
آفريديم ولي هرگز دچار خطا نشده است.
“و مرد خوش چهره را ميآورند که به واسطه زيبايياش آزموده شده پس ميگويد: پروردگارا مرا نيکو آفريدي تا اينکه پيش آمد، آنچه پيش آمد. سپس حضرت يوسف (عليه السلام) را ميآورند و به آن مرد ميگويند تو زيباتري يا او؟ به تاکيد که او را زيبا تر آفريديم اما هرگز آلوده نشد…”
2-6-2-1-6. ويژگيهاي ممتاز افراد و ملتهاي مختلف
“وَ لَو شاءَ اللهُ لَجَعلکُم اُمَةً واحدةً وَلکن لِيبلوکُم في ما آتاکُم فَاستَبقوا الخَيراتَ…” اگر خداوند ميخواست شما را همسان و يک امت قرار ميداد اما براي آزمونتان در آنچه به شما داده شده گوناگوني پيش آورد. پس به سوي نيکيها پيشي بگيريد. 230
2-6-2-1-7. مقامات و برتريهاي اجتماعي
“وَ رَفَع بَعضَکُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ ليبلوکُم في ما آتيکُم” وعدهاي نسبت به گروهي ديگر بالا رفتند براي اينکه در آنچه به شما داده شده امتحان شويد.231 آنان که بر کرسي منسبي مينشينند در معرض ابتلايي سخت قرار گرفتهاند که سوء استفاده از صندلي که بر آن تکيه زدهاند و از آن مست و مسرورند، گاه آخرتشان را تباه ميسازد؛ گرفتن رشوه اهميت ندادن به ارباب رجوع و کم کاري و… همه از خطرات بزرگي هستند که کنار اين آزمون قرار گرفته است.
2-6-2-1-8. قدرت
بندهاي از صالحان زمان حضرت سليمان به خواست آن پيامبر تخت بلقيس را در يک چشم به هم زدن از سرزمين دور به حضور حضرت سليمان آورد؛ پس از اين کار شگفت انگيز سليمان نبي ميگويد اين از فضل پروردگارم و براي آزمودن من است “فَلَمّا رَآهُ مُستَقَرَّاً عِندَه قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّي لِيبلوَنِي” 232 اين نمونهاي بود از توانمندي آن پيامبر که خداي تعالي همهي امکانات و نيروهاي عالم را در اختيارش نهاده بود. و به همه مردم اعلام ميکرد اينها فضل پروردگار است و از اين آزمون غافل نبود. گاه در جامعه شاهد سوء استفاده آناني هستيم که صاحب قدرتي هستند، چه قدرت فيزيکي وچه غير آن، مانند قدرت سياسي و اجتماعي و يا حتي قدرتهاي ماوراء الطبيعه، و آن را دست آويز سودجويي و آزار مردم قرار ميدهند.
2-6-2-1-9. غلبه بر دشمن و پيروزي
“فَلَم تَقتُلوهُم ولکنَّ اللهَ قَتَلهُم وَ ما رَمَيتَ إذ رَمَيتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمي وَ لَيبلي المُومنينَ مِنهُ بَلاءً حَسَناً” (اي مومنان) نه شما بلکه خدا کافران را کشت و (اي رسول) چون تو تير (يا خاک) افکندي نه تو بلکه خدا افکند (تا کافران را شکست دهد) و براي آن که مومنان را به آزموني نيکو از سوي خود بيازمايد.233
در پيروزي بر دشمن بايد يادمان باشد آن که قادر مطلق است، خداست و فجر و پيروزي لطف خداوند و از جانب اوست؛ پس بايد از دچار شدن به کبر و غرور و عجب، جلو گيري کنيم و در شوق پيروزي آنچنان غرق نشويم که آزمون بودنش را فراموش کنيم.
