
ایست-علامت وجود دارد، صورت گرفته است (وبراگن، لوگان و استیونز، 2008).
از آزمونهای برو-نرو و ایست-علامت برای مطالعهی اختلالات بازداری در موارد بالینی مانند کودکان و بزرگسالانی با اختلال بیشفعالی و نقص توجه (مانند بکر و همکاران384، 2005؛ لابونی، دوگاس و باکر385، 1995؛ مکلین و همکاران386، 2004؛ اسکاچر و لوگان، 1990)، بیماران اسکیزوفرنی (مانند بادکوک، مایچی، جانسون و کامبرینک387، 2002؛ کایهل، اسمیت، هیر و لیدل388، 2000) بیماری پارکینسون (مانند گایوگل، ریگر و فقوف389، 2004؛ هرشی و همکاران390، 2004)، در خود فروماندگی (مانند اوزونوف و استرایر391، 1997؛ اسکمیتز و همکاران392، 2006)، تغییرات سنی (مانند کرامر، هومفری، لاریش، لوگان و استرایر393، 1994؛ ویلیامز، پونس، اسکاچر، لوگان و تاننوک394، 1999) و همچنین برای بررسی میزان تکانشگری افراد (مانند لوگان، اسکاچر و تاننوک395، 1997) استفاده شده است.
آزمون تحليل سبکشناختی رایدینگ
دلیل استفاده از این سبک از میان سبکهای مختلف موجود این است که در بین رویکردهای مختلف که تلاش دارند تا سبکشناختی افراد را اندازهگیری کنند، دو گروه نظریه سبکهای شناختی در مقایسه با سایرین در علم روانشناسی بیشترین سهم تحقیقات را به خود اختصاص دادهاند: سبکهای شناختی وابسته به زمینه- مستقل از زمینه ویتکین و سبکهای شناختی تحلیلی-کلگرای رایدینگ. رایدینگ و چیما (1991) با بررسی نظریههای مختلف سبکهای شناختی و با یکپارچهسازی این نظریهها همهی سبکهای شناختی پیشنهادی را در قالب دو بعد شناختی اصلی «تحلیلی-کلگرا» و بعد «کلامی-تصویری» دستهبندی کردند. دراینبین، بعد اول یعنی تحلیلی-کلگرا بهخصوص مرتبط با فرایندهای تصمیمگیری و حل مسئله هستند، چراکه آنها نشاندهندهی این نکته هستند که افراد چگونه اطلاعات را سازماندهی و پردازش میکنند. بعد دوم یعنی کلامی-نصویری اشاره به ترجیحات افراد در بازنمایی اطلاعات در قالب بصری یا واژگانی دارد. از مزایای دیگر بهکارگیری این سبک از میان سبکهای موجود این است که در این نظریه تلاش شده است تا سبکهایی ارائه شود که با دیگر سازهها ازجمله هوش و شخصیت کمترین همپوشانی را داشته باشد. آنچه رایدینگ بهعنوان تحلیلی-کلگرا نام گذاشته است معادل بعد شناختهشده و معروف وابسته به زمینه-مستقل از زمینه ویتکین است (میرزابیگی، 1391).
آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ مبتنی بر رایانه و بهصورت نرمافزاری است. دادهها بهصورت نسبت کلامی-تصویری و کلگرا-تحلیلی در انتها در هر بار اجرا در خروجی ذخیره میشود. این آزمون شامل سه زیرمجموعه است: اولین زیرمجموعهی آزمون، بعد کلامی-تصویری را میسنجد و از 48 عبارت تشکیلشده است که فرد با زدن کلید بله یا خیر به ارزیابی عبارت میپردازد. نصف جملات حاوی اطلاعات در مورد مقولههای مفهومی است (برای مثال: آیا رنگ درخت و چمن شبیه هماند؟) و نصف دیگر جملات حاوی اطلاعاتی در مورد مقولههای معانی است (برای مثال: آیا دبیری و معلمی از یک نوعاند؟) که در این زیرمجموعه نیمی از جملات درست و نیمی غلط است. زیرمجموعهی دوم، بعد کلگرا-تحلیلی را میسنجد و از دوسری اشکال تشکیلشده است: اولین سری شامل بیست جفت شکل میشود. این اشکال دوبهدو کنار هم قرار میگیرند و آزمودنی باید در ارتباط بااینکه آیا این دو شکل یکسان هستند یا نه قضاوت کند. این زیرمجموعه آزمون توانایی وابستگی به زمینه فرد را تعیین میکند. فرض بر این است که چون آزمودنی باید در رابطه با کلیت اشکال تصمیم بگیرد، بنابراین کسانی که به این قسمت سریعتر پاسخ دهند، کلگرا هستند. زیرمجموعهی سوم شامل بیست جفت شکل است که هر جفت از یکشکل ساده و یکشکل پیچیده تشکیلشده است. در این مجموعه آزمودنی باید در ارتباط بااینکه آیا شکل ساده در درون شکل پیچیده قرار دارد یا نه تصمیم بگیرد. فرض بر این است که به دلیل نیاز بهدقت در پاسخگویی به این قسمت، افراد تحلیلی که عموماً پدیدهها را بهصورت ریز و جزئی بررسی میکنند سریعتر پاسخ میدهند. رایانه میانگین زمان پاسخگویی برای هر زیرمجموعه را ثبت میکند و درنهایت سرعت پاسخگویی و درصد پاسخهای درست نشاندهندهی سبک کلگرا-تحلیلی است. رایانه با توجه به سرعت واکنش در دو شاخص کلگرایی و تحلیلی، یک نمرهی کلی میدهد که هرچه این نمره از میانگین گروه بالاتر باشد بیانگر کلگرایی و هرچه از میانگین گروه کمتر باشد نشاندهندهی تحلیلی بودن فرد است.
بیگی (1380) نسخه فارسی آزمون تحليل سبکشناختی رايدينگ و چیما (1991) را بر روی 379 دانشآموز براي جمعيت ايراني هنجاريابي كرد. وي براي سنجش پايايي، از روش آزمون مجدد به فاصلة سهماهه بر روی 25 دانشجو استفاده نمود. همبستگی میانگین نمرات آزمودنیها در این دو بار اجرای آزمون برای بعد کل گرا-تحلیلی 53/0 و برای بعد کلامی-تصویری 57/0 گزارش كرد. همچنين، نظر به اينكه آزمون فوق استاندارد بوده و در تحقيقات داخل و خارج مورداستفاده قرارگرفته است، ميتوان گفت روايي آن مورد تأييد است.
متغیرهای آزمون تحلیل سبکشناختی به شرح زیر است:
• درصد پاسخگویی به محرکهای کلگرا: همانطور که گفته شد، دومین سری در آزمون تحلیل سبکشناختی شامل یک جفت تصویر میشود که آزمودنی باید تعیین کند که آیا این دو شکل یکساناند یا خیر، درصد پاسخهای درست در این قسمت تعیینکنندهی ین است که آزمودنی به چند درصد از محرکهای کلگرایی پاسخ صحیح داده است.
• درصد پاسخگویی به محرکهای تحلیلی: سومین سری در آزمون تحلیل سبکشناختی شامل یک جفت تصویر میشود که آزمودنی باید تعیین کند که آیا شکل ساده در درون شکل پیچیدهتر قرار گرفته است یا خیر، درصد پاسخهای درست در این قسمت تعیینکنندهی ین است که آزمودنی به چند درصد از محرکهای تحلیلی پاسخ صحیح داده است.
• زمان واکنش کلگرایی: مدتزمانی به میلیثانیه که آزمودنی صرف تشخیص و پاسخ به محرکهای کلگرایی (دومین سری تکلیف) میکند.
