
ن و دائمي باقي بماند، از جمله مسائل اساسي بود كه انسانها در طي دوره ماقبل مكانيكي با آن روبرو بودند و با اختراع الفبا و اولين سيستمهاي نوشتاري و شمارش، ايجاد سيستمهاي شمارش 9 رقمي، و سپس 10 رقمي، كاغذ، قلم، كتاب و كتابخانه به انسان امكان غلبه بر موانع و شناخت بهتر جهان اطراف را عطا نمود و به او اجازه داد به ثبت و انتقال ديدههايش بپردازد. اما زمان و هزينه زيادي مورد نياز بود و براي همه بهرهگيري از اين امكانات ممكن نبود. مخترعين با بهرهگيري از ابزارها و فناوري موجود (چرخزنده، محورها و قدرت انتقال مكانيكي بوسيله آنها) ماشينهايي را اختراع نمودند كه برخي كارها را كه انسان عادت داشت خودش انجام دهد به جاي او انجام ميداد. (عصر مكانيكي). با پيچيدهتر شدن نيازهاي جوامع صنعتي، نياز به فناوري قدرتمندتر براي پشتيباني از سيستمهاي اطلاعاتي پيشرفته افزايش مييافت. دستيابي به روشهايي براي مهار الكتريسيته كليد پيشرفت در اين دوره (الكترومكانيكي) بود و دانش و اطلاعات ميتوانست تبديل به ضربات الكتريكي گردد. در طي 50 سال پس از عصر الكترومكانيكي نياز به فناوري سريعتر، قدرتمندتر و معتبرتر براي كمك به انطباق با تغييرات سريع دنياي اطراف، يك مسأله كليدي بود و كشف فناوري ديجتال كه قادر بود اين نياز را مرتفع سازد پيشرفت اصلي اين دوره بود. ارتباطات زماني وارد مقوله اطلاعرساني شد كه توانست از فاصله دور با پايگاه دادهها (اطلاعات ذخيرهشده در كامپيوترها بزرگ) ارتباط مستقيم (از راه ترمينال يا هر خطوط ارتباطي ديگر) برقرار كند. بنابراين امكان دريافت اطلاعات براي استفادهكنندگان در همه جا مهيا باشد (مهدوي، 1379).
سواد اطلاعاتي و فناوري اطلاعات
سواد اطلاعاتي20 عبارت است از ايجاد توانايي در افراد تا بتوانند تشخيص دهند چه وقت به اطلاعات نياز دارند، همچنين توانايي ذخيرهكردن اطلاعات، ارزشيابي و استفاده مؤثر از آن را در زمان نياز داشتهباشند. سواد اطلاعاتي در جامعهاي كه دائم در معرض تغييرات فناوري و منابع اطلاعاتي بيشمار قراردارد لازم بنظر ميرسد. ظهور و پيشرفت فناوريهاي گوناگون اطلاعاتي موجب شده است تا هر فرد با انبوهي از اطلاعات در محل تحصيل، در محل كار و در زندگي روزمره روبرو گردد. اين اطلاعات به وسيله كتابخانهها، منابع جامعه و سازمانها و اينترنت قابل دسترسي است.
سواد اطلاعاتي به مهارتهاي فناوري اطلاعات وابسته است. فرد باسواد از نظر فناوري اطلاعات قادر است تا رايانهها، نرمافزارهاي كاربردي و پايگاه داده و فناوريها ديگر را براي انجام امور گوناگون مربوط به تحصيل و امور شخصي به خود به كارگيرد. سواد اطلاعاتي شامل محتوا، ارتباط و تجزيه و تحليل، جستجوي اطلاعات و ارزشيابي آن ميباشد. در صورتي كه فناوري اطلاعات بسيار فراتر از مفهوم سواد رايانهاي21 است. فهم عميق و روبه افزايش و استفاده ماهرانه از آن ميپردازد. سواد اطلاعات آغازگر، حافظه و توسعه يادگيري مادامالعمر است. از طريق قابليتهايي كه فنآوريها فراهم كردهاند.
