
فرد بروز مييابد و به اشکال مختلف از قبيل خشم، کينه يا اختلالات رواني نمايان ميگردد” (رايجيان اصلي، 1390 الف: 93-92). حمايتهاي مذکور، بارزترين نيازي است که در مورد بزهديدگان سايبري ناديده انگاشته شده است و در اکثر نظامهاي حقوقي، سازوکارهاي خاصي براي رفع اختلالات ناشي از جرايم سايبري انديشيده نشده است. بدين منظور براي روشن نمودن موضوع بحث و ارتباط آن با بزهديدگان تروريسم سايبري، به توضيح مختصر اختلالهاي رواني حادث در رابطه با جرايم سايبري ميپردازيم.
حملات سايبري توسط نفوذ گران و کرکرها به وسيل? بدافزارهاي رايانهاي و وجود و انتشار گسترد? انواع ويروس و کرمهاي اينترنتي، کاربران اينترنت و بزهديدگان بالقوّه را نسبت به وقوع جرايمي چون تروريسم سايبري وحشت زده مينمايد. رفتارهايي از اين قبيل که بزهديده ممکن است تحت تأثير جرايم سايبري، مانند تروريسم سايبري دچار اختلالاتي شود. از زمر? اين اختلالات اين است که بزهديده تصور ميکند که با مهاجمي قدرتمند و نامرئي روبرو است، ممکن است احساس کند تحت محاصره و ناتوان از دفاع خود است. خودخواري يا انزواطلبي کاربران اينترنتي بعد از وقوع حادثه، به خصوص در مواردي که نوع جرم از جرايمي است که فرد بزهديده در آن فريب خورده است. همچنين فرد ممکن است احساس کند که کسي براي صدمه زدن به اموالش رايانه را به واسط? ويروس آلوده کرده است يا اين که احساس عدم اعتماد به نفس کافي هنگام کار با رايانه يا اينترنت به شخص دست يابد، وسواس فکري به اين که هر لحظه احتمال بزهديده شدن فرد وجود دارد، ترس از بزهديده واقع شدن دوباره، عدم رغبت شهروندان در استفاده از دولت الکترونيک، رفتارهاي ناهنجار متأثر از تبعات حملههاي تروريستي سايبري به خصوص عليه زيرساختها، ترس از سکونت در مکانهاي مجاور با تأسيسات حساس و زيرساختي از جمله پالايشگاهها يا نيروگاههاي اتمي، نمونههاي از رفتارهايي هستند که بزهديدگان تروريسم سايبري ممکن است از خود بروز دهند (http://www.victimsupport.org.uk/Help-for-victims/Different-types-of-crime/ Cyber-crime, retrieved at: 20/11/2012)
“شکل گيري هر يک از واکنشهاي مذکور ممکن است در مراحل مختلف پس از وقوع بزه يا در مراحل بعدي تحقيق يا جلسات دادگاه به وجود آيد” .(UN ODCCP, 1999: 6)در اثر وقوع جرايم خشونت باري همچون تروريسم سايبري، اختلالهاي رواني ممکن است بيش از آسيبهاي جسمي دامن گير افراد باشد. از ميان اختلال و نابسامانيهاي رواني، شايعترين اختلالهاي حادث در افراد به خصوص بزه ديدگان حقيقي، اختلالهاي از نوع ترس است. اختلالهاي ترس به دو دست? اختلالهاي استرس پس از حادثه85 و اختلالهاي فوبيک تقسيم ميشوند که در ذيل به بيان آنها پرداخته ميشود.
3-2-3-1- اختلالهاي فوبي
اختلالهاي فوبي از شايعترين اختلالهايي است که در بيشتر قربانيان حوادث يا جرايم مشاهده ميشود. در تعريف اين گونه از اختلالها آمده است:
“واکنش ترس پايداري است که شديداً با واقعيت خطر بي تناسب است” (سيد محمدي، 1389: 300)، به عبارت ديگر، در اختلالهاي فوبيک، فرد از موضوعي ميترسد که احساس ترس ايجاد شده با موضوع خطر تناسب ندارد. مانند اين که فرد بزهديده توانايي لمس رايانه را به دنبال بزهديدگي خود نداشته باشد. فوبيها باعث شکل گيري ناسازگاريهايي در فرد ميشوند که شخص را از ادامه فعاليتهاي خود باز ميدارد. به عنوان مثال اگر فرد در يک مرکز حياتي مبتني بر فناوري اطلاعات مشغول به کار است، بعد از وقوع حمله سايبري که ممکن است تبعات سنگيني را در پي داشته است، فرد حاضر به سرکار آمدن نباشد.
