
انتقال یافتههای علمی از لایههای بالاتر جامعه به لایههای پایینتر جامعه، وظیفه ترویج علم است. فرایند ترویج علم، فرایند دموکراتیزه کردن علم است که ممکن است الزاما توسط تولیدکنندگان علم انجام نشود و شاید مصلحت هم در همین باشد. زیرا ترویج علم مهارتهایی را می طلبد که الزاما با مهارتهای تولید علم یکسان نیست. پس در این دیدگاه، ترویج علم معادل توسعه دموکراسی قلمداد میشود. (وصالی و همکاران، 1386،226-229)
از اینجاست که نقش فزاینده “روزنامهنگاران علم3” در جامعه رخ مینمایاند. رسانههای جمعی که امروزه آن را به عنوان رکن چهارم دموکراسی در جهان میشناسند و تمامی جوامع از اشکال مختلف آن بهره میبرند، یکی از نهادهای ترویج علم در عصر حاضر هستند، که میتوانند در فرایند دموکراتیزه کردن علم نقشآفرینی کنند.
در روزنامهنگاری علم، روزنامهنگار، کنشگر واسطهای است که ضمن برخورداری از مهارت خاص برای ترویج علم و سادهسازی زیان دانش،ارتباط میان دانشمند به عنوان تولیدکننده علم و عموم مردم را برقرار میکند. با توجه به تخصصیشدن حوزههای مختلف علم، اهمیت مقوله تخصص و مجهز شدن به مهارتهای ویژه ، در این حیطه روز به روز بیشتر میشود.
از طرف دیگر، وسایل ارتباطی با تهیه و انتشار خبرهای گوناگون علمی و فرهنگی میتوانند معلومات جدید و اکتشافات تازه را در اختیار افراد بگذارند، افق دید آنها را گسترش دهند و تامین نیازهای آنان را تسهیل و تسریع نمایند. اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی در جوامع معاصر به حدی است که بعضی از جامعهشناسان برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما نقش«آموزش موازی» یا «آموزش دایمی» قایل هستند. جامعه شناسان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید به موازات کوشش معلمان و استادان، وظیفه آموزشی انجام میدهند و دانستههای علمی و فرهنگی و اجتماعی دانشآموزان را تکمیل میکنند. البته وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی به دوران تحصیل افراد مربوط نمیشود و کسانی که از مدارس و دانشگاهها فارغالتحصیل میگردند و وارد زندگی اجتماعی میشوند، نیز ناچارند برای افزایش و گسترش معلومات خود همیشه از پیامهای وسایل ارتباطی استفاده کنند و بدین ترتیب وسایل ارتباطی درعینحال که برای آموزش بسیاری از رشتههای علمی به معلمان و استادان کمک مینماید، به همراه مدارس و دانشگاهها و حتی در بسیاری از موارد خیلی جلوتر از آنها، نقش آموزش دایمی خود را دنبال میکنند(معتمدنژاد، 5:1383).
بخش عمدهای از وظایف خبری و آموزشی وسایل ارتباط جمعی توسط روزنامهنگارن و به خصوص روزنامهنگاران علم انجام میشود.
روزنامهنگاری فعالیت و حرفهای برای دریافت، گردآوری و تفسیر وقایع و رویدادها به منظور آگاه کردن مردم از طریق رسانههای گروهی است. این حرفه ، به ویژه در قرن بیستم با توسعه فناوریهای نوین ، شاهد تحولات زیادی، چه از نظر نوع و زمینه فعالیت و چه از نظر استفاده از ابزارهای اطلاعرسانی بوده است. این شاخه از علوم ارتباطات که زمانی فقط به فعالیت در رسانههای مکتوب اطلاق میشد، اکنون طیف وسیعی از رسانهها، با شکل و ویژگیهای مختلف را در بر میگیرد. در حال حاضر صدها هزار یا شاید چندین میلیون روزنامهنگار در گوشه و کنار جهان در کمین نشستهاند تا وقایع کوچک و بزرگ را با کمک عوامل مختلف بی درنگ به اطلاع مخاطبان رسانههای گوناگون برسانند. روزنامهنگاری دیگر همچون گذشته مخاطبان خاص ندارد بلکه به نوعی همه مردم جهان و همه نیازهای آنان را در بر میگیرد(نووو، 1390:19).
به این ترتیب با توجه به نقش روزنامهنگاری علم، در توسعه علمی کشور و با توجه به کارکردهای مهم آن، این پژوهش در پی پاسخ به این دو سوال اصلی است: “عملکرد روزنامهنگاران علم در ایران چگونه است؟ ” و” چالشها و موانع توسعه روزنامهنگاری علم در ایران چست؟”
2-1 ضرورت و اهمیت موضوع
در این بخش ابتدا به ضرورت و اهمیت نظری این پژوهش و سپس به اهمیت و ضرورت آن در عمل میپردازیم.
