
ه بندی تکنولوژی
به اعتقاد لال انواع تکنولوژیها عبارتند از (لال9، 2000):
تکنولوژی منبع گر10ا: محصولات این نوع تکنولوژی ساده و کاربر11 هستند، نظیر تولید مواد غذایی ساده و چرب. هرچند بخشهایی از آن میتواند سرمایه بر باشند یا احتیاج به تکنولوژی و مهارتهای پیشرفته داشته باشند، مانند پالایش نفت یا تولید مدرن مواد غذایی. مزیت رقابتی این نوع محصولات از وجود منابع طبیعی محلی یا موجود در یک کشور ناشی میشود.
تکنولوژی ساده12: در این نوع تمنولوژی محصولات با تکنولوژی با ثبات تولید میشوند. تکنولوژی در در جه اول در درون تجهیزات سرمایه ای قرار دارند. بخشی از این محصولات احتیاج به مهارتهای کاری نسبتاً ساده دارند. بسیاری از محصولاتی که مبادله میشوند یکسان هستند و رقابت روی قیمت آنها است. برای این گونه محصولات هزینه نیروی انسانی عامل مهمی در ایجاد مزیت رقابتی ست. مقیاس اقتصادی و موانع ورود این گونه محصولات معمولاً پایین اسن. بازار این گونه محصولات به ارامی رشد میکند و تقاضای آنها کشش درآمدی کمتر از یک دارد. باید به این نکته توجه کرد که این محصولات بیشتر مورد توجه کشور های در حال توسعه هستند که با استفاده از تکنولوژی ساده تولید میشوند و مزیت رقابتی آنها قیمت است نه کیفیت.
تکنولوژی متوسط13: محصولات این نوع فرایند بخش اعظم فعالیتهای صنعتی در اقتصاد پیشرفته را تشکیل میدهد. این محصولات احتیاج به سطح نسبتاً بالای تحقیق و توسعه، مهارتهای پیشرفته و دوره یادگیری طولانی دارند. زیر گروهی از این محصولات که در رشته مهندسی و خودرو سازی قرار دارند احتیاج به ارتباط قوی در بین بنگاه های مختلف دارد تا کارایی لازم را پیا کند.
تکنولوژیهای پیشرفته14: این دسته از محصولات احیاج به تکنولوژی پیشرفته و سریع التغییر، هزینه تحقیق و توسعه زیاد و تاکید فراوان بر طراحی محصول جدید دارد. این دسته از محصولات به زیر ساختهای مکفی تکنولوژی، نیروی انسانی بسیار متخصص و ارتباط قوی بین بنگاهها از یک سو و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی از سوی دیگر دارند.
شرکتهای دارای تکنولوژی پیشرفته عموماً جدیدترین فنون را بکار برده و از نظر منابع قابل سنجش، سهم قابل توجهی از سرمایه خود را به تحقیق و توسعه، استخدام مهندسین و کارکنان فنی اختصاص میدهند. در عین حال تکنولوژی برتر به سمت سادگی در کاررد . حداقل کردن مهارتهای انسانی در استغاده از ابزار، امکانات و محصولات پیش میرود. در جایی دیگر برای صنایع High Tech سه وجه 1) ایجاد مزیت رقابتی، 2) وجود ابزار های اتوماتیک و 3) قطعات الکترونیکی در نظر گرفته شده است و آن را مترادف تغییر میدانند. اغلب محصولات تکنولوژی پیشرفته بسیار سریعتر از دیگر گروهها رشد میکنند که این افزایش از نفوذ محصولات این صنایع و کاربردهایشان در دیگر صنایع بوده است.
