
تحریریه ماهر و کاردان مواجهند و با روند فعلی که هیچ گونه نشریات به عمل نمیآید برخی از آنها توانایی لازم را براي استمرار انتشار نشریات خود ندارند و همواره باوقفه در انتشارمواجهند.
به علت کمبود چاپخانه و افزایش نرخ تعرفههاي چاپی و هزینههاي لیتوگرافی و خدمات فنی، برخی از نشریات علمی کشور از ادامه انتشار بازماندهاند یا مدتی در انتشارشان وقفه به وجود آمده است. بنابراین پیشنهاد میشود با توسعه و تجهیز چاپخانهها و پرداخت سوبسید به نحوي مشکلات این نشریات حل شود(کیا، 1370).
لازم به توضیح است که پیشنهادات مطروحه از طرف این محقق، مربوط به گذشته است و اکنون کمکهای مالی دولت به نشریات علمی، یکی از عوامل مهمی قلمداد میشود که آنها را به جای منتقد بودن و نگاه صادقانه نقادی، به تریبونی برای روابط عمومی دولت تبدیل میکند. به عبارت دیگر این امر یکی از آفتهای روزنامهنگاری علم محسوب میشود.
2-2-4-2 کندوکاوی در مفهوم علم برای عموم؛ با نگاهی ویژه به مجله دانشمند
در سال 1390، عبدالحسین رجبی فروتن پایان نامهاش را با عنوان « کندوکاوی در مفهوم علم برای عموم؛ با نگاهی ویژه به مجله دانشمند» در گروه فلسفه علم، دانشگاه خواجه نصیر دفاع میکند. فصول پایاننامه مورد بحث به ترتیب عبارتند از: کلیات؛ علم برای عموم، تاریخچه و نظریات ؛ارتباطات علم ؛ نگاهی به مجله دانشمند.
حجم قابل توجهی از این پایان نامه به موضوع ارتباطات علم و علم در رسانهها اختصاص یافته، که در آن رویکرد نظری در این حیطه مورد توجه قرار داده شده است. همچنین انواع رسانهها و نوع توجه آنها به موضوعات علمی مرور شده است. در فصل آخر، پس از مرور تحولات تاریخی در مورد مجله دانشمند، (به عنوان قدیمی ترین و باسابقه ترین نشریه عمومی علم کشور)، محتوای علمی مجله دانشمند از جهات گوناگون مورد ارزیابی قرار گرفته است.
محقق موارد گوناگونی را در بازه زمانی سالهای 1358 تا 1367 مورد بررسی قرار داده است، از جمله: قیمت مجله، تعداد مطالب هر شماره، و سهم گروههای کلی مطالب که در این بازه زمانی ااز این قرار است: 19 درصد علوم محض، 48 درصد علوم کاربردی، 29 درصد سرگرمی، فرهنگ، سیاست و 4 درصد تبلیغات و متفرقه. رجبی فروتن در بخش آخر پایان نامهاش، نتایج نظرسنجیای که ، در مورد ارزیابی مجله دانشمند از نظر خوانندگان آن، از طریق پرسشنامه برگزار کرده ، به تفصیل بیان کرده است. بنابه اظهار محقق در این نظرسنجی، مجله دانشمند به عنوان محبوبترین مجله علمی عمومی کشور، قلمداد شده است(رجبی فروتن، 1390).
3-2-4-2 بررسی نحوه بازتاب مطالب توسعه علمی در مطبوعات کشور
جواد آزادی در سال 1390، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی را با عنوان «بررسی نحوه بازتاب مطالب توسعه علمی در مطبوعات کشور؛ با تاکید بر روزنامه های (ایران، همشهری، اطلاعات، کیهان) در 6 ماهه دوم سال 1389» در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع کرده است.
در این پژوهش که به روش تحلیل محتوای کمّی انجام شده است ، 100 شماره روزنامه در 6 ماه مورد بررسی قرار گرفته است. تمام مطالب روزنامهها مطالعه و مطالب مربوط به توسعه علمی کدگذاری و تحلیل شدهاند. نتایج این پژوهش نشان داده است که از 423 مطلب مربوط به توسعه علمی، روزنامه ایران حدود 36 درصد، بیشترین مطالب مربوط به توسعه علمی را نگارش کرده و روزنامه همشهری با حدود 16 درصد کمترین مطالب مربوط به توسعه علمی را نسبت به روزنامههای دیگر نوشته است. که البته بنابه قول محقق این روزنامه علیرغم کم بودن تعداد مطالبش نسبت به سایر روزنامهها در برجستهسازی مطالب توسعه علمی (اختصاص عکس و سطح زیرچاپ بیشتر) موفقتر عمل کرده است.
