
تامين سعادت ابدي و پاداشي است که در سراي ديگر به عبد هديه ميشود و اين هدف غايي تزکيه اخلاقي است. البته اين اجر و جزا به خوراک و باغ و حور و قصور بهشتي محدود نميشود. آن چه عبد صالح در آخرت نزد محبوب خود مييابد با شکوهتر از آن است که توصيف پذيرد “اولئِکَ الَّذينَ اِمتَحَنَ اللهُ قُلوبهم للتَّقوي لَهُم مِغفَرَة وَ اَجرٌ عظيمٌ” آنان کساني هستند که خداوند دلهايشان را براي پرهيزکاري آزموده، آمرزش و پاداش بزرگ براي آنهاست و اين هدف غايي تزکيه اخلاقي است.621
حضرت ابا عبدالله (عليه السلام) در پاسخ به ابوالصباح که پرسيد: “آيا گرفتاريهاي مومنان براي گناه است ؟ فرمودند:
“لا وَلکِن لِيسمَعَ اللهُ اَنينَهُ وَ شَکواهُ وَ دُعاءَهُ ليکتُبَ لَه الحَسَنات وَ يحُطَّ عَنهُ السَّيئاتَ و اَن اللهَ لَيعتَذِرَ الاَخُ اِلي اَخيه فَيقُول لا وَ عِزَّتي وَ ما اَفقَرتُکَ لِهَوانِکَ عَلي فَارفَع هذا الغِطاءَ فيکشِفُ فَينظُر في عِوَضِه. فيقولُ ما ضَّرني يا ربِّ ما زَوَيت عنِّي و ما أحَبَّ الله قوماً الاّ ابتلاهُم وَ اَنَّ عَظيمَ الاَجر لَمَع َ عَظيمَ البَلاء… و انَّ اللهَ اذا اَحبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ فاذا دَعا، قالَ لَه لَبيکَ عَبدِي انّي عَلي ما سَألتَ لِقاِدرٌ وَ اِنّ ما ادّخَرتُ لکَ فَهُوَ خَيرَ لَک َ”.622
نه، بلکه براي اين است که ناله و زاري و دعاي او را بشنود تا نيکيها برايش نوشته و پليديها از او ريخته شود. خداوند مثل پوزش خواهي برادر از برادرش ميگويد: به عزتم سوگند براي خواري تو نزد من نيازمندت نکردم، پس اين پرده را کنار بزن تا آشکار و ديده شود عوض و پاداش آن رنجها. آنگاه بنده گويد: به من زيان نرساندي پروردگارا ! در نتيجه بلايم چه جزايي انباشته و اندوختهاي و خداوند هيچ گروهي را دوست ندارد مگر اين که گرفتارشان ميکند. براستي که پاداش عظيم با بلاي عظيم است… و اگر خداوند بندهاي را دوست داشته باشد او را غرق بلاء ميکند. پس هنگامي که بندهي محبوب دعا کرد به او ميفرمايد: لبيک بندهي من به يقين توان برآوردن آنچه را که ميخواهي، دارم. ولي چيزي که برايت اندوختهام براي تو بهتر است.
اين يک قانون منطقي و مسلم است که سختي بيشتر نتيجهي بهتري به دنبال دارد “الثَّوابُِ بالمَشِّقَة”623 پاداش نيک به سختي است. “المَصائِبُ مِفتاحُ الاَجرِ”624 رنجها کليد نتيجهي نيکوست. و در اين باره روايات بسياري وارد شده است.
البته لطف خداوند هم در اين ميان دخيل است و نتيجه را به نفع بنده بهبود ميبخشد “الثَّوابُ عَلي المُصيبَةِ اَعظَم ُمِن قَدرِ المُصيبَة”625 پاداش مشکلات بزرگتر از آنهاست.
براي مثال منزلتهايي در بهشت و مدارجي نزد پروردگار با يک بيماري يا نداري نصيب بنده ميشود.