2-4- عناصر اصلي تكنولوژي
تكنولوژي از چهار عنصر اصلي تشكيل شده است. به دليل اينكه فهم اين عناصر به درك وسيع و فراگير تكنولوژي كمك فراواني میکند در ذيل به شرح مختصر هر يك از اين عناصر پرداخته میشود (خليل، 1386، زلني، 1987):
فن افزار (سخت افزار) : در برگيرنده مجموعه اي از ابزارها، ماشين آلات، تاسيسات و تسهيلات فيزيكي است. سرعت رشد و پيشرفت فن افزار از عناصر ديگر تكنولوژي بيشتر است به همين دليل اغلب اوقات سه عنصر ديگر نمیتواند پاسخگوي رشد شتابان فن افزار باشد.
در بسياري از كشورهاي در حال توسعه، تكنولوژي مترادف با فن افزار بوده است، به همين دليل در زمينه انتقال تكنولوژي، آنها تاكيد وافر بر دريافت ماشين آلات و تجهيزات دارند و از توسعه سه عنصر ديگر غفلت ورزیدهاند.
انسان افزار: آن بخش از تكنولوژي كه در انسانها تجلي يافته است انسان افزار ناميده میشود و در برگيرنده خرد، نبوغ، تجارت، مهارتها، ابتكار و انگيزه هاي انسان است. كشورهاي در حال توسعه كه اغلب وارد كننده تكنولوژي هستند به انسان افزاري نياز دارند كه به آنها در انتخاب صحيح، انطباق، اصلاح، جذب و توسعه تكنولوژي وارداتي و نيز توسعه تكنولوژي بومي كمك كند.
اطلاعات افزار (نرم افزار): در واقع تكنولوژي تجسم يافته در اسناد میباشد و توسط نيروهاي انساني و به منظور به كارگيري در فن افزار ايجاد میشود و در برگيرنده مجموعه اطلاعاتي به اشكال مختلف مثل اسناد، مدارك، دادهها، اطلاعات، آمار، نقشهها، جزوات، کتابها و نشريات است. جنبه محرمانه بودن آن نسبت به فن افزار بيشتر است. به همين دليل عرضه كنندگان تكنولوژي تمايل كمي نسبت به انتقال آن به كشورهاي در حال توسعه دارند. كسب موفقيت در زمينه انتقال اطلاعات افزار بستگي زيادي به توان جذب كشورهاي در حال توسعه يعني زيربناي علمي، پژوهشي و تكنولوژيك اين كشورها دارد.
سازمان افزار: در برگيرنده مجموعه نظامهای سازماندهي، مديريتي، شبكه سازي و بازاريابي مرتبط با انتقال، جذب، بهرهبرداري و توسعه تكنولوژي است. سازمان افزار نقش كليدي هماهنگ كننده و كنترل كننده سه جزء ديگر تكنولوژي را برعهده دارد.
نرم افزارها (اطلاعات افزار) و مغزافزارها (انسان افزار و سازمان افزار) جزء داراییهای ناملموس شرکتها محسوب میگردند (خليل، 1386، عزيزي و همكاران، 1386).
نمودار2-1 عناصر تشکیل دهنده تکنولوژی(دستجردی و همکاران، 1389)
2-5- مديريت تكنولوژي
مديريت تكنولوژي دربرگيرنده مديريت سیستمهایی است كه خلق، خريداري، تهيه و بهره برداري از تكنولوژي را ميسر میسازد. (خليل، 1386). مديريت تكنولوژي عبارت است از : سازماندهي، هدايت و كنترل فعالیتهای جمعي تكنولوژي.
مديريت از دو جهت در تكنولوژي مطرح است: اول اينكه خود يكي از مولفه هاي تكنولوژي است و دوم اينكه بر ارتقاء و پيشرفت مولفه هاي ديگر آن تاثير دارد (عزيزي و همكاران، 1386).
مديريت تكنولوژي تخصصي ميان رشته اي است كه علوم پايه، مهندسي و دانش و روشهاي مديريت را يكپارچه میکند و برتكنولوژي به عنوان عامل خلق ثروت تاكيد میشود فرض اساسي مديريت تكنولوژي اين است كه تكنولوژي مهمترین عامل تاثيرگذار در ايجاد سيستمي مبتني بر ثروت است (خليل، 1386).