• زمان واکنش تحلیلی: مدتزمانی به میلی ثانیه که آزمودنی صرف تشخیص و پاسخ به محرکهای تحلیلی (سری سوم تکلیف) میکند.
• سرعت کلگرایی: این شاخص از تقسیم درصد پاسخهای صحیح به محرکهای کلگرا بر زمان واکنش آزمودنیها به این محرکها، به دست میآید.
• سرعت تحلیلی: این شاخص از تقسیم درصد پاسخهای صحیح به محرکهای تحلیلی بر زمان واکنش آزمودنیها به این محرکها، به دست میآید.
• نمره کلگرا-تحلیلی: کلیهی این نمرات توسط نرمافزار آزمون تحلیلی سبکشناختی صورت میگیرد. این نرمافزار بر اساس سرعت پاسخگویی به محرکهای کلگرایی و تحلیلی، نمره کلگرا-تحلیلی را محاسبه میکند.
روش اجرای پژوهش
برای مطالعهی اول، در ابتدا از سازمان حراست و حفاظت فیزیکی فرهنگسرای ترافیک شهر مشهد مجوز حضور در فرهنگسرا و درخواست همکاری از رانندگان سازمان حملونقل در این پژوهش کسب گردید. به آزمودنیها فرم رضایتنامه پژوهش که در آن توضیحات کامل در مورد هدف پژوهش، مدتزمان لازم برای اجرای آزمون و محرمانه بودن اطلاعات توضیح داده شده بود، ارائه شد. در ادامه از آزمودنیهایی که رضایت خود را برای شرکت در پژوهش اعلام کرده بودند خواسته شد اطلاعات جمعیت شناختی مربوط به سن، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، میزان تجربهی رانندگی، سابقهی گواهینامه، تعداد تخلفات (مجموع تعداد تصادفاتی که راننده مقصر بوده و تعداد جریمهها) در طول یک سال گذشته و میزان رانندگی در طول روز را تکمیل نمایند. آزمونها با استفاده از لپتاپ با صفحه نمایشگر 17″ و در اتاق نسبتاً ساکت که ازنظر نور و تهویه هوا نیز مناسب بود، در فرهنگسرای ترافیک شهر مشهد اجرا شد. روند اجرای آزمون برای هر نفر در یک جلسهی چهل دقیقهای به طول انجامید. تمامی آزمونها در یک جلسه ارائه شد. شیوه ارائه برای همه آزمودنیها به ترتیب آزمون درک خطرات ترافیکی، آزمون تحلیل سبکشناختی رایدینگ، تکالیف ایست-علامت و برو-نرو بود.
مطالعهی دوم، با کسب رضایت از مسئولین محترم امور اداری دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد برای شرکت دانشجویان در این پژوهش و اطمینان به آنها در حفظ و محرمانه بودن اطلاعات دانشجویان، در صورت رضایت برای شرکت در پژوهش اطلاعات جمعیتشناسی مربوط به سن، وضعیت تأهل و … خود را تکمیل کردند. آزمودنیها از طریق اطلاعیه در تابلوی اعلانات دانشکده یا با حضور در کلاسها و توضیح هدف و روند پژوهش فراخوان شدند. مدتزمان لازم برای اجرای آزمون، فاصلهی زمانی بین پیشآزمون و پسآزمون، مدتزمان لازم برای اجرای جلسهی آموزشی و فاصله جلسه آموزشی با پیشآزمون و پسآزمون بهطور کامل توضیح داده شد. آزمون بهصورت انفرادی با استفاده از رایانه آزمایشگاه با صفحه نمایشگر 22 اینچی و در اتاق آزمایش دانشکده که دارای نور و تهویهای مناسب است و محیط نسبتاً آرامی دارد، اجرا شد. روند اجرای آزمون برای هر نفر بیست دقیقه و جلسهی آموزشی دوازده دقیقه به طول انجامید.