به علت لطف سرشار الهي مومنان همواره دچار بلا ميشوند و پاداش عظيمي برايشان منظور ميگردد. “ما مِن مُومنٍ الاّ وَ هُوَ يذَکّرُ للبَلاءِ يصيبُهُ في کُلِّ اربَعينَ يوماً اَو بِشَي في مالَه وَ وَلَدهُ لُياجُرَهُ الله عليهِ او بِهمٍّ لايدري مِن اَينَ هو”626 هيچ مومني نيست مگر اين که در هر چهل روز درد سري برايش پيش ميآيد. يا اتفاقي براي دارايياش ميافتد و يا از سوي فرزندش گرفتار ميشود، براي اين که خداي تعالي به او پاداش دهد يا حتي غمي دلش را فرا ميگيرد که از علت آن بيخبر است.
بهشت جايگاه تن آسايان نيست، آنها که در رفاه زندگي کردهاند و هرگز با سختيها و شدائد روبه رو نشدهاند، آنها که در رنج نبوده و يا بر آن ناشکيبايي ورزيدهاند، آنها که غرق در نعمتهاي دنيوي و لذائذ آن گشتهاند ره به بهشت نخواهند برد “أم حَسِبتُم أن تَدخُلُوا الجَنَّهَ وَ لَمَّا يَأتِکُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبلِکُم مَّسَّتهُمُ البَأسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلزِلوا حَتيَ يَقُولُ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا مَعَهُ مَتيَ نَصرُ اللهِ ألَا إِنَّ نَصرَ اللهِ قَرِيب”627، آيا گمان کرده ايد که داخل بهشت شويد، حال آنکه نظير حوادثي که گذشتگان ديدهاند به شما نرسيده آنان گرفتاري و مرض ديدند و متزلزل شدند تا آنجا که پيامبر و مؤمنان که با او بودند گفتند: ياري خدا کي خواهد رسيد، بدانيد که ياري خدا نزديک است. بنابر گفته امام صادق (عليه السلام) اهل حق همواره در سختي و گرفتار شدائد و مصيبتها هستند”إِنَّ أهلَ الحَقِّ مُنذُ مَا کَانُوا فِي شِدَّهٍ أمَا إِنَّ ذَلِکَ إِلَي مُدَّهٍ قَرِيبَهٍ وَ عَافِيَهٍ طَوِيلَهٍ”628، اهل حق همواره در سختي بودهاند امّا آن سختي تا مدتي کوتاه است و عاقبتش با آسايش طولاني همراه است.
صاحب الکاشف ذيل آيهاي که در صدر گذشت چنين مينويسد:
“ان هذه الآيه الکريمه تخاطب کل من آمن بالحق و عمل به و دعا اليه و تقول له بصراحه: ان سنه الله قد جرت في أنصار الحق أن يدفعوا ثمنه من أنفسهم و أهلهم و أموالهم و أن يتحملوا في سبيله الأذي و المکاره و يصبروا علي المصائب و الشدائد… و قد لاقي من کان قبلکم من أجل الحق ألوانا من الأذي فصبروا… فهل تصبرون أنتم کما صبرو: آم انکم تريدون أن تدخلوا الجنه بلا ثمن و قد أبي صاحبها و مالکها إلا أن يکون ثمنها الإيمان و الإخلاص و الصبر علي الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس!”629،
اين آيه مؤمنين را مورد خطاب قرار ميدهد و آشکارا ميگويد شما بايد بهاي بهشت را از جان و فرزند و اموالتان بپردازيد، بايد در راه خدا اذيت و آزار را تحمل و بر مصائب صبر نماييد همچنان که مؤمنان قبل از شما با حوادث سخت بسياري روبرو شدند و صبر پيشه ساختند آيا شما هم چون آنان صبر و شکيبا خواهيد بود يا ميخواهيد بدون بهاء وارد بهشت شويد؟ حال آنکه صاحب و مالک بهشت جز با پرداخت بهاي آن يعني ايمان و اخلاص و صبر و خوف و گرسنگي و نقص اموال و انفس کسي را وارد نخواهد کرد.
