
ی نهاده شده است؟
1ـ 4 مرور و نقد پژوهشهای گذشته
ازجمله پژوهشهایی که امروزه در میان تحقیقات زبانشناسی رتبه بالایی را به خود اختصاص داده است پژوهشهای سبکشناسی است. که از طریق آن علاوه بر ظاهر یک اثر میتوان به اعماق آن نیز نفوذ کرد. اما همانطور که ذکر شد؛ ازآنجاییکه قرآن به خاطر روح قداست و ملکوتیاش کتابی متفاوت از تمامی کتب است از دیرباز موردتوجه همگان بوده است؛ بنابراین دور از انتظار نیست که پژوهشهای زیادی در رابطه با این کتاب آسمانی از جنبههای مختلف صورت گرفته باشد اما با توجه به پیشرفت و ابداع شیوههای جدید نظری، و درنتیجه آن، علمی شدن سبکشناسی به شیوه کنونی، نیاز به مطالعات و پژوهشهای قرآنی، امری ضروری است.
پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه به شرح ذیل هستند
– خاقانی، م. جلیلیان، م. (1391)، ومضات أسلوبیة فی سورة الرحمن، پژوهشهایی در زبان و ادبیات عرب، دو فصلنامهی علمی پژوهشی دانشکده زبانهای خارجه دانشگاه اصفهان، شماره 6.
(در این مقاله، نویسندگان به بررسی این سوره مبارکه از منظر زبانشناسی در سطح آوایی، صرفی، نحوی، دلالی و همچنین مهمترین ویژگیهای سبکشناسی این سوره و تأثیر انتخاب کلمات در انتقال مفاهیم آن، پرداختهاند).
-شاملی، ن. حسنعلیان، س. (1432).؛ دراسة أسلوبیة فی سورة «ص»، آفاق الحضارة الاسلامیة، دانشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال 14.؛ شماره 1.
(نویسندگان در این مقاله به سبکشناسی زبانی سوره «ص» در چهار سطح آوایی، ساختاری، دلالی و تصویرپردازی پرداختهاند).
-سلیمان الطحان، ی.؛ (2011)، السمات الأسلوبیة فی قصة القرانیة قصة إبراهیم علیهالسلام، جامعة موصل.
(نویسنده در این رساله، سبکشناسی داستان حضرت ابراهیم(ع) را در سه سطح سبکشناسی (زبانی، ادبی و محتوایی) مورد بررسی و پژوهش قرار داده است).
-خاقانی، م.؛ اصغری، ج.؛(1389)، سبکشناسی سوره مریم(ع)، فصلنامه لسان المبین، شماره 1.
(در این پژوهش نویسندگان به جایگاه واژگان و دلایل نکره یا معرفه آوردن آن ها و همچنین ویژگی های آوایی، مشترکات لفظی، ترادف، افراد، جمع و استفهام پرداختهاند).
1ـ 5 جنبه جديد بودن و نوآوري در پژوهش
در زمینه قرآنی پژوهشهای زیادی انجامگرفته است اما این پژوهش از جهت اینکه به بررسی و تحلیل سوره حج از سه منظر زبانی، ادبی و فکری پرداخته است و نیز عدم پژوهش در این زمینه، موضوعی جدید و قابل بررسی است.
1ـ 6 اهداف پژوهش
1-بررسی ویژگیهای سبکی سوره حج از سه منظر زبانی، ادبی و فکری.
2-آشنایی دقیق با کلام الهی و معارف قرآنی این سوره از رهگذر بررسیهای سبکی.
1ـ 7 روش انجام پژوهش
با توجه به اینکه موضوع مذکور نیازمند مطالعه و تحقیق کتب مرتبط با علم سبکشناسی، قرآن کریم، تفاسیر قرآنی، کتب نحوی و بلاغی… است؛ این پژوهش به روش کتابخانهای (تحلیلی ـ توصیفی) صورت میگیرد و پس از فراهم آوردن و مطالعه منابع موردنیاز، مطالب مرتبط به این پژوهش جمعآوری و سپس حاصل اطلاعات بهدستآمده در بخش مختص به خود، دستهبندی میشود و در پایان ویژگیهای سبکی این سوره از سه منظر سبکشناسی(زبانی، ادبی و محتوایی) ارائه میشود و نتیجهگیری مورد نظر از آن به دست خواهد آمد.