امروزه به دست آوردن و شكلدادن اطلاعات، بيش از پيش در گرو واسطهگري فناوري اطلاعات قرار ميگيرند. فناوري اطلاعات كانالهاي انتشار، دسترسي و اشاعه اطلاعات را شكل ميدهد. هدف بخش عمدهاي از فناوري امروز اطلاعات و زيرساختهاي پشتيبانيكننده آن، امكان برقراري ارتباط، يافتن اطلاعات، دسترسي به اطلاعات و تحويل اطلاعات است (قاسمي، 1381).
اينترنت :
ايده اينترنت نخستين بار در برنامهاي جسورانه در دهه 1960 توسط طلايهداران تكنولوژي سازمان پروژههاي تحقيقاتي پيشرفته وزرات دفاع آمريكا مطرح شد تا در صورت بروز جنگ هستهاي، شوروي نتواند مخابرات آمريكا را اشغال يا نابود كند. اين طرح الكترونيك تا اندازهاي شبيه تاكتيك مائو مبني بر پراكنده ساختن چريكها در منطقهاي براي مقابله با قدرت دشمن از طريق حركت آزاد و اتكا به اطلاعات منطقهاي بود. نتيجه آن، معماري شبكهاي بود كه همانطور كه مخترعانش ميخواستند، از هيچ مركزي قابل كنترل نيست و از هزاران شبكه كامپيوتري مستقل تشكيل شدهاست كه راههاي بسياري براي برقراري ارتباط و پشت سرنهادن موانع الكترونيك در اختيار دارند (كاستلز، 1380).
اينترنت فناوري دههي 90 است و هسته اصلي آن در سال 1969 با نام Arpanet توسط وزارت دفاع آمريكا جهت جايگزيني سيستم شبكه كلي در جنگهاي سرد نهاده شد.
واژه اينترنت اولين بار در نوشتهي تحقيقي وينتون سرت و روبرتكان22 در سال 1974 به كاربرده شد. از اين واژه به عنوان شبكه شبكهها23 ياد شده كه ميتواند رايانههاي بسياري را در سرتاسر كشور و به تدريج در سطح جهان به هم مرتبط سازد.
در سال 1986 زماني كه انجمن علوم ملي آمريكا در نظر داشت از پنج مركز رايانهاي استفاده كند، تكنولوژي اينترنت به اندازه كافي رشد يافته بود تا از اين ايده پشتيباني كند.انجمن علوم ملي برنامه شبكه جديد خود را NSFNET ناميد و ديري نپاييد كه به عنوان زيربناي اصلي اينترنت شناخته شد. با رشد اينترنت و كاربردهاي آن انجمن علوم ملي به اين نتيجه رسيد كه مديريت شبكه از توان خارج است و لذا به دنبال روشي جهت نگهداري شبكه برآمدند. پس از مباحث بسيار، خصوصيسازي شبكه را راهحل بهينه تشخيص دادند. در اوايل آوريل 1995، انجمن علوم ملي سرمايهگذاري بر زيرساخت و اينترنت را متوقف كرد و گروههاي ديگر در شبكه به انجامبرنامهريزي و هماهنگي در شبكه پرداختند. كاربران شبكه در سال 1990، 313000 بودند كه در سال 2000 به 43230000 رسيد و در سال 2001 بيش از 110 ميليون كاربر از شبكه استفاده مي كردند. (صرافيزاده، 1383)
چشمانداز فناوري اطلاعات در جهان:
پيشرفت سريع فناوريهاي مخابراتي و بسترسازي مناسب آن براي انتقال سريع اطلاعات از يك سو و وابستگي شديد تمام چارچوبها و مناسبات اجتماعي به اطلاعات از ديگر سو، موجب دوران جديدي در عرصه حيات اجتماعي شده كه بعنوان «جامعه اطلاعاتي» مطرح ميشود. ويژگيهاي اين جامعه، كوچك شدن جهان و تحقق دهكده جهاني و نيز گردش اطلاعات بعنوان شريان اصلي حيات جامعه است. اين تحول عظيم كه به حق انقلاب اطلاعاتي ناميده ميشود عرصه زندگي بشر و مناسبات آن را تحت تأثير قرارداده و چارچوبهاي كلاسيك توسعه را از «سرمايهمحوري» به «دانشمحوري» تغيير داده است. در اين ديدگاه «توليد»، «فرآوري»، «توزيع» و «مصرف» اطلاعات از اركان اصلي جوامع به حساب ميآيند. بديهي است زير ساخت اين توسعه، تأمين نيروي انساني و مهمترين منشأ برآوردن اين نياز، نظام آموزشي كشور است. بدين لحاظ نقش اين مهم در زمينهسازي مناسب فرهنگي – آموزشي به منظور تربيت نيروهاي ماهر و كارآزموده در زمينه فناوري اطلاعات بيش از پيش نمايان ميگردد.