همانطور که در روايات وارد شده دنيا مزرعه آخرت است اعمال و رفتار انسان در اين دنيا بيمزد و اجر نميباشد خداوند متعال براي آن که آسانترين و بهترين راه ترقي و تکامل را پيش روي انسان بگذارد، او را به مصائب و شدائد گرفتار ميکند تا در آخرت به مراحل کمال بيشتري دست يابد و جايگاهش بهشت باشد و هرچه سختي و مشکلات فراوان باشد علاوه بر اين که انسان ساخته ميشود، پاداش بيشتري هم ميگيرد و کساني که در امتحانات پيروز شوند، بهشت بهاي آنها است. خداوند ميفرمايد: “إِنَّ اللهَ اشترَي مِنَ المُؤمِنِينَ أنفُسَهُم وَ أموَالَهُم بِأنَّ لَهُمُِ الجنَّهَ يُقتِلُونَ فيِ سَبِيلِ اللهِ فَيَقتُلُون وَعداً عَليهِ حَقّاً فيِ التَّورَئهِ وَ الأنجِيلِ وَ القُرءَانِ وَ مَن أوفيَ بِعَهدِهِ مِنَ اللهِ فَاستَبشِروا بِبَيعِکُمُ الَّذِي بَايَعتُم بِهِ وَ ذَالِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِيم”630، همانا خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري کرده، آنان در راه خدا جهاد ميکنند پس (دشمنان دين را) به قتل ميرسانند و (يا خود) کشته ميشوند، اين وعده قطعي است بر خدا و عهدي است که در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد کيست؟ پس از اين معاملهاي که کرديد بسي شاد باشيد که اين حقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است.
4-2. تاثير تزکيه اخلاقي بر ابتلاء
حال به بررسي تاثير تزکيه اخلاقي بر ابتلاء ميپردازيم:
4-2-1.آمادگي براي ابتلا و پرهيز از بيتابي
انساني که در پي تزکيه اخلاقي است و قدم در اين راه ميگذارد بايد بداند که يکي از سنتهاي هدايت خداوند ابتلاست؛ درواقع امتحان و ابتلاء سنت الهي است که بر سنت هدايت عامهي الهي متکي است، يعني خداوند متعال براي هدايت بندگان به سر منزل کمال که همان نهايت عبوديت است شرايط دگرگوني در زندگي پيش ميآورد و براي هر کدام حکمي قرار داده تا بندگان را بيازمايد و استعداد عبوديت را در آنها شکوفا سازد انسان با علم به اين مطلب بايد آمادگي براي بلاء را داشته باشد بنابراين فرد مزکّي ميداند که خداوند همواره او را به آزمونهاي گوناگون مبتلا ميکند و احتمال هر چيز را ميدهد. نه در خوشي از ناخوشيها غافل ميشود و نه در سختيها نعمتها را فراموش ميکند. بلکه در خوشيها منتظر ناکامي است و با رسيدن آن ناآرام نميشود. حضرت علي (عليه السلام) فرمودند “لا يقصُرُ المُومنُ عَن اِحتِمالٍ و لا يجزَعُ لِرَّزيةٍ” 631 مومن از احتمال رويدادهاي گوناگون کوتاهي نميکند و در گرفتاريها بيتابي نميورزد.
همچنين فرمودهاند: “قَد عَجَزَ مَن لَم يعِدُّ لکُلِّ بَلا صَبراً و لکُلِّ نِعمَةٍ شُکراً و لکُلِّ عُسر يسراً…”632 ناتوان است کسي که براي هر بلايي صبري و براي هر نعمتي شکري و براي هر سختي، آساني را آماده نکرده (يا پيش بيني نميکند).
اين آمادگي هم تحمل ناکاميها را آسان ميسازد و هم در خوشي مانع غفلت و ناسپاسي و از دست دادن تحمل رنجها ميشود.
“اَکرَهُ المَکارِِه فِيما لا يحتَسِبُ”633 ناخوشايندترين سختيها در چيزي است که گمان آن نرفته و پيش بيني نشده است. حضرت علي (عليه السلام) فرمود: “الجَزَعُ يعَظُمُ المِحنَةَ”634 بيتابي رنج را بزرگ و بسيار ميکند.
