
اثیر کنایه، شاخهای از استعاره است و رابطهای که میان آن دو برقرار است رابطهی عموم و خصوص است، یعنی هر کنایهای استعاره است اما هر استعارهای کنایه نیست. تفاوت دیگر اینکه؛ در استعاره لفظ، صراحت دارد ولی در کنایه، تصریح نیست، بلکه در کنایه از ظاهر لفظ، عدول میشود. (ابن اثیر، 1420،ج2: 185)
﴿ يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها﴾ (2) «ذات حملٍ»: کنایه است از زن باردار و منظور از «حملَها»: در حقیقت، جنين نوزاد درون رحم آن زن است که بهصورت کنایهآمیز به این دو اشاره نشده است. (بیضاوی، 1418، ج4 :64) شاید بتوان هدف از این کنایه را پرهیز از اطاله کلام و ایجاز، به کار گرفتهشدهاند.
﴿ثانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحَرِيقِ ﴾ (9) «ثانِيَ عِطْفِهِ»: کنایه از تکبّر و غرور است. در زبان عرب هرگاه گفته شود: ثنى فلان عطفه، زمانی است که شخصی پهلوان خود را بهطرف چپ و راست حرکت دهد یا کنایه از روی گرداندن از حق است و زمانی که گفته میشود: مرّ ثاني عطفه، به معنای برگرداندن گردن همراه با اخم در چهره از نگاه کردن به مردم است و درواقع روی گرداندن از روی تکبر و فخر است. (کاشانی، 1423، ج4: 373)
﴿وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ (36) «أذکروا اسم الله علیها» کنایه از آماده کردن حیوان قربانی برای ذبح است و درواقع همان بسمل کردن قربانی یا حیوان ذبحشده است. و «وجبت جنوبها»: کنایه از به زمین افتادن شتر و جان کندن آن در هنگام قربانی کردن است. ازآنجاییکه کنایه زیبایی خاصی با خود به همراه دارد، برای بیان زیبایی فعل قربانی کردن که در آن اهداف انسانی ویژهای ازجمله: سیر شدن فقراء و بینوایان، بهجا آورده دستور الهی و…. برآورده میشود نیز از این فن هنری استفادهشده است.
﴿مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ﴾ (15) «ثُمَّ لْيَقْطَعْ»: کنایه از خفه کردن و خودکشی است.
﴿وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ﴾ (44) «ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ»: در این آیه کنایه از نابودی و هلاکت کافران به دست خداوند است. شاید بتوان دلیل استفاده از این لفظ را نابودی و هلاکت این افراد به خاطر اعمال سیئه و گناهانشان دانست که باوجود پند و موعظههای بسیار از جانب پیامبر و کلام وحی، حاضر به ترک معصیت نشدند.
﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ﴾ (11) «من الناس من یعبد الله علی حرف»: کنایه از عبادت سست و بی پایه و اعتقاد بیاساس و کورکورانه برخی از افراد است که تنها برای تجارت و دستیابی به مقام و جایگاه خداوند را عبادت میکنند و به ذات حقیقین و راستین او معرفت پیدا نکردهاند و انقلب علی وجهه کنایه از روی گرداندن از دین و روی آوردن به سمت کفران نعمت
4ـ5ـ7 هماهنگی تضاد و تکافؤ
هرگاه در کلام متضاد و متقابلی وجود داشته باشد و یکی از این متضادها یا متقابلها حقیقی باشد و دیگری مجاز، آن را هماهنگی تضاد و تکافؤ گویند. این صنعت که دارای زیبایی ظریف و نکتهبینی است، در آیه 5 سوره مبارکه حج به کار گرفتهشده است:
﴿وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ) (5) همود و اهتزاز زمین متضاد هستند زیرا همود دلالت بر سکون و عدم حرکت دارد اما اهتزاز دال بر حرکت خاصی است [که هنگام رشد و پرورش گیاه اتفاق میافتد] این دو مجاز هستند، و الربو و الانبات متضاد هستند و هر دو نیز حقیقیاند زیرا مقصود از التربو پرورش دادن[گیاه] در هنگام بارش باران در دل زمین است آنگاهکه زمین آب باران را بر روی سطح خود نگهداشته است اما مراد از الانبات زمانی است که آب به درون زمین نفوذ کرده است و سطح آن خالی از آبشده است و درواقع گیاه بر روی سطح زمین رشد کرده است. بنابراین حالت قرار گرفتن آب بر روی زمین و پرورش گیاه در دو فعل متفاوت است. (الدرویش، 1999، ج5: 102)