مديريت تكنولوژي آن دسته از رشتههایی را كه برخلق تكنولوژي تمركز و تاكيد میکنند به آن دسته از رشتههایی كه تبديل آن را به ثروت ميسر میسازند، مرتبط میسازد. اين حوزه تخصصي نحوه خلق تكنولوژي، نحوه بهره برداري از آن بطوريكه فرصت خلق كند، نحوه يكپارچه كردن استراتژي تكنولوژي را با استراتژي تجاري، نحوه استفاده از تكنولوژي براي كسب مزيت رقابتي، نحوه افزايش انعطاف پذيري سیستمهای توليدي و خدماتي به وسيله تكنولوژي، نحوه تعامل ساختارهاي سازماني با تغيير تكنولوژيك و زمان استفاده و عدم استفاده از تكنولوژي را بررسي میکند (خليل، 1386).
مديريت تكنولوژي شامل پنج فرايند شناسايي، انتخاب، اكتساب، بهره برداري و نگهداري میباشد
(شن15 و همکاران، 2011؛ داساگی16 و همکاران، 1992).
هرچند فرض اساسي حوزه مديريت تكنولوژي اين است كه تكنولوژي موثرترين عامل در يك سيستم ثروت ساز است اما عوامل ديگري نيز وجود دارند كه در اين سيستم سهيم میباشند مثل سرمايه، نيروي كار. مديريت تكنولوژي به عنوان يك حوزه ميان رشته اي، دانش و اطلاعات مربوط به هر يك از اين عوامل را تلفيق میکند و يك برنامه جامع مديريت تكنولوژي، مطالعات و بررسیهای دقيق هر يك از اين عوامل است.
براي آشنايي بيشتر با مديريت تكنولوژي، در اين قسمت به صورت فهرست وار تعدادي از حوزه هاي اساسي فعاليت آن ارائه میشود:
مسائل استراتژيك و بلند مدت مرتبط با تكنولوژي
پيش بيني و برنامه ريزي تكنولوژيك
مديريت تحقيق و توسعه
مديريت پروژه هاي تكنولوژيك
مديريت انتقال تكنولوژي
تكنولوژي اطلاعات و ديگر تکنولوژیهای نوظهور
روشهاي مديريت تكنولوژي
فرايند نوآوریهای تكنولوژيك
تامين مالي تكنولوژي و تصميم گيري مالي
مسائل انساني، اجتماعي، فرهنگي و تكنولوژي (خليل، 1386، عزيزي و همكاران، 1386)
2-6- تكنولوژي و مزيت رقابتي
در اينجا به بيان نظرات محققين مختلف در مورد تكنولوژي و ارتباط آن با مزيت رقابتي میپردازیم:
امروزه تاثير تكنولوژي در ايجاد مزيت رقابتي براي شرکتها برهمه مبرهن است. در بسياري از موارد، تكنولوژي به عنوان منبع اصلي مزيت رقابتي براي صنايع سازنده، توسط افراد با تجربه، دانشگاهيان و دولتها قابل قبول بوده است (تورکلی و تاومینن17 ، 2002).
در محیطهای پيچيده، شرکتها بايد تكنولوژيهاي داراي مزيت نسبي را انتخاب كرده و در آن سرمايه گذاري كنند(شن و همکاران،2011).
يك كشور میتواند با سرمايه گذاري در تکنولوژیهای نوظهور داراي مزيت نسبي، مزيت رقابتي خود را به دست آورد (لی و سانگ18، 2007).
شرکتهای تكنولوژي محور، براي حفظ رقابت و ادامه دادن به رشد خود، برتجديد منابع تكنولوژي موجود و بهره برداري از تکنولوژیهای جديد تكيه میکنند. اين نوع شرکتها، براي حفظ مزيت رقابتي خود يا بدست آوردن فرصتهاي جديد نيازمند برنامه ريزي تخصصي فني و استراتژيك هستند.