2-6-2-1-10. نعمتهاي حلال
“أ لَّو استَقاموا عَلي الطَريقَهِ لاسقَيناهُم ماءً غَدَتاً لِنَفتنَهُم فيه” اگر بر راه ايمان پايداري ورزند نعمت فراوان به آنها ميدهيم تا در آن امتحانشان کنيم.234
“حَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَينَا لَا تُرْجَعُونَ” اما انسان هنگامي که پروردگارش براي آزمايش اکرام ميکند و نعمت ميبخشد… 235غير از اين وضعيت عمومي گاهي نعمتها به طور خاص وسيلهي امتحان مومنان قرار ميگيرند. هنگامي که طالوت سپاهي براي جنگ با جالوت آراست در مسير حرکت طالوت به لشکريانش گفت: “خداوند به نهري شما را ميآزمايد، هر کس از آن بنوشد از من نيست.”
همچنين قوم بني اسرائيل با شکاري که در دسترس و تيررس شان بود آزموده شدند.
در امت محمّد (صلي الله عليه و آله) شبيه اين آزمون در ترک تجارت روز جمعه تا پيش از پايان نماز قرار داده شده است “يا ايها الذَّينَ آمَنوا اِذا نُودِي لَلصلوةِ من يوم الجُمعةِ فَاسعَوا الي ذِکرِ اللهِ وَ ذَروا البَيعَ…” اي کساني که ايمان آوردهايد هنگامي که در روز جمعه براي نماز خوانده ميشويد به سوي ياد خداوند بکوشيد و معامله را رها کنيد….236
2-6-2-1-11. شهرت
عن النبي (صلي الله عليه و آله) قال: “کَفي بِالرَّجُل بَلاءً أَن يشارُ اِليه بَالاصابِعَ فِي دِينٍ أَو دنيا” 237 از جهت بلاء براي شخص کافي است که در امور ديني و دنيايي انگشت نما شود.
شهرت به حسب ظاهر بسيار جذاب و مطلوب است اما کسي که به دارايي دنيايي شهرت پيدا کرد بايد نيازمنداني که به او چشم اميد دارند را دريابد. افراد مشهور به امور دنيايي، چون مورد توجه افراد جامعه خصوصاً جوانان هستند، و گاه الگويي براي آنان ميباشند، بايد بيشتر از بقيه افراد مواظب اعمال و رفتار خود باشند تا عاملي براي گمراهي ديگران نشوند و نيز نبايد از شهرت خود سوء استفاده کرده و حقوق ديگران را پايمال کنند. افراد مشهور به امور ديني نيز بايد باطن خود را در حد گمان مردم اصلاح کند تا از دو رويي فاصله بگيرد.
2-6-2-1-12. کل آفرينش
“وَ هُوَ الذّي خَلَق السَّموات وَ الارضَ في سِتَةِ اَيام وَ کانَ عَرشُهُ عَلي الماءِ لِيبلوَکُم…” او کسي است که آسمانها و زمين را در شش روز آفريد و عرش (فرمانفرمايي) او بر آب (حيات) قرار داشت؛ (آفريد) تا شما را بيازمايد…238 اين آيه از دو جهت قابل تبيين است يکي کلمه عرش که مرکز فرماندهي خداوند در کل عالم است و بر اساس اوامر و تکاليف است که آزمون شکل ميگيرد. و ديگر آب است که کنايه از رحمت خداوند بوده، نشانگر رحمت عامهاي است که وضع انسان را از ناچيز بودن به ظهور آورده و ابتلائات را براي رشد او فراهم ساخته.
2-6-2-2. گرفتاري و سختيها
از موارد ناخوش آيند و شر آزمونهاي الهي نيز نمونههايي بيان شده است که برخي از آنها عبارتاند از:
2-6-2-2-1. فقر
درماندگي، نيازها و محروميتها نيز يکي ديگر از عوامل مهم آزمايش الهي است، فقر تنها براي طبقه محروم و مستضعف جامعه رخ نميدهد بلکه ممکن است بر اثر عوامل و حوادثي، يک انسان ثروتمند و متمکن را در ورشکستگي اقتصادي قرار دهد. اين پديده تلخ بعضي از انسانهاي ضعيف را به دزدي، سرقت، خيانت و سوء استفادههاي مالي ميکشاند. ولي بعضي از انسانها دربرابر اين گونه حوادث هرچند هم سنگين و سخت باشد مقاومت ميکنند و مرتکب عمل خلافي نميشوند.