3-2-3-2- اختلال استرس پس از سانحه
اين نوع از اختلال به طور شديد در اثر وقوع حوادث و سانحهها در فرد شکل ميگيرد و به صورت مداوم، بسته به فرد بزهديده، به صورت کوتاه مدت يا بلند مدت در فرد باقي ميماند. علايم اصلي اين اختلال عبارت است از اين که شخص بزهديده، آسيب را در رؤياها به صورت بازگشتهاي ناگهاني خاطره و در عالم خيال بارها مجسم ميکند، شخص نسبت به دنيا بي حس ميشود و از محرکهايي که آسيب را به ياد او ميآورند اجتناب ميکند، شخص نشانههاي اضطراب و انگيختگي را تجربه ميکند که قبل از آسيب وجود نداشتند” (سيد محمدي، 1389: 340)
با بررسي اختلالهاي عاطفي و حيثيتي در فوق، به تلاشهاي بينالمللي در جهت شناسايي حقوق بزهديدگان در خصوص حمايتهاي عاطفي از بزهديدگان پرداخته ميشود. عمدهترين کنوانسيونهاي بينالمللي که به حمايتهاي رواني و عاطفي بزهديدگان پرداختهاند عبارت اند از:
3-2-3-3- پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت
اين اعلاميه سندي الزام آور نيست اما با توجه به خصيص? بينالمللي و سازمان صادر کنند? آن، ميتواند در ارتقاي حقوق بزهديده مؤثر واقع شود. اين اعلاميه که توسط مجمع عمومي سازمان ملل به تصويب رسيده است، به انواع حمايت از بزهديدگان جرايم اشاره مينمايد. اعلامي? مذکور در خصوص جبران خسارتهاي رواني به وسيل? پرداخت غرامت، “به پرداخت غرامت در خصوص بزهديدگاني اشاره نموده که در اثر بزه، دچار آسيبهاي رواني شدهاند” (پاراگراف 12پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت، مصوب 1985). در ادامه همين اعلاميه “راهاندازي و تشکيل صندوقهاي ملّي را براي حمايت از بزه ديدگان را توصيه ميکند که در تثبيت وضعيت عاطفي بزهديدگان مؤثر واقع ميشود.” (پاراگراف 13پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت، مصوب 1985).
کمک به بزهديدگان، از جمله راهکارهاي پيشنهادي و مورد اشاره در اين سند بينالمللي است که توسط نهادهاي مختلف دولتي و غيردولتي ارائه ميشود. اعلامي? مذکور در اين خصوص به عين بيان ميدارد:
“بزهديدگان بايد در چارچوب ابزارهاي حکومتي، داوطلبانه، اجتماع مدار و بومي، کمک مادي، پزشکي، روانشناسي و اجتماعي لازم دريافت کنند” (پاراگراف 14پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت، مصوب 1985).
خدمات به بزهديدگان از ديگر راهکارهايي است که منجر به رضايت خاطر بزهديده ميشود و برخورد صحيح با آنها نمودي از آموزههاي عدالت ترميمي و بزهديده شناسي در حمايت روانشناسانه از بزهديدگان است. با توجه به اين که حملات تروريستي سايبري ميتواند آسيبهاي رواني زيادي را براي اشخاص حقيقي به دنبال داشته باشد، تدوين حمايتهاي رواني براي اين دسته از بزهديدگان سايبري ضروري است. در اين راستا نيازهاي رواني بزهديدگان نيز مورد توجه اين اعلاميه قرار گرفته و در يکي از مقررات “به اطلاع رساني و دسترس پذيري خدمات اجتماعي و ديگر کمکهاي مربوطه به بزهديدگان اشاره ميکند” (پاراگراف 15پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت، مصوب 1985). مسئل? آموزش دستاندرکاران قضايي در مواجهه با بزه ديدگان، از ديگر نکاتي است که بدان اشاره گرديده که همين امر در کاهش آسيبهاي رواني و به تعادل وضعيت رواني بزهديده ميانجامد؛ زيرا بزهديده احساس ميکند که به او توجه ميشود (پاراگراف 16پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت، مصوب 1985) و در آخر، مقررات اين اعلاميه به موردي اشاره کرده است که بزهديده دچار آسيبي شده است که نيازمند کمک ويژه است که در اين صورت بيان ميدارد که بايد کمکهاي ويژهاي جهت مقابله با آسيبهاي وارده بر بزهديده فراهم گردد (پاراگراف 17پيوست اعلامي? اصول بنيادين عدالت براي بزهديدگان و قربانيان سوءاستفاده از قدرت، مصوب 1985).