4ـ5ـ8 لفّ و نشر
طیّ نشر، اصطلاحی است که در میان اکثر علمای بلاغت آن را به لفّ و نشر می شناسند. در لسان العرب لفَّ الشی را در معنای جمع کردن چیزی آورده. (ابن منظور، 1955، ج12: 304) و نشر را به معنای گسترش دادن و نَشَر المتاع؛ یعنی گسترداندن چیزی است. و مخالف طیّ است که معنایش جمعکردن است.(همان، ماده(نَشَر) ج14: 141)
“مبرد” ازجمله اولین دانشمند بلاغتی بود است که به این فن هنری در کتاب “الکامل” توجه نشان داده است و چنین نظری داشته: «عرب دو خبر را در یک جمله جمع میکند، سپس به تفسیر آن دو در جملهای دیگر میپردازد، با اعتماد به اینکه شنونده میتواند، توضیح هر یک را، به خبر آن مرتبط کند.(المبرد، لاتا، ج1: 75) دکتر بدوی طبانة در معجم خود (معجم البلاغة العربیة)، لفونشر را اینگونه تعریف کرده است: «این است که یکچیز متعدد را بیان کنی، سپس هر یک از افراد رایج در آن را بدون مشخص کردن، ذکر کنی، بر اساس اعتماد به درک شنونده برای تمییز و تشخیص هر یک از آن دو (نشر)، و هر نشری را به لفیف مخصوص به آن، برمیگردانند. (طبانة، 1982، ج1: 485) اما سکاکی لفّ و نشر را از محسنات معنوی دانسته است و در رابطه با تعریف آن نیز با مبرد و طبانه همرأی است. (السکاکی، 1937: 662) سوره مبارکه حج ازجمله سورههایی است که در متن آن از این فن هنری استفادهشده است که در زیر موارد آن ذکرشده است:
﴿ وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴾ (27) در قول: وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ لف محسوب میشود و يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ بهعنوان نشر کلام ماقبل ذکرشده است. که لف بهصورت جمله انشایی(طلبی(امر)) آورده شده است و نشر آن بهصورت جمله خبری آورده شده است که احوال مردم را در پذیرش زیارتخانه خدا به تفسیر بیان میکند. در این آیه خداوند به حضرت ابراهیم(ع) دستور میدهد که فریضه حج را به مردم اعلام کند. خداوند در ضمن این آیه، استجابت مردم را به ندای حضرت ابراهیم(ع) قرار میدهد که مردم از جایجای جهان پیاده و سوار برای لبّیک به این ندای الهی به زیارتخانه خدا میشتابند. بنابراین خداوند در این آیه، به روش لف مجمل و نشر مفصّل؛ از ذکر مردم، پرهیزکرده و در مقابل نحوه آمدنشان را تفصیل داده است. (ابن کثیر، 1419، ج3: 192-193 و المیدانی، 1996، ج2: 407-408 و العنزی، 1430: 68، 145-146، 199)
﴿ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ﴾ (18) دارای لف و نشر مرتب است؛ به این ترتیب که متعلقات آسمان شامل خورشید و ماه و ستارگان و متعلقات زمین شامل کوهها و درختان و چهارپایان و انسانها است. که به ترتیب الفاظ متعلق و وابسته به آسمان(خورشید و ماه و…) قبل از الفاظ متعلق به زمین ( کوه و درخت و…) ذکرشدهاند.
﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾ (61) لفونشر مشوش: سمیع صفتی است که در شب مورداستفاده قرار میگیرد به خاطر اینکه وجود تاریکی موجب ضعف در دید میشود و بیشتر اتکا جهت توجه و مراقبت در شب به گوش و ویژگی شنیداری آن مرتبط میشود. درحالیکه صفت بصیر، برعکس موضوع قبلی عمل میکند؛ و چشم وسیلهای است که در روشنایی برای آگاهی از اطراف خود، خیلی بیشتر از گوش از آن استفاده میشود.
