
محدودیت مالی داخلی و خارجی بر حساسیت سرمایهگذاری تأثیر دارد و علاوه بر این تأثیر محدودیت مالی خارجی و داخلی بر حساسیت سرمایهگذاری در شرکتهای اهرمی و سرمایهای تفاوت وجود دارد.
بهار مقدم و همکاران (1390) در تحقیقی به بررسي اثرات مديريت سرمايه در گردش بر سودآوري شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در اين پژوهش اطلاعات 5 ساله (1387-1383) مربوط به 53 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران گردآوري و موردبررسی قرار گرفتند و فرضیههای تحقيق از طريق ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چند متغيره به دو صورت مقطعي و تجمعي آزمون گرديدند. بدين منظور مديريت سرمايه در گردش را به چهار جزء (متوسط دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودي، متوسط دوره پرداخت بدهي و چرخه تبديل وجه نقد) تفکيک کردند و سپس اثر هر يک از اين اجزا را بر سودآوري در حضور دو متغير کنترل نقدينگي و اندازه شرکت موردبررسی قراردادند. همچنين در فرضيات دوم و سوم به بررسي اثر اين دو متغير تعديل گر بر سودآوري پرداختند. یافتههای تحقيق مبين اين امر بود که در نمونه موردبررسی بين کارايي عملياتي در مديريت سرمايه در گردش و سودآوري رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. در مورد متغيرهاي کنترل، نقدينگي و اندازه شرکت، رابطه مثبت و معنیداری بين اين دو متغير با سودآوري يافت شد.
پور حیدری و هوشمند (1391) با بررسی تأثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد و ارزش بازار شرکتهای ایرانی نشان دادند که بین چرخه تبدیل وجه نقد با عملکرد و ارزش بازار شرکت ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
هرمزی و احمدی (1391) در تحقیقی ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش ﺑﺎ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺷﺮﻛﺘﻲ و ﺗﺌﻮري سلسلهمراتب تأمین ﻣﺎﻟﻲ در شرکتهای پذیرفتهشده در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان ﭘﺮداﺧﺘند. دوره اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﻴﻖ سالهای 1380 ﺗﺎ 1388 بود. در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از دادههای ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺑﺮاي آزﻣﻮن فرضیهها اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎي دوره ﺗﺼﺪي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ، اﻧﺪازه ﺷﺮﻛﺖ، رﺷﺪ ﺷﺮﻛﺖ و ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ آزاد ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش راﺑﻄﻪ معنیدار وﺟﻮد دارد و ﺑﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎي ﺑﺪﻫﻲ، درﺻﺪ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ دوﻟﺘﻲ و درﺻﺪ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﻧﻬﺎدي ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ در ﮔﺮدش راﺑﻄﻪ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ شرکتهای پذیرفتهشده در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان ﺗﺌﻮري سلسلهمراتب تأمین ﻣﺎﻟﻲ را رﻋﺎﻳﺖ میکنند.
بهار مقدم و همکاران (1391) در پژوهش خود با نام ” بررسي اثر ویژگیهای خاص شرکتها بر مديريت سرمايه در گردش ” به بررسی اثر ويژگيهاي خاص شرکتها بر مديريت سرمايه در گردش پرداختند. در اين راستا، اثر متغيرهاي نسبت جاري، نسبت آني و رشد فروش نيز كنترل شد. بهمنظور اندازهگيري مديريت سرمايه در گردش از معيار چرخهي تبديل وجه نقد و براي ويژگيهاي خاص شرکتها از متغيرهاي فرصتهاي رشد، سودآوري، ساختار سرمايه، جريان نقد عملياتي استفادهشده است. دادههاي مورداستفاده شامل نمونهاي مركب از 80 شركت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، در طي سالهاي 1384 تا 1389 است. براي تجزیهوتحلیل دادهها و آزمون فرضيهها از الگوي رگرسيون خطي چند متغيره استفادهشده است. نتايج حاصل آزمون فرضيههاي تحقيق نشان ميدهد كه بين فرصتهاي رشد و جريان نقد عملياتي با مديريت سرمايه در گردش ارتباط منفي و معناداري وجود دارد. همچنين، بين ساختار سرمايه با مديريت سرمايه در گردش ارتباط مثبت و معناداري وجود دارد. علاوه بر اين، نتايج نشان داد كه بين سودآوري و چرخهي تبديل بهنقد ارتباط معناداري وجود ندارد.