فصل دوم
تعاریف
2ـ 1 سبک در لغت
در رابطه با معنای لغوی سبک چنین گفتهاند: «سَبَکَ الذهب و الفِضة: ذوبه و أفرغه فی قالب؛ یعنی ذوب کردن طلا و نقره در قالب». (ابن منظور، 1955،ج10: 438) اسلوب یعنی فن؛ یقال أخذ فلان فی اسالیب من القول، أی أفانین منه او فی فنون منه. (ابن منظور، 1955، ج10: 473 و بوملحم، 1995: 9) اسلوب یعنی هنر؛ مثلاً گفته میشود فلانی دارای هنر سخنوری است درواقع لفظ افانین یا فنون میتواند بهعنوان جایگزین و عین لفظ اسالیب بکار رود.
معادل سبکشناسی در زبان عربی، الاسلوب است که ریشه آن را در فرهنگ لغتهای مختلف “سلب” دانستهاند. و حقیقت معنایی آن “اخذ” (گرفتن) است؛ گرفتن چیزی از چیز دیگر. چنانچه ابن درید(321هـ) ابراز داشته است: سلبت الرجل و غیره أسلبه سلباً و گفتهشده است که سلباً همان سلبکننده و سلب شده است. از سلب واژه السّلاب به معنای لباس سیاه عزاداری زنان نیز گرفتهشده است.(کریم الکواز، 1426: 35) که می توان سخن لبید بن ربیعة را بر آن مثال زد: «فی السُّلَّب السود و فی الأمساح». (ابن درید، 1345، ج1: 289) راغب اصفهانی(502هـ) این وجهتسمیه را چنین توجیه کرده است: به این دلیل به لباس ماتم زنان السّلاب گویند که زنان در هنگام عزاداری لباسهای قبلی خود را از تن درمیآورند. (راغب اصفهانی، 1970: (سلب))
معادل واژه سبکشناسی در زبان انگلیسی کلمه(Style) که ریشه آن به کلمه لاتینی ( (Stilus برمیگردد. در ابتدا بر موم یا قلم حکاکی که برای نوشتن از آن استفاده میکردند دلالت میکرد(The General Basic English Dictionary P.336 ) و منظور از آن ابزار نوشتن همچون پر یا قلم است. و بعدها این لفظ از معنای اصلی خود خارج و بهصورت مجاز بر هر آنچه در نوشتن دخالت دارد تغییر معنا داد. این لفظ در ابتدا به طریقه کتابت دستی مربوط میشد، سپس بر تعبیر ادبی اطلاق شد.(کریم الکواز، 1426: 48) اصطلاح اسلوب در کتابهای قدیمی یونان به معنی یکی از وسایل قانعکننده مردم آورده شده و اسلوب مذکور در این کتابها در زیرشاخه علم خطابه و بهویژه قسمت مرتبط با گزینش کلمات مناسب با مقتضی حال، درجشده است. (وهبة، 1979: 22)
در مورد اسلوب گفته شده است که دلالت بر انسان متکبر و مغرور نیز دارد و منظور از أنف فلان فی اسلوب زمانی است که فردی مغرور شود. زمخشری دراینباره چنین اظهار داشته است: اینکه میگویند آنف فلان فی اسلوب و کنایه از تکبر و غرور کسی است به این سبب است که آن شخص به خاطر حالت بینیاش به سمت راست و چپ خود توجه نمیکند.( زمخشری، 1960: (سلب))
اسلوب را به معنای اخذ یا گرفتن نیز جای دادهاند: اسلوب راه و روشی است و جمع آن اسالیب و درواقع روشی از سخن گفتن یا فنی از فنون بیان مطلب است.(ابن درید، 1345، ج1: 289)
