
مهاجرت فقط مسائل قانونی نیستند بلکه موارد طبیعی هم خیلی نیرومند هستند. مهاجران هنگام ترک کشورشان باید خیلی چیزهای مورد علاقه را از قبیل: خانواده، دوستان، شبکه حمایتی، و فرهنگ خود راهم ترک گویند. آنها همچنین باید داراییهای خود را به مقدار زیاد به پول نقد تبدیل کنند که خرج مسافرت ومهاجرت خود را تامین کنند. وقتی که آنها به کشور جدید میرسند با خیلی چیزهای غیرمطمئن و پیش بینی نشده مانند پیدا کردن کار، محلی برای زندگی کردن، قوانین جدید، الگوهای فرهنگی جدید، زبان جدید یا مسائل مربوط به لهجه زبانی، احتمالاً فاشیسم و نژادگرایی و سایر رفتارهای مخالف خود و خانواده خود مواجه میشوند. این موانع مهاجرت بینالمللی را محدود میکنند، سناریوهایی در مورد مهاجرت جمعیت به «بهصورت انبوه» به قارههای دیگر، ایجاد و افزایش مشکلات جمعیت انبوه، و مشکلاتی ایجاد شده توسط آنها برای سرویسها و ساختار داخلی جامعه جدید و این محدودیتهای اسکان و ناتورالیسم موانعی در سر راه مهاجرت بیشتر میباشند.
شاید بیشتر تعجب کنید اگر بدانید بر طبق آخرین گزارشها برنامه توسعه سازمان ملل متحد مهاجرت به نفع کشورهای فقیر نیز میباشد. همانند آنچه که در بازار آزاد جهانی وجود دارد اینطور بهنظر میرسد که نیروی کار مازاد کشورهای خود را که تقاضا برای آنها کم است ترک کرده وبه کشورهایی میروند که تقاضا برای آنها زیاد است. مهاجرتهای بینالمللی منجر به کسب مهارت و آموزش میشود. مزایای مهاجرت برای کشورهایی مثل کانادا که نرخ تولد در آن پایین است به وضوح قابل مشاهده است. طبیعی است که کشورهای فقیر تمایلی به از دست دادن نیروهای متخصص ندارند؛ اما راه حل این مشکل این نیست که نیروی کار آماده در جایی باشد که به کار گرفته نشود و یا محروم از کار کردن باشد در واقع شواهدی موجود است که مهاجرتهای این چنینی موجب مساعدت به کشورهای فقیر است.
عوامل راندن غیر اقتصادی شامل تعقیب (مسائل مذهبی یا موارد دیگر)، گاهی سوء استفاده، زورگویی و ارعاب، تصفیه نژادی و حتی قتلعام بخاطر افراطگرایی و رادیکالیسم و در خطر بودن افراد غیر نظامی در حین جنگ، حرکتهای سیاسی که بهطور سنتی هجوم پناهندگان رابرای فرار از دیکتاتوریسم برای مثال میباشند.
بعضی مهاجرتها بخاطر دلایل شخصی هست، براساس روابط بین اشخاص،روابط فیمابین.در موارد کمی، یک نفر به کشور جدیدی در فرم انتقال وطن پرستی دوری و فرار از دادگاه کیفری برای مثال اجتناب از بازداشت که (یک مورد منفی) برای حرکت و اقدام شخصی است.
د) حق بر پناهندگی :
پدیده ای بنام پناهنده یا مهاجر35 ، به صورت رسمی و به طور همگانی در دومین دهه قرن بیست به حیث یک مسأله مهم مبحث جهانی وارد میدان سیاست گردید و در مناسبات و معادلات سیاسی و روابط حقوقی بین الدول جایگاه ویژه برای خود اختصاص داد و توجه جهانیان را به صورت جدی به خود معطوف داشت، رسیدگی به پدیده پناهنده یا پناه جو زمانی جنبه عملی و تطبیقی پیدا نمود و صبغه رسمی اختیار کرد که موسسه جامعه ملل به نماد یک نهاد تصمیم گیرنده سیاست جهانی در سال 1921 دفتر کمیساریای پناهندگان را در راستای کاری و چوکات اداری خویش تاسیس نمود و برای دو میلیون نفری که در اثر انقلاب کمونیستی از خانه و کاشانه خود متواری شده بودند امکانات کمک رسانی را فراهم ساخت.
از این مقطع تاریخی به بعد واژه پناهنده یا پناه جو در قالب کار های اداری و اساسی جامعه ملل و روابط سیاسی و حقوقی بین الدول وجهه رسمی و قانونی به خود گرفت. خ