محقق اذعان میدارد که روزنامههای مورد بررسی در این زمان بیشتر از همه به مسائل پژوهشی توسعه علمی پرداختهاند و اغلب مطالب دارای حجم پایین و بدون عکس هستند که این مطلب نشان میدهد که مطبوعات، مطالب توسعه علمی را در اولویتهای رسانهای خود قرار نداده و برجسته نکردهاند، همچنین روزنامههای مورد بررسی در رابطه با مطالب توسعه علمی بیشتر کارکرد آموزشی و پژوهشی دارند.(آزادی، 1390)
لازم به توضیح است که محقق، علیرغم بحث درباره مطالب توسعه علمی ، ویژگیهایی مطالب توسعه علمی را به خوبی توضیح نداده و رویکردهای مطلوب آن را تبیین نکرده است.
4-2-4-2 ارتباطات عمومي علم در ايران
رساله دکتری زهرا اجاق در سال 1391 با موضوع « ارتباطات عمومي علم در ايران: مطالعه ترکیبی نقش مجلههاي علمي ـ عمومي در بهبود فهم عامه از علم در دوره زمانی 1280 ـ 1390 »در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دفاع شده است.
اين پاياننامه به مسئله فقدان معیارهای علم عمومی برای بهبود فهم عامه از علم در انتقال علم میپردازد و تلاش میکند تا این معیارها را در دو سطح زبانی و سیاست زبانی شناسایی کند. ترکیب نظری این پایاننامه با تاکید بر نقش مجلهها در چگونگی شکل گرفتن روابط میان علم و عامه، هفت معیار را برای نگارش علم عمومی در اختیار نهاده است. هفت معیار علم عمومی نیز عبارتند از : ترجمه؛ بازنمايي فضاي فرهنگي، فکري و انديشهورزي ايران؛ بازنمايي فرهنگ حمايتگر علوم؛ بازنمايي موضوعات تاثیرگذار بر علم؛ بازنمایی دانش ضمنی؛ معرفی فرصتهای مشارکت در علم؛ سادهسازی. ترکیب نظری پایاننامه، چارچوب تحلیلی لازم برای مطالعه نقش این مجلهها در تغییر الگوهای رفتاری، شناختی و نگرش مخاطبان، و چگونگی ایفای نقش آنها در تغییر فضای اجتماعی فراهم آورده است. برای تحلیل حضور معیارهای علم عمومی در مجله های ایرانی، رابطه حضور آنها با سیاستهای زبانی مجله و نشان دادن اهمیت این معیارها در بهبود فهم علمی مخاطبان با اتخاذ رویکرد ترکیبی در روش شناسی، مجموعهای از روشهای کمّی (پیمایش و تحلیل محتوای کمّی و کیفی) و کیفی (تحلیل تاریخی، مشاهده مشارکتی و گروههای متمرکز) مورد استفاده قرار گرفتهاند.
نتایج نشان دادند که مجلههای علمی عمومی ایرانی، روابط بین علم و عامه را به شکل گرامیداشت علوم کاربردی و فنی هدایت کردهاند. از سوی دیگر این نتایج وجود ذهنیت نسلی در بین تولیدکنندگان علم عمومی در حوزه پزشکی و روانشناسی را نشان میدهند که چگونگی رابطه این علوم با عامه را متاثر ساخته است. همچنین نتایج تایید کردند که سبک غالب در نگارش محتوای علم عمومی اطلاعرسانی بوده که موجب رشد شناختی مخاطبان شده است. زبان نگارش متون علمی عمومی در نوع رابطه عامه با علم نیز نقش داشته و به این ترتیب این مجلهها عامل مهمی در چگونگی شکل گرفتن روابط بین عامه و علم هستند.
تحلیل نوع اثرگذاری این مجلهها به اذعان محقق نشان میدهد که اندازه اثر آنها تابع الگوی اثرهای متعادل بوده و کارکرد اصلی این مجلهها برآوردن نیازهای شناختی مخاطبانشان بوده است. بر اساس نتایج تحقیق، دو معیار”ساده سازی” و “ترجمه” بیشترین حضور را در سیاست زبانی و زبان مجلهها داشتهاند و بیشترین نقش را در شکل دادن به فهم علمی مخاطبان ایفا کردهاند. این یافته نشان میدهد که مجلههای علمی عمومی ایرانی، توجه زیادی به افزایش سواد علمی عملی مخاطب به ویژه در توانایی برای برقراری ارتباط با متون علمی داشتهاند. (اجاق، 1391)
علیرغم مفصل بودن این پایاننامه، در بخش روش شناسی محقق اظهار میکند که از ترکیبی از روشهای تحلیل محتوای کمّی و کیفی(آشکار و پنهان) استفاده میکند، که نتایج تحلیل محتوای کیفی در پژوهش آورده نشده است.
5-2-4-2 تحلیلمحتوای سرويس دانش و فناوری سه خبرگزاری پرمخاطب ايراني
پایان نامه محمدجواد ترابی در مقطع کارشناسیارشد روزنامهنگاری با عنوان « تحلیلمحتوای سرويس دانش و فناوری سه خبرگزاری پرمخاطب ايراني (مهر و ايسنا و جامجمآنلاين) در شش ماه نخست سال 1390» در سال 1392 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز دفاع شده است.