3-2-3-4- قطعنام? راجع به حمايت از قربانيان نقضهاي فاحش حقوق بينالمللي حقوق بشر و نقض شديد حقوق بشر دوستان? بينالمللي
قطعنام? فوق به شمار? 147/60 توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 2005 به تصويب رسيد. اين قطعنامه، نمونهاي از تلاش جامع? بينالمللي در جهت شناسايي حق قربانيان براي برخورداري از حق عدالت و جبران خسارت از آسيبهاي وارده بر بزهديدگاني است که در اثر موارد نقض فاحش حقوق بينالمللي حقوق بشر و نقض شديد حقوق بينالملليِ بشردوستانه بزهديده واقع شدهاند. همان طور که در قبل اشاره شد، يکي از روشهاي جبران خسارت رواني به خصوص در لحظات اولي? وقوع جرم، ترميم و جبران از طريق پرداخت پول يا کمک هزينههاي مربوطه است. در اين راستا اين قطعنامه به پرداخت غرامت براي آسيبهاي جسماني و رواني و زيانهاي اخلاقي و معنوي اشاره نموده است (بند الف و ب ماد? 20 قطعنام? راجع به حمايت از قربانيان نقضهاي فاحش حقوق بينالمللي حقوق بشر و نقض شديد حقوق بشر دوستان? بينالمللي، مصوب 2005).
قطعنام? مذکور، از رهنمودهاي عدالت ترميمي نيز به منظور حمايت از بزهديدگان استفاده نموده است. يکي از راهکارهاي عدالت ترميمي در خصوص حمايت از بزه ديدگان، مشارکت بزهديده و بزهکار در فرايند جنايي و رويارويي بزهکار با متهم است. در اين راستا يکي از مقررات اين قطعنامه، به عذرخواهي رسمي و علني، از جمله اذعان به حقايق و پذيرش مسئوليت در قبال افعال ارتکابي بزهکار تأکيد نموده است (بند د ماد? 22 قطعنام? راجع به حمايت از قربانيان نقضهاي فاحش حقوق بينالمللي حقوق بشر و نقض شديد حقوق بشر دوستان? بينالمللي، مصوب 2005). در رابطه با بزهديدگان حقيقي تروريسم سايبري، که شامل کارکنان يا کاربران خانگي ميشوند، ميتوان با رويارويي تروريستهاي سايبري با بزهديدگان چه از طريق حضوري يا رسانههاي جمعي، در راستاي کاهش آسيبهاي رواني بزهديدگان مذکور اقدام نمود.
از آن جايي که تمهيد اقداماتي نظير احترام به بزهديده و خانواد? او و برگزاري بزرگداشت مقام بزه ديده، يکي از راهکارهاي تثبيت وضعيت رواني قرباني است، قطعنام? مذکور اين امر را مورد توجه قرار داده و احترام به بزهديده و ايجاد يادبود را در راستاي حمايت از بزهديده و خانوادههاي آنان توصيه نموده است (بند (و) ماد? 22 قطعنام? راجع به حمايت از قربانيان نقضهاي فاحش حقوق بينالمللي حقوق بشر و نقض شديد حقوق بشر دوستان? بينالمللي، مصوب 2005). رعايت اصول اخلاقي در رفتار با بزهديدگان از سوي کارکنان و دستاندرکاران قضايي و غير قضايي از جمله کادر پزشکي، روان شناسي و خدمات اجتماعي، از ديگر مقررات مورد تأکيد در اين قطعنامه هستند (ماد? 23 و بند (و) قطعنام? راجع به حمايت از قربانيان نقضهاي فاحش حقوق بينالمللي حقوق بشر و نقض شديد حقوق بشر دوستان? بينالمللي، مصوب 2005).
3-2-3-5- کنوانسيون اروپايي پرداخت غرامت به بزهديدگان جرمهاي خشونت بار
اين سند بينالمللي در 24 نوامبر 1983 توسط شوراي اروپا به تصويب رسيد. هدف از تصويب اين کنوانسيون، توجه خاص به بزهديدگاني است که از طريق جرمهاي خشونت بار دچار آسيبهاي شديد جسماني شدهاند يا به طور کل سلامتي آنها مورد تعرض قرار گرفته است (رايجيان اصلي، 1390 الف: 155). بدين منظور در اين کنوانسيون، به جبران خسارت از طريق دولت براي بزهديدگاني پرداخته که دچار آسيبهاي مرتبط با سلامت فرد يا اشخاصي كه سرپرست آنان را بر عهده دارند، پرداخته و قربانيان را از طريق پرداخت غرامت مورد حمايت قرار داده است. همان طور که از واژ? سلامت پيداست، اين واژه، شامل سلامت فيزيکي و رواني نيز ميشود و با استناد به اين مقرره ميتوان بزهديدگان تروريسم سايبري را مورد حمايت قرار داد. (بند الف ماد? دو کنوانسيون اروپايي پرداخت غرامت به بزهديدگان جرمهاي خشونت بار، مصوب 1983).
3-2-3-6- اصول بنيادين بهکارگيري برنامههاي عدالت ترميمي در موضوعهاي جنايي
اين سند که پيوست قطعنام? 2002/12 شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل متحد در 24 جولاي 2002 است، از ديگر اسناد بينالمللي که در رابطه با ترويج استفاده از آموزههاي عدالت ترميمي در فرايند جنايي تصويب شده است. اين سند با معرفي آموزههاي عدالت