دانستند.
فصل پنجم
سبکشناسی ایدئولوژی
5ـ1 بررسی سطح ایدئولوژی سورهی حج
بررسی سطح محتوایی سوره حج، به دلیل همراه شدن با موضوعات مکی و مدنی و همچنین پرداختن به مسائل مهم ازجمله : برپایی قیامت و لزوم اعتقاد به روز محشر، انذار مشرکان از عناد با رسول خدا و نصرت الهی، جهاد و قتال در راه خدا و… از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اهمیت کتب تفسیر و تشریح آیات قرآن در دریافت و فهم محتوای کلام خداوند که مخاطب آن عموم مردم است بر هیچ کس پوشیده نیست همانطور که خود قرآن در آیه 29«سوره ص» می فرماید:﴿كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ﴾ (ص/29) و همچنین آیه 52 «سوره ابراهیم» ﴿ هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ لذا، این دو آیه شریفه وجوبِ وجود مفسران و علمای معتبر قرآنی در جامعه مسلمان را می رساند. تا به وسیله این افراد، دست یابی به کنه و محتوای قرآن که چهارچوب اندیشه های دینی را در خود گنجانده است، سریع الوصول گردد.
بدون شک راه شناخت صحيح و كامل هر موضوعي، بهره گيري از منابع اطلاعاتي مطمئن است. فهم و تفسير درست آيات قرآن نيز منوط به بهره مندي از منابع تفسيري غني و اطمينان بخش است و در صورت بي توجهي به اين نكته، مفسّر به ورطه تفسير به رأي يا برداشت هاي ناروا خواهد افتاد و از بسياري نكات و مفاهيم ارزشمند قرآني، محروم مي ماند. در ميان منابع مختلف تفسير، منابع ادبي نقش و اهميت بسزايي در فهم درست و روا از آيات وحي به عهده دارند. مقصود از منابع ادبي، واژگان و متون ادبيات عرب است كه مفسّر را در فهم معناي لغوي واژگان قرآن يا ساختار نحوي و بلاغي آيات ياري مي رسانند. در واقع اهمیت کار تفسیر و مفسّر در فهم عمیق متون قرآن و نمایان سازی جنبه های مختلف فکری یک آیه توسط مفسّر کاملا واضح و مبرهن است. تمامی تلاش های مربوطه در حیطه قرآن اعم از زبانی و ادبی و فکری همه و همه مختوم به آشنا سازی ذهن مخاطب با مفهوم و موضوعات قرآنی و در نهایت گوش و جان سپردن به کلام و فرامین الهی میشود. بنابر آنچه ذکر شد اهمیت سطح ایدئولوژی مشخص میشود. در این فصل، سعی بر آن است تا با کمک تفاسیر معتبر و استمداد از نقش ها و نشانههای زبانی و ادبی آیات که در دو فصل پیشین مورد بررسی قرار گرفته اند به استنباط و انتقال موضوعات گنجانده شده در سوره مبارکه حج پرداخته شود. و مفهوم یا مفاهیم هر آیه به صورت جداگانه استنباط شود، ناگفته نماند که در این تحقیق ابتدا محتوای سوره مبارکه حج به سه موضوع اساسی تقسیم میشود. سپس به ذکر جزء به جزء ارکان این سه قسم کلی پرداخته میشود.
5ـ1ـ1 ارکان ایمان و دین اسلام
ایمان، تصدیق و گواهی تمامی اعتقاد و باورهای قلبی و زبانی می باشد. اقرار تمام اعضار بدن و ضمیر ناخودآگاه روان، به آن باور و ادعایی که شخص دارد. آزادی کامل انسان از نفس در گروه ایمان است، در گروه ایمانی کردن آنچه که بر زبان می آورد و آنچه که به آن اعتقاد و باور دارد، آن باوری که به پیروی و اطاعت تمامی اعضای بدن و قلب و چشم و گوش منجر شود، به وادی ایمانی شدن می رسد. باوری که در ذهن حفظ شده باشد، غیر از ایمانی شدن آن است. ما می توانیم خدا را در واژه بشناسیم، اما اگر به تمام اعضای بدن ما نفوذ نکند، آن را به زودی از دست می