انتخاب تكنولوژيهاي كليدي به اين شرکتها و كشورهايشان براي تثبيت مزيتشان در محيط رقابتي كمك خواهد كرد (شن و همکاران،2011؛ کلارک19، 1989).
از طرف ديگر يك شركت میتواند مزيت رقابتي خود را با سرمايه گذاري در گزينه هاي نادرست، زمان نادرست يا سرمايه گذاري بيش از حد در گيزنه هاي درست، از دست بدهد (تورکلی و تاومینن، 2002).
شرکتها براي موثربودن در بازار و بدست آوردن مزيت رقابتي به دنبال اكتساب تكنولوژيهاي توسعه يافته جديد میباشند (دعیم و کوک اوغلو20، 2008)
بقا در بازارهاي پررقابت، نيازمند تمركز روي عوامل مهمي مانند قابليت تكنولوژيكي، كيفيت محصول، تبعيت از استانداردها و پاسخگويي سريع به عنوان پايه و اساس مزيت رقابتي میباشد(هوانگ و تانگ21، 2008).
2-6-1- ابعاد مزيت رقابتي
امروزه تجزيه و تحليل عملكرد در بنگاه هاي رقابتي و موفق در سطحي فراتر از رويكرد هاي مالي و بهره وري محور در جريان است و مديران بنگاهها از شاخصهای متنوعي براي سنجش عملكرد استفاده میکنند. بعضي از اين شاخصها كه در گذشته نيز مورد استفاده قرار میگرفت، مستقيماً با فرايند توليد در ارتباط هستند كه از آن جمله میتوان به ظرفيت، كارايي و بهره وري اشاره نمود. اما دسته ديگري از شاخصها براي تحليل عملكرد وجود دارد كه با رويكرد استراتژيك سازمان ارتباط تنگاتنگي داشته و امروزه به طور وسيعي مورد استفاده است. از اين موارد تحليل عملكرد رقابتي بنگاه براساس ابعاد چهارگانه رقابت در حوزه هاي كيفيت، قيمت، سرعت تحويل و انعطاف پذيري است (پورتر22، 1985).
كاهش هزينه
زماني كه حاشيه سود هر واحد محصول پايين است، بنگاه بايد در چالش با ساير رقبا، امكان فروش حجم بالاتري از محصولات را براي خود ايجاد نمايد و با پاسخگويي مناسب در قبال سرمايه گذاري انجام شده، امكان ايجاد فرصت در آينده را براي خود حفظ نمايد (هیل23، 1994). در چنين شرايطي كاهش هزينه، تبديل به يك اولويت رقابتي كليدي میشود كه در صورت تدوين دقيق و اجراي صحيح استراتژیهای مربوط، سازمان به مزيت رقابتي رهبري هزينه در بازار هدف دست مییابد. شرکتهایی كه در مسير كاهش هزينه و حداكثر نمودن كارائي خود گام برمي دارند به دنبال كاهش سطح خطا و استانداردسازي فرايند خود هستند و تلاش میکنند تا با به كارگيري سبد تكنولوژيكي مناسب به مزيت صرفه جويي به مقياس دست يابند (دستجردي و همكاران، 1389).
كيفيت
تعاريف متنوعي براي اين مفهوم در ادبيات يافت میشود و اين امر باعث شده تا وظايف كليدي مديريتي در ارتباط با رقابت برنده مبتني بر كيفيت نيز در صنايع و بازارهاي مختلف متفاوت باشد. در حوزه توليد و عمليات انطباق مشخصات محصول نهايي با نياز مشتريان از مسئولیتهای مديران توليد است كه با هدف كسب مزیتهای رقابتي مبتني بر كيفيت دنبال میشود. رقابت مبتني بر كيفيت علاوه بر سرمايه گذاریهای مناسب در جهت توسعه