در بالا مقصود از اخذ کاملاً واضح است بدان معنا که مقصود از آن این است که مثلاً فلانی در هنرپردازیاش چیزی را اخذ و روش مرسوم را ترک کرده است. این اتخاذ با اتخاذ کسی که در سخنی تنها یکچیز را برمیچیند فرق دارد با این تفاوت که این اتخاذ، نسخهبرداری از روشها و فنون مختلف یک اثر است بنابراین این تمایز در سخن آنان نیز نمایان میشود.(الجوهری، 1979: (سلب)) و منظور از اینکه میگوییم به سبک فلانی رفتار کردیم درواقع روش او را برگزیدهایم و سبکهای نیکوی سخنش را اختیار کردهایم.(ابن منظور، 1955، «ماده سلب» و مصطفی، 1961، «ماده سلب»)
2ـ 2 مفهوم سبکشناسی از دیدگاه قدماء
سبکشناسی جایگاه ویژهای در میان پژوهشهای مربوط به اعجاز بلاغی پیداکرده است تا جایی که دانشمندان به دانش سبکشناسی برای اثبات اعجاز قرآن از طریق تطبیق آن با دیگر آثار مهم عربی اهتمام ویژهای داشته و دارند.
سبکشناسی به روش خاصی از ترتیب معانی و هر آنچه این روش قاعدهمند در بردارد، و همچنین روشهای بهکارگیری ابزارهای نحوی جهت تشخیص انواع کلام و سبکها، اطلاق میشود. (عبدالمطلب،1984: 25) لفظ سبک به فصاحت نیز گرهخورده است تا بزرگان علم فصاحت را به تحدی و مبارزهطلبی بکشاند، شاید نظر ابن سنان الخفاجی دراینباره خالی از لطف و معرفت نباشد: همه ما بهخوبی میدانیم که مسیلمه و دیگر علمای فصاحت پا به عرصه تحدی با کلام وحیانی نگذاشتند زیرا کلامی که او آورده بود نسبت به سبک بیبدیل قرآن بههیچوجه قابلمقایسه نبود. (ابن سنان، 1953: 4) کلمه سبک یا لفظ عربی مذکور آن یعنی اسلوب در بافت پایانی جمله فوق ذکر شده است، ازجمله دانشمندانی که بر تفاوت فاحش اسلوب قرآن با اسالیب آثار عربی دیگر اعم از شعر و رسایل و خطبهها اتفاقنظر داشتند میتوان به فخر رازی (606هـ)(الرازی، 1985: 80) و علوی(749هـ) (علوی یمنی، 1332، ج3: 295) اشاره کرد.
شادروان بهار میگوید که واژه سبک را اولبار رضا قلی خان هدایت در مقدمه تذکره خود ـ مجمع الفصحا ـ بهکاربرده است. اما من این واژه را هم در آثار قدمای عرب و عجم و هم معاصران متقدم بر رضا قلی خان دیدهام. خاقانی و انوری و دیگر شاعران فارسی لفظهایی مشابه سبک چون؛ طرز، شیوه، روش و… را بهکاربردهاند همانطور که در ادبیات عرب شاهد استعمال لفظ سبک و اسلوب و الفاظی مشابه این هستیم: جاحظ(255هـ) در البیان التبین و الحیوان و رسائل خود و ابوهلال عسکری(395) در الصناعتین و آمدی(370) در «الموازنة بین ابی تمام و البحتری» و ابن رشیق قیروانی در العمده و ابن خلدون در مقدمه خود از «سبک» و «اسلوب» سخن گفتهاند. در الصناعتین علاوه بر «سبک» اصطلاحات دیگری چون «نسخ» و «رَصف» نیز بهکاررفته است.(شمیسا، 1374: 135-136)
جاحظ در الحیوان مینویسد:«معنی مهم نیست و نزد هر قومی هست، آنچه مهم است گزینش لفظ و «جودة السبک» است و دیگر شاعران عرب هم کموبیش تحت تأثیر او بودهاند.(همان: 136)
ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود در بحث از صناعت شعر مینویسد: «ولنذکر هنا الاسلوب عند اهل هذه الصناعة و ما یریدون بها فی اصالتهم. فأعلم أنّها عبارة عندهم عن المنوال الذی یُنسج فیه التراکیب أو القالب الذی یُفرغ فیه» یعنی: «در اینجا چگونگی اسلوب را که نزد صاحبان فن تداول دارد، بیان کنیم همانا سبک عبارت است از نوردی که ترکیبها را به دور آن میبافند یا قالبی که سخن در آن ریخته میشود». (ابن خلدون، 1960: 420)
2ـ3 سبکشناسی
بیشک یکی از مهمترین روشهای پژوهش و نقد نوین آثار هنرمندان در زبانشناسی جدید، سبکشناسی است. این علم که از دیرباز در زمره علوم بلاغی و یا نقدی وجود داشت با مرور زمان و پیشرفت زبانشناسی و نقد پردازی، سیر تکامل خود را به انتها رساند و خود به یک علم مستقل تبدیلشده است. چنانچه امروزه اگر کسی بخواهد بهنقد و پژوهش در یک اثر ادبی بپردازد ناگزیر به آشنایی با قوانین سبکشناسی و اجرای آن در فرایند تحقیق خود است.
از اختلاف میان مضمون کلام و روش بیان آن، سبک هر اثر را میتوان در تقسیمبندیهای مختلف قرارداد، که ادبای اروپایی وجوه اختلاف و روشهای کیفی بیان را در زبانشناسی جدید بنیان نهادهاند و جلوهای کاربردی به آن دادهاند، و تعبیر و بیان ازنظر آنان لباس معنی و مضمون است درحالیکه سبکشناسی طرازی برای اندازهگیری این لباس محسوب میشود. (وهبة، 1978: 22 و هاف، 1985: 19)
سبک در اصطلاح ادبی به ویژگیهایی گفته میشود که در شکل ظاهری یک متن ادبی خودنمایی میکند و شامل کمیت و کیفیت استفاده از مفردات و تراکیب و همچنین حضور بلاغت و عروض در آن متن میشود. (جواد الطاهر، 1979: 306) با توجه به آنچه گفته شد، بدون تردید برای سبکشناسی یک متن ادبی باید میزان کاربرد مفردات فصیح و تراکیب بلیغ آن و همچنین کیفیت بهکارگیری جنبههای بلاغی و نیز وزن عروضی آن بهصورت موشکافانه مورد تحلیل قرار گیرد، و تنها از این طریق است که میتوان باجرئت ادعای برتری یک سبک بر دیگر سبکها شود.
مفهوم سبک از منظر علمای فرانسوی ارتباط میان متن و نویسنده آن است. سخن بوفون دراینباره میتواند قابلتوجه باشد: سبک همان خود انسان(شاعر یا نویسنده) است. (وهبة، 1978: 22) درواقع میتوان چنین استنباط کرد که هر نویسنده یا شاعر از سبکی مجزا از دیگر نویسندگان و شاعران برخوردار است و در حقیقت هیچ سبک شخصی و واحدی نمیتواند مختص به دو شاعر یا نویسنده باشد مگر اینکه تقلید محض و نسخهبرداری یا سرقت ادبی رخداده باشد.
پیدایش پژوهشهای سبکشناسی به زمان ارسطو برمیگردد و همانطور که ذکر شد ارتباط مستقیمی با بلاغت داشت و با فنون شعری در ارتباط نبود دلیل این ارتباط به ماهیت سبک و اسلوب برمیگردد که جزئی از صنعت اقناع در موضوع خطابه و سخنوری بود. (هاف، 1985: 19)
اصطلاح سبکشناسی در پژوهشهای بلاغی و نقدی قدیم برای دلالت بر نظام و قواعد کلی وارد
