهاند و بدون بازانديشي (يا در مواردي با بازانديشي بسيار كم) به استفاده از آن الگوها ادامه ميدهند. پيدا است كه اغلب، كساني در اين گروه قرار ميگيرند كه در سنين ميانسالي يا كهنسالي هستند و از سنين جواني عادت به آرايش كردن داشتهاند و لذا در اين زمينه عمدتاً از تجارب دوران جواني خود استفاده ميكنند.
عمده اين زنان را كساني تشكيل ميدهند كه از مدها و اطلاعات جديد در زمينه سبكها و لوازم آرايش بيخبرند و در مواردي هم كه اطلاعي دارند، بيشتر از كانال افراد جوانتر خانواده آن را به دست آوردهاند. يكي از اين مصاحبهشوندگان به اين نكته اشاره ميكرد كه بيشتر لوازم آرايش مورد استفادهاش را دختر جوانش تهيه ميكند و گاهي هم پسرانش به عنوان هديه برايش لوازم آرايش ميخرند. بنابراين در عين حالي كه اطلاعات اين افراد خيلي هم به روز نيست و اكثراً از معيارهاي زيباشناختي دوره جواني خود بهره ميگيرند، اما اطلاعات پراكندهاي را از منابع مختلف دريافت ميكنند كه تا حدودي آنها را با جامعه كنوني تطبيق ميدهد، به عنوان مهمترين مثال، اين كه از آنچه در سطح جامعه ميبينند مطابق پسند خود دست به انتخاب ميزنند.
كاركرد جدي آرايش در محيط خانه براي اين دسته از زنان، پوشاندن غبار پيري و جوان و شاداب به نظر رسيدن است. مهمترين ديگرياي كه اين زنان در زمان آرايش كردن به او فكر ميكنند، معمولاً فرزندان و همسرانشان هستند. آنان كمتر در اين زمينه به نظرات خود فكر ميكنند. اين زنان از آرايش كردن احساس شادي و نشاط كرده و گمان ميكنند كه ديگران به چهره آرايش كرده آنان با رغبت بيشتري مينگرند تا چهره فاقد آرايش. يكي از اين زنان معتقد بود كه آرايش به او قدرت بحث و نفوذ كلام بيشتري عطا ميكند و لذا هيچوقت بدون آرايش كامل با كسي وارد گفتگوي جدي نميشد. به نظر وي، جروبحث با شوهرش با داشتن آرايش حتماً به نفع او تمام ميشد، درحاليكه بدون آرايش مغلوب منطق شوهر ميگشت. علاوهبر اين، معتقد بود كه داشتن آرايش باعث ميشود كه جوانترها او را در بحث جديتر بگيرند و به سخنان و استدلالهاي او توجه بيشتري كنند. از نظر اغلب زنان اين دسته، كلمه مقابل زنِ آرايش كرده، زنِ داراي اعتماد به نفس است. يكي از اين زنان ميگفت:
“خانمهاي فهميده آرايش نميكنند يا كمتر آرايش ميكنند. آرايش در واقع، جبران كمبود اعتماد به نفس است”.
آرايش اين زنان در خانه معمولاً كمي غليظتر از همه آرايشهايي است كه در فضاهاي ديگر انجام ميشود. در خانه فرصت استفاده از رنگها و حالتهايي وجود دارد كه ممكن است در فضاي بيرون زشت و ناپسند تلقي شوند. مثلاً استفاده از رژلب قرمز يا رژهاي اكليلدار، سايهچشمهاي پررنگ و …. رژلب جديترين عنصر آرايش داخل خانه است و رنگ آن شادترين رنگ رژي است كه زن استفاده ميكند. آرايش خانه را درعينحال ميتوان بيدقتتر و سطحيتر از آرايشهاي بيرون توصيف كرد. در خانه براي آرايش چشم بيشتر از مداد چشم استفاده ميشود كه حالتي غيررسميتر دارد و استفاده از آن سادهتر است. لوازم آرايش رسميتر (كه كاركرد آنها تكميل آرايش است) مثل ريمل، خط چشم، رژ گونه و پنكيك كمتر در آرايش خانه مورد استفاده قرار ميگيرند.
آرايش مهماني براي اين زنان از بيشترين حد دقت و اهميت برخوردار است. به دليل پذيرشي كه اين زنان نسبت به الگوي زن سنتي دارند، در آرايش مهماني (كه بيشتر محل قضاوت درباره قابليتها و پتانسيلهاي زنانه يكديگر است) سعي ميشود كه آرايش به گونهاي باشد كه آن پرسناژ مقبول را ارائه دهد. درواقع در اينجا با آرايش به خلق شخصيت پرداخته ميشود. الگوي مطلوب زنانگي داراي صفاتي مانند پاكيزگي، آراستگي، متانت و نظموترتيب است. لذا بايد با دقت زياد به نحوي آرايش كرد كه اين صفات در زن ديده شود. در آرايش صورت براي مهماني از همه وسايلي كه ممكن باشد، استفاده ميشود و لذا آرايش چهره در بيشترين حد خود به لحاظ كمي و كيفي است.