“… و امّا اذا ما ابتليها فَقَدر عَليهِ رِزقَهُ…” و هنگامي که خداوند بنده را ميآزمايد و روزياش را محدود ميکند…”239
قال رسول الله (صلي الله عليه و آله) قال الله عز و جل: “لو لا انَّي اَستَحيي مِن عَبدي المُومِنِ ما تَرَکتُ عَليه خِرقَةً يتَواري بِها…”240 اگر از بندهي با ايمانم شرم نداشتم حتي لباس فرسوده براي پوشاندن برايش نميگذاشتم.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: همواره از فرزندان آدم (عليه السلام) مومني نبود مگر فقير و کافري نبود مگر اين که ثروتمند هم بود. تا اين که حضرت ابراهيم (عليه السلام) آمد و دعا کرد “ربَّنا لا تَجعَلنا فِتنَةً للذّينَ کَفَروا” خدايا ما را مايهي آزمايش کافران {در اين مورد} قرار نده: سپس خداوند در ميان هر دو گروه دارايي و نيازمندي را قرار داد”.241
امام صادق عليه السلام ميفرمايند:”کُلَّما أزدَادَ العَبدُ إيماناً ازدَادَ ضِيقاً فِي مَعِيشَتِهِ.”242
هر اندازه که ايمان بنده افزون گردد، تنگ دستي اش بيشتر و زندگي اش سخت تر شود.
2-6-2-2-2. ترس
يکي ديگر از ابزار امتحان خداوند است که چند نوع دارد:
2-6-2-2-2-1. امور طبيعي
يکي از عوامل و ابزار ابتلاء، پيش آمدن صحنههاي ترسناک و مهيب است که در زندگي براي انسان رخ ميدهد: ترس از مرگ، طوفانها، سيلهاي مخرب، بلايا و سختيها و حوادث وحشت بار طبيعي و ديگر عوامل خوف و ترس ميتواند از مصداقهاي اين عنوان باشند که اگر انسان از ايمان و قدرت روحي و از عقل و تدبير مناسبي برخوردار نباشد در اين مواقع حساس دچار رعب و وحشت ميگردد و خود را ميبازد.
2-6-2-2-2-2. از حاکم ستمگر
رسول الله (صلي الله عليه و آله) فرمود “اِنَّ المومنَ اِذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتَلي بِالخَوف مِن السُلطانِ يطلُبُه…”243 اگر مومن گناهاني را انجام دهد به تراز حاکمي که در جستجوي اوست دچار ميشود.
امام رضا (عليه السلام) نيز فرمودند: “انَّ الانبياء و اولادِ الانبياء وَ اَتّباع الانبياء خَصّوا بثلاثِ خصال السُّقم في البَدَنِ وَ خَوف السُلطانِ و الفقرِ”244 به راستي که پيامبران و فرزندان و پيروان آنها سه ويژگي دارند: بيماري، ترس از پادشاهان و حاکمان و فقر.
2-6-2-2-2-3. دشمنيها
“وَ لَو يشاءَ اللهُ لانتَصَر مِنهُم ولکِنَ لِيبلو بَعضُکُم بِبَعضٍ” اگر خدا ميخواست به تاکيد مجازاتشان ميکرد ولي اين دشمنيها براي آزمودن بعضي از شما به واسطه گروهي ديگر است.245 امام صادق (عليه السلام) فرمودند: “انّ الله جَعَل المومنينَ في دار الدُّنيا غَرَضاً لَعَدوِّ هم.”246 واقعا که خداوند مومنان را در دنيا مورد دشمني قرار داده است.