در عصر اطلاعات سازمانها در ابعاد و جنبههاي مختلف به طور چشمگير بر اطلاعات تأكيد دارند. شرايط متغير محيطي نياز به اطلاعات را بيش از پيش نشان ميدهد. اين امر ضرورت دسترسي به اطلاعات را براي كشورها روشن نموده و آنها را براي تلاش در زمينه رشد اطلاعاتي به دستههاي گوناگون تقسيم كردهاست.
در آخرين تقسيمبندي صورت گرفته از كشورهاي جهان از ديدگاه رشد اطلاعاتي پنج دسته اصلي شناسايي شده است.
الف- پيشتازان24: 13% كشورهاي جهان، از جمله امريكا، سنگاپور و آلمان با سرمايهگذاري كردن از پيشتازان فناوري اطلاعات ميباشند.
ب- تندروندگان25: 11% كشورها، از جمله ايتاليا، مجارستان و كويت با برنامهاي مدون به دنبال كشورهاي دسته اول در راهند.
ج- آيندگان26: 20% كشورها از جمله آفريقاي جنوبي، شيلي روسيه برنامهريزيهاي كلاني را در اين زمينه آغاز كردهاند.
د- آغازگران27: 19% كشورها، از جمله چين، مصر و فيليپين در ابتداي حركت به سوي فناوري اطلاعات هستند.
هـ – بازماندگان28: 37% كشورها از جمله كنيا، عراق، ويتنام، وسومالي هيچگونه برنامه مدوني براي توسعه فناوري اطلاعات ندارند.
ملاحظه ميشود كه حدود 55% از كشورهاي جهان (از جمله ايران) از اين قافله شتابان عقب ماندهاند و علت اصلي آن فقدان سياستگذاري راهبردي و عدم تدوين برنامه توسعه اطلاعات است (عبداللهي به نقل از منتظر، 1381).
به طور كلي توسعه فناوري اطلاعات به جزء جداييناپذير خطمشيهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و صنعتي تبديل شده و به طوريكه هر كشوري درصدد است تا مناسبترين روشهاي اقتباس فناوريهاي نوين و سازگاري يافتن با آنها را كشف نمايد. همچنين حوزه فناوري اطلاعات به ويژه علاقمندي دولتها به اين امر، در طول 15 سال گذشته در نتيجه تحول عميق ايستارهاي اجتماعي و سياسي به نحو قابل ملاحظهاي دگرگون شده است ((عبداللهي به نقل از طيب، 1379).