آموزش بهصورت انفرادی و در یک جلسه و با استفاده از رایانه انجام شد. فیلم آموزشی شامل بیستوهفت قطعه بیست ثانیهای حاوی موقعیتهای خطر ترافیکی بود. این قطعات بهوسیله نرمافزار ویرایشگر فیلم در کنار هم قرار گرفته بودند که تقریباً دوازده دقیقه به طول میانجامید. در ابتدای فیلم متنی قرار داده شد که توضیحدهندهی فیلم بود. فیلم آموزشی شامل موقعیتهای ترافیکی بودند که توسط کارشناسان و گروه مطالعاتی ازنظر میزان خطر، خطرناک یا خیلی خطرناک ارزیابی شده بودند. لازم به ذکر است که این 27 قطعه فیلم ازنظر کارشناسان و گروه مطالعاتی علاوه بر موقعیت خطر، حاوی یکی دو موقعیت احتیاطی یا موقعیتهای شلوغ بودند و برای آزمون سنجش درک خطر از آنها استفاده نشد. طبق نظر کارشناسان قطعات فیلمی که در آنها خطرات اصلی کاملاً مشخص است ولی به دلیل شلوغ بودن موقعیت و یا وجود چند موقعیت احتیاطی، در آزمون قرار نگرفتند به دلیل شبیه بودن به موقعیتهای ترافیکی سطح شهر، برای آموزش مناسب ارزیابی شد. در این آموزش به شرکتکنندگان خطراتی که راننده موظف است در زمان مناسب به آنها پاسخ رفتاری دهد ارائه میشد. در هر قطعهی فیلم خطر اصلی با دایرهی قرمزرنگ و موقعیتهای احتیاطی با فلشهای زرد و قرمز برای آزمودنیها مشخص شدند. طبق نظر کارشناسان در موقعیتهایی که خطر اصلی در ابتدا بهصورت احتیاط ظاهر میشد، با فلشهای زرد و قرمز نشان داده شد. بعد از تبدیلشدن به خطر واقعی که در آن لازم است راننده عکسالعمل رفتاری نشان دهد، آن فلشها محو و همزمان دایرهی قرمز دور خطر ظاهر میشد.
توانایی درک خطرات ترافیکی شرکتکنندگان در مرحله پیشآزمون بهوسیله آزمون درک خطرات ترافیکی اندازهگیری شد. سپس به فاصلهی سه هفته آموزش یک جلسهای ارائه شد. در مرحله پسآزمون یک هفته تا ده روز پس از جلسه آموزش دوباره توانایی درک خطرات ترافیکی مورد سنجش قرار گرفت. برای هر شرکتکننده در گروه آزمایش درمجموع بین پیشآزمون و پسآزمون حدود یک ماه فاصلهی زمانی گنجانده شد. گروه کنترل آموزشی را دریافت نکردند و حدود یک ماه (چهار هفته) بعد از پیشآزمون، پسآزمون اجرا شد.
روش تجزیهوتحلیل دادهها
اطلاعات حاصل از آزمونها و تکالیف در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار Spss-21 موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار گرفته شد. در مطالعهی اول ابتدا از همبستگی اسپیرمن برای بررسی فرضیههای «کاهش نمرات بازداری رفتاری با کاهش نمرات درک خطرات ترافیکی بهطور مستقیم و معنادار رابطه دارد» و «کاهش نمرات بازداری شناختی با کاهش نمرات درک خطرات ترافیکی بهطور مستقیم و معناداری رابطه دارد» و «افزایش شاخص سبکشناختی که بیانگر کلگرایی است با افزایش نمرات درک خطر رابطهی مستقیم معناداری دارد» استفاده گردید. برای بررسی میزان پیشبینی متغیر وابسته (درک خطر ترافیکی)، رگرسیون خطی بکار گرفته شد. از میان فرضیههای فرعی، دو فرضیهی «بین افراد با سبکشناختی کل گرا و افراد با سبکشناختی تحلیلی در نمرات بازداری رفتاری تفاوت معناداری وجود دارد» و