“الجَزَعُ عِندَ المُصيبَةِ اَشَدُّ مِن المُصيبةِ”635 بيتابي در گرفتاري، از آن گرفتاري سختتر است.
“المُصيبَةُ واحِدَة وَ اِن جَزَعتَ صارَت اثنَتَين”636 مشکل يکي است و اگر بيتابي کني دو تا ميشود.
امام کاظم (عليه السلام) “مَن ضَرَبَ بِيده علي فَخَذه اَو ضَرَبَ بِيده الواحِدة عَلي الاُخري عِنَد مُصيبَةٍ فَقَد حَبِطَ اَجَره” 637 کسي که در سختي و گرفتاري دستش را بر پايش بزند يا با دستي بر دست ديگر، به يقين پاداشش تباه ميشود.
اين دستورات براي خودداري و بيتابي نکردن براي اين است که وضعيت ظاهري و رفتار آشکار انسان در روان و دگرگونيهاي دروني تاثير شدت و مستقيم دارد کسي که بيتابي ميکند ضعيف شده و توان و بردباري خود را از دست ميدهد و مشکل چند برابر دشوارتر ميگردد.
انساني که تزکيه اخلاقي يافته و قلبش به اميد به فضل و رحمت الهي زنده است، از رسيدن مشکلات و از دست دادن خوشيها باکي ندارد. کسي که هرگز نااميد نشود، آن که قلبش را فقط به خدا پيوند زده، از دست دادن غير او بيتابش نگرداند. چنين فردي وقتي مصيبت و بلايي بر او نازل شود شکر گفته و با بيتابي و شکوه پاداشش را تباه نميسازد. قلبي که با نور خدا آرام ميگيرد، با هيچ چيز آشفته نخواهد شد وقتي يقين داشته باشد ابتلاء براي نيل او به مقامات بالاي معنوي است، نه تنها بيتاب، بلکه از آن شادمان نيز ميشود.
4-2-2. ارتقاي نورانيت دل و درک حضور خداوند
انساني که تزکيه اخلاقي نموده است خود را هميشه در پيشگاه خداوند حاضر ميبيند. او يقين دارد هرآنچه که از حوادث رخ ميدهد در پيشگاه خداوند است و او از همه چيز آگاه است و اين خود عاملي است براي پايداري و شکيبايي بر سختي و ناگواري ابتلاء.
کساني که در يک مسابقه سخت شرکت دارند، همين که احساس ميکنند گروهي از دوستانشان در اطراف ميدان، مسابقه آنان را ميبينند، تحمل مشکلات براي آنان آسان ميشود و با شوق و عشق بيشتري به نبرد با حوادث بر ميخيزند. جايي که وجود چند نفر تماشاچي چنين اثري در روح انسان بگذارد، توجه به اين حقيقت که خداوند مجاهدتهاي ما را در صحنه آزمايش ميبيند، چه عشق و شوري به ادامه اين جهاد در ما ايجاد خواهد کرد.638
قرآن کريم ميفرمايد: هنگامي که نوح تحت شديدترين فشارها از سوي قومش به ساختن کشتي مشغول شد، خداوند به او دستور داد. “وَ اصنَعِ الفُلکَ بِأعيُنِنَا”639. جمله “بِأعيُنِنَا” چنان قوت قلبي به حضرت نوح بخشيد که فشار و استهزاي دشمنان، کمترين خللي در اراده نيرومند او ايجاد نکرد640. از سالار شهيدان امام حسين (عليه السلام) همين معني نقل شده که در صحنه کربلا به هنگامي که بعضي از عزيزانش با فجيعترين وجهي شربت شهادت نوشيدند فرمود: “هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بيأَنَّهُ بِعَينِ اللهِ”641، همين که ميدانم اين امور در برابر ديدگان علم پروردگار انجام ميگيرد، تحمل آن بر من آسان است642.
وقتي انسان خود را در مقابل بلاها تنها ميبيند، ميشکند و احساس ناتواني و کوچکي کرده، دچار يأس