اهداف آموزش فناوري اطلاعات:
فناوري اطلاعات در صنعت، پزشكي، تجارت، خدمات، اشتغال، آموزش، و … به طور سريع و وسيعي به كاربرده ميشود به طوري كه اهميت آن در همه زمينههاي مذكور آشكار است. هريك از اين بخشها با اهداف مشخص و از پيش تعيينشدهاي از فناورياطلاعات استفاده مينمايند و يا به عبارت ديگر فناورياطلاعات در هريك از اين بخشها اهداف خاصي را دنبال مينمايد. بنابراين در بخش آموزش نيز اين اهداف را دنبال مينمايد. اهداف آموزشي فناورياطلاعات عبارتنداز:
• رشد كيفي تعليم و تربيت
• رشد و گسترش يادگيري مداوم
• تسهيل آموزش و پرورش غيررسمي
• توسعه و دستيابي به تعليم و تربيت براي همه در تمام سطوح
• توسعه دستيابي به فناورياطلاعات در تمام سطوح تعليم و تربيت
مزيتهاي بهرهگيري از فناوري اطلاعات در تعليم و تربيت:
نفيسي (1382) در پاسخ به اينكه فناوري اطلاعات استعداد انجام چه كارهايي را در آموزش و پرورش داراست، چنين اظهار ميكند:
الف) كاهش محدوديتهاي يادگيري و موقعيت برابر فرصتها:
– تسهيل دستيابي همگان به فرصتهاي يادگيري با كيفيت خوب و به بهاي مناسب؛
– از ميان برداشتهشدن محدوديتهاي ناشي از زمان يادگيري، طول يادگيري، مكان يادگيري، فاصله ميان فراگير و منابع يادگيري از جمله معلم؛
– از ميان برداشتهشدن محدوديتهاي ناشي از جنس، نژاد، قوميت، موفقيت اقتصادي- اجتماعي فراگير؛
– از ميان برداشتهشدن قسمتي از محدوديتهاي ناشي از معلوليتهاي جسمي و ذهني در فرايند يادگيري؛
– به كمك فناوري اطلاعات و ارتباطات امكان ارائه آموزش فراگير – محور در طول حيات فرد با هزينه كمتر، سرعت بيشتر و كيفيت مطلوبتر متناسب با نيازها و تواناييهاي فرد فراهم ميشود.
ب) تربيت نيروي انساني متناسب با عصر دانش و اطلاعات:
فناوري اطلاعات قادر است منابع انساني موردنياز عصر دانش و اطلاعات را با توانايي تفكر منطقي براي بكارگيري ابزارهاي فناوري در جهت حل مسائل، تربيت نمايد.
ج) بالابردن كارآيي و بهرهوري در آموزش و پرورش:
– خودكاركردن نظامهاي اداري و اجرايي آموزش و پرورش
– تقويت تمركز زدايي و اعتلاي مشاركت مردم، اولياء، دانشآموزان، معلمان و كارفرمايان در سياستگذاري، اجرا، نظارت و ارزشيابي از فعاليتهاي آموزشي؛
– تقويت سيستم تصميمگيري و مديريت مبتني بر اطلاعات از طريق نظارت متمركز و اجراي غيرمتمركز؛
– ايجاد مدارس و ساير نهادهاي آموزشي و فرهنگي مجازي؛
– كاهش هزينه دستيابي به اطلاعات نادر و پرهزينه موردنياز در آموزش تخصصي و در پژوهشها.
استيوولر (2000) بيان ميكند فناوري اطلاعات و ارتباطات چند مزيت براي فراگير و معلم دارد، وي اين مزايا را در چهار دسته قرار ميدهد:
– منابع يادگيري مشاركتي
– فضاهاي يادگيري مشاركتي
– ارتقاء يادگيري مشاركتي
– حركت به سوي يادگيري مستقل
مؤسسه فناوري و ارتباطات آموزشي بريتانيا29 (2003) دلايلي را براي پاسخ به اينكه چرا فناوري اطلاعات و ارتباطات ابزاري شگرف براي فراگيران و معلمان است، ذكر ميكند:
– ICT فراگيران را قادر ميسازد كه بر فعاليتهاي كلاس احاطه پيدا كنند؛
– ICT فراگيران را قادر ميكند كه شركتكنندهاي فعال در كلاس درس باشد نه فقط يك مشاهدهگر منفعل؛
– ICT فرصتهايي را براي سبكهاي يادگيري متفاوت ارائه ميكند؛