براي اين آرايش ابتدا با يك كرم مرطوبكننده، خشكي پوست برطرف ميشود. رطوبت باعث ميشود كه وسيله آرايشي بعدي (يعني كرم پودر) بهتر روي صورت بنشيند و پوست حالت شاداب و براقي پيدا كند. بعد از كرم پودر، استفاده از پنكيك صورت را يكنواخت ميكند و به رنگ دلخواه درميآورد. رنگهاي رژلب و سايه براي هر مهماني فرق ميكند. در مهمانيهاي عصر بيشتر از رنگهاي سبك و روشن و براي مجالس شب از رنگهاي سنگين و تيره و آرايش غليظ استفاده ميشود. رنگ رژلب در مهماني شب بين قهوهاي سوخته، مسي (قهوهاي داراي قرمز) تا صورتي پررنگ در نوسان است و رنگ سايهچشم معمولاً به رنگ لباس مهماني يا رنگي نزديك به رژلب و رژ گونه انتخاب ميشود.
آرايش بيرون از خانه اين زنان به گونهاي طراحي ميشود كه اعتبار اجتماعي و حرمت يك زن ميانسال را براي آنان به همراه داشته باشد و هيچگونه ترديدي در شخصيت آنان به وجود نياورد. رنگهاي مورد استفاده در بيرون از خانه بين صورتي كمرنگ تا قهوهاي كمر نگ هستند. از رنگهاي شاد و براق استفاده نميشود. معمولاً در آرايش به استفاده از مداد چشم، رژلب كمرنگ و مات و سايهچشم ملايم بسنده ميشود و اصل “به چشم نيامدن” مراعات ميشود. ميزان اين آرايش روي طيفي قابل تصور است. هرچه زن تنهاتر باشد و برخوردهاي اجتماعي بيشتري با مردان داشته باشد، كمتر آرايش ميكند (مثل وقتي كه براي خريد از خانه بيرون ميرود)، چراكه كمتر احساس امنيت ميكند و اگر خانواده و مخصوصاً همسر همراه زن باشند و براي تفريح از منزل خارج شوند (برخورد با مردان غريبه كمتر باشد)، ميزان آرايش در حوزه عمومي بيشتر ميشود. آرايش در حوزه عمومي رسمي به كمترين حد خود ميرسد.
گاهي هم در زنان اين دسته كساني پيدا ميشدند كه فقط براي بيرون رفتن از خانه آرايش ميكردند. اين زنان كساني بودند كه ديگران مهم براي آنان افرادي غير از اعضاي خانوادهشان بودند. آرايش اين زنان در بيرون از خانه با آرايشهاي گفته شده فرق چنداني نداشت. آنان علت بيآرايش بودن خود را در خانه، بيحوصلگي عنوان ميكردند.
چند نكته در مورد آرايش اين زنان وجود داشت. اولاً: به دليل اعتماد به نفس پايين سعي ميكردند كه هيچ وقت بدون آرايش ديده نشوند. ثانياً: براي آرايش به نظرات ديگران اهميت زيادي ميدادند و مثلاً با تغيير محيط به سرعت آرايش خود را عوض ميكردند تا مبادا آرايش آنان براي محيط جديد نامناسب باشد. يكي از آنان ميگفت كه گاهي تا روزي شش بار تجديد آرايش ميكند و براي هر محيط با آرايش جديدي ظاهر ميشود و نكته ديگر اين كه اغلب اين زنان آيينه، كرم پودر، پنكيك، رژلب و گاهي خط لب را در كيفهاي دستي خود همراه دارند، چرا كه از پاك شدن احتمالي آرايش (مخصوصاً آرايش پوستهاي نهچندان جوان خود) و مشخص شدن عيوب چهرهشان در هراسند.
2. آرايش تيپيك
آرايشكننده تيپيك به لحاظ نوع آرايش و تقسيماتي كه از حوزههاي مختلف در ذهن خود دارد، خيلي به آرايشكننده سنتي شبيه است. شايد تفاوت عمده اين دو گروه را بتوان در تفاوت سني آنان دانست. آرايشكننده تيپيك شبيه دوره جواني آرايشكننده سنتي است. او هم براي آرايش خود خيلي نيازي به دانستن مد يا آشنايي با اصول هنري آرايش ندارد. نوع آرايشي كه اين زن در هر فضا با آن ظاهر ميشود بيشتر حاصل كوششوخطايي است كه در دوره نوجواني (و شايد هم جواني) بر چهره خود كرده و نتايج و بازخوردهايي كه از اين كوششوخطا به دست آورده است. ديگري برايش از خودش مهمتر است و در آرايش اين اصل را رعايت مي كند كه آرايشش از نظر ديگران خوب به نظر برسد و به تصويري كه از شخصيت او در دست است، كمك كرده و نيز به آن تصوير آسيبي نرساند. در اين دسته از زنان كمتر پيش ميآيد كه كسي براي خودش و در تنهايي آرايش كند. در دوره تجرد معمولاً مادر (و در صورت وجود، دوست پسر) و در دوره تأهل شوهر، مهمترين ديگريهاي آرايش براي اين دسته از زنان هستند. به دليل اهميت داشتن ديگري، اين دسته از زنان از آرايشهايي كه مورد قبول ديگران نيست، پرهيز ميكنند. مثلاً رنگهاي پررنگ و براق براي سايهچشم و رنگهاي قرمز و سرخابي و … را براي رژلب مذموم ميدانند و در هنگام مصاحبه اشاره ميكردند كه استفاده از اين رنگها مال زنان دهاتي (كه عرف آرايش شهر را نميشناسند) يا زنان بدكاره (براي جلب توجه مردان) است.
مهمترين هدفي كه اين زنان از آرايش كردن