2-6-2-2-3 . بيماري
خداوند گاهي انسانها را با سختيها، بيماريها ميآزمايد و بعضي از افراد در اين آزمايش راه کفر و گناه را ميروند و برخي از اين فرصت استفاده کرده و راه بندگي و عبوديت را ميپيمايند. حضرت ايوب (عليه السلام) و بيماري سخت او که در سوره “ص” به آن اشاره شده، نمونهاي از آزمايش انسانها به بيماري است و فرداي قيامت براي ما حجت خواهد بود. در حديثي از امام صادق (عليه السلام) درباره بلاي حضرت ايوب آمده است: “وَ يُجَاهُ بِصَاحِبِ البَلَاءِ الّذِي قَد أصَابَتهُ الفِتنَهُ فيِ بَلَائِهِ فَيَقُولُ يَا رَبِّ شَدَّدتَ عَلَيَّ البَلَاءَ حَتَّي افتُتِنتُ فَيُؤتَي بِأيُّوبَ فَيُقَالُ أ بَلِيَّتُکَ أشَدُّ أو بَلِيَّهُ هَذَا فَقَدِ ابتُلِيَ فَلَم يُفتَتَن، (فرداي قيامت) شخص بلا ديدهاي را ميآورند که به خاطر بلا در فتنه افتاده و گناه کرده است ميگويد: اي خد بلاء بر من سنگين شد به گونهاي که در فتنه و گناه افتادم. سپس حضرت ايوب(عليه السلام) را حاضر کرده و به آن شخص ميگويند: آيا بلاي تو سنگينتر بود يا بلاي حضرت ايوب (عليه السلام) ؟ او بيشتر از تو بلا ديد، ولي در فتنه و گناه نيفتاد.”247
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: “انَّ في الجَنَّة مَنزِلَةً لا يبلُغُها عَبدٌ الاّ بِإبتلاءِ في جَسَدِه”248
بدرستي که در بهشت منازلي است که بندهاي به آن نميرسد مگر با بيماري.
در کافي از آن امام بزرگوار نقل شده است: “ان المومن من الله عزوجل لبأفضل مکان ثلاثا انه ليبتليه بالبلاء ثم ينزع نفسه عضوا عضوا من جسده و هو يحمد الله علي ذلک”.249
امام صادق عليه السلام:”قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّياحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقيمَةِ الَّتي لا يُصِيبُها شَيءٌ حَتّي يَأتِيَهُ المَوتُ فَيَقصِفَهُ قَصفاً.”250
رسول خدا فرمودند: حکايت مومن حکايت ساقه گياه است که بادها آن را به اين سو و آن سو کج و راست ميکنند. مومن هم به واسطهي بيماريها و دردها کج و راست ميشود. اما حکايت منافق، حکايت عصاي آهنين بيانعطافي است که هيچ آسيبي به آن نميرسد، تا اينکه مرگش به سراغش ميآيد و کمرش را در هم ميشکند.
2-6-2-2-4 . ناکامي و مشقتها
خداوند دربارهي ماجراي جنگ احد ميفرمايد خداوند وعدهي خود را عملي نمود تا اينکه سست شديد و عدهاي از شما به غنايم دنيايي روي آوردند و گروهي ديگر خواهان آخرت بودند، سپس شما را مغلوب آنها نمود تا آزمايشتان کند “ثُمَّ صَرَفکُم عَنهُم لِيبتَليکُم”. 251
ممکن است کسي دچار شکست مالي شود يا زيان عمدهاي به دارايياش برسد اما فقير نشود. در قرآن آمده است: “وَ نَبلُوکُم بِشَيءٍ مِن الجوعِ وَ الخَوفِ وَ نَقصٍ مِن اَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمراتِ…” با گرسنگي، هراس و کاستي در داراييها و جانها و نتايج کارها شما را ميآزماييم…252
2-6-2-2-5 . مرگ
“الذَّي خَلَقَ الموتَ وَ الحياةَ لِيبلُوَکُم…” کسي که مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد253 مرگ