بادآورنهندی و درخور (1391) در تحقيقی به بررسي رابطه بين محدوديت مالي و ارزش وجه نقد پرداختند. در اين تحقيق اطلاعات مالي 86 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طي دوره زماني 1385 تا 1389 مورد بررسی قرار گرفت. براي تعيين اينکه شرکتي داراي محدوديت مالي است يا بدون محدوديت مالي از سه شاخص KZIR، KZ، WW استفاده گرديد. در راستاي اهداف تحقيق دو فرضيه اصلي مطرح گرديده است. بر اساس تحلیلهای صورت گرفته در مورد فرضيه اول مشخص گرديد که وجه نقد در مورد شرکتهایی که داراي محدوديت مالي هستند نسبت به شرکتهایی که داراي محدوديت مالي نيستند، بيشتر باعث افزايش ارزش شرکت میگردد. در فرضيه دوم بررسي گرديد که تغييرات وجوه نقد در شرکتهایی که داراي محدوديت مالي هستند نسبت به شرکتهایی که داراي محدوديت مالي نيستند، بيشتر باعث بازدهي مازاد میشود که درنهایت اين فرضيه نيز مورد تأیید قرار گرفت.
دهاقانی و همکاران (1392): در این پژوهش رابطه بین حاکمیت شرکتی و کارایی مدیریت سرمایه در گردش موردبررسی قرار گرفت. نمونه آماری این پژوهش شامل 102 شرکت واجد شرایط از بین شرکتهای پذیرفتهشده بورس اوراق بهادار تهران است و دوره زمانی پژوهش از ابتدای سال 1381 تا پایان سال 1390 بود. برای اندازهگیری کارایی مدیریت سرمایه در گردش مدتزمان وصول حسابهای دریافتنی، مدتزمان نگهداری موجودی کالا، مدتزمان پرداخت حسابهای پرداختنی و چرخه تبدیل وجه نقد به همراه سه معیار دیگر محاسبه و برای اندازهگیری حاکمیت شرکتی، از یک شاخص استفاده شد. همچنین برای آزمون فرضیههای پژوهش از معادلات رگرسیون چند متغیره و نیز دادههای ترکیبی استفاده شد. یافتههای پژوهش حاکی از وجود رابطه معنادار معکوس بین حاکمیت شرکتی و مدتزمان وصول حسابهای دریافتنی و مدتزمان پرداخت حسابهای پرداختنی است. همچنین نتایج پژوهش نشاندهنده رابطه معنادار مستقیم حاکمیت شرکتی با مدتزمان نگهداری موجودی کالا و نسبت جاری میباشد. از طرفی یافتههای پژوهش نشان داد که حاکمیت شرکتی بر چرخه تبدیل وجه نقد، سطح نگهداشت وجه نقد و کارایی تبدیل وجه نقد تأثیری ندارد.
صمدی لردگانی و ایمنی (1392) در تحقیقی به ارزیابی رابطه بين مديريت سرمايه در گردش و ميزان نگهداشت وجه نقد شرکتهای پذیرفتهشده بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. براي آزمون ارتباط بين مديريت سرمايه در گردش و ميزان نگهداشت وجه نقد از رگرسيون خطي چندگانه استفاده شد. در انجام اين تحقيق از 16 متغير استفاده شد. همچنين سه فرضيه براي پژوهش تدوين گرديد. نمونه آماري پژوهش شامل 45 شرکت در يک بازه زماني 6 ساله (1384 لغايت 1389) بود (به بياني تعداد مشاهدات 270 عدد گرديد). یافتههای پژوهش حاکي از آن بود که بين روزهاي تبديل موجودي کالا (DSI) و روزهاي (دوره) وصول حسابهاي دريافتني (DOS) با ميزان نگهداشت وجه نقد رابطه معناداري وجود ندارد اما بين روزهاي تعويق حسابهاي پرداختني (DPO) با ميزان نگهداشت وجه نقد رابطه معنادار وجود دارد و اين رابطه بهصورت معنادار خطي (مستقيم و ضعيف) وجود دارد. البته متغيرهاي ديگر پژوهش نيز موردبررسی قرار گرفتند. نتايج نشان داد، فرصتهای رشد آتي، گردش وجه نقد، نسبت حسابهاي دريافتني و نسبت حسابهاي پرداختني بهکل داراییها با ميزان نگهداشت وجه نقد رابطه مستقيم اما ضعيف را دارد، اين در حالي است که سررسيد بدهي رابطهای معکوس با آن (ميزان نگهداشت وجه نقد) دارد. همچنين بين متغيرهاي اندازه شرکت، احتمال آشفتگي مالي، اهرم مالي، بدهي به بانکها، داراییهای نقدي، نسبت موجودي کالا، چرخه تبديل وجه نقد هيچ رابطهای با ميزان نگهداشت وجه نقد وجود نداشت.
فخاری و روحی (1392) در تحقیقی به بررسي تأثیر وجه نقد نگهداري شده و مديريت سرمايه در گردش بر مازاد بازده سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. براي اين منظور، تعداد 84 شرکت طي دوره زماني 1386 تا 1390 از طريق تحليل دادههای ترکيبي به روش تابلويي موردبررسی قرار گرفت. نتايج نشان داد که بين وجه نقد نگهداري شده و سرمايه در گردش با مازاد بازده سهام، با در نظر گرفتن اثرات متقابل وجه نقد و سرمايه در گردش سال جاري با سال قبل و همچنين، اثرات اهرم بر آنها، رابطه معناداري وجود دارد. اين یافتهها، بيانگر اهميت تأثیر تصميمات کوتاهمدت بر مازاد بازده سهام میباشد و بيان میکند که به دليل محدوديت منابع مالي، نگهداشت وجه نقد و سرمايه در گردش با مازاد بازده سهام رابطه مستقيم دارند.