در این پایاننامه، اخبار سرویسهای دانش و فناوری این سه خبرگزاری از نظر اصول حرفهای خبرنگاری مورد بررسی قرار گرفتهاند. بیشترین میزان اخبار مربوط به ایسنا و کمترین آن مربوط به جامجمآنلاین بوده است. بیشترین مقدار از این اخبار ترجمه بوده است، همین طور محل رویداد اکثریت آنها کشورهای توسعه یافته بوده است . ارزشهای خبری شگفتی، برخورد و دربرگیری و مجاورت ، به ترتیب بیشترین سهم را در این اخبار به خود اختصاص دادهاند. (ترابی، 1392).
لازم به توضیح است که در این پایان نامه، اصول مربوط به روزنامهنگاری علم، و ویژگیهای علمی نویسی مورد بررسی قرار نگرفته است و صرفا اخبار سرویس های دانش و فناوری از لحاظ اصول حرفه ای خبرنگاری توصیف شدهاند.
6-2-4-2 رسانهای شدن فناوریهای نو در ایران
این پژوهش، رساله دوره دکتری زرین زردار با عنوان «رسانهای شدن فناوریهای نو در ایران؛ شکافهای شناختی کنشگران اصلی در بازنمایی بیوتکنولوژی در برنامههای تلویزیونی» در سال 1393، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی دفاع شده است.
این تحقیق به روش تحلیل کیفی چارچوب بندی و مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شده است و درصدد بررسی شکافهای شناختی کنشگران در فرایند رسانهای شدن بیوتکنولوژی در متون تلویزیونی بوده است.
مطابق یافتههای این پژوهش، تحلیل متون تلویزیونی حاکی از رسانهای شدن ناقص بیوتکنولوژی است. همچنین شکاف شناختی میان کنشگران در مورد نحوه ترجمه علم برای عموم، اختلاف دیدگاه دانشمندان و روزنامهنگاران در زمینه وظایف هر یک در مورد سادهسازی بیوتکنولوژی، جدی گرفته نشدن عموم به عنوان مخاطبان برنامههای بیوتکنولوژی از دید سه کنشگر از مهمترین علل وضعیت کنونی رسانهای شدن بیوتکنولوژی در ایران باشد.
همچنین یافتههای این تحقیق، نشان میدهد که میان چارچوبهای ذهنی عموم و چارچوبهای ذهنی دو کنشگر دیگر(دانشمندان و روزنامهنگاران علم) و همین طور محتوای رسانهای تفاوتهای آشکاری وجود دارد. عموم برخلاف دو کنشگر دیگر، نگرانیهایی در مورد مخاطرات بیوتکنولوژی و انتقاداتی نسبت به جایگاه فرودست خود دارد اما دیدگاه دو کنشگر دیگر و نیز محتوای رسانهای این جایگاه فرودست عموم و فرادست دانشمندان را تثبیت میکند. جایگاه نداشتن عموم در تعامل میان دانشمندان و روزنامهنگاران سبب شده این دو، بدون درک درست از مختصات عموم، دست به تولید محتوایی بزنند که در بسیاری از موارد حتی برای عموم قابل درک نیست. (زردار، 1393).
چارچوب نظری
نظریهای که در این پژوهش به عنوان چارچوب نظری انتخاب شد، نظریه کنشگر-شبکه است. این نظریه بر مبنای آثار برنو لاتور و میشل کالون، پژوهشگران مطالعات علم و فناوری بسط و گسترش یافته است. کلیدیترین مفهوم این نظریه، “ترجمه” است. ترجمه در این معنا، یعنی بازگرداندن اراده در حال مقاومت دیگران. در واقع برای پذیرش فناوری، باید بخشی از آن را به صورتی ترجمه کرد که بتواند پذیرفته شود. برای این کار میتوان برخی از عناصر آن را انتخاب کرد و بقیه را وانهاد. نتیجه چیزی است که در نهایت با غلبه بر مقاومتها پذیرفته میشود.
بنابر رویکرد نظریه کنشگر-شبکه، زندگی اجتماعی قابل تقلیل به عوامل انسانی یا غیر انسانی محض نیست. مشارکت هم در عوامل انسانی وجود دارد و هم در عوامل غیر انسانی. یعنی علاوه بر مشارکت افراد، اشیا و فضاها نیز در فضای متکثر تولید علم نقش دارند؛ هم اشیا و هم افراد، در شبکه فناوری کنشگر محسوب میشوند. در این نگاه، تعریف کنش نیز عوض میشود. در اینجا کنش، مداخله در جهان، متناسب با برخی مقاصد و نیات است و کنشگر نیز عنصری است که فضای پیرامونش را تغییر میدهد تا سایر عناصر را به خودش وابسته کند و اراده آنها را به زبان خودش ترجمه کند.
اشاره مهم دیگر این نظریه بر عدوم افتراق و جدایی میان علم و فناوری است، لذا در این نظریه از لغت تکنوساینس یا علمفناوری استفاده میشود. طبق این نظریه همه هستارها اهمیت خود را از ارتباط با دیگر هستارها کسب میکنند.
شبکهها، فعالیتهای فرآیندی و برساخته شدهای هستند که کنشگران آنها را