1-2-1 ضرورت و اهمیت نظری
علم میتواند همچون بخشی از فرهنگ عمومی، همچون بخشی از آشکارگری هویت خلاق ملی نگریسته شود. از این چشمانداز با پذیرش اینکه علم نباید همچون عنصری جدا از فرهنگ در نظر گرفته شود بلکه باید در نسبت با دیگر سویههای بیان فرهنگی مقولهبندی شود، «ایده تسری علم به فرهنگ» گسترش مییابد. با این نگاه، سرمشقی که «فرهنگ علمی» را حمایت میکند این است که علم کنشگری جدا از جامعه نیست بلکه به شدت با دیگر فرایندهای اجتماعی پیوند خورده است. یکی از نخستین نتیجههای این مفهوم سازی، این ایده است که همگان باید اطلاعات بیشتری درباره علم داشته باشند. در این رابطه، فرهنگ علمی متضمن مردمسالارانه کردن دانش علمی و در نهایت نظامی مردم سالار است که شرایط آن گونه از دسترسی همگانی به دانش علمی را فراهم آورد(وحیدی، 155:1383).
با توجه به نقش بی بدیل رسانهها در گسترش فرهنگ، و برساختهشدن شان از فرهنگ، و نیز نظر به سهم آنها در دموکراسی، پرداختن به مقوله روزنامهنگاری علم، به عنوان یکی از بازیگران رسانهای کردن علم ضروری مینماید.
2-2-1 ضرورت و اهمیت عملی
مقوله مورد اهمیت دیگر در این حوزه، مقوله توسعه علمی است. طبق مصوبات همایش جهانی علم4، روزنامهنگاران و خبرنگاران نیز در صحنه توسعه علمی نقش دارند. مشارکت فراگیر بازیگران عرصه تلاش علمی مستلزم بحثهای دموکراتیک آگاهانه و اساسی بین همه اقشار جامعه است. سیاستگذاران از این طریق اعتماد عمومی نسبت به علم را تقویت میکنند و حمایت از آن را افزایش میدهند. برای تسهیل بحث دموکراتیک درباره انتخابهای سیاست علمی باید سازوکارهای مشارکتی مناسب ایجاد شود (قانعی راد، 256:1382).
توسعه علمی به معنای استمداد از روش و دانش عقلانی برای حل مسائل زندگی اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی, علی رغم معطوف بودن به مسائل عمومی، دارای زمینه نظری و پایهای می باشند. علم تنها هنگامی نتایج خود را آشکار خواهد ساخت که با زندگی ما آمیخته گردد و از یک شی قابل انتقال بیرونی و بیگانه به بخشی از ارزشهای ما تبدیل شود. در این صورت علم باید برای ما معنا داشته باشد، یعنی از منظومه ارزشهای فرهنگی ما سربرآورد و با جهت گیریهای اخلاقی ما سازگار باشد. امروز بیش از هر زمان دیگری بهبود مشارکت عمومی در تصمیمگیریهای مرتبط با تولید، توزیع، مصرف و کاربرد دانش، ضروری به نظر میرسد و مشکلات ساختاری موجود بر سر راه مشارکت موثر گروههای محروم در امر سیاستگذاری در علم و فناوری باید رفع شود (قانعیراد، 257:1382).
بدیهی است که یکی از رسالتهای رسانه سعی در بهبود مشارکت عمومی است. از همین روست که سهم آنها در دموکراسی و مشارکت عمومی تا جایی پیش میرود که آنها را رکن چهارم دموکراسی میشناسند. از آنجایی که یکی از نتایج پرداختن رسانهها به علم، آوردن علم به ساحت اجتماعی زندگی مردم و افزایش حساسیت آنها نسبت به سیاستگذاریهای علمی است، نقش روزنامهنگاران علم به عنوان یکی از کنشگران اصلی این فرایند، نقش مهم، حساسیتبرانگیز و جریانساز است، لذا بررسی عملکرد و جایگاه آنها ضروری مینماید.
از طرف دیگر رافائل پاردو و فلیکس کالوو5 نشان دادهاند که در ارتباط میان دانشمندان و همگان، آن چیزی که بیش از هر مورد دیگر در موفقیت گسترش اجتماعی علم نقش دارد و پیکارهای فهم همگانی علم را به موفقیت میرساند، نه توانایی دانشمندان در برقراری ارتباط در سنجش با مردمان عادی، که حرفهای بودن سازماندهندگان و نهادهایی است که متولی آغازشهای فهم همگانی علم هستند(وحیدی،165:1388).
با توجه به اهمیت مقوله حرفهای بودن روزنامهنگاران علم، بررسی عملکرد آنها چه از نظر اصول حرفهای روزنامهنگاری و چه به عنوان یکی از نهادهای متولی فهم همگانی علم، ضروری به نظر میرسد.
در ایران متاسفانه، علیرغم راهبردهای توصیهای اسناد بالادستی، نظیر نقشه جامع علمی کشور، سیاستهای ابلاغی علم و فناوری و نیز سند افق چشم انداز 1404، که در آن ایران کشوری با جایگاه اول منطقه در حوزه علم و فناوری ترسیم شده است، پرداختن به این حوزه در ادبیات پژوهشی مهجور واقع شده است، لذا این پژوهش برای پر کردن خلا تحقیقاتی در این حوزه مفید مینماید.