مراد زاده و همکاران (1392) در تحقيقی به ارزیابی رابطه نوع و حجم تأمین مالي با عملکرد عملياتي شرکت در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بامطالعه دقيق ادبيات، چهار فرضيه طراحي و نمونه آماري شامل 62 شرکت از بين شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران براي يک دوره پنجساله 1388- 1384 انتخاب شد. بهمنظور آزمون فرضیهها از تحليل رگرسيون و ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد که نتايج حاصل از اين آزمونها نشان داد که بين حجم تأمین مالي و نسبت Q توبين و ارزشافزوده بازار رابطه معناداري وجود دارد همچنين تأمین مالي از طريق انتشار سهام، با نسبت Q توبين، ارزشافزوده بازار و ارزشافزوده اقتصادي تعدیلشده رابطه معنادار دارند. از سوي ديگر تأمین مالي از طريق بدهي و تأمین مالي خارج از ترازنامه به ترتيب با ارزشافزوده بازار و نسبت Q توبين رابطه معنادار دارند.
جهانشاد و مدانلو (1392) در تحقيقی، به طبقهبندی شرکتهای نمونه آماري برحسب ميزان محدوديت مالي آنها و بررسي رابطه آن با بازده آتي سهام در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. معيار مورداستفاده براي سنجش سطح محدوديت مالي شرکتها، شاخص KZ بود. نمونه آماري تحقيق، شامل 109 شرکت از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بود که دادههای آنها در طول سالهای 1384 تا 1388 گردآوري و مورد تجزیهوتحلیل آماري قرار گرفت. نتايج حاکي از ارتباط معنادار بازده آتي سهام با سطح محدوديت مالي شرکتهای نمونه آماري میباشد. بر اساس نتايج، بازده آتي سهام شرکتهایی که سطح محدوديت مالي پایینتری داشتند، بيشتر بوده است.
رضایی و گرکز (1392) در تحقيقی به بررسی اثر تغييرات سرمايه در گردش بر فرصتهای سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای اين منظور، دادههای پانلی 151 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، در يک دوره هفتساله (1384-1390) موردبررسی قرار گرفت. با استفاده از آزمون ليمر و هاسمن مدل مناسب (با اثرات ثابت يا اثرات تصادفی) تعیینشده و از رگرسيون برای آزمون فرضیهها استفاده شد. نتايج حاصل از تحقيق نشان داد که بين تغييرات سرمايه در گردش شرکتها و فرصتهای سرمایهگذاری آنها رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
درخور و بادآور نهندی (1392) در تحقيقی به بررسی رابطه بين محدوديت مالی، ارزش وجه نقد و سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. محدوديت مالی که بيشتر شرکتها بهنوعی دچار آن میباشند يکی از مباحث مهم برای تمام شرکتها در سطح جهان میباشد. در اين تحقيق اطلاعات مالی 86 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1385 تا 1389 بررسی شد (430 سال – شرکت). برای تعيين اينکه شرکتی دارای محدوديت مالی است يا بدون محدوديت مالی از سه شاخص استفاده گرديد. اين تحقيق، تحقيق توصيفی بود، روش تحقيق بهصورت همبستگی و برای همبستگی بين متغيرها به روش پس رويدادی عمل شد. در راستای اهداف تحقيق سه فرضيه اصلی مطرح گرديد. بر اساس تحليلهای صورت گرفته در مورد فرضيه اول مشخص گرديد که وجه نقد در مورد شرکتهایی که دارای محدوديت مالی هستند نسبت به شرکتهایی که دارای محدوديت مالی نيستند، بيشتر باعث افزايش ارزش شرکت میگردد. افزايش ارزش شرکت درنهایت منجر به افزايش ثروت سهامداران میگردد. فرضيه دوم که بيان گرديد وجه نقد با ميزان سرمایهگذاری رابطه مستقيم دارد، تأييد گرديد و با توجه به اينکه شرکتها هميشه به دنبال کسب بازده و سود بيشتر هستند بنابراين يکی از راههای ايجاد بازده، انجام سرمایهگذاری میباشد. در فرضيه سوم بررسی گرديد که تغييرات وجوه نقد در شرکتهایی که دارای محدوديت مالی هستند نسبت به شرکتهایی که دارای محدوديت مالی نيستند، بيشتر باعث بازدهی مازاد میشود که درنهایت اين فرضيه نيز مورد تأييد قرار گرفت. تغييرات در ميزان وجوه نقد