3-1 اهداف تحقیق
این پژوهش، اهداف زیر را به عنوان اهداف اصلی خود دنبال میکند:
بررسی عملکرد روزنامهنگاران علم در روزنامهها
شناخت چالشها و موانع توسعه روزنامهنگاری علم در ایران
درکنار اهداف اصلی، این پژوهش به دنبال اهداف زیر، به عنوان اهداف فرعی است:
بررسی اصول حرفهای روزنامهنگاری در محتوای تولید شده توسط روزنامهنگاران علم
بررسی سبک مطالب علم و فناوری در روزنامهها
بررسی ارزش خبری غالب در مطالب علم و فناوری
بررسی نوع تیترهای مطالب علم و فناوری
بررسی منابع مطالب علم و فناوری
بررسی عکسهای مطالب علم و فناوری
بررسی حوزه تاثیر مطالب علم و فناوری
فصل دوم:
تدارک نظری تحقیق
مقدمه
در این فصل که به تدارک نظری پژوهش اختصاص یافته است، ابتدا به مرور تاریخی موضوع میپردازیم. سابقه روزنامهنگاری در جهان و ایران، سابقه روزنامهنگاری علم در ایران و جهان، و سازمانهای مرتبط با این حوزه در بخش اول مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در بخش دوم مفاهیم مرتبط با تحقیق مرور شدهاند؛ ابتدا مفاهیم مرتبط به حوزه علم و سپس مفاهیم مرتبط با روزنامهنگاری در بخش دوم مورد بررسی قرار گرفته است. بخش سوم به مرور نظری تحقیق میپردازد . در این بخش نظریهها و مدلهای مرتبط با موضوع ارتباطات علم مرور شده است. مرور تجربی موضوع، عنوان بخش چهارم این فصل است که در آن پژوهشهای مرتبط با روزنامهنگاری علم و علمینویسی رسانهای بحث و تحلیل میشود. بخش پنجم و انتهایی این فصل به چارچوب نظری این پژوهش اختصاص دارد.
بخش اول : مرور تاریخی
1-1-2 تاریخچه روزنامهنگاری در جهان
رسانههای جمعی که امروزه آن را به عنوان رکن چهارم دموکراسی در جهان میشناسند نخستین بار قرن هفدهم میلادی با انتشارات نشریات و روزنامهها آغاز شد تا مطبوعات به عنوان اولین رسانه ارتباط جمعی شناخته شود. سپس رادیو در اواخر قرن نوزدهم به میدان آمد و تلویزیون نیز در دهه سوم قرن بیستم رخ نمود تا آنکه اختراع اینترنت ظرف دو دهه اخیر بستری مناسب برای تولد چهارمین رسانه جمعی تاریخ بشر یعنی روزنامههای آنلاین فراهم کرده است.
روزنامه به عنوان اولین رسانه ارتباطی جهان، نخستین بار سال 1605 میلادی توسط یوهان کارلوس6 در آلمان به صورت هفتگی و با عنوان «رلیشن7» (ارتباط) انتشار یافت و به این ترتیب، چهار قاعده را برای روزنامهها پایه گذاشت که تا به امروز ادامه دارد؛ اول آنکه رلیشن نخستین روزنامهای بود که طیفی از موضوعات را پوشش میداد و بنابراین عمومی و جهانی بود. دوم آنکه متمرکز بر عامه مردم بود. سوم اینکه آگهی داشت و بالاخره اینکه مداوم منتشر میشد یعنی همان ویژگی تعیین کنندهای که رلیشن را به اولین روزنامه مدرن تبدیل ساخت. انتشار این نشریه که به صورت هفتگی منتشر میشد به مدت هفتاد سال ادامه یافت. با وجود این رلیشن از جهات بسیار با روزنامههای امروزی متفاوت بود. در آن دوران پستچیها نقش تعیین کنندهای در گردآوری اخبار داشتند. چرا که آنها بودند که خبرها را از دلیجانها یا پیکهای سواره میگرفتند و چون در آن دوران، خبرها به معنای اخص کلمه چندان زیاد نبود، هر چیزی که میرسید به دست چاپ سپرده میشد(نادری گیسور،23:1391).
اما انتشار روزنامه و به عبارت بهتر تولد روزنامه به مفهوم امروزین آن در سال 1650 در لایپزیگ آلمان و با انتشار اینکومند زایتونگ8 صورت گرفت. قرن نوزدهم در تاریخ روزنامهنگاری اهمیت بسزایی دارد. فرارسیدن قرن نوزدهم نشان داد هیچ چیز یارای ممانعت از غلبه و پیشروی روزنامهها را ندارد. بروز روشهای صنعتی کاغذسازی در میانه قرن نوزدهم و ترکیب مطالب محتوایی با آگهیها باعث شد تا در عرصه روزنامهها سنگپایه تازهای
